یادداشت ها
حوزه های تخصصی:
با توجه به شیوع بالای سطوح مختلف اختلالات حافظه و فراموش کاری، بسیاری از مراجعات روانپزشکی و روانشناسی به علت ترس از ابتلا به بیماری هایی مانند آلزایمر است که موجب زوال عقل می شوند. با این حال بسیاری از این اختلالات علت درونی داشته و می توانند در دسته اختلالات شناختی عملکردی طبقه بندی شوند. علیرغم اینکه تشخیص اختلال شناختی با رد علل ارگانیک داده می شود، تشخیص اختلالات عملکردی مشکل بوده و اکثر این اختلالات تشخیص داده نمی شوند. مشخص شده است که افسردگی، اضطراب و اختلالات رفتاری می توانند پیشاهنگ اختلال شناختی خفیف باشند؛ ولی اینکه اختلال شناختی عملکردی نیز می تواند ماشه چکان یا پیشاهنگی برای اختلالات شناختی ارگانیک و مرتبط با دمانس باشد مشخص نشده است. فرم تیپیک اختلال شناختی عملکردی، با حیطه های توجه و تمرکز همپوشانی دارد. هم زمانی این اختلالات با افسردگی می تواند تشخیص اختلالات شناختی عملکردی را مشکل تر سازد؛ لذا مهم است که قبل از طرح چنین تشخیصی، دمانس کاذب ناشی از افسردگی رد شود. از آنجا که شروع اختلال شناختی عملکردی در میانه زندگی است، این اختلالات در تشخیص افتراقی با اختلالات نورودژنراتیو با شروع زودرس می باشند. علیرغم تحقیقات فراوان در زمینه تشخیص اختلالات شناختی عملکردی، هنوز معیارهای قطعی برای تشخیص این اختلالات مشخص نشده است و همچنین پیش آگهی طولانی مدت این اختلالات نیز نامشخص است.
مقالات
تحلیل مسیر اثر سرشت های هیجانی بر نشانه های اختلال سلوک در نوجوانان: بررسی نقش میانجی نشخوار خشم
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سرشت های هیجانی به طور ثابتی با آسیب شناسی روانی ارتباط داشته و به عنوان عوامل آسیب پذیر کننده برای تعداد زیادی از اختلالات روانشناختی مطرح می باشند، در حالی که مکانیسم های زیربنایی این ارتباط چندان روشن نیست. هدف: هدف مطالعه حاضر تحلیل مسیر اثر سرشت های هیجانی بر نشانه های اختلال سلوک در نوجوانان با بررسی نقش میانجی نشخوار خشم بود. روش : روش این مطالعه، توصیفی از نوع همبستگی بود که به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دوره های اول و دوم متوسطه شهر ارومیه در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بود. تعداد ۲۲۰ نفر به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب و به پرسشنامه توانایی ها و مشکلات (۲۰۰۳)، مقیاس مرکب سرشت های عاطفی هیجانی (۲۰۱۲) و مقیاس نشخوار خشم (۲۰۰۱) پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های توصیفی با نرم افزار SPSS نسخه ۲۷ و برای آزمون فرضیات از تحلیل مسیر با نرم افزار SmartPLS نسخه ۳ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سرشت های فعال سازی (۰/۰۱>p؛ ۰/۲۱=ß) و حساسیت (۰/۰۱>p؛ ۰/۲۶=ß) اثر مثبت مستقیم و سرشت های کنترل (۰/۰۱>p؛ ۰/۲۹-=ß)، مقابله (۰/۰۱>p؛ ۰/۱۸-=ß) و بازداری (۰/۰۱>p؛ ۰/۱۱-=ß) اثر منفی مستقیمی بر نشانه های سلوک دارند. سرشت های فعال سازی (۰/۰۵>p؛ ۰/۲۱=ß)، بازداری (۰/۰۱>p؛ ۰/۱۱=ß) و حساسیت (۰/۰۱>p؛ ۰/۳۶=ß) اثر مثبت مستقیم ولی سرشت های مقابله (۰/۰۱>p؛ ۰/۴۵-=ß) و کنترل (۰/۰۵>p؛ ۰/۲۸-=ß) اثر منفی مستقیمی بر نشخوار خشم دارند. نتایج اثرات غیرمستقیم نیز نشان داد که نشخوار خشم میانجی روابط سرشت های هیجانی با اختلال سلوک می باشد (۰/۰۵>p). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که سرشت های فعال سازی و حساسیت عامل خطر و سرشت های کنترل، مقابله و بازداری عامل حفاظتی در برابر اختلال سلوک می باشند و سرشت های هیجانی با واسطه گری نشخوار خشم بر اختلال سلوک اثر می گذارند.
