فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۲۱ تا ۳٬۷۴۰ مورد از کل ۳۰٬۰۹۵ مورد.
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
115 - 130
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به تحولات اخیر مسائل بین الملل و افزایش نقش رسانه ها در روان سازی چرخه سیاست خارجی ،عرصه نوینی در سیاست خارجی با نام دیپلماسی رسانه ای بوجود آمد که علی الاصول به نحوه تاثیر گذاری و نقش رسانه ها بر افکار عمومی جهان و تغییر سیاست خارجی کشورها می پردازد. تاثیر تلویزیون جهانی در حل و فصل مسائل سیاسی و استفاده ابزاری از آن در هدایت افکار عمومی و اعمال فشار بر دست اندر کاران سیاست خارجی(به عنوان ابزار جنگ نرم) ، نویسنده را بر آن داشت که با برجسته نمودن کارایی ارتباطات بین الملل درتبادل اطلاعات و تبلیغات سیاسی بین المللی ؛ قرائت جدیدی از جنگ نرم در سطح روابط بین المللی ارائه دهد.به اعتقاد نویسنده جریان بین المللی اطلاعات به نوعی است که کشورهای صاحب فن آوری اطلاعات و ارتباطات با ایجاد اسطوره سازی ،تبلیغات تجاری و سیاسی ،پیام های خود را متوجه مخاطبین زیادی در سطوح ملی و بین المللی می کنند و اطلاعات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی لازم را در راستای منافع سیاسی خود افکار عمومی بین المللی منتقل کنند.
امنیتی کردن کرونا ویروس و پذیرش اقدامات محدود کننده دولت ها در مواجهه با پاندمی کرونا؛ مطالعه موردی بریتانیا، آلمان و استرالیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ششم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
107-140
حوزه های تخصصی:
دولت های مختلف در سطح جهان اقدامات محدودکننده سنگینی را بهمنظور مقابله با شیوع ویروس کووید-19 در دستور کار قرار داده اند؛ اقداماتی که در شرایط عادی برای مردم غیرقابل تحمل هستند. علی رغم اعتراضات مردمی در برخی از کشورها، این اقدامات محدودکننده و تدابیر غیرعادی تا بدین لحظه مورد پذیرش عموم قرار گرفته اند. کاربست یک نظریه بهمنظور بررسی چگونگی پذیرش این اقدامات محدودکننده، هدف اصلی این پژوهش میباشد. پرسش پژوهش این است که: امنیتی کردن کروناویروس توسط مقامات ذیصلاح دولتهای مختلف چگونه بر پذیرش اقدامات محدودکننده آن دولت ها توسط مردم در مواجهه با کروناویروس تأثیر میگذارد؟ فرضیه این است که «به واسطه کنشگفتاری موفقیتآمیز «امنیتی کردن» سلامت مردم از خطر پاندمی (همه گیری) ویروسی توسط دولت های مختلف و نیروی اجرایی نهفته در آن، زمینه فعلی تغییر نموده و مخاطب (در این جا مردم کشورهای مختلف) متقاعد میگردد که تدابیر و تمهیدات غیرعادی نظیر تعطیلی دانشگاه ها، مساجد، اماکن مقدس مذهبی، دیسکوها و کلوب های شبانه که دولت های مختلف آن ها را در مواجهه با کروناویروس بکار می گیرند را تحمل نماید». متدولوژی این پژوهش مبتنی بر بررسی اظهارات و بیانیههای مطبوعاتی نخست وزیران بریتانیا و استرالیا و صدراعظم آلمان میباشد. بهواسطه بررسی اظهارات این سه مقام دولتی، عناصر اصلی و شرایط تسهیل کننده کنش گفتاری امنیتی کردن کروناویروس مورد تدقیق قرار میگیرد که بههمین دلیل میتوان روش پژوهش را کیفی ذکر نمود. روش گردآوری دادهها استفاده از تارنماهای معتبر و رسمی میباشد. ضمناً این نکته مفروض گرفته میشود در تمامی کشورهایی که اقدامات محدودکننده در مقابله با پاندمی کووید- 19 اعمال میگردد مشابه فرآیندی که این سه مقام دولتی در امنیتیکردن کروناویروس و اعمال محدودیتهای شدید بهکار میگیرند، تکرار میگردد.
