مقالات
حوزه های تخصصی:
تبیین الگوی رقابتی از جمله عوامل مهم در تدوین استراتژی های بازاریابی است و سنگ بنای تحقیقات حوزه هوشمندی رقابتی محسوب می شود. الگوی رقابت، رفتار رقابتی سازمان ها را شکل می دهد و به عبارت دیگر، بیانگر استراتژی ها و اقداماتی است که سازمان ها در مواجهه با یکدیگر به منظور کسب منابع مورد نیاز، افزایش سهم بازار و در نهایت حفظ جایگاه استراتژیک شان در برابر سایر رقبا اتخاذ می کنند. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تبیین الگوی رقابت در صنعت بانکداری ایران طی سال های 1396-1393 می باشد. در این پژوهش، رویکرد آمیخته کیفی-کمی اتخاذ شد. در بخش کیفی از نظرسنجی و مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از نظریه مجموعه های راف استفاده شده است و نتیجه آن 11 قانون است. 5 بانک از 30 بانک فعال در صنعت ایران با نظرسنجی از مشتریان و بررسی سهم بازار انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد شدت رقابت در صنعت بانکداری ایران در حال افزایش است. علاوه براین نتایج نشان می دهد بانک ها در واکنش به رقبا در وهله نخست به اتخاذ اقدامات ترویجی و برندینگ می پردازند و این امر ناشی از تسلط نهادگرایی بر رفتار رقابتی در صنعت بانکداری است و اتخاذ اقدامات توزیعی و معرفی محصولات جدید به ترتیب در واکنش به رقبا گزینه های دوم و سوم برای رقابت با یکدیگر می باشد. همچنین با استناد به نتایج می توان چنین نتیجه گرفت که بانک های خصوصی شده بیشترین واکنش را نسبت به یکدیگر دارند و همین امر برای بانک های خصوصی برقرار است. اغلب بانک های خصوصی شده نسبت به بانک های خصوصی در اتخاذ رفتار رقابتی تهاجمی تر عمل می کنند. در نهایت مشخص شد اگر بانکی آغازگر اقدام باشد، آنگاه بانک آغازگر با دفعات بیشتری به سایرین واکنش نشان می دهد.
طراحی و تبیین الگوی برندسازی مراکز تجاری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مراکز تجاری مدرن، پدیده ای نوظهور در ایران بوده و سابقه ای کمتر از 15 سال دارد. رونق اقتصادی یکی اصلی ترین فاکتورها در افزایش ارزش مراکز تجاری است که خود در تعامل مستقیم با فرآیند برندسازی مراکز تجاری قرار دارد. برندسازی مراکز تجاری ابعاد مختلفی را در بر می گیرد که از جمله می توان به مطالعات امکان سنجی، طراحی و ساخت، مدیریت بازاریابی و واگذاری و مدیریت بهره برداری اشاره کرد. هدف از انجام این تحقیق، طراحی و تبیین الگوی برندسازی مراکز تجاری در ایران است. در پژوهش پیش رو، از نظریه داده بنیاد به عنوان یکی از روش های کیفی برای شناسایی موضوعات و ارائه یک الگوی تحلیلی استفاده شده است. جمع آوری داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته از مخاطبین مراکز تجاری صورت گرفت. انتخاب مصاحبه شوندگان به صورت هدفمند و در طیف وسیعی از اجتماعات از جمله مالکان اصلی، مدیران بهره برداری و راهبری، سازندگان و پیمانکاران، بهره برداران، مشاوران و مشتریان نهایی مراکز تجاری انجام شد. در نهایت، یک الگوی کاربردی - توسعه ای ارائه شد که در آن، تجربه خرید به عنوان مقوله محوری و برند شدن مرکز تجاری به عنوان پیامد مطرح شده است.