رابطه اجتناب تجربی با نگرانی از تصویر بدنی در پیش بینی گرایش مثبت به انجام عمل های زیبایی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه جراحی زیبایی گزینه ای است برای بهبود کیفیت زندگی که در تمام دنیا استقبال و گرایش به آن رو به افزایش است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه اجتناب تجربی با نگرانی از تصویر بدنی در پیش بینی نگرش مثبت به انجام عمل های زیبایی در مراجعه کنندگان به پزشکان پوست، مو و زیبایی بود. روش: روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مراجعه کنندگان به کلینیک ها و مطب های متخصصین پوست و مو و جراحی های زیبایی و پلاستیک شهر سنندج در سال ۱۴۰۰ بودند. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود. تعداد نمونه با استفاده از جدول مورگان ۲۷۲ نفر تعیین شد. ابزارهای پژوهش شامل: پرسشنامه اجتناب تجربی (۲۰۱۱)، نگرانی از تصویر بدنی (۲۰۰۵) و گرایش به جراحی زیبایی اعتمادی فرد و امانی (۱۳۹۲) بود. به منظور تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چند متغیره به شیوه ی همزمان و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۶ و لیزرل نسخه ۸/۸ استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد بین اجتناب تجربی با نگرانی از تصویر بدن (r=۰/۵۹, p<۰/۰۱) و گرایش مثبت به عمل جراحی زیبایی (r=۰/۲۵, p<۰/۰۱) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین نگرانی از تصویر بدن با گرایش به جراحی زیبایی (r=۰/۴۹, p<۰/۰۱) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. تحلیل داده ها نشان دهنده مناسب بودن شاخص ها بوده و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: نتیجه پژوهش نشان داد گرایش مثبت به عمل های جراحی زیبایی، توسط متغیرهای اجتناب تجربی و نگرانی از تصویر بدنی قابل پیش بینی است؛ بنابراین، پیشنهاد می شود روانشناسان و مشاوران جهت کاهش احتمال گرایش به عمل های جراحی زیبایی، نقش اجتناب تجربی و نگرانی از تصویر بدنی را مورد توجه قرار دهند.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی رفتاری ترکیبی و زوج درمانی رفتاری یکپارچه بر عملکرد خانواده در زوجین دارای روابط فرا زناشویی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: روابط فرا زناشویی موجب مختل شدن عملکرد خانواده می شود و این امر می تواند عواقب منفی جدی برای اعضای خانواده ایجاد نماید. هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی مقایسه ای اثربخشی زوج درمانی شناختی رفتاری ترکیبی و زوج درمانی رفتاری یکپارچه بر بهبود عملکرد خانواده در زوج های دارای روابط فرا زناشویی بود. روش: مطالعه حاضر شبه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر مشهد در بازه زمانی سال ۱۳۹۹ بود. تعداد ۳۹ زوج با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از میان افراد دارای روابط فرا زناشویی انتخاب شدند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در سه گروه کنترل، زوج درمانی شناختی رفتاری ترکیبی و زوج درمانی رفتاری یکپارچه جایگزین شدند (هر گروه ۱۳ زوج). شرکت کنندگان مقیاس عملکرد خانواده اپشتین و همکاران (۱۹۸۳) را قبل و بعد از مداخله ها تکمیل نمودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه ۲۰ و تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد نمرات تمام مؤلفه های عملکرد خانواده در گروه های مداخله نسبت به گروه کنترل کاهش معنادار داشته است (۰/۰۵>p). گروه زوج درمانی شناختی رفتاری ترکیبی بر ابعاد حل مشکل و ارتباط و گروه زوج درمانی رفتاری یکپارچه بر همراهی عاطفی اثربخشی بیشتری نشان دادند (۰/۰۵>p). نتیجه گیری: طبق نتایج بدست آمده هر دو رویکرد زوج درمانی شناختی رفتاری ترکیبی و زوج درمانی رفتاری یکپارچه بر بهبود عملکرد خانواده اثربخشی مثبت داشتند؛ بنابراین پیشنهاد می شود درمانگران برحسب شرایط و نوع مشکلات زوج ها از تلفیق این دو روش زوج درمانی جهت بهبود عملکرد خانواده در زوجین دارای روابط فرا زناشویی استفاده کنند.