دولت و تحول پذیری قدرت از اجبارگرایی به سوی پذیرش رضایت مخاطبینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ششم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۳
1 - 31
حوزه های تخصصی:
در حوزه مطالعات دولت، معمولا قدرت با شالوده اجبارگرایی مورد توجه قرار گرفته و نسبت به سازوکارهای جبرگرا اهتمام خاصی ابراز شده است. به عنوان شاخصی تأمل برانگیز، جستجو در خصوص مفهوم قدرت در اینترنت؛ چگونگی پیوند میان مقوله مزبور با دیگر مفاهیم جبرمحور چون سلطه، استیلا، فشار و زور را آشکار می نماید. در این نوشتار ضمن اشاره به پیامدهای الگوی محدودنگر یاد شده، هدف اصلی تأمل بر زمینه های بروز تغییر نگرشی نسبت به شالوده جبرگرای قدرت بوده و در این راستا سعی می شود که پیامدهای پافشاری بر مفهوم «پذیرش مخاطبینی» در چارچوب مطالعات قدرت مورد توجه و بررسی قرار گیرد. بر این پایه، اندیشه ورزی در مورد قدرت دولت بر محور مقوله رضایت؛ باعث شده که قدرت، مفهومی خوشه ای و پیچیده تلقی شده و از ویژگی های "مطلوبیت هنجاری و کارکرد فرامادی"، "ماهیت ارتباطی"، "کارکردی یکپارچه ساز و بسط دهنده وفاق اجتماعی"، "الگوساز و اولویت ساز فرهنگی"، "دارای ارتباط متقابل با دانش"، "حساس نسبت به استقلال و وابستگی متقابل" و "نافی اقتصادگرایی همراه با پذیرش مشروعیت سیستم اجتماعی" برخوردار شود. روش پژوهش توصیفی توضیحی بوده و یافته اصلی اینکه تشریح چگونگی نقش آفرینی عنصر رضایت در مطالعات قدرت (دولت) می تواند زمینه ساز و مقدمه ای بر «تحول شناختی» در این عرصه محسوب گردد؛ تحولی تعیین کننده که دامنه اندیشه ورزی در باب نامرئی سازی یا نرم افزارگرایی در فضای سازوکارهای اجبارساز قدرت دولت را با افق جدیدی مواجه می نماید.
فرهنگ سیاسی و گستردگی دولت در ایران در دوره جمهوری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ششم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۳
181 - 217
حوزه های تخصصی:
میزان تعهدات و مسئولیت های دولت رابطه مستقیمی با گستردگی آن دارد. ارزش ها و گرایشات جامعه می تواند مشوق فراگیری دولت بوده و یا با گسترش آن در تضاد باشد و مرزهای آن را تحدید کند. دولت گرایی و بزرگ شدن دولت پس از انقلاب در ایران روندی فزاینده دارد. نگرش ها و ایستارهای ایرانیان نسبت به دولت در این روند فزاینده تعیین کننده است. این پرسش مطرح می شود که چه رابطه ای میان رشد دولت گرایی در ایران پس از انقلاب و فرهنگ سیاسی ایرانی وجود دارد؟ این پژوهش با بهره گیری از این چارچوب نظری که رابطه بین فرهنگ سیاسی و ساختار سیاسی را مستقیم و مقوم می داند، گستردگی دولت در ایران در دوره جمهوری اسلامی را در مولفه های سه گانه سنتی، اسلامی و مدرن فرهنگ سیاسی مورد بررسی قرار می دهد. بر طبق یافته ها، گذشته استبدادی موجب تداوم ویژگی هایی چون اقتدارگرایی، بی اعتمادی و خودمداری شده است که هریک از این خصوصیات شخصیتی، تمرکزگرایی و گسترش دولت را قوام می بخشد. استیلای فرهنگ دینی به دولت دینی مشروعیت و قداست می دهد، بر مسئولیت های دولت افزوده و گستردگی دولت را به مثابه گستردگی اسلام ترویج می کند. همچنین گزینش ها و کژتابی های ایرانیان از مدرنیته موجب توجیه دولت گرایی و بیشینه شدن ساختار سیاسی گردیده است.
