۱.
اتوپیای موعود مدرنیسم، محقق نشد و انسان ناکام از تحقق آرمان های عصر مدرنیسم، دست به خلق جهانی به موازات جهان طبیعی زد. ماحصل زندگی انسان در این جهان موازی مجازی، تولید مستمر میلیاردها ردپای دیجیتالی در کسری از ثانیه و ظهور کلان داده ها است. در پی تحول پدیدآمده در زندگی اجتماعی انسان و تحولاتی که در نتیجه ظهور کلان داده در سطح دسترسی پژوهشگران به واقعیت های پیچیده و رابطه ای اجتماعی به وجود آمده است، دانش و مهارت های پژوهش اجتماعی نیز نیازمند تحول و بازنگری است. یکی از دشوارترین پرسش های مطرح شده در جامعه علمی کنونی این است که کلان داده تا چه حد مبانی روش شناسی پژوهش علمی و فراتر از آن، علم بشری را متحول می سازد؟ آیا در آستانه وقوع یک گذار پارادایمی در علوم اجتماعی قرار داریم؟ آیا نظریه به عنوان سنگ بنای نظام علم مدرن، به پایان راه خود رسیده است؟ نگارندگان در پی پاسخگویی به دو پرسش بنیادین مطرح شده، ابتدا با بررسی عمیق و مرور سیستماتیک مدارک علمی، که در بازه زمانی 2009 تا 2021 منتشر شده اند، با رویکردی فرارشته ای، دیدگاه ها و استدلال های گاه متعارض اندیشمندان حوزه های فلسفه علم، علوم داده و شاخه های مختلف علوم اجتماعی را مورد مطالعه و کنکاش قرار داده اند و پس از آن با خوانش انتقادی و تحلیل متون منتخب، ضمن رد ادعای بی نیازی علم مبتنی بر کلان داده از نظریه، نتیجه می گیرند کلان داده آغازگر یک گذار پارادایمی در علم و پژوهش اجتماعی است.
۲.
پیامدهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تغییرات آب و هوایی، تمام جنبه های زندگی بشر را تحت تأثیر قرار داده است. این پیامدها اغلب نامحسوس هستند و با گزارش های رسانه ای برای مردم ملموس می شود. رسانه ها در گزارش های اقلیمی از چارچوب های خبری خاصی استفاده می کنند تا بر نحوه دریافت و درک مردم از این موضوعات اثر بگذارند. مطالعات پیشین در مورد نحوه قاب بندی اخبار اقلیمی در رسانه های جهان نشان می دهد که چگونه آنها افکار عمومی را پیرامون موضوع تغییرات آب و هوایی شکل می دهد. با این حال، چنین مطالعاتی چندان در مورد رسانه های ایران صورت نگرفته است. این مقاله را می توان یکی از اولین گام های بررسی نحوهٔ قاب بندی اخبار اقلیمی در ایران به حساب آورد که در آن 388 خبر اقلیمی از 15 روزنامه سراسری ایران به کمک نرم افزارهای SPSS و EXCELL مورد تحلیل محتوای کمّی قرار گرفته است. یافته های مقاله حاضر نشان می دهد که مطبوعات ایران بیشتر از فریم های «برخورد» و «پیامدهای محیط زیستی» و کمتر از فریم های «عدم قطعیت» و «آب و هوای جاری» برای ارائه اخبار آب و هوایی استفاده کرده اند. همچنین، مطبوعات مورد بررسی در این مقاله جهت تحریر اخبار اقلیمی بیشتر بر «کارشناسان» به عنوان منبع خبری تأکید داشته اند.
۳.
