چشم انداز مدیریت بازرگانی
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال 22 بهار 1402 شماره 53 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: تعالی برند شاخصی است که میزان منحصربه فرد بودن و تمایز برند را از دیدگاه مشتریان می سنجد. با توجه به رقابت شدید میان برندهای صنعت کالاهای تند مصرف (FMCG) و همچنین بالا رفتن انتظارت مصرف کنندگان این بخش، برندها به دنبال ایجاد تمایز و تداعی های منحصربفرد برای نشان دادن برتری خود نسبت به رقبا می باشند. از این رو، پژوهش حاضر به دنبال شناسایی ابعاد تعالی برند در صنعت کالاهای تند مصرف (FMCG) می باشد.روش: در پژوهش حاضر به تحلیل کیفی مصاحبه 21 نفر از متخصصان و صاحب نظران حوزه برندسازی و مدیران برند و بازاریابی صنعت کالاهای تند مصرف (FMCG) در ایران با روش تحلیل مضمون پرداخته شد. نمونه ها به صورت هدفمند انتخاب شدند و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری شدند. پس از تحلیل داده ها با نرم افزار MAXQDA2020، 299 کد باز، 65 مضمون پایه، 20 مضمون سازمان دهنده و 6 مضمون فراگیر احصاء شدند.یافته ها. یافته های پژوهش نشانگر این است که ابعاد تعالی برند در صنعت کالاهای تند مصرف (FMCG) شامل شش مضمون فراگیر «رهبری برند»، «هوشمندی برند»، «اکوسیستم برند»، «هدفمندی برند»، «تعالی ارزش ویژه برند (قدرت برند)»، «آمیخته بازاریابی پویا» می باشند. نتیجه ها. براساس نتایج پژوهش حاضر مشخص شد که برندهایی که در صنعت کالاهای تند مصرف (FMCG) به دنبال تعالی و برتری هستند باید قبل از هر اقدامی، در استراتژی های برندسازی خود به 6 مضمون فراگیر احصاء شده توجه ویژه ای نمایند.
تحلیل گفتمان بازاریابی جوامع دور از وطن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: جوامع دور از وطن گروهی با تعلق خاطر به کشور خاستگاه و آشنا با فرهنگ کشور میزبان است. تعلق خاطر این گروه به کشور خاستگاه از اهرم های در دسترس برندهای کشور خاستگاه برای نفوذ به گوشه بازار جوامع دور از وطن است. ارتباطات این گروه در کشورهای میزبان نیز از اهرم های در دسترس برندهای کشور خاستگاه برای توسعه در بازار بین الملل است. این امر دلیل عدم توافق در تعریف حوزه بازاریابی جوامع دور از وطن است. هدف پژوهش حاضر تحلیل گفتمان بازاریابی جوامع دور از وطن است.روش شناسی: انتخاب روش شناختی پژوهش از نوع کیفی و راهبرد پژوهش از نوع تحلیل گفتمان است. راه کار گردآوری داده های پژوهش جست وجو در پایگاه های علمی با استفاده کلیدواژه های منتخب است. روش نمونه گیری قضاوتی و حجم نمونه برابر 24 مقاله علمی است. راه کار تحلیل داده های پژوهش نیز مدل تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف در سطح های توصیف، تفسیر و تبیین است.یافته ها: حداقل 2 گفتمان در بازاریابی جوامع دور از وطن قابل تمایز است. گفتمان بازاریابی گوشه ای جوامع دور از وطن متمرکز بر نفوذ در گوشه بازار جوامع دور از وطن و گفتمان راهبرد بازاریابی جوامع دور از وطن بیشتر متمرکز بر توسعه در بازار بین الملل با اهرم جوامع دور از وطن است.نتیجه گیری: گفتمان راهبرد بازاریابی جوامع دور از وطن دارای همراستایی بیشتری با گفتمان بازاریابی جهانی است. ظهور این گفتمان ایجادکننده انتظار پیروی بیشتر چهارچوب های زبانی در حال استفاده بازاریابی جوامع دور از وطن از گفتمان بازاریابی جهانی است.
