فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۸۱ تا ۳٬۷۰۰ مورد از کل ۳۰٬۰۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
دیپلماسی رسانهای، یکی از شاخههای اصلی فعالیتهای دستگاه دیپلماسی است که از آن در جهت ارتقاء سیاست خارجی کشورها استفاده میشود. با استفاده از این ابزار، دیپلماتها و سیاستمداران میتوانند نیات و مقاصد خود را بهعنوان دیپلماسی، مورد محک و در معرض چالشهای دیپلماتیک قرار دهند. در همین خصوص، هدف این پژوهش تدوین الگوی مفهومی نقش مکتب سلیمانی در بالندگی دیپلماسی رسانهای بود. این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی بود که با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه دادهبنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل متخصصان و صاحبنظران در زمینه علوم سیاسی، رسانه، علوم اجتماعی، جامعهشناسی و اعضاء هیئت علمی دانشگاههای استان مازندران بود که با رویکرد نمونهگیری هدفمند، تعداد 17 نفر بهعنوان مشارکتکنندگان در پژوهش انتخاب شدند. دادهها به روش مصاحبه با روش هدایت کلیات و بهصورت نیمهساختار یافته گردآوری شد. اعتبار و روایی دادهها به دو روش بازبینی مشارکتکنندگان و مرور خبرگان غیرشرکتکننده در پژوهش تایید شد. نقش مکتب سلیمانی در بالندگی دیپلماسی رسانهای در دو مقوله محوری، بُعددرونی (ولایتمداری، کرامت انسانی، وحدت و همبستگی ملی، خودکفاییواستقلال اقتصادی، نگرشفراجناحی، حفظیکپارچگیسیاسی، هویت ملی و انسجامملی) و بُعدبیرونی (اقتدار و امنیت ملی، نقشآفرینی جهانی، اخلاق سیاسی، قدرتدفاعیونظامی، جهاد علیه تروریسمونظامسلطه و تقویت گفتمان مقاومت)، تحلیل و مدل نهایی بر اساس آن ارائه شد.
روان شناسی اجتماعی پیدایش گروه های تکفیری در عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است ظهور و گسترش پدیده تکفیر از منظر احساس تحقیر مورد بررسی قرار گیرد. موضوع تحقیر منجر به بروز هیجان جمعی و فردی است که در شرایط خاصی می تواند به کنش یا واکنش خشونت آمیز منتهی گردد. در جوامعی که تضادهای اجتماعی نابرابری های ناموجه، فشارها و تحقیرهای داخلی و خارجی در کنار شرایط استبداد و انسداد وجود داشته باشند. حس ناکامی و ناامیدی رشد می کند و در پی آن در بستر فضای اجتماعی گروه های رشد می کنند که از وضع موجود ناراضی و درتلاش برای تغییر آن می افتند. این تغییرات با توجه به متن خود آغشته به نفرت و خشونت هستند. در چارچوب عراق ایده هویت دهنده اسلام تکفیری است، ایده ای که رنگ زمینه خود را دارد و در مقابل هویت ملی قرار گرفته است. برپایه چارچوب نظری روان شناسی اجتماعی درصدد پاسخ به این سئوال هستیم که چگونه احساس تحقیر باعث ظهور و گسترش گروه های تکفیری در خاورمیانه بطور کلی و علی الخصوص در عراق شده است؟ گروه های تکفیر چگونه هویت خود را در تضاد با هویت ملی و بر پایه اسلام تعریف کرده اند.
نقش فناوری های نوین اطلاعاتی در جنگ های آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
159 - 177
حوزه های تخصصی:
طراحی و به کارگیری اصول، شیوه ها، تدابیر و تمهیدات اطلاعاتی از جمله ضروریات بی بدیل و غیرقابل جایگزین در عملیات های رزمی و اطلاعاتی به شمار رفته که رعایت و به کارگیری آن هر چند ممکن است پیروزی قطعی را تضمین ننماید اما به طور قطع عدم توجه و رعایت نکردن آن ناکامی و شکست حتمی را در پی خواهد داشت. بنابراین ضروری می نمایدکه تمام مراحل فعالیت های نظامی و اطلاعاتی،در عرصه های مختلف محیط جنگ آینده، در زمین، هوا، فضا، دریا و فضای سایبری، در بستر نگرش اطلاعاتی و باور به ضرورت رعایت اصول و تمهیدات امنیتی انجام پذیرد تا دست یابی به اهداف راهبردی وکسب پیروزی با ضریب قطعیت بیشتری میسور گردد. این نوشتار حاصل پژوهشی باعنوان «نقش فناوری های نوین اطلاعاتی در جنگ های آینده و جنگ احتمالی آینده با آمریکا» می باشد. که هدف این پژوهش تبیین نقش فناوری های نوین اطلاعاتی در جنگ های آینده و کارکردهای آنها می باشد. در این نوشتار با جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و میدانی و مصاحبه با خبرگان، با رویکرد کاربردی، داده ها را با اتکاء بر موضوعات نظری و مطالعات تطبیقی، تحلیل نموده، و با تبیین نقش فناوری های نوین اطلاعاتی در جنگ های آینده نشان می دهد فناوری های نوین به صورت یک سلاح جدید، یک منبع انرژی جدید یا یک وسیله ارتباطی جدید همگی موجب شده اند که با اصلاح دکترین، سازمان و استراتژی نظامی، جنگ های آینده را دچار تحولات جدی می نماید.
