مجید بزرگمهری

مجید بزرگمهری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۶ مورد.
۱.

روابط چین و رژیم صهیونیستی در سه دهه اخیر (1990- 2020) حوزه های هم گرایی و واگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: وابستگی متقابل سیاست خارجی چین رژیم صهیونیستی خاورمیانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۱۰۲
روابط جمهوری خلق چین و رژیم صهیونیستی از آغاز تاکنون با فراز و نشیب های متعدد و متنوعی روبرو بوده است. پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که آیا امکان انطباق روند تحولات روابط چین و رژیم صهیونیستی بر مفاد نظریه وابستگی متقابل وجود دارد؟ هدف این تحقیق کمک به شناخت بیشتر مسائل خاورمیانه، آشنایی با روند سیاست خارجی چین و نهایتا کمک مؤثر به سیاست گذاران ایران برای برنامه ریزی سیاست خارجی و امنیتی کشور می باشد. این پژوهش به دنبال ارزیابی انطباق روند تحولات روابط دو بازیگر مبتنی بر نظریه وابستگی متقابل و روش تحقیق کیفی است و برای پردازش داده ها بر اسناد و نظرات دو طرف تکیه شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که رژیم صهیونیستی در ایجاد روابط سیاسی و دیپلماتیک با پکن اهداف متنوعی را دارد که شامل ارتقاء موقعیت و اعتبار بین المللی رژیم صهیونیستی، تأثیرگذاشتن بر مواضع و دیدگاه های خاورمیانه ای چین، حضور در بازار بزرگ نظامی و اقتصادی پرجمعیت ترین کشور جهان، فشار در راستای کاهش، و یا توقف همکاری های نظامی تهران پکن و همچنین سوق دادن چین به تلاش برای کاهش همکاری های کره شمالی ایران، ارتقاء جایگاه جامعه یهودیان چینی به ویژه در شانگهای، استفاده از اهرم روابط با چین در روابط تل آویو واشنگتن در راستای جذب بیشتر حمایت های آمریکا می گردد. چین نیز از تعاملات با رژیم صهیونیستی اهدافی را دنبال می کند که شامل ارتقاء سیاست خاورمیانه ای چین و کمک به حل بحران فلسطین، تلاش در مسیر قطع و یا کاهش روابط سیاسی تایوان رژیم صهیونیستی، کسب فن آوری های پیشرفته غربی در صنایع نظامی و کشاورزی از مجرای رژیم صهیونیستی، بهره برداری از لابی صهیونیست ها در بهبود روابط پکن واشنگتن، تقویت همکاری های نظامی، امنیتی و اقتصادی و جلوگیری از گسترش ارتباط دالایی لاما، رهبر جدایی طلبان تبت با رژیم صهیونیستی می شود.
۲.

What is the Futurological Understanding of the Revelatory Text? A Look at Presuppositions about the Concept of the Future(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Paradigm futuristic Understanding Holy Qur'an

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۷ تعداد دانلود : ۱۲۸
In the field of futurology research in the revelatory texts, various research works have been done in academic centers. What has been paid less attention in these researches is dealing with the presuppositions that should be taken into consideration. The futurological understanding of the revelatory text, as its name suggests, is based on the three pillars of the quiddity of understanding, the quiddity of future, and the quiddity of the revelatory text. In other words, depending on what understanding and perception we have of the phenomenon of understanding itself, what perception and imagination we have of the future, and how we consider the revelatory text as a text and what we should expect from it, makes our futurological understanding different. In this regard, in the first part of the article, an attempt is made to address the point that the researches that have been carried out in the futurological field are based on what perception and expectation of the Holy Qur'an and how this perception and expectation can be used in futurological studies. In the next section, we are focused on the concept of the future and how the understanding of the future that emerges in different paradigms affects the futurological understanding of the revelatory text. In the next section, we are focused on the concept of the future and how the understanding of the future that emerges in different paradigms affects the futurist's understanding of the revelatory text. This study shows that the concept of the future has been moving from something objective, rigid and external to something subjective and rooted in people's beliefs today.
۳.

