مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شناخت درمانی افکار منفی زنان باردار را کاهش داده و احتمال سازگاری با زایمان طبیعی را افزایش می دهد. هدف : مطالعه فوق با هدف تعیین تاثیر شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی بر خودکارآمدی در سازگاری زنان باردار با زایمان طبیعی انجام شد. روش: این پژوهش یک مداخله نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان باردار مراجعه کننده به بیمارستان های کمالی و مراکز جامع سلامت شهر کرج وابسته به دانشگاه علوم پزشکی البرز از بهمن ماه ۱۳۹۸ تا تیر ماه ۱۳۹۹، و نمونه ها شامل ۸۰ زن باردار بودند که با نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. گروه شناخت درمانی، ۵ جلسه ۹۰ دقیقه ای آموزش دریافت کردند. هر دو گروه پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی سازگاری زایمان را قبل و بلافاصله بعد از اتمام مداخله تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۵ تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: میانگین خودکارآمدی برای سازگاری با زایمان در گروه کنترل از ۲/۹۹ در پیش آزمون به ۳/۰۸ در پس آزمون و در گروه مداخله از ۱/۹۲ به ۴/۰۶ افزایش یافت. بعد از مداخله افزایش معنادار آماری در میانگین نمره خودکارآمدی در سازگاری با زایمان در زنان باردار گروه مداخله مشاهده شد (۰/۰۵> P ) و میزان اثر مداخله درکل ۰/۳۷۹ بود. نتیجه گیری: آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، میزان خودکارآمدی زنان باردار را در سازگاری با زایمان طبیعی افزایش داد.
بهزیستی روانشناختی: نقش تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بهزیستی روانشناختی به عنوان یکی از مؤلفه های روانشناسی مثبت با متغیرهای متعدد فردی و خانوادگی در حوزه روانشناسی از جمله تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من در ارتباط است. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی بهزیستی روانشناختی براساس تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من در بین دانشجویان دانشگاه آزاد قم انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد قم در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ بودند، که نمونه ای شامل ۳۵۰ نفر (۱۹۵ نفر مرد و ۱۵۵ نفر زن) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تمایز یافتگی، پرسشنامه ناگویی هیجانی، ۴ عامل از پرسشنامه ۱۶ عاملی شخصیت کتل و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف بود. برای بررسی و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۶ و آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من به صورت معناداری قادر به پیش بینی ۲۵/۳۸ درصد از تغییرات بهزیستی روانشناختی بودند (۰/۰۰۱> P ). همچنین بین بهزیستی روانشناختی با تمایزیافتگی و قدرت من رابطه مثبت و با ناگویی هیجانی رابطه معکوس داشت (۰/۰۱> P ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، نقش تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من در پیش بینی بهزیستی روانشناختی شایان توجه بود؛ بنابراین می توان بیان کرد سطح تمایزیافتگی و قدرت من بالاتر و ناگویی هیجانی کمتر در بهزیستی روانشناختی دانشجویان نقش دارند و از طریق شناسایی و بهبود این متغیرها در دانشجویان می توان انتظار داشت که بهزیستی روانشناختی آن ها ارتقا پیدا کند.