تغییرات علائم اضطراب عمومی، افسردگی، وسواس فکری- عملی، اضطراب اجتماعی و اضطراب فراگیر دانشجویان در طول پاندمی کووید-19
حوزه های تخصصی:
مقدمه: علی رغم پیامدهای منفی پاندمی کووید-۱۹ بر سلامت روان، دانش ما از روند تغییرات شدت علائم اختلال های روانشناختی در دوران پاندمی کرونا بسیار ناچیز است. هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی تغییرات علائم اضطراب، افسردگی، وسواس فکری- عملی، اضطراب اجتماعی و اضطراب فراگیر در جمعیت دانشجویی در دوره پاندمی کووید- ۱۹ بود. روش: این مطالعه از نظر گردآوری داده ها از نوع مطالعات توصیفی طولی است. نمونه ای به حجم ۳۷۶ نفر در یک پلتفرم پژوهشی آنلاین (پرسآل) به روش در دسترس از جامعه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی و دانشگاه سراسری زنجان انتخاب و در ۴ مرحله به فواصل زمانی ۶ ماه از اردیبهشت ۱۳۹۹ تا مهر ۱۴۰۰ مورد ارزیابی قرار گرفتند. پرسشنامه های افسردگی و اضطراب بک (۱۹۹۶، ۱۹۹۳)، اختلال اضطراب فراگیر (۲۰۰۶)، پرسشنامه ی تجدیدنظر شده وسواسی- جبری (۲۰۰۲) و پرسشنامه فوبیای اجتماعی (۲۰۰۰) برای گردآوری داده ها استفاده شد. داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۶ و R تحلیل شد. یافته ها: در طول پاندمی کووید-۱۹، شدت علائم اضطراب (۰/۰۰۸=p)، وسواس فکری- عملی (۰/۰۲۳=p) و اضطراب فراگیر (۰/۰۵۲=p) روندی افزایشی داشته که با فروکش کردن شرایط پاندمی، از شدت این علائم نیز کاسته شده است. این در حالی است که شدت افسردگی پیوسته افزایشی بوده (۰/۰۰۱=p) و شدت اضطراب اجتماعی نیز تغییرات ناچیزی داشته است (۰/۹۶۴=p). نتیجه گیری: پاندمی کووید-۱۹ موجب افزایش قابل توجه شدت علائم اختلال های روانشناختی شده است؛ لذا ضروری است که با اجرای مطالعات گسترده تر، عوامل زیربنایی این تغییرات و دیگر پیامدهای روانشناختی پاندمی کووید-۱۹ مورد بررسی قرار گیرد.
ارائه مدل پارادایمی تبیین رضایت زناشویی در زوجین خانواده ترکیبی ایرانی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: میزان رضایتمندی از زندگی زوجین بسیار مهم است و به نوعی تداوم و بقای زندگی زناشویی به آن مرتبط است؛ و این مسئله در زندگی زوجین خانواده ترکیبی شکل و گونه ای دیگر پیدا می کند. هدف: هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی مفهومی تبیین رضایت زناشویی در زوجین خانواده ترکیبی ایرانی با استفاده از رویکرد داده بنیاد بود. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل همه زوجین خانواده ترکیبی ساکن شهر مشهد در سال ۱۴۰۱ بود، تعداد ۲۱ زوج به صورت نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه جهت مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انتخاب و مصاحبه ها تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. تجزیه و تحلیل داده ها به روش اشتراوس و کوربین انجام شد. یافته ها: در مدل پارادایمی پانزده مقوله در قالب ابعاد شش گانه، شامل شرایط علی (نحوه و انگیزه ازدواج، سلامت جسمانی و روانی، تعهد، رضایت جنسی، نقش پذیری، عوامل عاطفی، ویژگی طبعی، عوامل رفتاری، ویژگی های شخصیتی و رفتاری- تربیتی فرزندان)، مقوله محوری (مهارت های ارتباطی)، مقوله راهبردی (قانونمندی در زندگی)، شرایط زمینه ای (عوامل- دموگرافیک)، شرایط مداخله گر (نیازهای اقتصادی و مالی، فرا خانوادگی، مشارکت) و پیامد (فردی و اجتماعی) حاصل شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد مهارت های ارتباطی، قانونمندی زندگی، سلامت جسمانی و روانی، تعهد، رضایت جنسی، نیازهای مالی، عوامل شناختی- رفتاری، ویژگی های شخصیتی و تربیت فرزندان با رضایت زناشویی زوجین خانواده ترکیبی مرتبط بود؛ بنابراین پیشنهاد می شود در مشاوره های قبل و حین ازدواج مجدد زوجین دارای فرزند و نیز برنامه غنی سازی زندگی این زوجین استفاده شود.