Foreign Policy Discourse of Extremist Hindus
منبع:
راهبرد سیاسی سال چهارم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۵
57 - 75
حوزه های تخصصی:
The present article explores the discourse of extremist Hindus after Gandhi. Gandhi’s discourse, in his lifetime, was to become the most important political driving force in India. Having been assassinated by an extremist Hindu, function of Gandhi’s discourse has, too, faced many ups and downs in the context of historic developments and following competing discourses and debates, all of which had played a role in shaping India’s foreign policy. In this sense, the significance of taking into consideration Gandhi’s discourse is being felt more than ever. The present paper examines the effective historic developments, which have contributed to shaping India’s foreign policy, basic debates, and discourses based on Hinduism in India, all of which define Gandhi’s discourse as their otherness. The main question of the research is “What discourses and to what extent have they been envisaged in India’s foreign policy?” The assumption of the research is as follows: “With respect to Gandhi’s legacy, India has pursued idealistic policies. However, idealism has managed to shift to realism in the face of extreme nationalism discourses. Gandhi’s discourse deviates from practical politics. Thus, Hindu-based political parties, such as Bharatiya Janata Party as the main otherness of Gandhi’s discourse, dominate India’s foreign policy.”
بررسی زمینه های همگرایی ایران و ترکمنستان
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال دوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴
133-154
حوزه های تخصصی:
با فروپاشی شوروی و استقلال کشورهای مشترک المنافع، ایران به یکی از کانون های اصلی ارتباط با این کشورها بدل گردید. ایران در شرایط فعلی محل پیوند جمهوری های آسیای مرکزی با آب های آزاد خلیج فارس و مناسب ترین مسیر ارتباط زمینی با قفقاز و ترکیه است. پیوستگی سرزمینی، نیازهای ژئوپلیتیک و جایگاه ایران به عنوان پل ارتباطی و محدودیت های مرزهای آبی و محصور بودن ترکمنستان زمینه های همکار مناسبی بین دو کشور ایران و ترکمنستان را به وجود آورده است. همچنین برای ایران، ترکمنستان دروازه دسترسی به آسیای مرکزی محسوب می گردد. با اعلام استقلال ترکمنستان، جمهوری اسلامی ایران جزء نخستین کشورهایی بود که ترکمنستان را به رسمیت شناخته و اقدام به تأسیس سفارت در پایتخت این کشور نمود. سابقه تاریخی دو کشور از بستر مشترک بیش از هزارساله برخورداراست. این مقاله به روش تحلیلی توصیفی و گردآوری شده به روش کتابخانه ای به دنبال پاسخ به این پرسش است که زمینه های همکاری ایران و ترکمنستان چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که با در نظر گرفتن سابقه تاریخی و همسایگی دو کشور ایران و ترکمنستان می توانند در حوزه های فرهنگی، اقتصادی و امنیتی با یکدیگر همکاری داشته و همگرایی شکل بگیرد.
تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر رویکرد و مشارکت سیاسی کارکنان وزارت کشور (مطالعه موردی انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۹)
900 - 922
حوزه های تخصصی:
امروزه ابعاد مختلف زندگی انسان به طور عام و کنشگری سیاسی آن، به طور خاص هر چه بیشتر تحت تأثیر نفوذ بسیار رسانه های جمعی و به ویژه رسانه های اجتماعی، شبکه های اجتماعی مجازی و ابزارهای پیام رسان موبایلی قرار گرفته است. و این مهم زمینه ساز تحقق «شهروند شبکه ای» را برای نخستین بار امکان پذیر ساخته است. در این میان، پدیده انتخابات به عنوان یکی از مهم ترین روش های گزینش سیاسی و نماد مهم مشارکت سیاسی تحت تأثیر رسانه ها و به ویژه رسانه های جدید قرار گرفته است.انتخابات دوره دهم ریاس ت جمهوری ش اید اولین و گس ترده ترین حضور فضای مجازی و شبکه های اجتماعی در عرصه سیاس ت در ایران بود. با توجه به آنچه گفته شد در این پژوهش برآنیم با استفاده از روش آمیخته (کمی و کیفی) و با استفاده از ابزارهای کتابخانه ای و پرسشنامه که با حجم نمونه 278 نفر در میان کارکنان وزارت کشور استان فارس (استانداری، فرمانداری ها، بخشداری ها و شهرداری های استان فارس) به انجام رسیده است به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی باشیم که شبکه های اجتماعی مجازی چه تاثیری بر مشارکت سیاسی کارکنان وزارت کشور استان فارس (مطالعه موردی: انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری)داشته است؟مهم ترین نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها در این پژوهش نشان ازآن است که شبکه های اجتماعی مجازی تاثیر معناداری بر مشارکت مردم در انتخابات دارد و تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه گواه بر این است که فضای مجازی در انتخابات دولت دوازدهم در سطح خوبی مورد استفاده قرار گرفته که تاثیر مستقیم بر مشارکت سیاسی گذاشته است.
نقش نظارت در حکمرانی خوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
2288 - 2298
حوزه های تخصصی:
یکی از مولفه های حاکم بر حمرانی خوب نظارت بر قدرت است که از پایه های کنترل آن می باشد در قرون جدید با مطرح شدن نظریه حکمرانی خوب و بحث دولت قانونمدار که هر دو به عنوان پایه های زیست اجتماعی جدید می باشند . از مولفه های مردسالاری و حکومت های مردم سالار می باشند.با پشیرفت مبانی حکومت مرد م سالار که بر اصولی از جمله ، مشارکت ، شفافیت ، کار آمدی و نظارت .نظارت همگانی یا مردم مدار هر روزه بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.این نظارت در قانون اساسی اساسی ایران در اصول متعددی از جمله اصل ، از جمله 8،24،26،27، 90،173،174 مورد توجه قرار گرفته است. از مهم ترین عناصر نظارت همگانی مردمی بودن آن می باشد واین مردمی بودن آن باعث کارآمدی آن می گردد . نظارت انواع متعددی دارد که سیاسی ،سلسه مراتبی ، قیمومیتی ، قضایی، مالی ، و... می باشد ولی مردمی ترین آن نظارت همگانی است . تحقیق پیش رو با روش توصیفی - تحلیلی در صدد تحقق این مهم است .
ایدئولوژی مذهبی و تاثیر آن در روابط تنش آلود میان ایران و عربستان (مطالعۀ موردی سوریه و یمن)
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
7 - 33
حوزه های تخصصی:
وقوع انقلاب اسلامی در ایران معادلات سیاسی امنیتی خاورمیانه را به طورکلی تغییر داد. یکی از مهم ترین این تغییرات تقابل ایران و عربستان به عنوان دو کشور قدرتمند و تأثیرگذار منطقه بود که قبل از آن، روابط به نسبت دوستانه و هماهنگی در سطح منطقه داشتند. در پاسخ به چرایی این تقابل، پژوهشگران دلایل زیادی را مانند رقابت ایدئولوژیک، رقابت هژمونیک، نقش قدرت های مداخله گر و... مطرح کرده اند. در این پژوهش تلاش شده است تأثیر ایدئولوژی مذهبی (رقابت ایدئولوژیک) در روابط تنش آلود بین ایران و عربستان سعودی به صورت ریشه ای و بنیادی بررسی شود و روابط ایران و عربستان در قالب ایدئولوژی شیعه در مقابل ایدئولوژی وهابی بعد از انقلاب اسلامی و سپس در رقابت دو کشور سوریه و یمن مورد بررسی قرار گیرد. بر اساس یافته های این مقاله ایدئولوژی مذهبی یکی از مهم ترین عوامل تنش زا بین دو کشور بوده که به شکل قابل توجهی در تحولات دهه اخیر در یمن و سوریه مشهود بوده است.