بررسی اثرات لوموسیتی بر حافظه ی فعال، حافظه ی بصری و عملکرد های اجرایی سالمندان
حوزه های تخصصی:
مقدمه: لوموسیتی یک بازی رایانه ای برای افزایش و بهبود حافظه و کارایی مغز سالمندان است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثرات لوموسیتی بر حافظه ی فعال، حافظه ی بصری و عملکرد های اجرایی سالمندان ساکن در خانه های سالمندان انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه ی تجربی براساس طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مسن ۶۵-۷۰ ساله ساکن خانه های سالمندان شهرستان بوکان، در سال ۱۳۹۸ بود. برخی از آن ها که قادر به خواندن و نوشتن بودند با استفاده از نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و سپس به طور تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل انتخاب شدند. در این پژوهش، به ترتیب از آزمون استروپ ) (SCWT ، آزمون کارت های ویسکانسین ( WCST ) و مقیاس حافظه ی وکسلر ( WMS ( برای سنجش حافظه ی فعال، حافظه ی بصری و عملکردهای اجرایی استفاده شد. در نهایت داده ها به وسیله تحلیل کوواریانس و نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۴، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که لوموسیتی در حافظه ی فعال (۱۸/۸۵۶= F و ۰/۰۰۱= P )، حافظه ی بصری (۷/۹۷= F و ۰/۰۰۹= P ) و عملکردهای اجرایی (۹/۹۴= F و ۰/۰۰۴= P )، در سطح اطمینان ۰/۹۵ معنی دار بود. همچنین نتایج نشان داد که بین میانگین پیش آزمون و پس آزمون متغیرهای مورد مطالعه تفاوت معناداری وجود دارد که نشان دهنده تأثیرات مثبت لوموسیتی بر حافظه ی فعال، حافظه ی بصری و عملکرد های اجرایی شرکت کنندگان است. نتیجه گیری: از آنجا که استفاده از بازی های رایانه ای، از جمله لوموسیتی، می تواند کارکردهای اصلی شناختی مانند عملکردهای اجرایی و حافظه را بهبود بخشد؛ بنابراین توصیه می شود از این نوع بازی ها در خانه های سالمندان برای توانبخشی افراد مسن استفاده شود.
بررسی رابطه احساس تنهایی اجتماعی و عاطفی، ترس از ارزیابی منفی، سرکوب فکر و ذهن آگاهی با میانجی گری خود پنهانی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تنهایی دردناک ترین تجربه از بین همه تجارب بشری است که منجر به مشکلات روانشناختی و جسمانی شدید می شود. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه احساس تنهایی اجتماعی و عاطفی، ترس از ارزیابی منفی، سرکوب فکر و ذهن آگاهی با میانجی گری خود پنهانی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بود. روش: طرح پژوهش، همبستگی و از نوع معادلات ساختاری است. جامعه ی پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ بود، که از بین آن ها ۲۰۰ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های ذهن آگاهی ( MAAS )، سیاهه سرکوب خرس سفید ( WBSI )، فرم کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی ( FNES )، فرم کوتاه شده مقیاس احساس تنهایی اجتماعی- عاطفی بزرگسالان ( SELSA-S ) و مقیاس خود پنهانی ( SCS ) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار AMOS و SPSS نسخه ۲۰ و روش های آماری همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و روش بوت استراپ انجام شد. یافته ها: شاخص های برازندگی مدل شامل ۰/۰۱= RMSEA ، ۰/۹۹= NFI ، ۰/۹۹= CFI ، ۰/۹۹= IFI ، ۰/۹۹= AGFI ، ۰/۹۹= GFI به دست آمد که حاکی از برازندگی خوب مدل پیشنهادی است. همه اثرات غیرمستقیم ترس از ارزیابی منفی با ذهن آگاهی و سرکوب فکر با میانجی گری خود پنهانی و همچنین احساس تنهایی اجتماعی و عاطفی با ذهن آگاهی و سرکوب فکر با میانجی گری خود پنهانی معنی دار شدند ( ≤۰/۰۰۱ P ). نتیجه گیری: ذهن آگاهی از طریق پذیرش احساسات و افکار موجب کاهش احساس تنهایی عاطفی و اجتماعی، ترس از ارزیابی منفی، سرکوب فکر و خود پنهانی می شود.
