مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مشکلات روان شناختی ناشی از ناباروری می تواند یک عامل تشدیدکننده ناباروری باشد. درمان آدلری بر کمک به افراد برای ایجاد یک شیوه از زندگی متمرکز است که با ابزارهای جبرانی سازنده تر برای کهتری و علاقه اجتماعی بیشتر مشخص می گردد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مشاوره گروهی با رویکرد آدلری بر ناامیدی و اضطراب مرگ زنان نابارور انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه ی زنان نابارور شهرستان کرمانشاه در سال ۱۳۹۷ به تعداد ۳۲۴ نفر تشکیل می داد که در کلینیک ناباروری دارای پرونده بودند. از جامعه ی آماری فوق ۴۰ نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه ی آماری انتخاب شد که در دو گروه آزمایش (۲۰ نفر) و گروه کنترل (۲۰ نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. همه ۴۰ نفر به وسیله ابزارهای پژوهش از جمله پرسشنامه اضطراب مرگ و پرسشنامه ناامیدی، مورد آزمایش قرار گرفتند. گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه مشاوره گروهی با رویکرد آدلر و گروه کنترل مداخله دریافت نکرد؛ سپس از هر دو گروه پس آزمون از مقیاس های فوق گرفته و با آزمون تحلیل کواریانس تحلیل گردید. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد مشاوره گروهی با رویکرد آدلری باعث کاهش اضطراب مرگ (۰/۰۵> P ) و کاهش ناامیدی (۰/۰۵> P ) در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحلهپس آزمون شد. نتیجه گیری: مشاوره گروهی با رویکرد آدلری توانست به طور معناداری باعث کاهش اضطراب مرگ و ناامیدی، در مقایسه با گروه کنترل شود.
بررسی مقایسه ای اختلالات شخصیت بین زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاور خانواده و زوجین غیر متقاضی طلاق شهر سنندج
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شخصیت تأثیرات پایداری بر روابط زناشویی دارد و برخی از ویژگی های شخصیتی تنش ها و تعارضات را بین زوجین افزایش می دهد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای میزان اختلال شخصیت در زوجین متقاضی طلاق و زوجین غیر متقاضیان طلاق شهرستان سنندج انجام شد. روش: مطالعه حاضر علی مقایسه ای بوده و جامعه مورد مطالعه زوجین متقاضی و غیر متقاضی طلاق می باشند. ۵۵ نفر متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاور به روش نمونه گیری در دسترس و ۵۵ غیر متقاضی طلاق به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای در سال ۱۳۹۷ انتخاب شدند و پرسشنامه میلون III را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزار ۲۱ SPSS و با آزمون آماری تی مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در بین زوجین متقاضی طلاق و زوجین غیر متقاضی طلاق مقیاس های بدنمایی، افشاگری، مطلوبیت، اسکیزوئید، دوری گزین، افسردگی، وابسته، نمایشی، خودشیفته، منفی گرا، خودآزار، اسکیزوتایپال، مرزی، اختلال اضطرابی، افسرده خویی، استرس پس از ضربه، اختلال تفکر، افسردگی اساسی و اختلال هذیانی تفاوت معنی داری وجود دارد (۰/۰۵ p < )؛ اما در مقیاس های الگوی ضداجتماعی، دیگرآزاری، وسواسی، پارانوئید، شبه جسمی، مانیک، وابستگی به الکل و وابستگی به دارو تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود ندارد. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت اختلال شخصیت در متقاضیان طلاق و بالا بودن آمار طلاق در جامعه، آموزش و نمایش روان شناختی برای بالا بردن آگاهی و کاهش آمار طلاق ضروری می نماید.
مقایسه سبک های دل بستگی و ناگویی هیجانی بین اقدام کنندگان به خودکشی و افراد گروه کنترل
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خودکشی را می توان به عنوان اقدامی آگاهانه در خودآزاری تعریف نمود که به مرگ منتهی می گردد. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک های دل بستگی و ناگویی هیجانی در بیماران اقدام کننده به خودکشی و افراد بهنجار است. روش: به همین منظور، در یک مطالعه علی مقایسه ای از بین کلیه افراد اقدام کننده به خودکشی و افراد عادی شهرستان گنبد، به روش نمونه گیری در دسترس، تعداد ۵۰ نفر از افراد اقدام کننده و تعداد ۵۰ نفر افراد بهنجار انتخاب شده و پرسشنامه سبک های دل بستگی هازن و شیور و ناگویی هیجانی تورنتو را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس و در نرم افزار ۱۸ SPSS تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در بعد دشواری در تنظیم هیجانات در ناگویی هیجانی تفاوت بین دو گروه معنادار است. همچنین تفاوت بین سبک دل بستگی اجتنابی و ایمن در دو گروه معنادار (۰/۰۵ > p ) است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان بیان کرد نقص در بیان و تشخیص احساسات در رفتارهای پرخطر از جمله خودکشی مؤثر باشد. ارتباط نادرست بین فراخوان و ارزیابی محرک هیجانی، منجر به نقص در پردازش اطلاعات هیجانی می شود. به نظر می رسد در خودکشی عوامل بین فردی و ویژگی های هیجانی نقش دارند که در برنامه ریزی جهت پیشگیری و درمان باید به آن ها توجه نمود.
نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین دل بستگی به والدین و علائم اختلال اضطراب اجتماعی در نوجوانان دختر
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سبک های دل بستگی از منابع درون فردی هستند که می توانند سبب تعدیل سطوح تنش و ناتوانی در شرایط ناگوار شده و اثرات منفی تنش را کم رنگ تر جلوه دهند. هدف: هدف این تحقیق نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین دل بستگی به والدین و علائم اختلال اضطراب اجتماعی در نوجوانان دختر است. روش: مطالعه حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بوده و جامعه آماری این مطالعه شامل دانش آموزان مقطع متوسطه اول ناحیه یک و دو شهر شیراز در سال تحصیلی ۹۷-۱۳۹۶ است. در این پژوهش مجموعاً ۱۷۵ دانش آموز به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از دل بستگی، اضطراب و دشواری تنظیم هیجان استفاده شد. داده ها با استفاده آزمون همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین دل بستگی به والدین و اضطراب اجتماعی نقش واسطه ای ایفا می کند و بین دل بستگی به والدین و دشواری در تنظیم هیجان نوجوانان دختر رابطه معنی داری (۰/۰۵ > P ) وجود دارد. نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت دل بستگی به والدین به عنوان یک مکانیسم زیر بنایی در بهبود عملکرد اضطراب اجتماعی عمل کرده و متغیر دشواری در تنظیم هیجان سبب ایجاد علائم اختلال اضطراب اجتماعی نوجوانان دختر می گردد.
مقایسه ابعاد بازشناسی هیجان در افراد با نشانه های اختلال شخصیت ضداجتماعی، اختلال شخصیت وسواسی و بهنجار
حوزه های تخصصی:
مقدمه: توانایی بازشناسی هیجان، برای درک رفتار شخص مقابل ضروری است و بازشناسی هیجان می تواند از چهره، صدا و حرکات بدن انجام پذیرد. هدف : هدف پژوهش، مقایسه ابعاد بازشناسی هیجان در افراد با نشانه های اختلال شخصیت ضداجتماعی و وسواسی و عادی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی در سال تحصیلی ۱۳۹۵ تشکیل دادند. ۴۰۰ دانشجو به صورت تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه ی بالینی میلون ۳ را کامل کردند. سپس براساس ملاک های ورود ۳۰ نفر برای هر گروه انتخاب شدند. آزمون های بازشناسی هیجان چهره ای، صوتی، تنی و نظریه ذهن بر روی شرکت کنندگان اجرا شد. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و تحلیل واریانس چند متغیره بررسی شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین گروه شخصیت ضداجتماعی و شخصیت وسواسی در امتیازدهی برانگیختگی هیجان صوتی خشم (۰/۰۲۸= p ) و بین گروه شخصیت وسواسی و عادی در امتیازدهی شدت هیجان خنثی ( ۰/۰۴۹= p ) تفاوت معنادار وجود داشت. در بازشناسی هیجان تن بین گروه شخصیت ضداجتماعی و عادی در دو حالت هیجان شادی (۰/۰۰۴= p )، (۰/۰۰۱= p ) و بین گروه شخصیت وسواسی و عادی در یک حالت هیجان شادی ( ۰/۰۱۶= p ) تفاوت معنادار وجود داشت ( ۰/۰۵ < p ). نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده، افراد با ویژگی های شخصیت ضداجتماعی در بازشناسی هیجان تن عملکردی بهتری دارند و می توان پیش زمینه ای نظری برای شیوه های جدید درمانی را مطرح کرد. البته تحقیقات بیشتری در بازشناسی هیجان به روش های مختلف (صوت، حرکات بدن) در نمونه های بالینی ضرورت دارد.
