پگاه تاریخ بشر در موضوع سیاست را ایرانیان به خود اختصاص داده اند و آنان بوده اند که وجوه غارتگری، جنگ، خشونت، ناامنی، بی نظمی، آشوب و تجاوز را به سمت گفتمان های آبادانی، رواداری، راستی، اخلاق و حقوق بشر سوق داده اند. سلسله هخامنشیان به گفته ابن خلدون و هگل سرآغاز حکمرانی انسانی در تاریخ بشر است. در این نوشتار قصد داریم با تحلیل سنگ نوشته ها و کتیبه های به جای مانده از دوره هخامنشیان، به این پرسش پاسخ دهیم که چه کسی، با چه ویژگی هایی حق حکمرانی در این سلسله را به دست می آورده است. مجموعه کتیبه های به جای مانده در تخت جمشید، همدان، شوش، بیستون، خراسان، مصر و ... که گفته ها و گزاره های شاهانی چون کوروش، داریوش، کمبوجیه و ... را ثبت کرده است، منبع دسته اول و مستقیمی در جهت شناخت و نقد و بررسی اندیشه سیاسی ایران محسوب می شود. بر قلمرو حکومتی که نیمی از پهنه مسکونی کره زمین را در اختیار داشت، چه کسی با چه شاخص هایی می بایست حکومت داری کند. در این نوشتار وجوه تکنیکی هرم حاکمیت هخامنشیان مورد بررسی انتقادی قرار می گیرد تا وجهی ناشناخته و بسیار تداومی در اندیشه سیاسی ایران تحلیل شود.