اثربخشی نوروفیدبک در کاهش علائم بیش فعالی/کمبود توجه و پرخاشگری کودکان 7-9 سال
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دو پدیده اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه و پرخاشگری از رایج ترین مشکلات مربوط به کودکان هستند از این رو ارزیابی اقدامات درمانی مؤثر در این مورد مهم است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی نوروفیدبک در افزایش توجه و کاهش پرخاشگری کودکان ۹-۷ سال انجام شد. روش: روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین کودکان ۹-۷ سال که در زمستان سال ۱۳۹۸، جهت دریافت مداخلات درمانی به کلینیک روانشناسی کودک و نوجوان بهنود شهر قزوین مراجعه کردند ۳۰ کودک با تشخیص قطعی اختلال به صورت در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. گروه آزمایش طی ۲/۵ ماه به صورت ۲ جلسه هفتگی (در مجموع ۲۰ جلسه) تحت درمان نوروفیدبک قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری کودکان (شهیم، ۱۳۸۵) و فرم والد پرسشنامه کمبود توجه/ بیش فعالی (کانرز و همکاران، ۱۹۹۹) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل کواریانس نشان داد بین میانگین نمرات کمبود توجه (۰/۰۱> P ) و پرخاشگری (۰/۰۱> P ) (پرخاشگری آشکار و رابطه ای) در مرحله پس آزمون بعد از کنترل نمرات پیش آزمون تفاوت معنادار است؛ یعنی درمان نوروفیدبک موجب افزایش توجه و کاهش پرخاشگری (آشکار و رابطه ای) کودکان ۹-۷ سال شده است. نتیجه گیری: با توجه به معنی داری نتایج می توان اثربخشی نوروفیدبک را در کاهش کمبود توجه و پرخاشگری به همه کودکان ۹-۷ ساله تعمیم داد و استفاده از آن را در مراکز درمانی به متخصصان توصیه کرد.
رابطه مدت و میزان مصرف مواد با سوگیری حافظه آشکار و ناآشکار در بیماران وابسته به مواد مخدر و محرک
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه، سوء مصرف مواد به عنوان یک پدیده ی چند وجهی، به یکی از مشکلات اساسی در جوامع تبدیل شده و اشکال مختلفی به خود گرفته است. هدف : هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطه مدت و میزان مصرف مواد با سوگیری حافظه آشکار و ناآشکار در بیماران وابسته به مواد مخدر و محرک بود. روش: طرح پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران وابسته به مواد مخدر و محرک شهرستان تکاب در سال ۱۳۹۶ بود، که از بین آن ها ۳۰ فرد وابسته به مواد مخدر (تریاک) و ۳۰ فرد وابسته به مواد محرک (مت آمفتامین) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و از لحاظ برخی متغیرهای جمعیت شناختی همتاسازی شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون کامپیوتری حافظه ی آشکار، آزمون کامپیوتری تکمیل ریشه ی کلمات، مصاحبه بالینی ساختار نایافته و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر آماره های توصیفی از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t و نرم افزار SPSS نسخه ۱۷ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین مدت مصرف مواد و سوگیری حافظه آشکار و ناآشکار در بیماران وابسته به مواد مخدر (۰/۶۸+= r ) و مواد محرک (۰/۷۹+= r ) و نیز بین میزان مصرف مواد و سوگیری حافظه آشکار و ناآشکار در گروه وابسته به مواد مخدر (۰/۷۳+= r ) و مواد محرک (۰/۸۱+= r ) رابطه وجود دارد (۰/۰۵> P )، به طوری که با افزایش مدت مصرف و میزان مصرف، افراد وابسته به مواد مخدر و محرک سوگیری حافظه آشکار و ناآشکار بیشتری نشان می دهند، هرچند که این سوگیری در بین بیماران وابسته به مواد محرک بیشتر از گروه دیگر بود (۰/۰۵> P ). نتیجه گیری: تأکید بر فرآیندهای شناختی در بیماران وابسته به مواد از جمله سوگیری حافظه، یکی از مواردی است که می تواند در پیشگیری و مداخلات درمانی مدنظر قرار گیرد.