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی گروهی بر دشواری در تنظیم هیجان و شاخص توده بدنی در افراد چاق مبتلا به خوردن هیجانی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه چاقی به پدیده ای همه گیر تبدیل شده که اثرات سویی به همراه دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی گروهی بر دشواری در تنظیم هیجان و شاخص توده بدنی در افراد چاق مبتلا به خوردن هیجانی انجام شد. روش: مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل همه مردان و زنان ۲۱ تا ۵۰ سال مراجعه کننده به کلینیک های تغذیه و چاقی شهر تهران در تابستان و پاییز ۱۳۹۹ بود. نمونه پژوهش شامل ۴۵ فرد چاق مبتلا به خوردن هیجانی بود که به صورت نمونه گیری در دسترس در کلینیک های تغذیه و چاقی مهردادی و بهپویان انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایدهی شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتار خوردن داچ (۱۹۸۶)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجانی گراتز و رومر (۲۰۰۴) و شاخص توده بدنی بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد. در مقایسه با گروه کنترل، گروه های آزمایشی تنظیم هیجان را بهبود بخشیده و شاخص توده بدنی را کاهش دادند. علاوه بر این یافته ها نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با طرحواره درمانی گروهی به یک اندازه موجب بهبود تنظیم هیجان و کاهش شاخص توده بدنی در افراد چاق مبتلا به پرخوری هیجانی می شوند (۰/۰۵>P). نتیجه گیری: گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی گروهی روش هایی مؤثر در بهبود دشواری در تنظیم هیجان و کاهش شاخص توده بدنی در افراد چاق مبتلا به خوردن هیجانی بود؛ بنابراین پیشنهاد می شود در درمان افراد چاق مبتلا به پرخوری هیجانی استفاده شوند.
ارائه مدل مسئولیت پذیری براساس سبک های هویت با نقش میانجی گری خودپنداره در دانشجویان دانشگاه های تهران
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مسئولیت پذیری دانشجویان اثر تعیین کننده بر پیشرفت تحصیلی، موفقیت شغلی و سرنوشت جامعه دارد؛ بنابراین بررسی عوامل تأثیرگذار بر مسئولیت پذیری آن ها ضروری به نظر می رسد. هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مسئولیت پذیری براساس سبک های هویت با نقش میانجی گری خودپنداره انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی به شیوه تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش حاضر تمامی دانشجویان در حال تحصیل دانشگاه های تهران، شهید بهشتی و آزاد واحد علوم تحقیقات تهران در سال ۱۴۰۱ بودند. تعداد ۴۱۱ نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه مسئولیت پذیری کردلو (۱۳۹۵)، پرسشنامه سبک هویت (۱۹۸۹) و مقیاس خودپنداره راجرز (۱۹۵۷) بود. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار AMOS نسخه ۲۴ و SPSS نسخه ۲۵ و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: ضرایب همبستگی محاسبه شده بین سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و همچنین خودپنداره با مسئولیت پذیری مثبت و معنی دار و همبستگی بین سبک هویت سردرگم/ اجتنابی با مسئولیت پذیری منفی و معنی دار بود (۰/۰۱>p). همچنین ضرایب مربوط به تأثیر غیرمستقیم سبک هویت اطلاعاتی (t=۵/۱۷, β=۰/۰۲۸)، سبک هویت هنجاری (t=۴/۳۲, β=۰/۰۴۷) و سبک هویت سردرگم/ اجتنابی (t=-۳/۲۷, β=-۰/۰۵۶) با میانجی گری خودپنداره بر مسئولیت پذیری معنی دار بود (۰/۰۵>p). ضرایب مسیر مستقیم هر سه سبک هویت نیز در پیش بینی مسئولیت پذیری معنی دار بود (۰/۰۱>p). نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده آن است که خودپنداره براساس سبک های هویت، مسئولیت پذیری را میانجی گری می نماید؛ بنابراین متولیان امر باید سعی کنند نسبت به مسئولیت پذیری دانشجویان براساس سبک های هویت تدابیر لازم را اتخاذ نمایند.
اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری تنظیم هیجان در افراد مبتلا به افسردگی و اضطراب همایند
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیماران مبتلا به افسردگی و اضطراب همایند، سطح پیچیده تر و بالاتری از آسیب روانی را نسبت به مبتلایان بدون همایندی تجربه می کنند. هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری تنظیم هیجان افراد مبتلا به افسردگی و اضطراب همایند بود. روش : روش تحقیق حاضر نیمه تجربی و طرح آن پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. از میان بیماران مبتلا به افسردگی و اضطراب همایند مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در سال ۱۳۹۹، تعداد ۳۲ نفر از بانوان از طریق مصاحبه بالینی به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه طرحواره درمانی هیجانی (۱۶ نفر) و گروه کنترل (۱۶ نفر) گمارده شدند. ابزارها شامل مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (۱۹۹۴) و مقیاس دشواری تنظیم هیجان (۲۰۰۴) بود. طرحواره درمانی هیجانی در ۱۰ جلسه هفتگی ۹۰ دقیقه ای اعمال شد. داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها حاکی از این بود که طرحواره درمانی هیجانی اثربخشی درون گروهی و بین گروهی نیرومندی را بر عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری تنظیم هیجان داشت (۰/۰۱>P). اثربخشی این مداخله تا مرحله پیگیری ماندگار بود. میزان اندازه اثر برای عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری در تنظیم هیجان به ترتیب ۰/۳۲۴ و ۰/۴۳۰ بود (۰/۰۱>P). نتیجه گیری: طرحواره درمانی هیجانی می تواند به عنوان یک درمان یکپارچه عوامل فراتشخیصی اختلال افسردگی و اضطراب همایند را بهبود بخشد. با اثبات کارایی این مداخله در مطالعات متعدد، می توان از آن به عنوان خط اول درمان افسردگی و اضطراب همایند استفاده کرد.
نقش اجتناب تجربی با میانجی گری تحمل پریشانی در پیش بینی اضطراب کرونا در دوره شیوع کووید-19: مدل معادلات ساختاری
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در طول شیوع کرونا، اضطراب ناشی از آن منجر به پریشانی های روانشناختی شد و تحمل پریشانی را به چالش کشید. هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی روابط ساختاری بین اضطراب کرونا با اجتناب تجربی با نقش میانجی تحمل پریشانی در دوره شیوع کووید-۱۹ بود. روش: روش این مطالعه از نظر هدف بنیادی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی با تکیه بر روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه خوارزمی در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بود که در دوران شیوع کرونا و آموزش مجازی دانشجو بودند. بر این اساس، ۳۵۰ دانشجو به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. شرکت کنندگان به مقیاس های اضطراب کرونا علی پور و همکاران (۱۳۹۸)، تحمل پریشانی سیونز و گاهر (۲۰۰۵) و پرسشنامه اجتناب تجربی باند و همکاران (۲۰۱۱) به صورت گوگل فرم پاسخ دادند. در انتها داده ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ و AMOS نسخه ۱۴ تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد؛ مدل ساختاری بین اضطراب کرونا با اجتناب تجربی با نقش میانجی تحمل پریشانی از برازش خوبی برخوردار بود. اثر مستقیم اجتناب تجربی بر روی اضطراب بیماری کرونا به طور مثبت معنادار، همچنین اثر مستقیم اجتناب تجربی بر روی تحمل پریشانی و تحمل پریشانی بر روی اضطراب کرونا به طور منفی معنادار بود (۰/۰۱>P). نتیجه گیری: اجتناب تجربی می تواند با نقش میانجی تحمل پریشانی میزان اضطراب کرونا را پیش بینی کند. براساس یافته ها پیشنهاد می شود؛ پژوهشگران در مطالعات آینده در حوزه اضطراب بیماری خصوصاً بیماری هایی که سرایت بالایی مانند کووید-۱۹ در بین انسان ها دارند، به یافته های روانشناختی بدست آمده از این مطالعه توجه کنند.