آب، نقش بنیادینی در زیست انسان دارد؛ به گونه ای که نه تنها عملکرد درست بدن به آن وابسته است، بلکه حقی تأثیرگذار بر حق های دیگر انسان است. با تصویب نظریهٔ تفسیری شماره 15 از سوی کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی، حقوق دانان، دسترسی به آب را، به ویژه در دهه های اخیر، به عنوان یک حق بشری شناسایی کرده اند. علم اقتصاد، به دلایلی ازجمله محدودیت منابع، دور از دسترس بودن، هزینه بر بودن خدمات جمع آوری، و سرانجام، ناتوانی دولت ها در تأمین، آب را به عنوان یک کالا درنظر گرفته و بحث خصوصی سازی آن را مطرح کرده است. با توجه به اینکه خصوصی سازی به تجاری سازی و اقتصادی شدن آب می انجامد، آیا می تواند ویژگی ها و الزامات حق بر آب را اجرایی کند؟ به منظور پاسخ به این پرسش در این پژوهش سعی شده در قالب روش کیفی و بصورت کتابخانه ای، با مطالعه میان رشته ای حقوق و اقتصاد، ماهیت، ویژگی ها، و الزامات حق بر آب از منظر اسناد بین المللی بررسی و سپس، با توجه به این ویژگی ها و ماهیت خصوصی سازی، جنبهٔ اقتصادی این مسئله واکاوی شود.یافته های تحقیق نشان می دهد که خصوصی سازی آب، بدون توجه به بعد حقوق بشری آب، با تجاری تلقی کردن آن حق بر آب انسان ها و به تبع آن سایر حق های انسان را تحت تاثیر قرار می دهد و ضرورت دارد تا خصوصی سازی آب تا بدانجا باشد که باعث نادیده انگاشتن حق های بشری نشود.
۴.
در سال های گذشته، شاهد نزاع گفتمانی بر سر معنابخشی به مسئله آب و راه حل های آن بوده ایم و رسانه های جمعی از عرصه های این نزاع بوده اند. اما برساخت های مختلفی که در این رسانه ها از مسئله ارائه شده، نامعلوم است. مقاله پیش رو، به طور خاص بر روزنامه های سراسری تمرکز کرده و درصدد پاسخ به این پرسش است که گفتمان های مسئله آب ایران در روزنامه های سراسری دهه 90 چگونه صورت بندی شده اند. به این منظور با روش تحلیل گفتمان انتقادی مطالب 4 روزنامه سراسری طی 9 سال (از 1/1/1390 تا 29/12/1398) بررسی شده اند. طبق یافته ها، در گفتمان غالب روزنامه شرق سیاست های کلان و رویکرد نادرست توسعه بحران را ایجاد کرده است. این گفتمان راه حل را تغییر سیاست ها و ساختارهای تولید و سازگاری با طبیعت قلمداد می کند. در گفتمان روزنامه ایران، ساختارهای کلان (اقتصاد سیاسی ایران، فردگرایی) سبب مصرف گرایی مردم شده اند و به این طریق بحران را ایجاد کرده اند. این گفتمان در خدمت رؤیت ناپذیر ساختن نقش دولت در ایجاد بحران است. در گفتمان روزنامه دنیای اقتصاد ترکیبی از عوامل (نظام مالکیت دولتی آب، سیاست مداران، مردم و مسئولان) بحران را ایجاد کرده است. افزایش قیمت آب راهکاری است که این روزنامه برای حل بحران پیشنهاد می دهد. در گفتمان روزنامه کیهان، بحرانی بودن آب، حذف شده است. بنابراین، در صورت بندی گفتمانی روزنامه های ایران و کیهان، مشکلات مربوط به آب ناشی از سیاست ها و اعمال قدرت نیست. این نوع صورت بندی گفتمانی را می توان محصول روزنامه نگاری توسعه ای دانست. در مقابل، ابعاد گسترده تری از مسئله آب در روزنامه های مستقل تر شرق و دنیای اقتصاد رؤیت پذیر شده است.
۵.
بهره برداری و مالکیت مشترکات از مباحث فقهی است که نظرات متنوعی را شامل می شود. مطالعه حاضر با این فرض که در حکمرانی مشترکات، همچون سایر ابواب معاملات، عرف و دانش تجربی نقش مهمی دارد، شواهدی از حکمرانی و مشکلات آن در یکی از نظام های آبیاری خردمقیاس ایران، ارائه شده است. در این مقاله داده ها از مصاحبه های عمیق، کانونی، مشاهدات میدانی و اسناد فراهم آمده و با چارچوب تحلیل و توسعهٔ نهادی (IAD) تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد، بهره برداران در طول زمان، با استفاده از ویژگی های منبع، نوعی نظام بهره برداری را سامان داده بودند که در آن بهره برداران بالادست قدرتی در بهره برداری نسبت به پایین دست نداشتند. اما پس از آن که دولت با قانون ملی کردن منابع طبیعی نقش اصلی را در حکمرانی این حوزه بر عهده گرفت، با صدور مجوزهای حفر چاه، ترتیبات نهادی بهره برداران در سطح کنش جمعی را به حاشیه رانده و به دلیل عدم آگاهی از دانش بومی موجب ایجاد نزاع بین بهره برداران شد. بنابراین، هم تاب آوری سیستم اقتصادی و اجتماعی کاهش یافته و هم موجب برون رانی مردم از حکمرانی محلی شده است. این یافته ها حاکی از آن است که رویکرد حکمرانی مشترکات مبتنی بر خوانش فعلی از قواعد فقهی مربوطه، امکان انطباق با شرایط محیطی را ندارد.