تاثیر طرحواره درمانی هیجانی بر شدت افسردگی، بد تنظیمی هیجانی و طرحواره های هیجانی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال افسردگی اساسی به عنوان یکی از اختلال های شایع روانشناختی است که اغلب با بی لذتی، خلق پایین، بی حالی، حواس پرتی، تغییرات خواب و اشتها و احتمال وجود افکار خودکشی مشخص می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر شدت افسردگی، بد تنظیمی هیجانی و طرحواره های هیجانی بیماران مبتلابه اختلال افسردگی اساسی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش بیماران مبتلا به افسردگی که در سال ۱۳۹۹ به مراکز بهداشتی شهرستان خوی مراجعه کرده بودند. از میان آن ها ۳۰ نفر به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. برای گروه آزمایشی جلسات درمانی یک ساعته به صورت هفتگی برگزار شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه بک ( BDI-II ) و پرسشنامه تنظیم هیجانی ( ERQ ) و پرسشنامه طرحواره های هیجانی نسخه دوم ( LESS-II ) جمع آوری شده و بعد از جمع آوری داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نمرات پس آزمون شدت افسردگی، سرکوبی، ارزیابی مجدد و طرحواره های هیجانی انطباقی و غیرانطباقی نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (۰/۰۰۱> p ). اندازه اثر طرحواره درمانی هیجانی در کاهش شدت افسردگی (۰/۸۶)، سرکوبی (۰/۶۳)، ارزیابی مجدد (۰/۶۹)، طرحواره های هیجانی انطباقی (۰/۷۴) و طرحواره های هیجانی غیرانطباقی (۰/۷۸) بود. نتیجه گیری: طرحواره درمانی هیجانی به عنوان درمانی نوظهور متمرکز بر هیجان می تواند به عنوان درمانی مؤثر و کارآ برای کاهش افسردگی، بد تنظیمی هیجانی و اصلاح طرحواره های هیجانی به کار برود.
نقش انعطاف پذیری شناختی در اضطراب فراگیر افراد دارای روان رنجوری
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اضطراب یک جنبه مهم روان رنجوری است که ممکن است با متغیرهایی مانند انعطاف پذیری شناختی مرتبط باشد . هدف: هدف پژوهش حاضر تبیین اضطراب فراگیر در افراد روان رنجور بر مبنای انعطاف پذیری شناختی بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعه همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه اراک در سال ۱۳۹۸ بود که یک نمونه ۳۰۰ نفری به شیوه ی نمونه گیری در دسترس از بین آن ها انتخاب شد. ابتدا مقیاس روان رنجوری پرسشنامه شخصیتی پنج عاملی نئو، پرسشنامه اضطراب فراگیر اسپیتزر و همکاران و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال در مورد آن ها اجرا گردید. سپس، ۷۰ نفر از شرکت کنندگانی که دارای نمرات بالایی براساس مقیاس روان رنجوری نئو بودند (نمره ۲۴ و بالاتر) مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه هم زمان توسط نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مؤلفه های انعطاف پذیری شناختی حدود ۱۸ درصد از واریانس اضطراب فراگیر افراد روان رنجور را پیش بینی کردند (۷/۱۴۱= F و ۰/۰۰۱> P ) به طوری که درک کنترل پذیری (با ضریب بتای ۰/۴۱۷-) سهم معناداری در این پیش بینی داشت؛ اما جایگزین های شناختی سهم معناداری در آن نداشت. نتیجه گیری: می توان گفت که درک کنترل پذیری متغیر مهمی در پیش بینی اضطراب فراگیر افراد روان رنجور است که برای تعدیل اضطراب آن ها باید مورد توجه جدی قرار گیرد.
