مجله روانشناسی و روانپزشکی شناخت
مجله روانشناسی و روانپزشکی شناخت سال چهارم بهار 1396 شماره 1 (پیاپی 12)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دو زبانه بودن از ابتدای زندگی بر کارکرد های شناختی از جمله حافظه فعال و کارکردهای مهاری قطعه پیشانی تاثیر دارد. هدف: لذا پژوهش حاضر، با هدف مقایسه حافظه فعال کلامی و کارکردهای مهاری قطعه پیشانی در دو گروه از جوانان دو زبانه و یک زبانه صورت گرفته است. روش: طرح پژوهش حاضر علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دختر دو زبانه(آذری زبان- فارس زبان) و یک زبانه(فارس زبان) دانشگاه شهید مدنی آذربایجان(تبریز) در سال 95-1394 بود. به این منظور 30 دانشجوی دختر دو زبانه و 30 دانشجوی دختر یک زبانه به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، آزمون های رایانه ای بودند. جهت اندازه گیری کارکرد مهاری قطعه پیشانی از تکلیف رایانه ای استروپ و برای اندازه گیری حافظه فعال از تکلیف رایانه ای نرم افزار آزمایشگاهی روانشناسی شناختی استفاده شد. داده ها به کمک 22 SPSS و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون استنباطی t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان دادند که عملکرد حافظه فعال کلامی افراد دو زبانه و یک زبانه جوان تفاوت معنادار ( p<0/05 ) ندارد. و عملکرد مهاری قطعه پیشانی مغز در افراد دو زبانه و یک زبانه جوان تفاوت معنادار ( p<0/05 ) دارد. نتیجه گیری: براساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که دو زبانگی باعث افزایش عملکرد حافظه فعال کلامی نمی شود. طرفی دیگر دو زبانگی باعث افزایش عملکرد افراد دو زبانه در عملکرد مهاری قطعه پیشانی مغز می شود، در واقع افراد دو زبانه در انجام تکالیف مربوط به کارکرد اجرایی مهار، برتر از افراد یک زبانه هستند.
بررسی رابطه هوش هیجانی با خودکار آمدی مربیگری و کمال گرایی مربیان مدارس فوتبال
حوزه های تخصصی:
مقدمه : شناسایی مربیان کارآمد و توانا برای استعدادیابی نوآموزان و پرورش آنها از دغددهای اصلی باشگاه ها فوتبال بخصوص مدارس فوتبال می باشد. هدف: بررسی رابطه بین هوش هیجانی ورزشی با خودکارآمدی مربیگری و کمال گرایی ورزشی مربیان مدارس فوتبال استان کردستان بود. روش: روش پژوهش توصیفی همبستگی و جامعه آماری مربیان مدارس فوتبال استان کردستان، که به صورت تمام شمار 75 نفر انتخاب و روش آماری شامل آزمون کولموگروف - اسمیرنوف، ضریب همبستگی و رگرسیون خطی چند گانه در سطح 05/0≥ p استفاده شد. یافته ها: هوش هیجانی در ورزش مربیان با خودکارآمدی مربیگری و مولفه کمال گرایی ورزشی در ارتباط اند. همچنین هوش هیجانی مربیان پیش بینی مناسبی برای خودکارآمدی و کمال گرایی مربیان محسوب می شود. نتیجه گیری: براساس یافته ها این پژوهش مربیانی که هوش هیجانی بالاتری دارند. از خودکارآمدی مربیگری و کمال گرایی بیشتری نیز برخوردارند؛ و می توان هوش هیجانی به عنوان متغییری اثر گذار در مربیگری مدارس فوتبال نام برد. [1] . Lane at al [2] . Flitez at al [3] . Dan at al
رابطه عملکرد خانواده و سبکهای هویت در دانش آموزان دختر دبیرستانهای شهرکرج
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، شناخت رابطه عملکرد خانواده و سبک های هویت در دانش آموزان دختردبیرستانی شهرکرج است. بدین منظور نمونه آماری پژوهش، شامل 300 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم ناحیه 3 شهر کرج که در سال تحصیلی 93-94 مشغول به تحصیل بودند، و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سبک هویت برزونسکی( ISI ) و پرسشنامه عملکرد خانواده بلوم( FFS ) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهند که میان دو متغیر عملکرد خانواده و سبکهای هویت به جز در سبک هویت سردرگم یا اجتنابی رابطه معنادار و مثبت وجود دارد، در این خصوص نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که 10 درصد از سبک هویت اطلاعاتی دانش آموزان را با توجه به کارکردهای خانواده می توان پیش بینی نمود. کارکرد خانواده برای پیش بینی سبک هویت اطلاعاتی در سه خرده مقیاس سازماندهی و گرایش فرهنگی وگرایش ذوقی وسرگرمی معنادار شد.
