آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹

چکیده

برخلاف بسیاری از انسان ها، عواطف و احساسات را نباید اموری ناملموس و بی اساس دانست. جایگاهِ اصلی آن ها روشن است و می توان آن ها را به سیستم های مشخصی در بدن و مغز مربوط کرد. هدف از این پژوهش، بررسی مجازهای مفهومیِ مفهومِ عاطفیِ نفرت از دیدگاهی شناختی-پیکره ای و تطبیق نتایج تحلیل داده های زبانی با یافته های عصبی-زیستی است. در این مقاله، ابتدا، تعریف «عاطفه» و تمایز آن با «احساس» از دیدگاه عصبی-زیستی ارائه گردید. سپس، با بررسی مجازهای مفهومی نفرت، معلوم شد که در زبان فارسی به روشنی، هر چهار وجه اثرات عاطفه بر انسان (جسمی، روانی، چهره ای و رفتاری) بیان می شوند. همچنین، تحلیل های زبانی موردِ اشاره، یافته های عصبی-زیست شناختی عواطف را تأیید کردند. در پایان، نیز یک الگوی سه مرحله ای در پیوند با شکل گیری و بروز عواطف از جمله عاطفه نفرت که نتیجه تحلیل شناختی-عصبی-زیستی پژوهش حاضر است، ارائه شد؛ نخست، وقوع رویداد خلاف؛ علتِ شکل گیری نفرت؛ دوم، شکل گیری عاطفه نفرت و سوم، بروز نفرت.

تبلیغات