کنترل و هدایت جمعیت در قالب نهادها و تکنیک های جدید حکمرانی در ایران (از عباس میرزا تا رضاشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ششم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
103 - 139
حوزه های تخصصی:
تلاش برای کنترل و هدایت جمعیت در هر جامعه توسط قدرت و حکومت از طریق نهادها و تکنیک های جدید حکمرانی، یکی از بحث های مدرنی است که ابتدا به وسیله فوکو مطرح شد و توسعه یافت. قدرت با هدف قراردادن افراد و جمعیت برای رفع نیازهای خود، تکنیک ها و نهادهایی را طراحی می کند که ضمن مرئی کردن افراد، کنترل و هدایت آنها در جامعه را افزایش دهد. در این چارچوب این مقاله در نظر دارد با روشی توصیفی- تحلیلی رابطه میان جمعیت و حکومت را بر اساس نهادها و تکنیک های جدید حکمرانی، و بویژه نهاد مدرسه، در ایران از اواخر سده نوزدهم، با اقدامات عباس میرزا، امیرکبیر، ناصرالدین شاه، مشروطه و رضاشاه بررسی کند و نشان دهد که مواجهه با غرب و شکل گیری بحران آگاهی در زمینه حکومت و حکمرانی نزد نخبگان، چه تحولاتی را در ایران رقم زد؟ و چگونه و چرا جمعیت، هدف قوانین و تکنیک های جدید حکمرانی قرار گرفت؟ در جواب به این پرسش ها، این پژوهش در پی اثبات تغییر الگوی حکمرانی در ایران از یک سو و تلاش دولت برای کنترل و هدایت جمعیت در نهادهای جدید از سوی دیگر است تا بتواند ضمن افزایش بهره وری و بالابردن فرمانبری، پایه های حکومت خود را مستحکم کند.
گذار از دولت به شبه دولت در عراق و سوریه پس از بیداری اسلامی (2011-2018)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ششم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
221 - 263
حوزه های تخصصی:
جنبش های اعتراضی که از اواخر 2010 بخش وسیعی از خاورمیانه را در بر گرفت، نویدبخش تحولی بنیادین در الگوهای دولت بودگی این جوامع پس از دوره های متناوبی از ضعف و ناکامی بود. در سطح دولتی، تحولات مزبور با نشانه هایی از تحول در ساختار کشورهای واقع در این منطقه همراه شده است. در این پژوهش تلاش شده تا گذار عراق و سوریه از دولت به شبه دولت در مقطع پس از بیداری عربی واکاوی شود. شبه دولت های شناسایی شده که در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته اند دارای ویژگی هایی چون شناسایی بین المللی به عنوان یک موجودیت سیاسی، بحران مشروعیت و بحران اعمال قدرت انحصاری در قلمروی مفروض، ضعف مفرط در مواجهه با جریان های جدایی طلب بدون کمک خارجی و نقض حاکمیت از سوی قدرت های خارجی هستند. زمینه این وضعیت در عراق با جنگ اول خلیج فارس و به ویژه سقوط صدام در سال 2003 آغاز و پس از بیداری عربی تشدید و در سوریه پس از جنبش های اعتراضی 2011 آغاز شد. پرسشی که در این ارتباط مطرح می شود این است که گذار از وضعیت دولتی به شبه دولتی و فرسایش دولت در عراق و سوریه پس از بهار عربی را بر اساس چه مؤلفه هایی می توان تبیین کرد؟ این پژوهش با بهره گیری از رهیافت عماد رفعت در مورد شبه دولت درصدد آزمون این فرضیه است که «ضعف ملت- دولت و بحران های مشارکت، مشروعیت و هویت در کنار نقش آفرینی بازیگران خارجی زمینه ساز ورود دولت به فاز شبه دولت در عراق و سوریه شده است». روش پژوهش، توصیفی- تبیینی و گردآوری داده ها نیز با روش کتابخانه ای انجام گرفته است.
تحلیل گفتمان دفاعیات رهبران جنبش 14 فوریه بحرین در دادگاه های نظامی آل خلیفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۴ (پیاپی ۴۳)
243 - 266
حوزه های تخصصی:
رژیم آل خلیفه با محاکمه رهبران عمدتاً شیعی سعی در مهار جنبش 14 فوریه 2011 بحرین داشته است. دفاعیات سیاسی مبارزان در دادگاه های این کشور را می توان عرصه دیگری از تداوم کنش سیاسی علیه رژیم تلقی کرد، به نحوی که محاکمه مبارزان انقلابی خود به عرصه رویارویی دو گفتمان موجود در بحرین تبدیل شد. این مقاله درصدد تبیین و تحلیل دفاعیات رهبران جنبش 14 فوریه و پاسخگویی به این پرسش است که رهبران این جنبش که از سال 2011 تاکنون در زندان های بحرین هستند، در پاسخ به اتهامات آل خلیفه، چگونه از خود دفاع کرده اند؟ نتایج این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی و گردآوری منابع مبتنی بر شیوه کتابخانه ای و مصاحبه نخبگانی به دست آمده، نشان می دهد که این افراد با استفاده از متغیرهای کمی و کیفی از واژگان، استعاره و منافع بیشترین بهره گیری را داشته اند. علت این امر، موقعیت اجتماعی مبارزان، سطح دانش و مهارت های آنان در سخنوری و کتابت بوده است چراکه از سطح علمی بالایی برخوردار بوده و بیشتر آنان هدایت کننده جریان های خاصی بوده اند و با اقشار و گروه های مختلف ارتباط داشته اند. این پژوهش در پایان نیز به بیان افق متصور پیش روی این جنبش خواهد پرداخت و نوع ساختار سیاسی قدرت به وجود آمده در جامعه بحرین را تبیین خواهد کرد.