نگاهی تاریخی به مقوله فهم متون و نقش آن در فهم آینده پژوهانه از متون وحیانی

کلید واژه ها: متون تفسیر آینده پژوهی قرآن کریم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۰
فهم آینده پژوهانه را می توان به اجمال فهم قرآن مجید در خارج از بافت و زمان نزول تعریف کرد. این فهم و چگونگیِ شکل گیری آن در درون آدمی، از اهمیت به سزایی برخوردار می شود. فهم، بیشتر حالتی برون دینی دارد و مترداف با هرمنوتیک است. حال آن که تفسیر و یا تأویل، بیشتر حالتی درون دینی دارند و بر پایه پیش فرض های کلامی– الاهیاتی جلو می روند. هدف این مقاله بررسی نقش رویکردهای فهم متون، بر فهم متون وحیانی است. سوال اصلی تحقیق این است که نقش دیدگاه های مختلف فهم متون، بر فهم متون وحیانی از جمله قرآن کریم چیست؟ روش پژوهش، تحلیل محتوای متون مرتبط با مسئله تحقیق است. ابتدا نحله های فکری درخصوص فهم متون، در سه مقطع هرمنوتیک باستان، هرمنوتیک میانی و هرمنوتیک متأخر مورد بررسی قرار گرفته اند. اگرچه خاستگاه و دغدغه نحله های فکری گوناگون بر روی انجیل بوده است، اما می توان رگه هایی از شباهت ها میان برخی از فهم های آینده پژوهانه از قرآن مجید را با نحله هرمنوتیک باستان یافت که در آن متن هم چنان وزن قابل تأملی دارد. در هرمنوتیک میانه و با شکل گیری رنسانس و تغییراتی که در برداشت از انسان پدید آمده است، این انسان به ما هو انسان است که می باید آن چه مد نظر مؤلف است را بیرون کشد. در هرمنوتیک فلسفی، انسان برپایه دغدغه ها، پیش فرض ها و پیش فهم هایی که دارد با متن وارد گفتگو می شود. از آن جا که ساحت وجودی انسان ها می تواند در طول زندگی تغییراتی کند، در عمل باید گفت که یا نمی توان فهم آینده پژوهانه ای را از متن وحیانی متصور شد و یا آن که باید آن را در زمان حال تعریف کرد که از فردی به فرد دیگر و حتی در طول آن زمان برای آن شخص نیز متفاوت باشد. لذا فهم آینده پژوهانه از قرآن مجید، تابعی از زمان و شرایطی خواهد شد که انسان در آن قرار دارد و به نظر می رسد این شیوه از فهم، با جاودانگی معارف قرآن سازگار نیست.
۴.

"Crimes Against Humanity and Genocide": The Plight of Rohingya Muslims and Iran's Stance(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Myanmar Muslims Crime of Genocide Crime against Humanity Islamic World

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۵
The Rohingya people are the native inhabitants of Arakan (Rakhine) land in Myanmar, who have faced a series of crimes by the Myanmar army and government. Based on the norms and regulations of international and customary international law and the principles of international criminal law and considering the incidents that occurred against the religious minority group of Rohingya Muslims, the continuous violation of human rights and the occurrence of the crime of genocide by the Myanmar government are a matter of fact. There are numerous examples of deliberate actions, which prove the governmental steps to eliminate the Rohingya group, and deliberate measures, which cause the international responsibility of the Myanmar government. Iran has raised three specific positions regarding the Rohingya Muslim crisis.The major question of the research is to evaluate the occurrence or non-occurrence of violations of international criminal law, the crimes of genocide, and crimes against humanity by the Myanmar army and government against the Muslim minority in Rakhine state.The hypothesis emphasizes the definite occurrence of violations of humanitarian law and international criminal law, especially committing crimes of genocide and crimes against humanity. The purpose of the research is to examine one of the important cases of violation of Muslim rights in today's world, which has not been noticed by international legal societies. It tries to discuss briefly the Iranian positions on the Issue. The analytical-descriptive research method is based on official docs and undeniable facts, especially the documents issued by the International Criminal Court.
۵.