نقش ناگویی هیجانی و ذهن آگاهی در پیش بینی افسردگی و اضطراب زنان مبتلا به سرطان
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به سرطان با متغیر های شخصیتی و شناختی متعددی از جمله ناگویی هیجانی و ذهن آگاهی در ارتباط است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ناگویی هیجانی و ذهن آگاهی در پیش بینی افسردگی و اضطراب زنان مبتلا به سرطان انجام بود. روش: روش پژوهش حاضر، همبستگی و از نوع پیش بینی است. جامعه آماری شامل کلیه بیماران زن مبتلا به سرطان تحت پوشش موسسه خیریه آرزو در شهرستان پارس آباد (۱۳۹۷) بود. ۱۲۰ زن مبتلا به سرطان با روش نمونه گیری هدفمند از بین جامعه آماری به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در مطالعه حاضر شرکت کردند. داده های مطالعه با استفاده از مقیاس های ناگویی خلقی تورنتو (بشارت، ۲۰۰۷)، ذهن آگاهی، توجه و هوشیاری براون و ریان (۲۰۰۳) و اضطراب و افسردگی بیمارستان اسنایت (۱۹۸۳) جمع آوری و با آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که ناگویی هیجانی و ذهن آگاهی قادر هستند تا افسردگی و اضطراب زنان مبتلا به سرطان را به طور معنی دار پیش بینی کنند (۰/۰۰۱ P < ). نتیجه گیری: ناگویی هیجانی و ذهن آگاهی از عوامل مهم دخیل در افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به سرطان می باشند؛ بنابراین ضروری است که در برنامه های آموزشی، پیشگیری و درمانی این بیماران بر مداخلات روان شناختی متمرکز به این متغیرها، تأکید گردد.
مدل شبیه سازی ذهن؛ درمانی مؤثر در کاهش تجارب تجزیه ای ناشی از حوادث آسیب زا در افراد مبتلا به لکنت زبان
حوزه های تخصصی:
مقدمه: لکنت زبان می تواند به دنبال تجربه حوادث آسیب زا و استرس ناشی از آن شروع شود و علائم تجزیه ای را به همراه داشته باشد. یکی از درمان های نویدبخش در درمان لکنت و مشکلات همراه آن، مدل شبیه سازی ذهن است. هدف: هدف از پژوهش حاضر، مطالعه اثربخشی مدل شبیه سازی ذهن بر کاهش تجارب تجزیه ای ناشی از حوادث آسیب زا در افراد مبتلا به لکنت بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل تمامی افراد مبتلابه لکنت زبان بود که در سال ۱۳۹۷ به کلینیک توانمندسازان ذهن مراجعه کردند. از این میان، تعداد ۳۰ نفر از مردان ۴۵-۱۸ ساله دارای لکنت که سابقه تجربه حادثه استرس آور را داشتند، به صورت در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. پس از سنجش سطح پایه علائم تجزیه ای همه افراد با استفاده از مقیاس تجارب تجزیه ای برنستین و همکاران (۱۹۹۳)، افراد گروه آزمایش درمان مدل شبیه سازی ذهن را دریافت کردند؛ درحالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. در آخر، میزان تجارب تجزیه ای افراد مجدداً اندازه گیری شد. هم چنین، داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و نرم افزار SPSS ۲۳ تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل شبیه سازی ذهن در مقایسه با گروه کنترل، بر کاهش تجارب تجزیه ای (فراموشی تجزیه ای، گسست ازخویشتن/گسست از واقعیت و تخیل/ جذب) افراد مبتلابه لکنت دارای تجربه حوادث آسیب زا، مؤثر بوده است (۰/۰۰۱> p ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده می توان اذعان داشت که استفاده از این روش نوین می تواند با توانمندسازی ذهن مبتلایان، درمانگران را در درمان مؤثر لکنت زبان و مشکلات همراه آن یاری نماید.
روابط ساختاری سیستم های مغزی - رفتاری و دشواری در تنظیم هیجان با ولع مصرف ماری جوانا در دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اعتیاد به مواد مخدر، بیماری روانی عودکننده و مزمنی است که توأم با اختلالات انگیزشی شدید و از دست دادن تسلط رفتاری است و منجر به ویرانی شخصیت می شود . هدف: هدف پژوهش حاضر، ارزیابی روابط ساختاری سیستم های مغزی - رفتاری و دشواری در تنظیم هیجان با ولع مصرف ماری جوانا در دانش آموزان است. ر وش: پژوهش حاضر یک بررسی همبستگی بوده، از جامعه دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران، ۲۰۰ مشارکت کننده (۱۰۲ پسر و ۹۸ دختر) که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند به مقیاس سیستم های بازداری/ فعال سازی رفتاری کارور و وایت، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان ( DERS ) و مقیاس ولع مصرف پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تأییدی و روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های برازندگی نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه گیری، برازش دارد ( ۰/۹۶ = CFI ، ۰/۹۶ = IFI ، ۰/۰۴۵ = RMSEA ). نتایج نشان داد که سیستم فعال سازی و بازداری رفتاری بر دشواری در تنظیم هیجان و دشواری در تنظیم هیجان بر وسوسه مصرف به ترتیب با ضرایب استاندارد (۰/۲۰، ۰/۲۱، ۰/۶۴) تأثیر دارد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری و وسوسه مصرف ماری جوانا نقش واسطه ای دارد. توجه به این مکانیسم تأثیر، در تدوین مداخلات پیشگیرانه و درمانی کارآمد برای اعتیاد به مصرف مواد می تواند مؤثر باشد.
