چشم انداز مدیریت بازرگانی
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال 21 تابستان 1401 شماره 50 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: نظریه خود ضمنی موضوعی جدید و پیچیده در حوزه رفتار مصرف کننده و بازاریابی است. هدف مقاله حاضر مرور سیستماتیک و تحلیل انتقادی تحقیقات انجام شده درباره نظریه های خود ضمنی یا همان الگوهای ذهنی و پرداختن به این پرسش پژوهشی است که "تا به امروز چه پژوهش هایی در حوزه بازاریابی برای الگوهای ذهنی صورت گرفته است و آینده آن چگونه خواهد بود؟" روش شناسی: مرور سیستماتیک ادبیات موجود بر مبنای دو پایگاه داده وب آو ساینس و اسکوپوس انجام شد. تعداد کل 76 مقاله در تجزیه وتحلیل نهایی گنجانده شد. مقاله های منتخب به کمک نرم افزار سایت اسپیس مورد تحلیل و واکاوی قرار گرفتند. یافته ها حاکی از آن است که مفهوم الگوهای ذهنی مفهومی چند بعدی با ویژگی های متمایز است. یافته ها: نویسندگان مختلفی در روانشناسی به بررسی و تحلیل این مفهوم با کمک روش های پژوهش گوناگون پرداخته اند. اما آنچه مشخص است جدید بودن مفهوم الگوهای ذهنی در دنیای رفتار مصرف کننده و نیاز به مشارکت های نظری منحصربه فرد در این حوزه است. نتیجه گیری: خروجی پژوهش حاضر ارائه شفافیت درباره مکانیزم های الگوی ذهنی و نقش آن در شکل گیری نگرش، ترجیحات و رفتار مصرف کننده، بیان کاربردهای مدیریتی الگوهای ذهنی و در نهایت، ذکر مسیرهای آتی این حوزه پژوهشی است.
طراحی مدل فراترکیب تناقضات موجود در مسیر کسب دوسوتوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر از طریق ترکیب تحقیقات پیشین باهدف ارائه ی تصویری جامع از تناقضات موجود در مسیر کسب دوسوتوانی انجام گرفت. روش شناسی: در این پژوهش با بهره گیری از رویکرد فراترکیب، به تحلیل نتایج و یافته های پژوهشگران قبلی پرداخته شده است. با بررسی های انجام شده پیرامون تناقضات دوسوتوانی در پایگاه های معتبر علمی، تعداد 223 منبع شناسایی شد. درنهایت پس از طی مراحلی، داده ها از 44 پژوهش انجام شده در این حوزه گردآوری شده است. یافته ها: با استفاده از روش کدگذاری تعداد 67 کد، 12 مضمون و 4 بعد شناسایی و اعتبار هریک، از طریق آزمون کاپای کوهن تائید گردید. با استفاده از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو، یافته های 44 پژوهش پیشین مرتبط با اهداف پژوهش، بررسی، تجمیع، ترکیب و تفسیر شد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که تناقضاتی که درنتیجه دنبال کردن استراتژی دوسوتوانی پدیدار می شوند در چهار گروه اصلی شامل: "تناقضات حاصل از تعارض منافع ذینفعان"، "تناقضات حاصل از تمایل به حفظ کنترل"، "تناقضات حاصل از محدودیت منابع" و "تناقضات حاصل از ناکارآمدی سیستم نوآوری" می باشند.
طراحی چارچوب تجربه قیمتی مشتریان مبتنی بر نقاط تماس مشتری در کانال های چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: خرده فروشان نیازمند مراقبت از مشتریان خود و جلب رضایت آنان در مواجه ایشان با قیمت-های محصولات در کانال های متعدد ارتباطی هستند. بنابراین، در تحقیق حاضر به ارائه چارچوب تجربه قیمتی مشتری در کانال های چندگانه حوزه خرده فروشی بر اساس سفر مشتری، نقاط تماس و انواع تجربه های مثبت و منفی پرداخته می شود. شناخت تجربه درک شده مشتری زمینه طراحی تجربه مدیریت شده مشتری را برای کسب و کار ها فراهم می نماید. روش : این پژوهش با رویکرد تک روشی کیفی، فلسفه تفسیری و تحلیل مضمون انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل مشتریان آفلاین و آنلاین دیجی کالا بوده است. روش نمونه گیری هدفمند و انتخابی با حداکثر تنوع، تعیین حجم نمونه اشباع نظری می باشد. بدین منظور 15 مصاحبه از مشتریان صورت گرفته است. یافته ها: طی فرایند کدگذاری توسط نرم افزار MAXQDAو یادداشت های محقق در طی تحقیق در مجموع 11 و 13 تم اصلی به ترتیب در خرید کانال ها آفلاین و آنلاین استخراج شده است، این کدها حاصل درگیری عمیق محقق با موضوع پژوهش مطالعات و یاداشت برداری های (مموها) پژوهشگر در فرایند پژوهش می باشد. در این میان، کد عدم کیفیت مورد انتظار (ارجاع: 11)، در کانال آفلاین، و کدهای توجه به نظرات منفی (ارجاع: 11)، بیشترین فراوانی را از نظر تعداد ارجاع، بر اساس طبقه بندی مراحل خرید در سفر مشتری و نقاط تماس آن ها را داشته اند. نتیجه گیری: این مدل می تواند برای صاحبان خرده فروشی های آفلاین و آنلاین و مدیران کسب و کار برای شناخت عمیق مشتریان و طراحی راهبرد های تقویت تجربیات مثبت و کاهش رنج حاصل از تجربه های منفی مورد استفاده قرار گیرد.