مقایسه ی هوش اجتماعی و همدلی با بیمار در دانشجویان پزشکی ایران و انگلستان: یک مطالعه ی میان فرهنگی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هوش اجتماعی و همدلی پزشک با بیمار از عوامل موثر در کیفیت ارائه ی خدمات پزشکی به بیماران محسوب می گردند. از سوی دیگر این متغیرها تحت تاثیر فرهنگ بوده و جلوه ها و مظاهر گوناگونی در فرهنگهای مختلف دارند که توجه به آنها در برقراری ارتباط مناسب پزشک –بیمار تاثیرگذار است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی هوش اجتماعی و همدلی با بیمار در دانشجویان پزشکی ایران و انگلستان و بررسی رابطه ی این دو متغیر باهم انجام گرفت. روش : جامعه ی آماری شامل دانشجویان پزشکی دانشگاههای شهرهای تهران، لندن و شفیلد بود که نمونه ای شامل182 دانشجو از دو کشور ( 88 دانشجوی ایرانی، 94 دانشجوی انگلیسی) با روش در دسترس از آن انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های مقیاس هوش اجتماعی ترومسو (2001)، مقیاس تجدیدنظرشده ی همدلی با بیمار در دانشجویان ارائه دهنده خدمات سلامتی جفرسون (2001) و پرسشنامه ی مشخصات جمعیت شناختی محقق ساخته جمع آوری گردیدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای t استودنت و تحلیل واریانس چندمتغییری ( MANOVA ) استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین هوش اجتماعی و همدلی دانشجویان پزشکی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد ( R=0/37, P<0/01 ). همچنین نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که در هوش اجتماعی مولفه های آگاهی اجتماعی و مهارت های اجتماعی دانشجویان ایرانی بیشتر از دانشجویان انگلیسی است. اما در مولفه ی پردازش اطلاعات اجتماعی باهم تفاوتی نشان نداند. در متغیر همدلی مولفه های مراقبت همدلانه و خود را به جای بیمار نهادن در دانشجویان ایرانی بالاتر از دانشجویان انگلیسی بود. اما در مولفه ی اتخاذ دیدگاه با هم تفاوتی نداشتند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش می توان به اهمیت تاثیرات و تفاوتهای فرهنگی بر بروز و تظاهرعوامل شخصیتی مانند هوش اجتماعی و توانایی همدلی پزشک با بیمار پی برد.
مقایسه اثربخشی روش های درمانی نوروفیدبک و کاهش استرس مبتنی بر حضورذهن بر اختلال اضطراب اجتماعی
حوزه های تخصصی:
هدف: اضطراب اجتماعی یک اختلال بسیار ناتوان کننده است . هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی روش های درمانی نوروفیدبک و کاهش استرس مبتنی بر حضورذهن بر اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش: طرح این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه بود. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه پیام نور شهر سنندج ونمونه گیری به روش در دسترس هدفمند صورت گرفت که 20 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه درمانی نوروفیدبک وحضورذهن قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه اضطراب اجتماعی لیبوتیز و پرسشنامه _2 MMPI بود.داده ها با استفاده از آزمون کواریانس و T وابسته مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که نوروفیدبک و حضور ذهن بر اضطراب اجتماعی تأثیر داشته و باعث کاهش آن می شوند ( p<0/01 ). و این دو روش درمانی در کاهش مؤلفه های اضطراب تفاوت معناداری دارند. نتیجه گیری: برای درمان یا کاهش اضطراب در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی می توان از روش درمانی نوروفیدبک و همچنین حضور ذهن به عنوان روش های نوین در روانشناسی با تأکید برمبنای زیستی وبیولوژیکی استفاده کرد. هدف: اضطراب اجتماعی یک اختلال بسیار ناتوان کننده است . هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی روش های درمانی نوروفیدبک و کاهش استرس مبتنی بر حضورذهن بر اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش: طرح این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه بود. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه پیام نور شهر سنندج ونمونه گیری به روش در دسترس هدفمند صورت گرفت که 20 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه درمانی نوروفیدبک وحضورذهن قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه اضطراب اجتماعی لیبوتیز و پرسشنامه _2 MMPI بود.