بررسی شیوع نافرمانی مقابله ای در بین دانش آموزان ابتدائی شهرستان سنندج و عوامل مرتبط با آن در سال 1393
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال نافرمانی مقابله ای شامل کودکانی است که در طول یک دوره حداقل ۶ ماهه، منفی گرا، دارای رفتار خصمانه، دمدمی مزاج و نسبت به مراجع قدرت نافرمان هستند. با توجه به دشواری تغییر الگوی رفتاری در بزرگ سالی، تشخیص زود هنگام آن ها می تواند سبب پیشگیری از خطرات بالقوه آن در آینده شود. هدف: تعیین شیوع اختلال نافرمانی مقابله ای و عوامل مرتبط با آن در بین دانش آموزان ابتدایی شهرستان سنندج در سال ۱۳۹۳ بود. روش: مطالعه حاضر، یک مطالعه مقطعی بوده و جامعه موردمطالعه شامل دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان سنندج در سال ۱۳۹۳ بود. تعداد نمونه براساس جدول مورگان ۳۷۷ نفر بود که از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. دانش آموزانی که اختلالات روان پزشکی دیگر داشتند و یا رضایت آگاهانه ندادند از مطالعه حذف شدند. ابزار موردمطالعه شامل پرسشنامه استاندارد علائم مرضی کودکان استفاده شد. این پرسشنامه، دارای دو چک لیست والد و معلم است. برای آنالیز داده ها از T-test و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها : از تعداد ۳۷۷ دانش آموز موردمطالعه ۶۲/۶ درصد پسر و ۳۷/۴ درصد دختر بودند. نتایج مطالعه نشان داد شیوع اختلال نافرمانی مقابله ای در جمعیت موردمطالعه ۲/۹ درصد بود. بین اختلال نافرمانی با سن (۰/۸= P ) و تحصیلات پدر (۰/۱۴ P ≥ ) در افراد مورد مطالعه رابطه معنی دار آماری مشاهده نشد. درحالی که بین تحصیلات مادر و اختلال نافرمانی افراد مورد مطالعه رابطه معنی داری وجود داشت (۰/۰۰۱> P ). نتیجه گیری : با توجه به شیوع ۲/۹ درصدی این اختلال و اهمیت آن در شکل گیری شخصیت و رفتار کودکان، برنامه ریزی در جهت کاهش خطرات ناشی از آن و همچنین عوامل به وجود آورنده آن، ضروری به نظر می رسد.
بررسی نقش واسطه ای نگرش های ناکارآمد در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و نشانگان بالینی در بیماران مبتلا به میگرن
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعات انجام شده در خصوص بیماری روان تنی میگرن نشان دهنده مزمن بودن این بیماری است و در این پژوهش نقش واسطه ای نگرش های ناکارآمد در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و نشانگان بالینی افراد میگرنی مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای نگرش های ناکارآمد در رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و نشانگان بالینی در افراد مبتلا به میگرن است. روش: روش پژوهش از نوع تحلیل مسیر است . در خصوص این پژوهش باید اشاره کرد که جامعه مورد مطالعه افراد میگرنی شهر مشهد بوده که ۹۶ مرد و ۱۶۱ زن و نمونه گیری به گونه در دسترس انجام شده است. از این نمونه ۲۵۷ پرسشنامه های خود را به پژوهشگر تحویل دادند. در این پژوهش از پرسشنامه های طرحواره یانگ (فرم کوتاه)، پرسشنامه DAS -۲۶ و پرسشنامه ( DASS -۲۱ ) استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مسیرهای غیرمستقیم مدل معنادار است و این حاکی از معنی داری (۰/۰۵> P ) نقش واسطه ای نگرش های ناکارآمد در ارتباط بین طرحواره های ناسازگار اولیه و نشانگان بالینی در مبتلایان به میگرن است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که نگرش های ناکارآمد نقش واسطه ای میان طرحواره های ناسازگار اولیه و نشانگان بالینی افراد میگرنی دارد . لذا در افراد مبتلا به میگرن می توان با استفاده از روش روان شناختی نگرش های ناکارآمد این افراد را منعطف کرد و این مهم به نوبه خود در بهبود نشانگان بالینی میگرن این افراد مؤثر خواهد بود.
