آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۷

چکیده

رابطه درمانی بین پزشک و بیمار رابطه ای نابرابر است. بیمار در وضعیتی اضطراری ناگزیر از انجام توافقی با پزشک است که پذیرش طرح درمان و انجام آن و پرداخت هزینه ها را در برمی گیرد و پزشک برخلاف بیمار اضطراری برای پذیرش شرایط توافق ندارد. این موقعیت نابرابر ممکن است به اقتدار پزشک منتهی شود، به این معنا که پزشک با قرار گرفتن در موقعیتی برتر خواست و اراده بیمار را تابع خواست خود کند. یافته های این تحقیق که در سنت مردم نگاری انتقادی و بر اساس مصاحبه های نیمه ساخت یافته با عده ای از بیماران و پزشکان در شهر تهران انجام شده است نشان می دهند که در حوزه عمل درمانی پنج شکل اصلی اقتدار پزشکی را می توان به ترتیب زیر برشمرد: اقتدار فردی پزشکان که امتداد اقتدار آن ها در حوزه هایی غیر از حوزه عمل پزشکی است. اقتدار قهری که با نفی بدن زیسته و سوژگی بیمار پدیدار می شود. اقتدارگرایی پزشکی که با تحت سلطه گرفتن بیمار به کمک ترفندهای روانی امکان پذیر است. اقتدار حقوقی پزشکی که با تکیه بر پروتکل های درمانی و تأکید بر حقوق مدنی افراد به دست می آید و در نهایت اقتدار دگرفهم پزشکی که از تجربه شخصی پزشک و توان وی برای پرورش دادن رابطه ای شخصی با بیمار برمی خیزد.  

تبلیغات