مقالات
حوزه های تخصصی:
بخش عمده ی جنگ های آینده از انسان محوری به سمت تجهیزات محوری و به ویژه تجهیزات هوایی مهم و حیاتی پیش خواهد رفت. جنگ در آینده در هر منطقه از جهان که واقع شود بدون تردید از لحاظ انگیزه ی شروع، ماهیت، شدت و دامنه ی آن و نیز از لحاظ مدت و به کارگیری فناوری های تسلیحاتی و تجهیزات جنگی با جنگ های گذشته متفاوت خواهد بود؛ در نتیجه تجهیزات، روش جنگیدن و راه و رسم به کاربردن نیروهای مسلح برای رسیدن به اهداف مورد نظر نیز نسبت به گذشته تغییر خواهد کرد؛ یکی از این تجهیزات، هواپیماهای بدون سرنشین است که توانستند قابلیت های بالقوه خود را به فعل تبدیل نمایند و توانمندی های خود را به رخ هم قطاران سرنشین دار خود بکشند. هواپیماهای باسرنشین با وجود امکانات وتوانایی های خود، در مأموریت های پرخطر همیشه بانگرانی هایی از قبیل سقوط، انهدام پرنده و در نتیجه صدمات نیروی انسانی و تجهیزاتی مواجه هستند. از طرفی جثه بزرگ، کشف شدن پرنده ها با رادار و از بین رفتن اصل غافلگیری، محققان و پژوهشگران نظامی و صنایع دفاعی دنیا را بر آن داشته که از ابزار و تجهیزات پیشرفته و راهبردی جدیدی استفاده و این مشکل را برطرف نمایند. هواپیماهای بدون سرنشین در مقایسه با هواپیماهای جنگنده سرنشین دار، دارای ابعاد کوچک تر و خاصیت پنهان کاری (رادارگریزی) بیشتر بوده و قادر به انجام مأموریت های متنوعی هستند. به کارگیری پهپادها در جنگ های آینده زمینه ساز اقتدار هر چه بیشتر نیروهای درگیر خواهد بود. پهپادها در حال و آینده برترین سلاح و سامانه ای خواهند بود که در خدمت نیروهای مسلح جهان بخصوص نیروهای مسلح کشور ایران قرار می گیرد؛ همچنین یکی از سناریوهای برخی از کشورهای دنیا در جنگ های آینده، جمع آوری اطلاعات با استفاده از پهپادها است، زیرا با به کارگیری آسان و کمترین هزینه و تلفات جانی، می توانند اطلاعات با ارزشی را در حداقل زمان ممکن از مناطق عملیاتی به دست آورند.
زیرساخت های مورد نیاز سامانه فرماندهی و کنترل
حوزه های تخصصی:
فرماندهی که تسلط و احاطه کاملی بر وضعیت های پیش رو نداشته باشد، اخبار و اطلاعات مؤثر دریافت نکند، یا در انبوهی از اطلاعات غرق شود، توانایی تفکیک اخبار از اطلاعات را نداشته باشد و فاقد توانایی لازم برای برقراری ارتباط سریع با فرماندهان زیردست، همتراز و بالادست باشد، حتی اگر با کوله باری از تجربه، دانش و اعتقاد، تجهیزات و سلاح لازم را نیز در اختیار داشته باشد؛ برای هدایت، فرماندهی و کنترل صحنه نبرد، ضعیف و شکننده خواهد بود. در یک سامانه فرماندهی و کنترل، می بایست چرخه مداومی از جریان اطلاعات وجود داشته باشد و با توجه به حجم زیاد اخبار و اطلاعات، بدون ترکیب سامانه های گوناگون، استفاده از آن ممکن نخواهد بود. اتخاذ برترین تصمیم در صحنه های تقابل نظامی، بهره برداری خوب ازفرصت ها و از بین رفتن تهدیدات، استفاده بهینه از امکانات، منابع موجود و توانایی هدایت و کنترل را فراهم آورده و در نهایت سبب غلبه بر دشمن می گردد. اما همه اینها نیازمند زیرساخت هایی است که از این میان می توان به زیرساخت های ملی، شبکه ارتباطی، آموزش های تخصصی، ایجاد مراکز فرماندهی و کنترل متعدد، بانک اطلاعاتی، منابع تأمین اطلاعات و تجهیزات فنی اشاره کرد، لذا با ترکیب مناسب عامل انسانی و چنین ابزار کمکی، یک ارتش می تواند سامانه های فرماندهی و کنترل را به طور مؤثر به فعالیت واداشته و در میادین نبرد آینده صاحب برتری آشکار گردد.