تحلیل تطبیقی مؤلفه های سیاسی و اقتصادی بی ثباتی های سیاسی در ادوار شش گانه حیات جمهوری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با استفاده از روش مقایسه ای ذیل ره یافت جامعه شناسی تاریخی می کوشد تا مؤلفه های سیاسی و اقتصادی معرف بی ثباتی سیاسی را در ادوار شش گانه حیات جمهوری اسلامی طی سال های 1357-1392 از طریق مؤلفه های هفت گانه شامل ناآرامی های اقتصادی، درگیری های جدایی طلبانه، انشقاق سیاسی، عوامل خارجی، کودتا، مناقشات انتخاباتی، و ناآرامی های سیاسی تحلیل تطبیقی کند. بر این اساس، مقاله نخست نشان می دهد از میان مؤلفه های مزبور درگیری های جدایی طلبانه، کودتا، و ناآرامی های اقتصادی کم ترین نقش و انشقاق سیاسی بیش ترین نقش را در وقوع بی ثباتی سیاسی در ایران دوره موردبررسی داشته اند. دوم، مشخص می کند بیش ترین تعداد مؤلفه های بی ثباتی سیاسی در دوره اول و کم ترین تعداد در دوره سوم وجود داشته است. سوم، نشان می دهد مؤلفه های بی ثباتی سیاسی در ایران در بیش تر مواردی مانند درگیری های جدایی طلبانه، ترورهای سیاسی، کودتا، و جنگ، که در دوره های اول تفوق داشته اند، از دوره های چهارم به بعد جای خود را به مؤلفه هایی مانند مناقشات انتخاباتی داده اند و بدین سان ماهیت ناپایدار مؤلفه های بی ثباتی سیاسی در ایران را منعکس کرده اند. چهارم، مشخص می کند مؤلفه انشقاق سیاسی برخلاف سایر مؤلفه ها در تمامی ادوار حیات سیاسی دولت ها همواره با ماهیتی پایدار وجود داشته است. درنهایت مقاله با در پیش گرفتن رویکرد تبیینی نشان می دهد که ساختارهای تاریخی، ساختار دولت، و کنش کارگزاران سیاسی چرا و چگونه بر پایداری و ناپایداری مؤلفه های بی ثباتی سیاسی در ایران اثر گذاشته است.
چالش تمدنی جمهوری اسلامی ایران و امریکا با تاکید بر نظریات کیسینجر، هانتینگتون و فوکویاما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال هفدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۰
۹۳-۱۱۲
حوزه های تخصصی:
چالش های بین ایران و آمریکا ابعاد گوناگونی دارد که عمدتاً از منظر سیاسی تحلیل می شود اما در نگرش غالب متفکرین و استراتژیست های غربی این چالش ها ریشه عمیق تری دارد. در این مقاله تلاش می شود با بهره گیری از روشی توصیفی تحلیلی و با تأکید بر افکار سه نظریه پرداز موثر آمریکایی (کیسینجر، هانتینگتون و فوکویاما) به این پرسش پاسخ داده شود که چرا امریکایی ها نگاه شان به چالش با جمهوری اسلامی صرفاً سیاسی نیست و ریشه عمیق تری برای این چالش قائل هستند؟ یافته های پژوهش مؤید این مسئله است که براساس اندیشه های کیسینجر، هانتینگتون و فوکویاما، چالش های ایران و آمریکا ابعادی فراتر از یک چالش سیاسی دارد و اصل این تضاد بر سر «حفظ» یا «تغییر» نظم جهانی و تمدن سازی است، بدین سبب ایران یا آمریکا بدون تغییر در اصول یا مبانی رفتاری خود نمی توانند با یکدیگر تعامل عادی داشته باشند.
تأثیر بنیادهای فلسفی مدرنیته در مبانی توجیهی انتخابات دموکراتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۰ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
65 - 83
حوزه های تخصصی:
انتخابات به عنوان سازوکار تحقق حاکمیت مردم، حق تعیین سرنوشت و انتقال آرام قدرت، نقش بسیار مهمی در نظام دموکراتیک دارد. تأسیسات هر نظام سیاسی و حقوقی بر بنیادهای فکری خاصی استوار می شود. نظر به اینکه انتخابات در بستر نظام دموکراتیک کارایی دارد و اندیشه دموکراسی در دوران مدرنیته شکل گرفته، این پرسش بنیادین مطرح می شود که آیا بنیادهای فکری و فلسفی مدرنیته بر فرایند موجه سازی نهاد انتخابات در نظام دموکراتیک تأثیر گذاشته است؟ مقاله حاضر با نگرشی توصیفی-تحلیلی و با هدف ارائه تصویری از تأثیرات مبادی مدرنیته بر انتخابات دموکراتیک، در پی رسیدن به این نتایج است که تحولات و رخدادهای ذهنی و عینی دوران مدرنیته تغییرات عمده ای در مبادی هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی جامعه غرب ایجاد کرده است و متعاقب آن نظام های دموکراتیک ایجاد شده اند، ازاین رو تأسیسات چنین نظامی مانند انتخابات در محتوا، رویه و ساختار، متأثر از مبادی فکری مدرنیته است و براساس آنها موجه سازی می شود.