۶.
تدوین برنامه های میان دستی برای توسعه و پیشرفت، مبتنی بر سیاست هایی هستند که به شکلی انضمامی در قالب اهداف معین و مواد قانونی و طرح های اجرایی بروز می کنند. چنانچه در بسیاری از موارد ضعف در اجرا را می توان از طریق بررسی سیاست گذاری ها دنبال کرد. یکی از دلایل برهم خوردن تعادل بین مصرف و تقاضا در مدیریت منابع آب کشور را در شکل سیاست گذاری و برنامه ریزی می توان جست وجو کرد. با این وجود این سیاست گذاری و برنامه ریزی آب در ایران شکل ثابتی نداشته و از دوره ای به بعد برحسب تغییر در بستر اجتماعی و سیاسی، تحولات زیادی داشته است. بیشترین تحولات در برنامه ریزی و سیاست گذاری آب بین برنامه های آب در دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران است؛ تحولات در میان مدت و کوتاه مدت نیز مشهود است. برای شناسایی این تحولات از طریق رویکرد کیفی و با روش تحلیل مضمون استقرایی متن برنامه ها و اسناد توسعه بررسی شده است.نتایج تحقیق نشان داد تحولات در سیاست گذاری آب ایران در دوران قبل از انقلاب اسلامی بیشتر متأثر از تحولات و سیاست های بین المللی بوده و در دوران بعد از انقلاب اسلامی ایران، این تحولات اغلب متأثر از گفتمان سیاسی دولت وقت بوده است. همچنین نتایج نشان داد که برنامه های توسعه ای در ایران از انسجام کافی برای پایداری منابع آب برخوردار نیست. در واقع تغییر در سیاست های مربوط به بهره برداری از منابع آب طی این دوران منجر به گسست برنامه های مختلف توسعه کشور از منظر مدیریت آب شده است.
۷.
تضاد بین مسائل و نیازهای اجتماعی و اقتصادی در سطوح مختلف به خصوص در سطح جوامع محلی و رویکردهای برنامه ریزی و مدیریت در عرصه های جنگلی، بعنوان بزرگترین معضل عدم اجرای موفق برنامه ها و طرح های مربوط به جنگلهای کشور مطرح است. تحلیل جایگاه مسائل اجتماعی در فرایند برنامه ریزی و مدیریت جنگل های کشور از چشم انداز میان رشته ای با تحلیل پژوهش های انجام شده در حوزه های مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مرتبط با منابع طبیعی و جنگلداری کشور، هدف این مقاله بوده است. در همین راستا با بهره گیری از روش کیفی تحلیل مضمون، به تحلیل محتوای آثار پژوهشی مرتبط در بازه 10 ساله 1388 تا 1398 اقدام گردید. 217 مقاله برای بررسی اولیه و 31 مقاله نهایی جهت استخراج مضامین بکار رفته در خصوص مسایل اجتماعی و مدیریت جنگل انتخاب گردید. مطابق این بررسی 372 مضمون فرعی در قالب 14 مضمون اصلی و 2 بعد مدیریتی و ساختار اجتماعی و اقتصادی طبقه بندی گردید. این تحلیل نشان می دهد مسائل و مضامین اصلی و فرعی مرتبط با ساختار اجتماعی و اقتصادی مناطق جنگلی کشور که در خود مسائل اجتماعی را موجب می شوند در سطح بسیار کوچک و محصور در حلقه مدیریت اجرایی جنگل های کشور واقع شده اند. بدین معنی که در فرایند تصمیم گیری این مضامین تنها و صرفاً نقش تسهیل کنندگی را عهده دار هستند. این موضوع عامل اصلی موفق نبودن اجرای طرح های جنگل داری و مستمر بودن تخریب جنگل در رویشگاه های جنگلی شمال و خارج از شمال است.