مقایسه اختلاف بین اطلاعات متقابل الکترودهای الکتروانسفالوگرام در اسکیزوفرنی: یک مسئله طبقه بندی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ارزیابی الکتروانسفالوگرام بیماران اسکیزوفرنی موضوع بسیاری از تحقیقات اخیر بوده است. با این حال، تشخیص دقیق اسکیزوفرنی با استفاده از الکتروانسفالوگرام همواره یک بحث چالش برانگیز است. هدف: این مقاله با هدف بررسی اختلاف اطلاعات بین یک کانال مغزی و سایر الکترودها در دو گروه از بیماران اسکیزوفرنی و افراد سالم انجام شد. همچنین، قابلیت ویژگی های استخراجی در مسئله تفکیک دو گروه بررسی شد. روش : در مطالعه تحلیلی مشاهده ای حاضر، از ۱۹ کانال الکتروانسفالوگرام ۱۴ بیمار اسکیزوفرنی (۷ مرد با میانگین سنی ۳/۳ ± ۲۷/۹ سال و ۷ زن با میانگین سنی ۴/۱ ± ۲۸/۳ سال) که در انستیتوی روانپزشکی و مغز و اعصاب در ورشو لهستان بستری بودند، استفاده شد. به علاوه، داده های ۱۴ فرد سالم (۷ مرد و ۷ زن با میانگین سنی به ترتیب ۲/۹ ± ۲۶/۸ و ۳/۴ ± ۲۸/۷ سال) به عنوان گروه کنترلی تحلیل شد. پتانسیل اطلاعات متقابل و اطلاعات متقابل کوشی- شوارتز بین هر الکترود الکتروانسفالوگرام و تمام الکترودهای دیگر محاسبه شد. با استفاده از دو استراتژی، عملکرد ماشین بردار پشتیبان مورد بررسی قرار گرفت: (۱) اطلاعات متقابل یک کانال الکتروانسفالوگرام با کانال های دیگر و (۲) ترکیب اطلاعات متقابل تمام کانال های مغزی. یافته ها: نتایج نشان داد که با استفاده از اطلاعات متقابل بین کانال های الکتروانسفالوگرام، صحت تشخیص تا ۱۰۰ ٪ افزایش می یابد. برای هر دو شاخص، اطلاعات متقابل میان کانال O۲ با سایر کانال ها بالاترین عملکرد طبقه بندی را ارائه داد. نتیجه گیری: این نتایج سیستم پیشنهادی را به عنوان یک سیستم برتر در مقایسه با پیشرفته ترین ابزارهای تشخیص اسکیزوفرنی الکتروانسفالوگرام معرفی می کند.
اثربخشی درمان تلفیقی فراهیجانی بر کاهش حساسیت اضطرابی و اجتناب تجربه ای در زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افسردگی پس از زایمان در کاهش دلبستگی مادر و روابط خانوادگی تأثیر دارد و می تواند تهدیدی برای امنیت و بهزیستی مادر، نوزاد و سایر فرزندان باشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی درمان تلفیقی فراهیجانی بر حساسیت اضطرابی و اجتناب تجربه ای در زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی و به شیوه پیش آزمون- پس آزمون دو گروهی بود . جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مراجعه کننده به مرکز سلامت گلستان شهر اردبیل در سال های ۹۸-۱۳۹۷ بودند. روش نمونه گیری در دسترس بود. با استفاده از مقیاس افسردگی پس از زایمان ادینبورگ ۴۰ نفر (۲۰ نفر گروه آزمایش و ۲۰ نفر گروه گواه) انتخاب شدند. سپس برای گروه آزمایشی، پروتکل درمان تلفیقی فراهیجانی در طول ۱۲ جلسه اجرا و نتایج براساس مقیاس های اجتناب تجربه ای و حساسیت اضطرابی به روش آماری کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۸ تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین نمرات پس آزمون حساسیت اضطرابی و اجتناب تجربه ای گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه پایین بود. به بیان دیگر درمان تلفیقی فراهیجانی بر کاهش حساسیت اضطرابی (۱۲۹/۸۹= F و ۰/۰۵>۰/۰۰۱= P ) و اجتناب تجربه ای (۲۲۹/۱۰= F و ۰/۰۵>۰/۰۰۱= P ) موثر است. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که درمان تلفیقی فراهیجانی، از طریق تنظیم هیجان و کاهش هیجانات منفی، رویکرد درمانی اثربخشی در کاهش حساسیت اضطرابی و اجتناب تجربه ای در زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان است.