چهره امنیتی مناقشه حقوق بشری ایران و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع حقوق بشر از جمله دستاوردهای بنیادین حقوق و روابط بین الملل است. جمهوری اسلامی ایران به عنوان بازیگری با هنجارها و ایدئولوژی متفاوت نسبت به هنجارهای شکل دهنده به حقوق بشر، همواره در معرض اتهامات مختلفی از سوی کنشگران و نهادهای حقوق بشری بوده است. تا جایی که این موضوع از ماهیت حقوقی خارج شده و در چارچوبی امنیتی و سیاسی مطرح شده است. حال این مقاله در پی آن است که با بررسی پرونده حقوق بشری جمهوری اسلامی ایران و سپس بررسی وضعیت کنونی روی کار آمدن ترامپ، امنیتی شدن این موضوع را در چارچوب مکتب کپنهاگ بررسی کرده و در نهایت به ارائه راهکار در این زمینه بپردازد. بر این اساس پرسش مقاله این است که روند مناقشه حقوق بشری ایران و غرب به چه شکلی در حال پیشروی است. یافته های موجود نشان می دهد، با توجه به تمایز و تفاوت در هنجارهای شکل دهنده به حقوق بشر میان غرب و جمهوری اسلامی ایران، فرآیند امنیتی سازی حقوق بشر همواره به عنوان اهرمی برای فشار بر ایران و سیاست انزوای آن در محیط بین المللی در دستور کار قرار خواهد گرفت.
جهانی شدن و سیر تحول هویت عرب- افغان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵ (پیاپی ۶۵)
281 - 305
حوزه های تخصصی:
با حمله شوروی به افغانستان و به دنبالِ آن استخدام مجاهدین از تمامی جهان در نهایت شکل گیری نطفه القاعده؛ جهان با پدیده جدیدی مواجه و شناخت ذات و ریشه های اقدامات این گروه به اولویتی جدی تبدیل شد. این نوشتار در پی شناخت روند شکل گیری و تحول هویتِ گروهی موسوم به عرب- افغان ها بعنوان ریشه شکل گیری القاعده و گروه های بنیادگرای اسلامی می باشد. با تمرکز بر سیر فرایند اقدامات عرب- افغان ها در سه مرحله: 1- جهاد علیه ارتش سرخ شوروی؛ 2- آماده شدن برای مقابله با حکومت های کشورهای اسلامی و 3- حامیان غربی ایشان و جهاد جهانی؛ همچنین با مدنظر قرار دادن مولفه های هویتی در سه وجهِ: اهداف، هنجارهای مشترک و هم ارزی ها- تفاوت ها؛ به نظر می رسد مراحل گذار در جهاد مقدس و دستورکار القاعده، متاثر از دگردیسی هویتی و تغییر هنجارها باتوجه به تغییر شرایط می باشد. در راستای پاسخگویی به پرسش، عوامل موثر بر شکل گیری و تحول هویتی عرب- افغان ها و ارزیابی این فرضیه مورد توجه قرار گرفته است که جهانی شدن و شکل گیری جامعه شبکه ای بعنوان متغیر مستقل و عدم توجه به باورهای گروه های مسلمان به شکل گیری هویت مقاومت در بین عرب- افغان ها منجر شده است
«از پروتستانتیسم مسیحی تا پروتستانتیسم اسلامی» تأملی نقادانه بر برداشت های روشنفکرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۰ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
1143 - 1166
حوزه های تخصصی:
هنگامی که روشنفکران ایران برای نخستین بار در دوره مشروطه مفهوم پروتستانتیسم را از بازی زبانی الهیات مسیحی وارد بازی زبانی ایرانیان کردند، چون مهره ای عجیب به نظر می رسید که نه کسی قواعد بازی با آن را می دانست و نه آگاه بود که بناست بر صفحه شطرنج اصلاح دینی در کجا قرار گیرد. به دیگر سخن، جنبش دین پیرایی در زادگاه خود در متن اروپا و در کاربرد خود در زندگی روزمره انسان مسیحی واجد معنا می شد. حال آنکه در بستر تاریخیِ ایران همچون مفهومی انتزاعی و جعبه ای رمزآلود وارد شد که هر کس می توانست هر موجودی را درون آن تصور کند. جنبشی که لوتر و کالون سردمداران پروتستانتیسم آغاز کردند، در بستر تحولات اروپای قرون پانزدهم و شانزدهم ریشه دارد، حال آنکه به درستی روشن نیست، لوتریانیسم و کالوینیسم آلمان و سوئیس چه نسبتی با اصلاح دینی در ایران دارد. پژوهش حاضر با رویکردی ویتگنشتاینی و با روشی توصیفی- تاریخی در پی ایضاح زبانیِ مفهوم پروتستانتیسم است تا بر اغتشاش معنای آن در رابطه با اندیشه اصلاح دینی در ایران پرتوی بیفکند. بدین منظور در گام نخست، معنای پروتستانتیسم در بازی زبانی غرب و در الهیات مسیحی در بستری تاریخی بررسی خواهد شد. در این زمینه به ویژه تأکید بر نسبت میان پروتستانتیسم با عقل گرایی، اومانیسم و آزادی خواهد بود. در گام بعدی، تلاش خواهد شد با نگاهی تطبیقی، برداشت های برخی روشنفکران ایرانی از معنای پروتستانتیسم اسلامی مطرح و به نمونه هایی از لغزش های زبانی و سوء فهم ها در این باره اشاره شود.
چالش های فراروی تمدن اسلامی در رویارویی با نظام وستفالیایی غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: با بعثت پیامبر(ص) اسلام، به عنوان شریعتی مبتنی بر وحی، منشاء هویت، قواعد و هنجارهای حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مسلمانان قرار گرفته است. در بعد سیاسی خلافت اسلامی، به مدت چندین دهه شکل رایج سازمان یافتگی سیاسی مسلمانان بوده است. هدف: با توسعه و گسترش نظام وستفالیایی غرب در قرن شانزدهم م، دولت مدرن به عنوان شکل هویت بخش سازمان سیاسی محسوب شد و سایر نظام های سیاسی در مواجهه با آن یا دستخوش دگرگونی های عمده ای شدند، یا به طور کلی از بین رفتند. دولت های سزمین های اسلامی که خود برخوردار از یک تمدن غنی اسلامی در جوامع خود بودند، با چالش های عمیقی مواجه شدند. از این رو، سوالی اصلی این است که گسترش دولت ملی مدرن برآمده از نظام وستفالیایی چه چالش های را فراروری تمدن اسلامی به ویژه در جوامع عربی قرار داده است؟ فرضیه موقتی مطرح شده این است که شکست ایده های سکولاریستی و ناسیونالیستی بر مبنای نظام وستفالیایی غربی در دنیای عربی، به تدریج منجر به ایجاد یک چالش هویتی در جهان اسلام عربی شده است. یافته های پژوهش: نشان می دهد که این چالش های هویتی یا نهادی بر مبنای دیدگاه سازه انگارانی چون ونت و اونف، منجر به باز تعریف هویت دولت های اقتداگرا و محافظه کار عربی بر مبنای فرهنگ و تمدن اصیل اسلامی و نوع تعاملاتشان با جوامع اسلامی و غربی شده است. روش تحقیق: در این پژوهش، روش توصیفی تحلیلی و شیوه گردآوری داده های آن مبتنی بر روش کتابخانه ای است.
