آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۰

چکیده

مقاله پیش رو درباره یکی از ابعاد فرقه گرایی جدید در ایران است. توجه ویژه این نوشتار به معنویت گرایی جدید است. به لحاظ نظری بر نظریه «انفسی شدن» چارلز تیلور، متفکر کانادایی تکیه دارد. با استفاده از نظریه مزبور و تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، موضوع مورد بررسی قرار گرفت. در این مقاله به تحلیل نشانه های معنویت گرایی جدید پرداخته و داده ها از دو روش بررسی منابع و اسناد موجود و مصاحبه عمیق با حاملان ایرانی این گفتمان جمع آوری شد. بررسی منابع موجود نشان داد که نظام معنایی "معنویت گرایی" به مثابه گفتمان بر اساس مضامین و نشانه هایی مانند محوریت خود و سفر از زندگی بر اساس انتظارات بیرونی به یک زندگی اصیل درونی، فردگرایی، نگرش کل نگرانه، التقاط و استفاده از روانشاسی و فرد گرایی استوار است. نتیجه بررسی های تجربی، ثابت کرد که پیدایش گفتمان معنویت گرایی جدید، نشان از تعارض های درونی و ابهامی است که در حوزه معانی گفتمان دینی وجود دارد. این مسئله فرصت بالندگی و موقعیت مسلط گفتمان دینی را با چالش مواجه کرده، زمینه را برای پیدایش گفتمان معنویت گرایی در ایران فراهم نمود. بررسی ها نشان می دهد این گفتمان مرحله پیدایش و قرار یابی را در ایران طی می کند و هنوز به شفافیت معنایی دست نیافته است و با موانعی جدی برای تبدیل شدن به یک گفتمان هژمونیک مواجه است.

New Spirituality as Discourse

This paper investigates an aspect of new sectarianism with special emphasis on New Spirituality in Iran. It uses the theory of subjectivism proposed by Canadian thinker, Charles Taylor, alongside Fairclough’s critical discourse analysis to analyze signs of new spiritualism. Data was collected through examining available resources and through deep interviews with advocates of this discourse. Examining available resources revealed that the semantic system of spirituality is as a discourse based on a number of themes and signs, including: centrality of the self, i.e. a journey from a life in line with external demands to an authentic, original life in the inside, individualism, holistic attitude, hybridity, and using psychology and individuality. Empirical studies have proven that the formation of new spiritualism as a discourse was an indication of internal conflicts and ambiguities in making sense of religious discourse. This issue was a challenge for the development of religious discourse and a threat to its face as the dominant discourse, which finally opened up the gates for discourse of spirituality. Studies indicate that this discourse is still in the phase of formation in Iran. In other words, it is not yet stable and its meanings are not yet clear, and, therefore, is far from turning into a hegemonic discourse.

تبلیغات