شناسایی و ارزیابی مولفه های اثرگذار بر بازده مطلوب سرمایه گذاری در تجاری سازی پژوهش های دانشگاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بازده مطلوب یکی از مهمترین معیارهای سنجش سرمایه گذاری موفق می باشد. هدف این پژوهش شناسایی و ارزیابی مولفه های اثرگذار بر بازده مطلوب سرمایه گذاری درتجاری سازی پژوهش های دانشگاهی مرتبط با صنایع دانش بنیان می باشد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت آمیخته اکتشافی می باشد. در رویکرد کیفی با مرورسیستماتیک مطالعات مرتبط با مسئله پژوهش، 53 مولفه احصاء که با اجماع نظر 17نفر از صاحب نظران به روش دلفی فازی46 مولفه از آنها انتخاب و با روش تحلیل عاملی اکتشافی در شش بُعد دسته بندی شدند. در رویکرد کمّی به منظور ارزیابی مولفه های شناسایی شده، به روش پیمایشی و با ابزار پرسشنامه محقق ساخته، نظرات نمونه ای شامل56 نفراز مدیران صندوق های سرمایه گذاری که بصورت تصادفی انتخاب شده بودند، جمع آوری و با روش مدل معادلات ساختاری و با نرم افزارهایSPSS وLISREL مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بازده سرمایه گذاری در تجاری سازی پژوهش های دانشگاهی مرتبط با صنایع دانش بنیان در ایران مطلوب نبوده و نا همسویی سیاست های پژوهشی آموزش عالی، اهداف راهبردی پژوهش های دانشگاهی وسازو کارهای بازار مصرف محصولات صنایع دانش بنیان از جمله علل مهم آن بشمار می آیند. نتیجه گیری: 46 مولفه درشش بُعد ساختاری و مدیریتی(11مولفه)، تخصصی(9مولفه)، پژوهشی(11مولفه) فرهنگ دانشی(6 مولفه)، تجاری(8 مولفه) و ارزش آفرینی(5مولفه) بر بازده مطلوب سرمایه گذاری اثرگذار هستند.
واکاوی مفهوم مسئولیت اجتماعی دیجیتال: بررسی عملکرد کسب و کارهای ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با نفوذ فناوری های دیجیتال در دنیای امروز، درک مسئولیت اجتماعی شرکت ها در فضای جدید کسب و کار، دشوارتر از قبل شده است، در همین راستا پژوهش حاضر با هدف درک مفهوم مسئولیت اجتماعی دیجیتال و وضعیت به کارگیری آن توسط کسب وکارهای دیجیتالی کشور صورت گرفته است. روش شناسی: روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر رویکرد یک تحقیق آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی، روش فراترکیب با استفاده از روش سندلوسکی و باروسو (2007) انجام شد، به این منظور 25 مقاله طی سال های 2000-2022 شرایط ورود به مطالعه را پیدا کرد. در بخش کمی کسب وکارهای منتخب در زمینه بهره گیری از کدهای مسئولیت اجتماعی دیجیتال در کسب وکار خود، با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی بررسی شدند. یافته ها: براساس نتایج فراترکیب، مفهوم مسئولیت اجتماعی دیجیتال در 6 مقوله اصلی «فعالیت های بشردوستانه در فضای دیجیتال»، «فعالیت های اجتماعی در فضای دیجیتال»، «فعالیت های زیست محیطی در فضای دیجیتال»، «محتوای مسئولانه در فضای دیجیتال»، «روابط مسئولانه با مشتریان در فضای دیجیتال» و «عملکرد مسئولانه کسبوکار» تبیین کرد. یافته های تحلیل محتوای کمی نشان داد مقوله های مشارکت در فعالیت های داوطلبانه دارای بیشترین فراوانی و کنش گری در فضای مجازی دارای کم ترین فراوانی بود. نتیجه گیری: با تغییرات در محیط کسب وکارها و حرکت به سمت تحول دیجیتال، کسب وکارها نیازمند تغییر جهت از فعالیت های مسئولیت اجتماعی سنتی (آفلاین) به سمت فعالیت های مسئولیت اجتماعی از طریق بسترهای دیجیتالی هستند. به این منظور شرکت ها باید به الزامات مسئولیت اجتماعی دیجیتال توجه کنند.