کاربرد جغرافیای نظامی در طرح ریزی های عملیاتی
حوزه های تخصصی:
جغرافیای نظامی با پیوند زدن عوامل موجود در طبیعت با اصول نظامی باعث می شود تا طراحان و مجریان نظامی از مزایای سرشار آنها استفاده برده و برتری خود نسبت به دشمن را القاء نمایند. در طول تاریخ نقش زمین، آب، هوا و اقلیم به عنوان یکی از مهم ترین و تأثیر گذارترین عوامل بر راهبردها، نبرد و پشتیبانی نبردها بوده است. کالینز پیروزی در جنگ ها را بدون توجه و بهره گیری علمی از جغرافیای نظامی یک امر اتفاقی دانسته و بدین ترتیب بر ارزش این عوامل صحه گذارده است. در بین ویژگی های جغرافیایی هر منطقه، ارتفاعات عمده ترین نقش را در عملیات ایفاء کرده و به عنوان یک مانع عمده طبیعی و یا برعکس به عنوان یک عامل تقویت کننده در جنگ می توانند مؤفقیت نیروها در صحنه نبرد را تأمین نمایند. علاوه بر نقش مهم ارتفاعات در جنگ های کلاسیک به عنوان یک عامل تقویت کننده در اختفاء و پوشش، دید و تیر، کنترل معابر و آمادگذاری های مخفی در جنگ ناهمتراز هم نقش بسیار عمده و مهمی را در جهت مقابله با توانمندی های دشمنان فرامنطقه ای ایفاء می نمایند. فرسایشی نمودن جنگ، ضربه زدن به دشمن در جهت برهم زدن آرامش و ثبات آنها با استفاده از این عامل مهم طبیعی می تواند نقطه اتکایی برای رزمندگان مدافع صحنه نبرد باشد. یکی دیگر از مهم ترین عواملی که بایستی به آن توجه ویژه شود استفاده تاکتیکی از جاده ها و معابر به عنوان عاملی برای تحرک نیروهای خودی و استفاده از گلوگاه ها و کمین گاه ها به عنوان یک عامل محدود کننده و ضد تحرک برای دشمن مدنظر بوده و می بایست در طرح ریزی ها توجه ویژه ای به آن مبذول گردد.
اختلال هوشمند در سامانه های موقعیت یاب جهانی (GPS)
حوزه های تخصصی:
امروزه بسیاری از سامانه های نظامی و تجاری از سیستم های [1]GPS برای مکان یابی استفاده می کنند. یکی از تهدیدهایی که به سیستم های GPS آسیب وارد می کند، گمراه سازی[2] است. در گمراه سازی، سیگنالی شبیه سیگنال GPS تولید می شود که حاوی اطلاعات غلط است و گیرنده GPS به اشتباه سیگنال آن را آشکار سازی کرده و موقعیت مکانی خود را از روی آن بدست می آورد و به این ترتیب مکان خود را به اشتباه محاسبه می کند و گمراه می شود. در این مقاله موضوع گمراه سازی بررسی و برای نخستین بار یک روش جدید برای گمراه سازی مطرح می گردد و با بررسی نحوه پیاده سازی و چالش های اصلی آن، صحت عملکرد آن با ارائه نتایج شبیه سازی بررسی می شود. این روش جدید گمراه سازی امکان پیاده سازی ارزان قیمت گمراه ساز را فراهم می آورد به طوری که گمراه سازهای مبتنی بر روش ارائه شده، از گمراه سازهای متداولی که امروزه استفاده می شوند، بسیار ارزان تر خواهند بود
دکترین نظامی چگونه شکل می گیرد؟
حوزه های تخصصی:
در معنای عام، دکترین[1] را نظریه و تعالیم علمی، فلسفی، سیاسی، مذهبی و مجموعه ای از نظام های فکری می دانند که مبتنی بر اصول معینی باشد. درمفهوم نظامی آن، دکترین در سه سطح راهبردی، عملیاتی و تاکتیکی تعریف می شود. دکترین نظامی خود می تواند بخشی از یک فلسفه یا ایدئولوژی نظامی و یا حاصل یک یا چند نظریه نظامی باشد و یا در چارچوب چند نظریه نظامی مطرح و ارائه گردد. این که از چه مسیری از وضع موجود به وضع مطلوب برسیم را راهبرد تعیین می کند و درواقع پاسخی است برای سؤال "چه باید کرد؟" اما دکترین پاسخی است برای "چگونه باید عمل نمود؟" دکترین، خطوط و تابلوهای راهنمایی است که برای حرکت در مسیر(راهبرد) باید مورد توجه قرار گرفته و رعایت شود.