ارائه الگوی افول برند در صنعت مواد غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی مشکلات برند در صنعت غذایی به دلیل جایگاه ویژه آنها در توسعه اقتصاد کشور از اهمیت زیادی برخوردار است، با وجود افزایش میزان تقاضا محصولات غذایی، این صنعت از مشکل عمده تنبل بودن برندها در همنوایی با تغییرات محیطی و مدیریت ضعیف برند و در نهایت افول برندها رنج می برد، موضوعی که رقابت پذیری این برندها را با مشکل مواجه کرده است و نیاز به بررسی بیشتری دارد. هدف پژوهش حاضر مفهوم پردازی افول برند مبتنی بر تحلیل محیط داخلی و خارجی در صنعت غذایی از طریق رویکرد پژوهش کیفی است. از روش تحلیل محتوا و مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با متخصصان، مدیران و مشاوران شرکت های غذایی، 102 کد به عنوان مفاهیم مرتبط با افول برند استخراج که در 15 مؤلفه مقوله بندی شدند (در دو بخش کلی عوامل اثرگذار بر افول برند و ابعاد افول برند). نتایج پژوهش منجر به شناسایی 4 مؤلفه عوامل سازمانی، 6 مؤلفه عوامل محیطی و 5 مؤلفه افول برند شد. پیشنهاد می شود مدیران از مفاهیم شناس ایی ش ده، در جه ت آسیب شناسی برند و ارائه راهبردهای مناسب احیای برند استفاده نمایند.
اندازه گیری ارزش برند شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با رویکرد مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برندها می توانند با استفاده از تکنیک های مختلف ارزش گذاری شوند. مانند هر ابزاری، هر روش ممکن است برای برخی از اهداف مناسب و برای بعضی مناسب نباشد. هدف این پژوهش ارائه یک مدل ارزش گذاری برند منطبق با شرایط بورس ایران است. پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی و ازنظر هدف، توسعه ای است. نمونه پژوهش شامل 81 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در صنایع دارو، سیمان، صنایع شیمیایی، فلزات اساسی و کاشی و سرامیک در سال های 1391 تا 1395 است. مدل استفاده شده در این پژوهش جهت محاسبه ارزش برند ترکیبی از مدل ارزش ذاتی شرکت با استفاده از مدل تنزیل سود نقدی سه مرحله ای و مدل قیمت به فروش برگرفته از مدل داموداران است. در این مدل، تغییراتی در مراحل، مفروضات و محاسبات نرخ رشد آن، متناسب با شرایط بورس اوراق بهادار تهران صورت گرفته است. نتایج حاکی از آن است که در ایران به ارزش برند به عنوان دارایی نامشهود توجه زیادی نشده و می توان با استفاده از سود هر سهم و پارامترهای مالی شرکت، به مبنای مناسبی جهت تخمین ارزش شرکت و برند آن، متناسب با شرایط بورس ایران دست یافت.
انتخاب شرکای تجاری در سرمایه گذاری مشترک بین المللی در صنعت خودروسازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع انتخاب شریک در تشکیل شرکت های سرمایه گذاری مشترک بعنوان یکی از مهمترین عوامل موفقیت شرکت ها در بکارگیری استراتژی رشد و توسعه از طریق ایجاد شرکت سرمایه گذاری مشترک مطرح می باشد و همواره مورد توجه و تآکید محققین و صاحب نظران بوده است. انتخاب شریک نیازمند بکارگیری یک الگوریتم مشخص و علمی می باشد تا بتوان با درنظرگرفتن کلیه متغیرها و روابط بین آنها از طریق انجام یک فرآیند علمی به انتخاب بهترین گزینه برای شراکت دست یافت. در این تحقیق مدلی برای کمک به انتخاب شریک خارجی در تشکیل شرکت های سرمایه گذاری مشترک ارائه گردیده است. این تحقیق از دو مرحله اصلی تشکیل شده است در بخش اول برای انتخاب متغیرهای مؤثر بر انتخاب شریک از بررسی ادبیات تحقیق و مطالعات کتابخانه ای استفاده شده