پیش بینی مهارت های اجتماعی نوجوانان براساس هوش هیجانی والدین آن ها
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هوش هیجانی و مهارت های اجتماعی دو مفهوم درهم تنیده ای هستند. چرا که میزان مهارت های اجتماعی نیاز به هوش هیجانی دارد و هوش هیجانی نیز از طریق مهارت های اجتماعی ظهور می یاید. هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه بین مهارت های اجتماعی نوجوانان با هوش هیجانی والدین آن ها در بین نوجوانان شهر تهران و همچنین، پیش بینی سطح مهارت های اجتماعی نوجوانان بر اساس هوش هیجانی والدین آن ها انجام شد. روش: روش این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه این مطالعه شامل کلیه نوجوانان تهرانی (۱۳ تا ۱۷ سال) بود که والدین آن ها در قید حیات بودند. نمونه این مطالعه شامل ۱۵۰ نوجوان تهرانی (همراه با والدین شان) بود که از طریق نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات علاوه بر پرسش نامه جمعیت شناختی از دو پرسش نامه مهارت اجتماعی نوجوانان ایندربیتزن و فوستر (۱۹۹۲) و هوش هیجانی گلمن (۲۰۰۱) استفاده شد . از شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل رگرسیون چند متغیره از طریق نرم افزار ۲۲ SPSS جهت تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد رابطه معناداری بین سطح مهارت های اجتماعی نوجوان و هوش هیجانی والدین شان وجود دارد (در سطح ۰/۰۵). همچنینی، ۱۴/۴ درصد از واریانس متغیر مهارت های اجتماعی نوجوان توسط هوش هیجانی والدین تبیین شد. به صورت دقیق تر طبق تحلیل رگرسیون داده ها، ۳/۹ درصد از واریانس متغیر مهارت های اجتماعی نوجوان توسط هوش هیجانی مادر و ۰/۵ درصد از واریانس توسط هوش هیجانی پدر برآورد شد. نتیجه گیری: بنابراین، می توان گفت بالا بودن هوش هیجانی والدین، رابطه مثبت و معناداری با افزایش سطح مهارت های اجتماعی نوجوان دارد.
رهیاری پس از طلاق مداخله جدیدی جهت تسهیل سازگاری پس از طلاق
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خانواده اساسی ترین نهاد اجتماعی زمینه ساز جوامع و تاریخ بشر است. طلاق یکی از مباحث اجتماعی است که اغلب برای اعضای خانواده مشکلاتی ایجاد می کند که باعث آسیب پذیری آن ها می شود. تاکنون علیرغم تمام تلاش های انجام شده، برای پیشگیری از طلاق، آمار نشان می دهد که روز به روز آمار طلاق رو به افزایش است. هدف: هدف تحقیق حاضر فراهم کردن چارچوبی برای رهیاری پس از طلاق است. نتایج در سه قسمت تقسیم بندی شده است. تعریف رهیاری و حوزه های مرتبط، رهیاری خانواده، و سازگاری پس از طلاق و مداخله رهیاری که برای آن نیاز است. روش: مطالعه حاضر توصیفی تحلیلی (از نوع مروری) است که به بررسی جامع پژوهش های صورت گرفته در حوزه رهیاری پرداخته است. در مرحله اول، مجموعاً تعداد ۴۳۲ مقاله انگلیسی و تعداد ۳ مقاله فارسی ثبت شده، برگزیده شد. در آخر بعد از بررسی نهایی ۸۴ مقاله از این مقالات انتخاب شدند. یافته ها: از آنجایی که تحقیقات در رهیاری بسیار محدود است، هیچ سابقه ای برای مداخلات رهیاری در ارتقا زندگی افراد مطلقه در سراسر دنیا وجود ندارد. در این راستا، اثربخشی مداخلات آینده نگر مانند رهیاری می تواند در کاهش مشکلات ناشی از طلاق مؤثر باشد؛ بنابراین رهیاری مداخله مفیدی است که می تواند نقش اساسی در سازگاری پس از طلاق داشته باشد. نتیجه گیری: اگرچه طلاق برای اعضای درگیر آن عواقبی به دنبال دارد، مداخله رهیاری پس از طلاق می تواند کیفیت زندگی طلاق گرفتگان را ارتقا بخشد و به آن ها در مدیریت تغییرات تحمیل شده توسط طلاق کمک کند، پس سازگاری پس از طلاق از نتایج آن خواهد بود.