تحلیل تطبیقی میان عقلانیت و خلاقیت تمدّنی در دو پارادیم مدرن و اسلامی (مبتنی بر حکمت متعالیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقلانیت، توان و استعدادی انسانی است در خدمت کشف و به کارگیری قواعد و قوانین در جهان اجتماعی و پیامد و نتیجه ی آن تثبیت و پایداری زندگی اجتماعی است و خلاقیت نیز استعداد و توانمندی انسانی است برای تغییر و تحول در جهان اجتماعی. تلقی از فرهنگ و نظریه ی فرهنگی، تعیین کننده ی معنا و نظریه ی تمدنی خواهد بود؛ و هم در نظریه های فرهنگی و هم تعاریف و نظریه ها درباره ی تمدن، دوگان خلاقیت عقلانیت برجسته و مهم بوده است. در پارادایم های مدرن تفاسیر مختلفی از این دوگان طرح شده است. تحلیل این نظریه ها و مهم تر از آن، صورت بندی مفهومی و تحلیلی از این دوگان مبتنی بر اندیشه های پارادایمی و بنیادین در حکمت متعالیه، مسیر و چهارچوب مفهومی نوینی را برای نظریه پردازی در حوزه ی تمدن نوین اسلامی خواهد گشود. در این مقاله، با طرح چکیده ی دیدگاه های حکمت متعالیه درباره ی هستی جامعه و نسبت فرد با جامعه، ساحات اندیشه ی اجتماعی متعالیه، هستی فرهنگ و تمدن، پیدایی و تداوم فرهنگ و تمدن و اصالت رفتار یا کنش انسانی، نهایتاً برآیند نظریه ای درباره ی دوگان خلاقیت و عقلانیت با رهیافت حکمت متعالیه طرح شده است.
Diaspora Identity: A Profile of Iraqi Immigrants in the USA(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Winter ۲۰۲۰, Volume ۴, Issue ۱
95 - 132
حوزه های تخصصی:
Since the late 19th century, Iraqi immigrants have formed a community in the United States, which is widely known as a part of the Arab-Muslim diaspora in the country, while the reality is rather different, since the majority of this community is non-Arab and non-Muslim. The focus of this paper is to investigate the US-based Iraqi diaspora identity regarding its formation and evolution by reviewing its history and exploring its diversity, which could inform readers about the major identification modalities taken by members of the community in the American context. The key question discussed in this paper is therefore the following: how does Iraqi diaspora identity diverge or converge within the American context, influenced by historical, ethnic and religious elements? Using analytical narratives as our corpus of study, we will discuss the way in which Iraqi-Americans present their identity by commenting on their ethno-religious diversity and the impact of the diversity on the community. Findings indicate that affected by US-Iraq relationships as well as different contexts in both homeland and the host country throughout the last three decades, a divergent dynamism has serious potentials to influence the future of this diaspora community in the United States.
U.S. Strategy toward Africa and Trump's Rivalry Competition: A Neo-Classical Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Winter ۲۰۲۰, Volume ۴, Issue ۱
177 - 212
حوزه های تخصصی:
This article illustrates the fact that the U.S. administration's behavior toward Africa has always been shaped by the conception of rivalries' presence, rather than the potentials of the continent. In recent years, with the emergence of America’s rivals, such as China and Russia in Africa in the continent, who have invested not only in the African economy, but also in its security and military sectors, the notion of rivalries' limitation has been exaggerated in U.S. decision making toward Africa. Using a neoclassical approach, by analyzing the dynamism of the U.S. foreign policies toward Africa and Trump's rivalry-based policies, this article concludes that Trumps' African policy has not been different from that of his predecessors, and that the U.S. has always adopted a neoclassical realism approach toward Africa, which has been invigorated by the presidency of Trump.
دفاع مقدس در سینمای محمدعلی باشه آهنگر؛ مطالعه فیلمهای «فرزند خاک»، «ملکه»، «سرو زیر آب»
حوزه های تخصصی:
جنگ هشت ساله ایران و عراق علاوه بر پیامدهایی که برای کشور به دنبال داشت، موجبات شکل گیری ژانر جدیدی در سینمای ایران را فراهم آورد. در این میان محمدعلی باشه آهنگر علاوه بر تجربه مستقیمی که از جنگ داشته در نقش کارگردان نیز چندین فیلم در این ژانر تولید کرده است. درنتیجه فرض اصلی پژوهش این است که محمدعلی باشه آهنگر شیوه ای خاص برای بازنمایی جنگ در آثار خود دارد. مقاله می کوشد با تمرکز بر فیلمهای «فرزند خاک» (۱۳۸۶)، «ملکه» (۱۳۹۰)، «سرو زیر آب» (1396)، نگاه و شیوه معنادهی وی را به جنگ و ابعاد آن بررسی کند؛ به عبارتی سؤال اصلی مقاله این است که در آثار سینمایی محمدعلی باشه آهنگر، جنگ تحمیلی ایران و عراق چگونه بازنمایی می شود. در این راستا از روش نمونه گیری هدفمند و تحلیل نشانه شناختی تلفیقی استفاده شد؛ بدین صورت که در سطح داده های بصری از رویکرد تحلیل سازه «سِلبی و کادوری» (1380) و برای تحلیل متون گفتگو ها از الگوی تحلیل روایی بارت بهره گرفته شد. بررسیها نشان داد این کارگردان در آثار خود رویکردی منحصربه فرد دارد که می توان آثار وی را هم در رده سینمای جنگ قرار داد و هم منتقد جنگ؛ به عبارتی رویکرد وی به گونه ای است که از ایدئولوژی و مکتب جاری خاصی تأثیر نپذیرفته است؛ در جایی که باید زبانی منتقد داشته باشد دریغ نکرده و بارها نیز از مضمونهای اصلی ژانر سینمای جنگ مانند رشادتها و تکریم شهادت استفاده کرده است. این گونه نگاه و رویکرد واقعگرایانه به جنگ تحت تأثیر تجربیاتی است که کارگردان خود به طور شخصی در جنگ و مناطق جنگی به عنوان رزمنده داشته است. ازسوی دیگر تأکید بر جنبه های اجتماعی و پیامد انسانی جنگ باعث شده برخلاف بسیاری از آثار سینمای جنگ، کمتر بر عملیاتهای نظامی و صرفاً بر فضای جنگ تأکید کند.