ارزیابی استقلال مرجع اصلی نظارت بر انتخابات در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جمهوری اسلامی ایران شورای نگهبان نظارت بر انتخابات نظام انتخاباتی مقام رهبری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲۴ تعداد دانلود : ۱۸۷
مرجع نظارت بر انتخابات سیاسی باید دارای ویژگی هایی برای تضمین حداکثری سلامت انتخابات، حقوق انتخاب کنندگان و نامزدها باشد. از مجموعه این ویژگی ها، دو اصل «استقلال از قوه مجریه» و «بی طرفی مرجع نظارت»، شاخص هایی است که مرجع نظارت (شورای نگهبان) در کنار سایر شاخص ها باید از آنها برخوردار باشد. هدف از این پژوهش کمک به مباحث حقوق اساسی و موضوع نظارت بر انتخابات در جمهوری اسلامی ایران است تا یکی از ابهام ها یا تردید های اساسی در نظام انتخاباتی کشور ارزیابی شود. یکی از مسائل مطرح شده این است که با توجه به صراحت اصول قانون اساسی به ویژه اصل 60 برای مشخص کردن مقامات اصلی قوه مجریه در کشور و سازوکار تعیین اعضای شورای نگهبان، استقلال این مرجع در نظارت بر انتخابات، از اجزای اصلی قوه مجریه کامل و کافی نیست. پرسش های پژوهش عبارت اند از: 1. چگونه و تا چه حد شورای نگهبان به عنوان مرجع اصلی نظارت بر انتخابات در کشور، از قوه مجریه استقلال دارد؟ 2. راهکارهای مؤثر برای رفع کاستی های نظارت بر نظام انتخاباتی ایران چیست؟ با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی اسناد دولتی و ارزیابی دیدگاه های متفاوت صاحب نظران و متون حقوقی به آزمون فرضیه ای پرداخته می شود که بیان می کند سلامت انتخابات، رعایت حقوق انتخاب کنندگان و نامزدها به صورت حداکثری، به ویژگی های مرجع نظارت بر انتخابات (به ویژه میزان استقلال آن از قوه مجریه و بی طرفی مرجع نظارت) بستگی دارد. دستاورد های اصلی پژوهش حاضر، تبیین یکی از ریشه های بحران در نظام انتخاباتی کشور، کمک مؤثر به اصلاح نظام انتخابات در ایران و گسترش توسعه سیاسی در کشور خواهد بود.
۶.