طراحی مدل ارزش آفرینی چابک در صنایع کوچک و متوسط ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، طراحی مدل ارزش آفرینی چابک در صنایع کوچک و متوسط ایران است.روش شناسی تحقیق: این پژوهش دارای رویکردی کیفی بوده و از روش نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری) به عنوان روش تحقیق استفاده شده است. روش گردآوری داده ها مصاحبه های عمیق و باز با 20 نفر از خبرگان دانشگاهی و صاحب نظران در حوزه مدیریت بازاریابی و مدیریت زنجیره ارزش آفرینی است به طوری که مصاحبه های خبرگی در نفر 20ام به اشباع نظری انجامید که پس از کدگذاری های انجام شده مدل نهایی اعتبارسنجی گردید.یافته ها: بر اساس، تحلیل های صورت پذیرفته، تعداد 337 کد باز، 42 کد محوری و 19 مقوله اصلی (کد انتخابی) استخراج شدند.نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از مصاحبه ها نشان می دهد پدیده محوری «ارزش آفرینی چابک» شامل «پویایی مدیریت زنجیره تأمین»، «تطبیق پذیری پویا با محیط» و «استراتژی های پویای منابع انسانی» است که مقولات «هم جوشی تکنولوژی محور صنایع»، «بطن چابک بازار» و «ارزش خواهی متنوع مشتریان» به عنوان شرایط علّی بر مقولات پدیده محوری تأثیرگذار هستند. مقولات بسترساز به عنوان شرایط زمینه ای لازم در تحقق ارزش آفرینی چابک در صنایع کوچک و متوسط شامل: «مدیریت تنوع خصوصیات منابع انسانی»، «مدیریت عمران سازمانی»، «هوشمندسازی تحقیقات بازاریابی» و «تطبیق پذیری مداوم قوانین با تحولات بازار» است. در این بین برخی از مقولات به عنوان شرایط مداخله گر در تحقق ارزش آفرینی چابک در صنایع کوچک و متوسط شامل: «داشبورد مدیریت عملکرد منابع انسانی»، «مدیریت هوشمند پایداری سازمانی» و «ماهیت تنوع آفرین محیط بازار» که هر دو شرایط زمینه ای و مداخله ای می توانند روی راهبردهای ارائه شده تأثیرگذار باشند. این راهبردها عبارتند از: «هوشمندسازی فرایندهای اصلی زنجیره»، «توانمندسازی چابک منابع انسانی»، «هوشمندسازی برنامه های تحول سازمانی» و «همگام سازی مستمر با بازار» که استراتژی های لازم در پیاده سازی ارزش آفرینی چابک در صنایع کوچک و متوسط هستند. در صورت تحقق پدیده محوری می توان مقولات «هوشمندسازی بهره وری در کسب وکار» و «تصویرسازی چابک برند کسب وکار» را به عنوان پیامدهای حاصله انتظار داشت.