سیاست همسایگی اروپا و تأثیر آن بر همگرایی اتحادیه اروپا و جمهوری مولداوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با پایان جنگ سرد، اروپا با چالش های ژئوپلیتیک جدیدی روبه رو شد که تأثیر محیط پیرامونی را بر امنیت این قاره افزایش داد. یکی از این چالش ها، استقلال اقمار شوروی در اروپای شرقی بود. دولت مستقل مولداوی در سال ۱۹۹۱ در نقشه سیاسی جهان متولد شد. پس از عضویت رومانی در اتحادیه اروپا، این کشور همسایه اتحادیه اروپا شد و در سال ۲۰۰۴ در کنار پنج کشور دیگر، سیاست همسایگی اروپا و بعد سیاست مشارکت شرقی را پذیرفت. این سیاست مهم ترین ابزار اتحادیه اروپا برای پیشبرد همگرایی در محیط همسایگی شرقی محسوب می شود و مولداوی به بهترین شکل از امکانات آن استفاده کرده است. به طوری که فرایند همگرایی به سوی بستن موافقت نامه تجارت آزاد عمیق و همه جانبه کشیده شد و نظام آزادسازی ویزا نیز برای مولداوی برقرار شد. با توجه به آنچه گفتیم این پرسش مطرح است که اجرای سیاست همسایگی اروپا و به طور مشخص سیاست مشارکت شرقی چه تأثیری بر همگرایی اتحادیه اروپا و مولداوی داشته است و تا چه حد اتحادیه اروپا توانسته است آن را به صورت موفقیت آمیزی به پیش ببرد؟ در پاسخ این فرضیه را مطرح می کنیم که بهبود روابط در قالب موافقت نامه همکاری و تجارت آزاد میان اتحادیه اروپا و مولداوی سبب تسری همگرایی از حوزه اقتصادی به حوزه سیاسی و نهادی و گسترش روابط دو طرف شده است؛ اما از نظر عمق تأثیر آن با عامل های متعدد داخلی و خارجی از سوی هر دو طرف محدود شده است. بر همین مبنا در این نوشتار با استفاده از روش تحلیل ژرف نگرانه موضوع را تبیین و برای آزمون فرضیه نیز از منطق تسری در نظریه نوکارکردگرایی استفاده می کنیم.
Rethinking Minorities’ Integration into the Host Society: The Case of Indians in the Baharestan Neighbourhood of Tehran Neighbourhood of Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study on Indians in the Baharestan neighbourhood of Tehran investigates the nature of their social integration, and the factors which affect it. By considering integration as a two-way process, this research aims to contribute to the literature on integration, through the discovery of the status of foreign immigrants in a developing country with particular cultural, social, and religious regulations and norms. Based on semi-structured interviews with Iranian and Indian residents in the Baharestan neighbourhood, the study shows that these two groups live in Baharestan without tension. Using the theory of integration proposed by Bakker et al. (2014) as a “two-way” process, we argue in this study that the approaches taken by the two groups of Iranian and Indian residents have largely led to their social integration. The Indian minorities have preserved their own culture and adopted part of the host culture in order to respect the host community; likewise, the host community has accepted immigrant groups with an understanding of cultural differences, and this mutual respect has led to neighbourhood harmony. However, despite the willingness of both groups to expand their social interaction, this is difficult due to restrictions imposed on minorities, and insufficient public space.