اهمیت نیروی انسانی در پدافند غیرعامل
حوزه های تخصصی:
در شرایط موجود و با توجه به تهدیدات نیروهای فرامنطقه ای، استفاده ی صحیح و بهینه از همه منابع موجود در کشور به خصوص نیروی انسانی در پدافند غیرعامل از ضروریات انکارناپذیر است. نکته قابل تآمل در بهره گیری از نیروی انسانی که در اکثر مواقع مورد غفلت مدیران قرار می گیرد این است که، اگر پدافند غیر عامل به بهترین نحو و با پیشرفته ترین وسایل و تجهیزات برقرار گردد، در صورتی که از نیروی انسانی با انگیزه، متعهد و وفادار برخوردار نباشد، نه تنها نمی تواند به اهداف مطلوب خود برسد، بلکه این غفلت و بی توجهی ممکن است صدمات جبران ناپذیری را نیز در پی داشته باشد. از این جهت که در پدافند غیرعامل همیشه نیروی انسانی تعیین کننده است، می بایست توجه ویژه به اهداف و نیازهای او صورت گیرد. رویارویی جمهوری اسلامی ایران با تهدیدهای همه جانبه، و این که این تهدیدات تمام مؤلفه های قدرت ملی را نشانه گرفته است، مسئولین نظام را بر آن داشت تا در قانون برنامه چهارم و پنجم توسعه و سند چشم انداز1404، به یکی از محورهای اساسی مرتبط با امنیت ملی، یعنی پدافند غیرعامل توجه خاص نمایند. به این علت که در عصر جدید در همه جوامع، به انسان در مدیریت بحران ها به عنوان سرمایه بی پایان و با ارزش می نگرند، توجه به پدافند غیر عامل بدون در نظر گرفتن نقش و اهمیت نیروی انسانی در ایجاد و به کارگیری آن، اجتناب ناپذیر است. نیروی انسانی بالنده، وفادار، باانگیزه و متعهد در پدافند غیر عامل موجب ماندگاری طولانی تر آن می گردد.
استقرار سیستم جامع مدیریت دانش و الگوهای عملی آن در آجا
حوزه های تخصصی:
در آستانه هزاره سوم، مدیریت دانش، به عنوان یک نیاز راهبردی برای مؤسسات، سازمان ها و نهادهای خدماتی مطرح است. مدیریت دانش تضمین کننده برتری های بلندمدت برای سازمان ها و جوامع و میزان بهره گیری آن ها از سرمایه های انسانی، فکری و اطلاعاتی است. مدیریت دانش، نگرشی است که می تواند از سوی مدیریت سازمان ها با کمی انعطاف پیاده سازی شود و رقابت پذیری در آینده، و از دست ندادن سرمایه های دانشی را به ارمغان بیاورد. مبحث مدیریت دانش یکی از مباحث نوظهور در مدیریت است که به شدت مورد استقبال و توجه دانشمندان علم سازمان و مدیریت واقع شده و مهم ترین رکن مدیریت دانش، پیاده سازی و اثر بخشی آن می باشد، که شناخت مدیریت دانش به عنوان یک روح حاکم بر اعمال سازمانی برای پیاده سازی آن ضروری است. هدف از این مقاله، مطالعه و بررسی روند پیاده سازی و استقرار سیستم جامع مدیریت دانش در ارتش جمهوری اسلامی ایران است. با توجه به اینکه مدیریت دانش به ارتباط بین افراد و چگونگی به کارگیری فناوری اطلاعات وابسته است در می یابیم که هدف از مدیریت دانش معرفی راه کارهایی است که سازمان را در نیل به سوی اهدافش یاری رساند. در این مقاله سعی شده است راه کار کلی و پیشنهاداتی با تکیه بر فاکتورهای: دلایل به کارگیری، اهداف، دامنه کاربرد، سازماندهی، رهبری، فرهنگ سازمانی، فرایندها، دستاوردها، افراد و مهارت ها، اهرم ها و زیرساخت های فناورانه، روش کار، مشکلات و محدودیت ها در آجا شناسایی و ارائه گردد، و در ادامه به طور مختصر به موانع اجرائی استقرار نظام مدیریت دانش در آجا اشاره شده و راهکارهایی برای نهادینه کردن آن در آجا پیشنهاد گردیده است.