خوانش لاکانی از میل مصرف کننده در ساحت های خیالی و نمادین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: درک و آگاهی از چگونگی شکل گیری عنصر «میل»، یکی از مهم ترین ابعاد مطالعه روانشناسی مصرف کننده است. هم نشینی روانشناسی و بازاریابی می تواند دریافت روشن بینانه تری را از کنش های منتهی به خرید ارائه دهد. این پژوهش با تمرکز بر «ناخودآگاه» و نقش «دیگری» در شکل گیری «میل» در پی مفصل بندی سنجه «میل مصرف کننده»، با استفاده از تبیین لاکان در دو ساحت خیالی و نمادین است.روش شناسی: پس از مطالعه ادبیات مرتبط با نظریات روانکاوی لاکان به مفهوم سازی ابعاد، مؤلفه ها و نشانگرهای سنجه میل مصرف کننده در دو ساحت خیالی و نمادین اقدام شد. سپس مدل و سنجه طراحی شده بر اساس داده های گردآوری شده از جامعه آماری این مطالعه شامل خریداران/ استفاده کنندگان خودروهای لوکس در شهر تهران ، به روش پیمایش تحلیل شد.یافته ها: یافته ها مؤید آن است که میل مصرف کننده در سطح ناخودآگاه تحت تأثیر مفاهیمی است که لاکان در هر دو ساحت خیالی و نمادین به عنوان جایگاه هایی برای تعریف «دیگری کوچک» و «دیگری بزرگ» طبق قواعد زبان شناسانه مطرح نموده است.نتایج: تحلیل داده ها نشان می دهد مؤلفه های نوستالژی گرایی، شعف موقت، فانتزی گرایی، خیال پردازی، امنیت محوری و آرامش دهندگی در ساحت خیالی و نیز مؤلفه های تبعیت و هویت مداری اجتماعی در ساحت نمادین، می تواند جنبه های مختلف میل مصرف کننده را تحلیل نماید.
شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر بهبود قدرت گفتگوپذیری برند در شبکه های اجتماعی با روش دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتگوپذیری برند بررسی درک تمایل روانشناختی مصرف کنندگان برای گفتگو و صحبت در خصوص یک برند خاص بدون مصرف و تجربه مستقیم آن برند است. این پژوهش سعی دارد علل اصلی تمایل مصرف کنندگان به صحبت در مورد برند های خاص را مفهوم سازی و به طور تجربی اندازه گیری کند. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی پیمایشی است. این پژوهش بر پایه پژوهش های آمیخته، به صورت کیفی و کمی انجام شده است. جامعه آماری خبرگان هستند که بر اساس اصل کفایت نظری 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. در بخش کیفی ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی و پایایی مصاحبه ها با استفاده از ضریب روایی محتوای نسبی و آزمون درون کدگذار و میان کد گذار تایید شد. ابزار گردآوری داده ها در بخش کمی پرسشنامه دلفی فازی بود که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوا و آزمون مجدد تایید شد. در بخش کیفی داده های کیفی با استفاده از نرم افزار اتلس تی و روش کد گذاری تحلیل شد و عوامل موثر بر بهبود قدرت گفتگوپذیری برند بر پایه شبکه های اجتماعی شناسایی شدند. در بخش کمی با است فاده از روش دلفی ف ازی تعیین اولویت عوامل موثر بر بهبود قدرت گفتگوپذیری برند بر پایه شبکه های اجتماعی انجام پذیرفت و مهم ترین عوامل مشخص شد. نتایج این پژوهش نشانگر آن است که مهمترین عوامل موثر بر بهبود قدرت گفتگوپذیری برند برپایه شبکه های اجتماعی، بهینه سازی محتوای تبلیغات، توانش درگیری ذهنی برند، اینفلوئنسر مارکتینگ، راهبردهای جایگاه یابی برند و راهبردهایهای شبکه اجتماعی شرکت هستند.