Peace and Security in Cyberspace wif a Cooperative-Based Approach in teh Field of International Relations (Case Study of teh Organization for Economic Cooperation and Development)
حوزه های تخصصی:
شناسایی و رتبه بندی فناوری های اطلاعاتی نوظهور در بخش دفاعی- نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال پنجم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
143 - 171
حوزه های تخصصی:
در چند سال اخیر یک نیاز جدی برای فهم اثرات فناوری های اطلاعاتی نوظهور با محوریت هوش مصنوعی و اینترنت اشیاء در سازمان ها بوجود آمده است. در این راستا، هدف تحقیق حاضر، شناسایی و رتبه بندی فناوری های اطلاعاتی نوظهور در عرصه دفاعی- نظامی است. این پژوهش با بهره گیری از روش کیفی صورت پذیرفته است، مطالعه اسناد کتابخانه ای و مصاحبه با 9 نفر از کارشناسان و صاحب نظران خبره فناوری اطلاعات با طراحی پرسش نامه دلفی انجام شده است، در این زمینه اتفاق نظر استادان، صاحب نظران و کارشناسان با استفاده از روش دلفی گرفته شد، بدین طریق در جمع بندی مقوله ها یک اجماع نظری از نقطه نظرهای کارشناسان حاصل گردید. یافته های تحقیق حاکی از این است که تعداد 23 فناوری اطلاعاتی نوظهور در بخش دفاعی موثر است که رتبه آن ها از طریق آزمون کندال تعیین شد. همچنین بر اساس میانگین نمره خبرگان به ترتیب برای تقلید، تطبیق و تسلّط نسبت به این فناوری ها، 4، 7، و 13 سال زمان نیاز است. بالاخره بر اساس نظر خبرگان، این فناوری ها از نظر کاربرد در سه مقوله تکنیکی، تاکتیکی و راهبردی طبقه بندی شدند. مساعدت نظری مقاله، شناسایی و طبقه بندی تعداد 23 فناوری اطلاعاتی نوظهور در دو بُعد تملک فناوری و نوع کاربرد فناوری در بخش دفاعی است.
مدلی تحلیلی برای تبیین شخصیت حقوقی گروه های غیردولتی مسلح تحت حقوق بشردوستانه بین المللی: مطالعه گروه های شیعه و گروه های منشعب از القاعده در عراق و سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
245 - 284
حوزه های تخصصی:
در نظریه «تنها دولت» دولت ها از شخصیت حقوقی مطلق برخوردارند و آن در دوران تثبیت حقوق بین الملل سنتی است که در آن شخصیت حقوقی کنشگران غیردولتی در بهترین حالت ثانویه و مشتق از دولت است. در عین حال، با گذار در نظم وستفالیایی و پیدایش یا خودآگاهی کنشگران غیردولتی مسئله تناقض موجودیت واقعی این کنشگران با موضوعیت حقوقی آن ها پیش آمده و اگر لاینحل باقی نمانده باشد، همچنان در رابطه با شخصیت حقوقی دولت ها تعریف می شود. در این میان، مسئله شخصیت حقوقی گروه های غیردولتی مسلح، شاید به خاطر ماهیت عمدتاً ضد دولت آن ها، بیش از دیگر کنشگران محل نزاع است. شخصیت حقوقی این گروه ها، بیش از سایر حوزه های حقوقی، تحت حقوق بشردوستانه بین المللی مطرح است. اگرچه آثاری قلیل در این زمینه به قلم تحریر درآمده، نقطه قوت این پژوهش آن است که بین رشته ای بوده و از مدخل تبیین سیاست بین الملل، شخصیت حقوقی گروه های غیردولتی مسلح تحت حقوق بشردوستانه بین المللی را استنتاج می کند. تمرکز پژوهش حاضر بر گروه های مسلح شیعی در مقابل گروه های منشعب از القاعده در عراق و سوریه است. در این راستا، روش ترکیبی تجربی و تفسیری، برای تبیین و تفسیر شخصیت حقوقی گروه های غیردولتی مسلح به کار بسته می شود. انتظار بر آن است که خروجی این روشمندی، در هم افزایی با رویکرد بین رشته ای آن، تهور و اصالت خروجی پژوهش در باب شخصیت گروه های غیردولتی مسلح تحت حقوق بشردوستانه بین المللی باشد.