ارائه الگوی بهسازی آموزش رفتار سازمانی براساس مؤلفه های شناختی رفتاری: یک مطالعه کیفی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اهمیت رفتارهای مطلوب سازمانی سبب گردیده است تا امروزه از تمامی ظرفیت های موجود در جهت بهسازی آموزش رفتار سازمانی نهایت استفاده را داشت. هدف: پژوهش کیفی حاضر با هدف ارائه الگوی بهسازی آموزش رفتار سازمانی براساس مؤلفه های شناختی رفتاری طراحی و اجرا گردید. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از نظر شیوه گردآوری داده ها از نوع آمیخته بود. روش کیفی مورد استفاده از نوع داده بنیاد بود که با توجه به الگوی اشتراوس و کوربین طراحی گردید. جامعه آماری تحقیق شامل افراد آگاه به موضوع تحقیق بودند که با توجه به روش نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری تعداد ۱۵ نفر مشخص شدند. مکان انجام پژوهش شهر تهران و زمان اجرای آن در سال ۱۴۰۱ بود. همچنین ابزار گردآوری اطلاعات شامل مصاحبه بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از کدگذاری استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزار مکس کیو دی ای انجام شد. یافته ها: مطابق با نتایج مشخص گردید که در جهت بهسازی آموزش رفتار سازمانی می بایستی به زیرساخت ها، مسائل فرهنگی، دانش تخصصی و انگیزش توجه داشت. همچنین نتایج نشان داد که موانع کلان و خردی در جهت بهسازی آموزش رفتار سازمانی وجود دارد. نتیجه گیری: ایجاد بستری در جهت ارتقاء زیرساخت ها، مسائل فرهنگی، دانش تخصصی و انگیزش می تواند زمینه جدی بهسازی آموزش رفتار سازمانی را فراهم نماید. توجه به الگوی ارائه شده؛ می تواند نقش مهم و تعیین کننده ای در جهت ایجاد بهسازی آموزش رفتار سازمانی براساس مؤلفه های شناختی رفتاری داشته باشد.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی بر خودکارآمدی و مولفه های آن در معتادین با درمان نگهدارنده متادون، یک مطالعه کارآزمایی بالینی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: درمان اعتیاد یکی از چالش های حوزه مطالعات سلامت روان است که بدون توجه به مولفه های روانشناختی به شکست می انجامد. هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی بر خودکارآمدی معتادین با درمان نگهدارنده متادون بود. روش: مطالعه حاضر از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل تمامی معتادین تحت درمان نگهدارنده متادون در کلینیک های ترک اعتیاد منطقه ۵ تهران طی سال های ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود. که از این میان ۳ کلینیک و ۵۴ بیمار به صورت هدفمند و براساس معیارهای ورود و خروج به پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایدهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدی شرر (۱۹۸۲) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرنی به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی خودکارآمدی را به شکل معناداری تحت تاثیر قرار داده است (F(۱/۱۶۷, ۳۲/۶۸۷)=۴۳/۸۸۱, P<۰/۰۰۱). همچنین درمان هیجان مدار نیز خودکارآمدی را در سطح معناداری بهبود بخشیده است (F(۲, ۵۶)=۲۹/۰۴۸, P<۰/۰۰۱). از سوی دیگر نتایج مقایسه این دو درمان با یکدیگر نشان داد که درمان هیجان مدار بر بهبود متغیر خودکارآمدی و مولفه «رویارویی با موانع» در معتادین با درمان نگهدارنده متادون در مرحله پس آزمون اثربخشی بالاتری نسبت به طرحواره درمانی داشته باشد. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی هر دو درمان بر خودکارآمدی و مولفه های مربوط به آن، به درمانگران حوزه اعتیاد به ویژه بیماران تحت درمان با متادون پیشنهاد می شود از روش های درمانی حاضر جهت درمان مراجعین استفاده کنند و در این میان با توجه به اینکه درمان هیجان مدار برتری نسبی نشان داده است از این درمان به ویژه می توان برای بهبود رویارویی با موانع استفاده کرد.