طراحی مدل کسب و کار پایدار در بانک های توسعه ای با محوریت اقتصاد مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به دنبال طراحی یک مدل کسب وکار پایدار با محوریت اقتصاد مقاومتی است که سبب حمایت از کسب وکارهای نوآورانه، زیرساختی و غالباً پر ریسک در اقتصاد کشورهای درحال توسعه گردد. این مدل با ایجاد توازن در ابعاد مالی و غیرمالی، تکیه بر توانمندی های داخلی و استفاده از ظرفیت های بیرونی به دنبال تبدیل فشارها و محدودیت ها به فرصت می باشد. روش شناسی: جهت گیری این پژوهش کاربردی، فلسفه پژوهش تفسیری، رویکرد پژوهش استقرایی، هدف پژوهش اکتشافی، ماهیت آن آمیخته و استراتژی مورداستفاده در بخش کیفی تحلیل تم و در بخش کمی پیمایش بوده است. روش گرداوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته از خبرگان بانک های توسعه ای بوده که با 15 مصاحبه به اشباع نظری رسیده است. یافته ها: برای سطح بندی مقوله های استخراج شده از روش معادلات ساختاری تفسیری استفاده گردیده است. بر اساس نتایج، سطح اول شامل بازتعریف نقش های توسعه ای، پایش محیط و ایجاد و شناسایی ظرفیت های بالقوه، سطح دوم اعتبارسنجی توسعه ای، سطح سوم مردم محوری، ایجاد شبکه ارزش فراگیر، توسعه ارزش فردی و سازمانی، حداکثرسازی بهره وری خدمات، ارزیابی و نظارت شفاف، ریسک پذیری، بهبود چابکی و سطح چهارم ساختار مالی پایدار بوده است. نتیجه گیری: مدل کسب وکار پایدار با محوریت اقتصاد مقاومتی سبب اجرای اثربخش مأموریت بانک های توسعه ای می گردد.
ارائه چارچوبی برای بین المللی سازی پلتفرم های B2B(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: دیجیتالی شدن، فرصت ها و تغییرات جدیدی را به کسب وکارهای B2B ارائه می دهد از جمله این که چگونه وارد بازارهای جدید شوند. کسب وکارهای B2B در پاسخ به محیط رقابتی فزاینده، بیشتر از پلت فرم-های دیجیتال برای حمایت از استراتژی های کسب وکار خود استفاده می کنند و از این طریق توانسته اند خود را در سطح بین المللی مطرح کنند. موضوع بین المللی سازی پلت فرم های دیجیتال B2B کمتر در ادبیات مورد توجه قرار گرفته است. لذا پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی بین المللی سازی پلت فرم های دیجیتال B2B انجام گرفت. روش: این پژوهش از حیث هدف، کاربردی است و ماهیتی اکتشافی دارد؛ همچنین از نظر نوع داده ها، یک پژوهش کیفی می باشد. داده ها در پژوهش حاضر از مصاحبه با متخصصان آشنا به موضوع تحقیق و مدیران پلت فرم ها به دست آمده است؛ این داده ها با استفاده از نرم افزار اطلس و با روش تحلیل تماتیک استقرایی کدگذاری شدند. یافته ها: سرانجام با استخراج 74 کد پایه، 11 مضمون فرعی و 4 مضمون اصلی (مسئولیت خارجی، هماهنگی، خلق ارزش و حجم بحرانی)، الگوی عوامل موثر بر بین المللی سازی پلت فرم های B2B ایجاد شد. نتیجه گیری: این الگو می تواند بینش جدیدی به صاحبان کسب و کار پلت فرمی B2B جهت دسترسی به بازارهای بین المللی، بهبود تصویر کلی کسب و کار و افزایش ظرفیت تولید ارائه دهد.