است و تعداد 239 متغیر در این مرحله استخراج گردید و سپس با کمک تکنیک تصمیم گیری گروهی دلفی پس از چندین دور برگزاری تحقیق و توزیع پرسشنامه و بحث های انفرادی در نهایت تعداد 14 متغیر اصلی مؤثر بر انتخاب شریک در صنعت خودروسازی ایران شناسایی شد. در مرحله دوم با کمک تکنیک معادلات ساختاری تفسیری [1] مدل نهایی ساخته شد و سپس با کمک نظرات خبرگان و با بکارگیری دو تکنیک، تکنیک تحلیل فرآیند شبکه ای [2] و تکنیک تصمیم گیری آزمون و ارزیابی آزمایشگاهی (دیمتل) [3] ، اولویت بندی هر سطح از متغیرها انجام شد و در نهایت وزن هر کدام از متغیرها در مدل نهایی مشخص شد. [1] Interpritive Structural Modelling (ISM) [2] Analytical network process(ANP) [3] Decision-Making Trial and Evaluation Laboratory (Dematel)
بررسی تأثیر بازارگرایی بیش فعالانه بر تجاری سازی محصولات دانش بنیان با نقش میانجی بازارسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتقال فناوری از آزمایشگاه به صنعت و بازار مسیری طولانی و زمانبر دارد و تجاری سازی تکمیل کننده ی بخشی از فرآیند نوآوری است. فناوری ها و محصولات بدون آن نمی توانند با موفقیت وارد بازار شوند. بنابراین بخش مهمی از چالش سازمان ها ارائه ایده ها و نوآوری ها به بازار و استفاده از آن ها در جهت سودآوری و کسب مزیت رقابتی است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر بازارگرایی بیش فعالانه و گرایش به کارآفرینی با نقش میانجی متغیر بازارسازی بر موفقیت تجاری سازی در محصولات دانش بنیان حوزه سلامت (دارو) انجام شده است. جامعه آماری شامل مدیران عامل یا بازاریابی و فروش تمام 179 شرکت تولید دارویی است. بدین منظور پرسشنامه ای طراحی شد و پس از ارزیابی تست های اطمینان ، برای نمونه آماری شامل 122 نفر از مدیران ارسال گردید. پژوهش از نظر هدف توسعه ای و از نظر روش جمع آوری داده ها توصیفی-پیمایشی است. برای تست فرضیات از الگوی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج نشان داد که بازارگرایی بیش فعالانه و گرایش به کارآفرینی تأثیر معنادار و مثبت بر موفقیت تجاری سازی دارند. در این میان تنها بازارسازی / ترجیحات به عنوان میانجی میان بازارگرایی بیش فعالانه و موفقیت تجاری سازی مورد قبول واقع شده است.
فهم چرایی بروز تغییرات استراتژیک از منظر فرآیند ساخت دستور کار در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با این پیش فرض که تغییرات استراتژیک، اشاره به آن دسته از تغییراتی در سازمان دارند که مبانی و اصول سازمان و جهت گیری آن را در راستای اهداف اساسی، تحت تأثیر قرار می دهند، می توان گفت که با درک فرآیند ساخت دستور کار استراتژیست ها در سازمان، مبنایی برای فهم این موضوع فراهم می شود که چگونه زمینه بروز تغییرات استراتژیک در سازمان ها، ایجاد می شود. پژوهش حاضر، به دنبال آن است تا با کشف فرآیند ساخت دستور کار استراتژیک سازمان، دریچه تازه ای برای شناخت عوامل تأثیرگذار بر تغییرات استراتژیک بگشاید. به منظور دست یابی به این هدف، راهبرد پژوهشی داده بنیاد، به کار گرفته شده است. داده های کیفی پژوهش، حاصل مصاحبه های عمیق صورت گرفته با 19 نفر از خبرگان صنعت بانک داری است. نتایج این مطالعه نشان می دهند که مواردی چون گفتمان های استراتژیکی که در سازمان رخ می دهد، بافت مدیریتی و ویژگی های سازمان، پارازیت های موجود در عرصه شکل گیری مسایل و فرآیندهای معنابخشی به موضوعات و ...، زمینه بروز تغییرات سازمانی را فراهم می سازند