مولفه های رقابت سیاسی اسلامی- ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رقابت سیاسی به مثابه رفتاری طبیعی و حتی مفید، وجه ممیزه ساخت سیاسی غیرمتمرکز و دمکراتیک می باشد. البته تمام تلاش های سیاسی، باید معطوف به جلوگیری از تبدیل رقابت سیاسی به کشمکش و منازعه شود. بر همین اساس از لحاظ نظری، سه نوع رقابت سیاسی را می توان در نظر گرفت که عبارتند از، «رقابت سیاسی بر نظام سیاسی»، «رقابت سیاسی برای نظام سیاسی» و «رقابت سیاسی در چارچوب نظام سیاسی؛ که نوع «رقابت سیاسی در چارچوب نظام سیاسی» موردنظر ماست . از این نگاه، مولفه های رقابت سیاسی به عنوان قواعد رقابت سیاسی، جهت ایجاد نظم، که همه بازیگران به آن متعهد می باشند به شمار می روند. در ادامه به مهمترین مولفه ها در حوزه رقابت سیاسی اسلامی – ایرانی پرداخته شده است. در این پژوهش، ابتدا از روش کیفی و مبانی نظری رقابت سیاسی با روش اسنادی و کتابخانه ای بررسی شده و مولفه ها ی رقابت سیاسی اسلامی-ایرانی و وزن هر کدام با روش کمی و در قالب پرسشنامه (روش دلفی) مشخص و عملیاتی گردیده است..
سیاستگذاری فرهنگی- اجتماعی در صنعت گردشگری ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
296 - 317
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف سیاستگذاری فرهنگی در توسعه گردشگری فرهنگی و ورزشی در عرصه ملی و بین المللی جهت دستیابی به درآمدهای سرشار ناشی از آن و حتی بهبود چهره سیاسی-فرهنگی کشور در عرصه بین المللی تدوین گردیده است. روش تحقیق پژوهش آمیخته بوده ونوع تحقیق کاربردی می باشد. جامعه آماری تحقیق در بخش کیفی خبرگان، سیاستگذارای گردشگری و ورزﺷﻲکه با توجه به اشباع نظری و به شیوه نمونه گیری گلوله برفی تعداد 16 نفر انتخاب شده اند. جامعه در بخش کمی کلیه کارشناسان ادارات گردشگری و ادارات ورزش و جوانان استان های کشور به تعداد تقریبی 135 نفر که از طریق سرشماری انتخاب شده اند.روش گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه بوده است. بر اساس نتایج مصاحبه ها فهرستی از شاخص های سیاستگذاری در حوزه توسعه گردشگری ورزشی استخراج و در 4 گروه دسته بندی شده است. سپس اقدام به آزمون این شاخص ها در جامعه بخش کمی شده است که نهایتا یک متغیر (جذابیت محیطی) در مدل نهایی حذف شده است به عبارت دیگر مدل نهایی سیاستگذاری فرهنگی شامل مولفه های جذابیت مقاصد گردشگری، جذابیت محیطی، تنوع جاذبه و عوامل فرهنگی مورد تایید قرار می گیرد. بر مبنای نتایج به دست آمده ساخت و تجهیز مراکز و پایگاه های ویژه گردشگری ورزشی- فرهنگی در مناطق مختلف آب و هوایی کشور جهت میزبانی گردشگران ورزشی داخلی، خارجی و تیم های ورزشی و تلاش در جهت تصویب قوانین در جهت تشویق و حمایت از سرمایه گذاران داخلی و خارجی در بخش گردشگری ورزشی ضروری به نظر می رسد.