بازی وارسازی و نقش آن در تمایل به خرید مشتریان در صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بازی وار سازی امروزه می تواند برای جذب عده زیادی از مشتریان که دیگر اکنون بازی به جزئی از عادات روزمره شان تبدیل شده است به عنوان یکی از استراتژی های مهم بازاریابی نقش اساسی ایفا کند. هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر بازی وار سازی در تمایل به خرید بیمه توسط مشتریان بوده است. به عنوان کوششی نوتاثیر بازی وارسازی بر تمایل به خرید به شکل عینی مورد بررسی قرار گرفته است.روش شناسی: این پژوهش از حیث هدف کاربردی وبه روش نیمه آزمایشی است. از دو گروه متجانس قبل از تاثیر متغییر مستقل آزمون به عمل آمد وسپس یکی از آن دو تحت تاثیر متغییر مستقل قرار گرفت.پس از آن مجددا از آنها آزمون گرفته شد.نتایج آن با نتایج آزمون قبل مقایسه گردید.یافته ها: جامعه آماری این پژوهش مشتریان شرکت بیمه (کارمندان بانک در سطح استان مازندران) بوده اند که به پرسشنامه ی استاندارد تمایل به خرید مشتریان مشتمل بر ۹ سؤال پاسخ دادند. 60 نفر به طور تصادفی ساده انتخاب شدند و در دو گروه (هر گروه 30 نفر) قرارگرفتند. سرانجام یک گروه به طور تصادفی ساده به عنوان گروه آزمایش و گروه دیگر به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. در نهایت فرضیه های پژوهش با روش آماری تحلیل کواریانس تک متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتیجه گیری: نتا یج پژوهش نشان داد که گروه آزمایش (با تجربه بازی وار سازی) از گروه گواه (بدون تجربه بازی وار سازی) به طور معنی دار از نمرات تمایل به خرید مشتری بالاتری برخوردار هستند.
واکاوی موانع و مشکلات شرکت های دانش بنیان در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی موانع و مشکلات راه اندازی و توسعه شرکت های دانش بنیان در استان ایلام به منظور ارائه راهکارهایی جهت تسهیل فضای کسب وکار شرکت های دانش بنیان طراحی و انجام شد.
روش شناسی: در این پژوهش کیفی از روش پدیدارشناسی بهره گرفته شد. مشارکت کنندگان شامل 17 نفر از مدیران شرکت های دانش بنیان در استان ایلام بودند که به صورت هدفمند برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند بود. برای تحلیل داده ها از تکنیک تحلیل محتوای جهت دار استفاده شد. برای این منظور با در نظر گرفتن مدل سه شاخکی (عوامل زمینه ای، ساختاری و رفتاری) نتایج پژوهش تحلیل و ارائه گردید. اطمینان پذیری یافته های پژوهش با استفاده از معیارهای بازبینی توسط همکاران (اعتبارپذیری) بازبینی توسط مشارکت کنندگان (تأییدپذیری) و شرح و توصیف دقیق مراحل انجام پژوهش (انتقال پذیری) بررسی شد.
یافته ها: براساس نتایج پژوهش مهم ترین موانع و مشکلات زمینه ای شرکت های دانش بنیان شامل «سرمایه گذاری های دانش بنیانی ناسازگار»، «ناهمسویی اهداف و برنامه های آموزش عالی با دانش بنیانی»، «ناپویایی زیست بوم کارآفرینی»، «ضعف حمایت های نهادی»، «ضعف آموزش های ضمن خدمت کارکنان نهادهای اجرایی»، «استانداردسازی غیرحرفه ای»، «ضعف نظارت و بازرسی»، «ناسازگاری قوانین و مقررات با ماهیت شرکت های دانش بنیان»، «ضمانت اجرایی ضعیف قوانین و مقررات حمایتی»، «ضعف برنامه های آموزشی و ترویجی»، «فقدان نیروی کار ماهر در استان»، «ناهمسویی فرهنگ استان با کارآفرینی»، «حاکمیت دیدگاه خیرمحدود در نهادهای دولتی» و «دانش و آگاهی ضعیف دانش بنیانی» بودند. مهم ترین موانع و مشکلات ساختاری شرکت های دانش بنیان شامل «ناکارآمدی سیستم بازاریابی شرکت های دانش بنیان»، «شبکه سازی ضعیف شرکت های دانش بنیان» و «تلاطم های اقتصادی شرکت های دانش بنیان» بودند. مهم ترین موانع و مشکلات رفتاری شرکت های دانش بنیان شامل «صلاحیت کارآفرینانه ضعیف در شرکت های دانش بنیان» و «ناهنجاری های فرهنگی شرکت های دانش بنیان» بودند.