شدت علائم اختلالات شخصیت در والدین کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم، اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و کنترل نرمال
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مسائل والدین ضمن آنکه می تواند به بروز یا تشدید اختلالات فرزندان منجر شوند از مشکلات روانی فرزندان نیز متأثر می شوند. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه شدت علائم اختلالات شخصیت در والدین کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم، والدین کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و والدین کودکان سالم بود. روش: پژوهش حاضر مقطعی است. جامعه پژوهش شامل کلیه والدین کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم و اختلال نقص توجه/ بیش فعالی در سال ۱۳۹۹ در شهر تبریز بود. تعداد ۱۳۰ نفر از والدین کودکان اوتیسم، ۱۷۰ نفر از والدین کودکان اختلال نقص توجه/ بیش فعال به صورت در دسترس انتخاب گردید و با ۲۷۳ نفر از والدین کنترل بهنجار همتاسازی گردید. کلیه سنجش های بالینی اختلال اوتیسم، اختلال نقص توجه/ بیش فعال و هم ابتلایی اختلال روانی دیگر توسط روانپزشک کودک و نوجوان صورت گرفت. شدت علائم اختلالات شخصیت والدین با استفاده از پرسشنامه اختلال شخصیت میلون ۳ سنجش گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کروسکال والیس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ استفاده گردید. یافته ها: براساس نتایج آزمون کروسکال والیس، میانگین رتبه ای اختلالات شخصیت سه گروه به ترتیب والدین کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم> والدین کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعال> والدین کنترل بودند (۰/۰۱> p ). نتیجه گیری: والدین کودکان اوتیسم در مقایسه با والدین کودکان اختلال نقص توجه/ بیش فعال از آسیب پذیری بیشتر شدت علائم اختلالات شخصیت رنج می برند. مطالعات تکمیلی نیاز است تا متناسب با شرایط گروه ها مداخلات بالینی صورت گیرد.
تفسیر تطبیقی آزمون نقاشی خانواده کودکان عادی و کودکان طلاق، بی سرپرست و بدسرپرست (9 تا 14 ساله) با تأکید بر بررسی اضطراب، افسردگی و پرخاشگری
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سطوح مختلف بد کارکردی خانواده به عنوان عوامل خطر سلامت روان فرزندان مطرح است. هدف: هدف از پژوهش حاضر، تفسیر تطبیقی آزمون نقاشی خانواده کودکان عادی و طلاق و نیز کودکان بی سرپرست و بدسرپرست (۹ تا ۱۴ ساله) با تأکید بر بررسی اضطراب، افسردگی و پرخاشگری بود. روش: این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع علی مقایسه ای است. جامعه آماری شامل کودکان ۹ تا ۱۴ ساله خانواده های عادی، کودکان طلاق، بدسرپرست و بی سرپرست شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بود. حجم نمونه شامل ۵۰ کودک عادی و ۵۰ کودک از سه گروه دیگر بود که براساس روش انتساب هدفمند و نمونه گیری در دسترس تعیین شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، آزمون اضطراب آشکار کودکان، مقیاس افسردگی و آزمون نقاشی خانواده کورمن استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ و از طریق آزمون تحلیل واریانس و مقایسه چندگانه شفه مورد ارزیابی قرارگرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که میان نمرات شاخص اضطراب، افسردگی و پرخاشگری کودکان و نمرات این متغیرها در آزمون نقاشی کودکان همبستگی بالایی وجود دارد (۰/۰۰۰= P ) از سوی دیگر، نتایج آزمون تحلیل واریانس و شفه نشان داد که تفاوت معناداری میان کودکان عادی و کودکان طلاق، بدسرپرست و بی سرپرست وجود دارد (۵۸۱/۸۷۰= F و ۰/۰۰۰= P ) و به ترتیب میزان اضطراب، افسردگی و پرخاشگری کودکان بدسرپرست (۱۹۶/۱۵)، کودکان بی سرپرست (۱۸۶/۶۹) و کودکان طلاق (۱۷۴/۵۵) بیشتر از کودکان عادی (۱۱۱/۹۴) بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که کودکان خانواده های بدسرپرست، بی سرپرست و طلاق نسبت به کودکان عادی، افسرده تر، مضطرب تر و پرخاشگرتر هستند و در این میان کودکان بدسرپرست وضعیت بدتری از کودکان بی سرپرست و کودکان طلاق داشتند.