پاندمی کرونا و تحلیل پلی هیوریستیکی سیاست خارجی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
119 - 146
حوزه های تخصصی:
واکنش رهبران سیاسی به دنیاگیری ویروس کووید 19، آزمونی جدید در عرصه بین الملل به شمار می رود و نحوه تصمیم گیری سیاستمداران در شرایط گسترش این بیماری، می تواند موجب تغییراتی در سیاست خارجی کشورها و سیاست بین الملل باشد. در همین حال در مطالعه بحران های جهانی، که مستلزم واکنش سریع و مستقیم رهبران است از آن حیث که مطابق نظریات تصمیم گیری، رفتار اشخاص، افراد یا گروه هایی که در کادر تصمیم گیری و تدبیر بحران فعالیت می کنند بیشتر مورد توجه قرار می گیرد، می توان دستاوردهای نظری و عملی بیشتری را برای تحلیل روابط بین الملل ارائه داد. از دیدگاه نظریه «پلی هیوریستیک» که به سازوکارهای شناختی مورد استفاده تصمیم گیرندگان در هنگام اخذ تصمیمات پیچیده سیاست خارجی اشاره دارد، رهبران و تصمیم سازان، دستاوردها و خسارات را به صورت سیاسی و نه اقتصادی می سنجند. مطابق این نظریه، تصمیم گیران در زمان تصمیم گیری، از سویی به رد بدیل هایی که برای آنان از منظر بقای سیاسی غیرقابل پذیرش است می پردازند و از سوی دیگر، بدیل های خود را از زیرمجموعه بدیل های باقیمانده با ملاحظه افزایش منافع و کاهش خطرات انتخاب می کنند. این مقاله با بهره گیری از آموزه های نظریه پلی هیوریستیک و با روش تحلیل روند و تحلیل پسارویدادی، نشان داده است که تصمیم سازان جمهوری اسلامی ایران در بحران کرونا، چگونه می کوشند تا خود را از انزوا و دیگر پیامدهای حاصل از تحریم های آمریکا خارج کنند و این تصمیم گیری ها در شرایط کرونا چه تضمن ها و پیامدهایی در آینده سیاست خارجی ایران دارد.
قطبی شدن امنیت منطقه ای و ژئوپلیتیک آشوب در خاورمیانه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی پیامدهای قطبیشدن امنیت منطقهای در خاورمیانه است. فرضیه این است که قطبیشدن امنیت منطقهای به ظهور و گسترش ژئوپلیتیک آشوب در خاورمیانه انجامیده است. روش پژوهش، کیفی است و از رهیافت ساختار هویت بری بوزان استفاده کردهایم. نتایج نشان میدهند که ایالات متحده شرایط لازم برای بیثباتسازی منطقهای و تداوم فرایند آشوب و بیثباتسازی را پیگیری میکند. در چنین شرایطی رویکرد ایران باید مدیریت فضای آشوبزده و مدیریت بحران از طریق سازوکارهای معطوف به دیپلماسی و قدرتسازی باشد. آمریکا از «راهبرد ائتلافسازی خوشهای» برای مدیریت امنیت منطقهای بهره گرفته است. الگوی رفتاری این بازیگران در مقابله با ایران، ماهیت تهاجمی دارد. در تفکر راهبردی آمریکا، عدم تقارن منطقهای غالباً از دیدگاه فناورانه قابل تصور است. در محیط عدم تقارن، معادلهی قدرت و معماری نیروهای مسلح، متفاوت از محیط کلاسیک و متقارن است؛ لذا موضوعاتی از جمله: «کاربرد نیروی انسانی»، «تسلیحات»، «منابع قدرت»، «معماری دفاعی»، «مهندسی امنیتی»، «فرماندهی و مدیریت» در محیط عدم تقارن کاملاً متفاوت با محیط کلاسیک است.
استقلال سیاسی زنان در مشارکت سیاسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی لزوم یا عدم لزوم اجازه ی زوجه از زوج نسبت به استیفای حق مشارکت سیاسی است. نتایج این تحقیق با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی حاکی از آن بوده است که اگر دلیل محکمی بر اذن زوجه از زوج یا عدم آن نباشد، باید به دنبال «اصل» در مساله بود و بدان عمل کرد. اولا، بنابر سیره ی فقهای سلف، در فقه فردی صرفاً مواردی از مشارکت که با حق زوج منافی نباشد، نیازمند اجازه نیست. ثانیا، براساس فقه حکومتی نیز مبنای حقوق و تکالیف متقابل فرد و دولت اقتضای دارد افراد تکالیف اجتماعی خود را انجام دهند؛ لذا در آن بخش از مشارکت که تکلیف زن است، نه تنها اجازه نمی خواهد، بلکه زوج نمی تواند مانع آن گردد، حتی اگر با حق او منافی باشد؛ اما آن بخش از مشارکت که در قالب تکلیف نمی گنجد و حق زن است، اصل بر عدم اجازه است، مگر دلیل خاصی اجازه را بطلبد. ثالثا، مشارکت سیاسی زن باید با رعایت اصول و واجباتی مانند حفظ هویت اجتماعی و خانوادگی فرد و حفظ عفت همراه باشد.