داده ها با استفاده از آزمون کواریانس و T وابسته مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که نوروفیدبک و حضور ذهن بر اضطراب اجتماعی تأثیر داشته و باعث کاهش آن می شوند ( p<0/01 ). و این دو روش درمانی در کاهش مؤلفه های اضطراب تفاوت معناداری دارند. نتیجه گیری: برای درمان یا کاهش اضطراب در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی می توان از روش درمانی نوروفیدبک و همچنین حضور ذهن به عنوان روش های نوین در روانشناسی با تأکید برمبنای زیستی وبیولوژیکی استفاده کرد.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر حافظه سرگذشتی نمونه های غیر بالینی افراد افسرده
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات شناختی ای که افراد افسرده با آن مواجهه هستند و باعث تداوم و عود نشانه های افسردگی است، بیش کلی گرایی خاطرات سرگذشتی است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود این متغیر شناختی بود. روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. نمونه مورد نظر شامل 10نفر در گروه آزمایش و 8 نفر در گروه کنترل بود که گروه آزمایش به مدت 8 جلسه ی 2ساعته تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به صورت گروهی قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه افسردگی بک و آزمون حافظه سرگذشتی بود. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس حاکی از افزایش نمره اختصاصی حافظه سرگذشتی و کاهش زمان واکنش به حافظه سرگذشتی در گروه آزمایش بود. با توجه به یافته های پژوهش حاضر و ارائه تبیین های نظری و پژوهشی مرتبط با نتایج گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد به عنوان یک روش درمانی اثر بخش در زمینه حافظه سرگذشتی افراد افسرده توصیه می گردد.
اثربخشی آموزش مهارتهای حل مسله به شکل گروهی بر کاهش میزان افسردگی و کاهش میزان قربانی شدن دانش آموزان قربانی قلدری
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش اثر آموزش مهارتهای حل مسله به شیوه ی گروهی بر کاهش میزان افسردگی دانش آموزان قربانی قلدری مورد بررسی قرار گرفته است. شرکت کنندگان در مدرسه و از جانب همسالان مورد قلدری قرار گرفته بودند و بر اساس پرسشنامه ی افسردگی بک، دارای خوی افسرده نیز بوده اند. هدف از انجام این پژوهش این است که با آموزش مهارتهای حل مسله ، دانش آموزان قربانی قلدری بتوانند مهارتهایی را به کار بگیرند که کمتر قربانی قلدری شده و در نتیجه ی آن کمتر افسرده شوند. این آموزش به مدت هشت هفته و هر هفته به مدت دو ساعت انجام شد و در پایان دانش آموزان مجدداً با پرسشنامه افسردگی بک مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان داد آموزش مهارتهای حل مسله به شکل گروهی بر کاهش میزان افسردگی و کاهش میزان قربانی شدن دانش آموزان قربانی قلدری مؤثر بود.
تأثیر مداخله رهیاری کیفیت زندگی بر شجاعت روانشناختی و خود تعیین گری
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر ارائه مداخله رهیاری کیفیت زندگی سفارشی و فرد به فرد بر اساس نظریه خود تعیین گری، برای بزرگسالان حرفه ای در حال گذار، و مطالعه میزان تغییرات فردی انگیزه و شجاعت در طول روند رهیاری بوده است. روش: در این مطالعه از طرح مطالعه موردی چندگانه که ریشه در نظریه خود تعیین گری داشته، استفاده شده و تغییرات انگیزه و شهامت روانشناختی در طول مداخله رهیاری کیفیت زندگی 8 هفته ای، بررسی گردیده است. هشت بزرگسال در شش جلسه یک ساعته رهیاری تلفنی شرکت نمودند. منابع داده ها شامل اطلاعات حاصل از یک پیش-آزمون، نتایج استفاده از پرسشنامه قبل و بعد از بررسی، یادداشت های میدانی و رونوشت مصاحبه پس از جلسه می باشد. روند رهیاری، شامل شش جلسه تلفنی، استفاده از گزارش های پروفایل و منابع HeartMath بود. یاقته ها: آنالیز کیفی میان-موردی توصیف می کند که حمایت رهیاری زندگی یکپارچه نگر از شرکت کنندگان در ابراز شجاعت روانشناختی و تسهیل حرکت به سمت خود تعیین گری می باشد. نتیجه گیری: این مطالعه چگونگی تأثیر مداخله رهیاری مبتنی بر نظریه خود تعیین گری، بر احساس خود مختاری شخصی، ارتباط و شایستگی فرد نشان داد.