بحران کرونا به مثابه مجالی برای بازاندیشی در وضعیت سیاسی اکنون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
225 - 261
حوزه های تخصصی:
بیماری های فراگیری همچون کرونا جزو مصائبی است که در کنار وجه طبیعی آن، دارای بعدی انسانی و اجتماعی نیز هست که همه ی ساحت های زندگی بشری را متأثر نموده است. یکی از مهم ترین اقدامات جوامع به ویژه دولت ها در رویارویی با این بیماری، توسل جستن به ایجاد محدودیت ها و اعمال کنترل های مختلف در زندگی اجتماعی بوده است. مجموعه این تدابیر با عنوان قرنطینه و یا فاصله گذاری برای جلوگیری از شیوع و گسترش بیماری، ذیل منطق شرایط استثنایی و یا اضطراری توجیه شده و الزاماتی را بر زندگی همه افراد و گروه های اجتماعی تحمیل کرده است. چنین شرایط خاص و وضع آنها ارتباط مستقیمی با اراده دولت ها برای اعمال قدرت قانونی بر اساس مصالح اجتماعی دارد. ایران نیز که تقریباً همچون همه ی کشورهای دنیا با بیماری کرونا دست به گریبان است، موارد مشابهی مثل وبا و طاعون را نیز در گذشته بارها تجربه نموده است. بر این اساس سوال و دغدغه ی نوشتار حاضر آن است که فهم بحران ناشی از بیماری های فراگیر و تدابیر دولت ها در خصوص آن در سپهر تاریخی ایران، چه کمکی در شناخت سیاست اکنون ایران می تواند داشته باشد. در این مورد با بهره گیری از رویکرد «جورجو آگامبن» به تأسی از «کارل اشمیت» و «والتر بنیامین»، ضمن تأکید بر وضعیت استثنایی در شرایط خاص جوامع برآنیم که جامعه ایران از سویی همچون جوامع دیگر در مواردی متأثر از اقتضائات ناشی از برقراری شرایط استثنایی از جمله تعلیق قانون بوده و از سوی دیگر به سبب عدم نفوذ قانون و یا ابهام در آن دچار مشکل مضاعفی بوده است.
سیاست و مواضع ایالات متحده آمریکا درقبال بحران یمن (2019-2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
141 - 168
حوزه های تخصصی:
مواضع و سیاست خارجی قدرت های بزرگ همواره تاثیرات ملموسی را درعرصه نظام بین المللی و نظام های منطقه ای داشته است. بحران یمن درسال 2011 از یک سو ناشی از مسائل ملی و مشکلات داخلی و نارضایتی مردم و از سوی دیگر متاثر از تحولات منطقه ای و فراملی، آغاز شد و از سال 2015 با ورود بازیگران فراملی شکل جدیدی به خود گرفت. درمیان بازیگران فراملی، ایالات متحده آمریکا ، ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی، امارات و ایران نقش پررنگ تری نسبت به سایر بازیگران دارند. سوال اصلی اینست که سیاست و مواضع ایالات متحده آمریکا در قبال بحران یمن چگونه ارزیابی می گردد؟ فرضیه تحقیق اعلام می دارد که سیاست اصلی آمریکا، ایجاد موازنه قوا میان عربستان و ایران و و در این راستا دامن زدن به تنش و درگیری میان طرف های درگیر برای کاهش توان ایران و وابستگی بیشتر عربستان به غرب است . رویکرد آمریکا حاکی از آنست که تشدید تنش ها باعث افزایش وابستگی کشورهای عربی جنوب خلیج فارس به غرب و تسلیحات آمریکایی می گردد و منابع نفتی و انسانی کشورهای اسلامی منطقه در مسیر نابود سازی یکدیگر هزینه می گردد، سیاستی که اسرائیل نیز شدیدا آنرا دامن می زند. درپژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی وتحلیل اسناد، درصدد تحلیل داده ها هستیم. چهارچوب نظری پژوهش معطوف به بهره گیری از نظریه نظام های منطقه ای کانتوری واشپیگل به ویژه مبحث سیستم بازیگران خارجی مداخله گر می باشد. هدف نهایی تحقیق، کمک به دستگاه سیاست خارجی ایران برای برنامه ریزی در سیاست های منطقه ای است.
بررسی نقش برنامه جامع اقدام مشترک در عدم اشاعه سلاح های کشتار جمعی در حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلاح های کشتار جمعی و آثار مخرب آن ها، همواره مورد توجه حقوقدانان در راستای ایجاد موانع حقوقی عدم اشاعه آن ها بوده است. چرا که پیامدهای فراوان این سلاح ها در جامعه جهانی از هیچ کس پوشیده نیست. مقاله حاضر ضمن پرداختن به ماهیت توافقنامه بین المللی «برنامه جامع اقدام مشترک» موسوم به «برجام»، در صدد بررسی نقش عدم اشاعه سلاح های کشتار جمعی در حقوق بین الملل است. در این مقاله پس از بسط فضای مفهومی «برجام»، به اهمیت و نقش آن در عدم اشاعه سلاح های کشتار جمعی مورد بررسی قرار می گیرد. این، مقاله درصدد پاسخ به این پرسش است که برجام از چه طریقی می تواند بر عدم اشاعه سلاح های کشتار جمعی در حقوق بین الملل تأثیرگذار باشد؟ روش تحقیق مورد استفاده در این مقاله، توصیفی- تحلیلی است و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای صورت پذیرفته است. با توجه به فقدان تعدد کافی در پژوهش های انجام شده مرتبط با موضوع «برجام» و نیز نظر به تأثیر «برجام» بر حقوق بین الملل حاکم بر عدم اشاعه سلاح های کشتار جمعی، و اینکه پژوهش حاضر با هدف تدوین و احصاء پیامدهای «برجام» بر اشاعه سلاح های کشتار جمعی، از نگاه راهبردی به متن توافق و نه محتوای توافق صورت پذیرفته، نتیجه کلی مقاله نشان می دهد که «برجام» از طریق تعهد و عمل به پروتکل الحاقی و پادمان آژانس بین المللی انرژی هسته ای و یادمان ها و اقدامات شفاف سازی شده مطرح در متن توافقنامه وین، از طریق کاهش رقابت تسلیحاتی و منع گسترش سلاح های هسته ای بر حقوق بین الملل حاکم بر عدم اشاعه سلاح های کشتار جمعی تأثیر می گذارد.
بررسی «راهبرد فشار حداکثری » ترامپ بر ایران از منظر «قدرت اجبار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با خروج آمریکا از برجام، راهبرد ترامپ بر مبنای فشار حداکثری و مستمر بر ایران با هدف دستیابی به توافقی جدید و گسترده تر از موضوع هسته ای قرار گرفت. در این راه مجموعه ای از ابزارهای مختلف به شکل منسجم، هدفمند و همزمان به خدمت این راهبرد در آمد. این مقاله با هدف شناخت غیر تقلیل گرایانه از رویکرد ترامپ در برابر ایران، از مفهوم «قدرت اجبار» و ابزارهای اعمال آن به عنوان بستری مناسب در جهت فهم مدل تحلیل و چگونگی پیشبرد راهبرد فشار حداکثری بهره می گیرد. سوالات اصلی مقاله این است که «راهبرد فشار حداکثری ترامپ بر ایران در چارچوب چه مدلی قابل تحلیل است و چگونه این راهبرد عمل کرده است؟ چه ارتباطی میان اجزا این راهبرد وجود دارد؟ نقاط قوت و ضعف آنها چیست؟ برای پاسخ گویی به این پرسش، روش تحقیق مقاله، روش تحلیلی و توصیفی است و مهم ترین «محدودیت پژوهش» نیز محرمانه بودن داده های آماری به واسطه شرایط تحریمی بوده است. مطابق نتیجه کلی مقاله، آمریکا علاوه بر اقدام به تحریم های گسترده در حوزه های اقتصادی، انرژی و تسلیحاتی، به رهگیری دریایی، حمایت آشکارتر از اپوزیسیون و حملات گسترده تر سایبری دست زده است تا این اقدامات توامان را جایگزین جنگ کند. هر چند به رغم برخی آسیب های وارده، تدابیر ایران تاکنون موجب عدم تحقق اهداف ترامپ شده است، اما احتمال استفاده بی محاباتر و خارج از قاعده ترامپ از این ابزارها قابل پیش بینی است.