بررسی مقایسه ای سیاست خارجی دولت های دمکرات و جمهوریخواه آمریکا در قبال ایران (2001-2020)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایران سیاست خارجی آمریکا روسای جمهور دمکرات و جمهوری خواه خاور میانه سیاست مهار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۱۷
مسئله ایران در سیاست خارجی آمریکا، تابع دستور کار کلانی است که به صورت فرادولتی و توسط ساختار های نهادی این کشور تبیین شده است. راهبرد مهار ایران و کاهش نفوذ آن در منطقه غرب آسیا و یا تلاش برای فروپاشی آن به یکی از اولویت های اصلی در سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است. دولت های مختلف آمریکا به طور معمول در مواجهه با ایران از گزینه های متعدد موجود در جعبه ابزار سیاست خارجی ایالات متحده از جمله تحریم های اقتصادی، انزوای سیاسی و تهدید نظامی استفاده کرده اند. ایالات متحده برنامه موشک های بالستیک، حمایت مالی و تسلیحاتی ایران از گروه های نیابتی در منطقه و برنامه هسته ای ایران را تهدیدی آشکار برای منافع امریکا و متحدانش می داند و براساس این برداشت، سیاست های خود را در برابر ایران تنظیم می کند. سوال محوری ما عبارت از اینست که وجوه اشتراک سیاست های آمریکا در قبال ایران در ادوار ریاست جمهوری جمهوری خواهان و دمکرات ها  طی سال های 2001-2020 چه بوده است؟  فرضیه ما بر این گزاره استوار است که  تفاوتی میان جمهوری خواهان و دمکرات ها در سیاست کلان امریکا در رویکرد مقابله با ایران وجود نداشته و وجه مشترک اصلی سیاست آمریکا دراین دوره، تلاش برای مقابله،  مهار و یا فروپاشی  نظام سیاسی  جمهوری اسلامی ایران  بوده است. روش پژوهش، تحلیل محتوای اسناد است که با تکیه بر اسناد، گزارش ها و دیدگاه های صاحب نظران، رویکرد سیاست خارجی امریکا تحلیل می گردد.
۷.

تأثیر گسترش روابط اقتصادی و تجاری چین و اروپا بر روابط اتحادیه اروپا و ایالات متحده

کلید واژه ها: چین اقتصاد ایالات متحده تجارت اتحادیه اروپا نهادگرایی نولیبرال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۰ تعداد دانلود : ۶۷۴
جمهوری خلق چین و اتحادیه اروپا در خصوص مباحثی همچون جایگاه دولت در اقتصاد و حقوق بشرِ چینی اختلاف نظرهای ژرفی دارند، اما باید اذعان داشت که طی سالیان اخیر، دو طرف به دلیل برخورداری از اقتصادهایی پویا و مکمل که بیشترین درصد ادغام خارجی در سطح جهان را به خود اختصاص داده است، همکاری های راهبردیِ قابل توجهی را ارائه داده اند. شایان گفتن است، همکاری های دو طرف که بیش از هر عامل دیگری در زمینه تجارت و سرمایه گذاری مستقیمِ اقتصادی بوده است، به نوبه خود سبب شده تا نوع روابط ایالات متحده و اتحادیه اروپا تا حدود زیادی تحت تأثیر روابط اقتصادیِ پکن و اتحادیه اروپا قرار گیرد. با توجه به این تحولات، پرسشی که نگارنده پژوهشِ حاضر با رویکردی توصیفی - تحلیلی و با تأسی از مفروضات نظریِ «نهادگرایی لیبرال» درصدد پاسخ به چرایی آن برآمده، چنین ترتیب بندی شده است که «تأثیرات پیدا و پنهانِ گسترش روابط اقتصادی و تجاری چین و اتحادیه اروپا بر روابط ایالات متحده و اتحادیه اروپا چگونه ارزیابی می شود؟». فرضیه ای که از پرسش فوق مطرح شده ناظر بر آن است که از یک سو تأکید بر سیستم چندجانبه گرایی مبتنی بر قوانین بین المللی منجر به ایجاد تعهد مشترک میان مقامات چینی و اروپایی شده است و از سوی دیگر با انتخاب «پرزیدنت ترامپ» که بر راهبرد حمایت گرایی و خروج از توافق نامه های تجاری تأکید کرده است، روابط اروپا با واشنگتن تا حدود زیادی رو به سردی نهاده است. برآیند دگردیسی های رخ نموده آن است که تقویت روابط چین و اتحادیه اروپا موجب کم رنگ شدن روابط اتحادیه اروپا و ایالات متحده شده است.
۸.

تحلیل بافت سیاست های تبلیغاتی در جنگ، پروپاگاندا یا جنگ روانی مورد مطالعه: جنگ ایران و عراق (1358- 1367)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۷ تعداد دانلود : ۱۶۴
تجزیه و تحلیل تبلیغات در منازعات معاصر بدون درک مفهوم و ابعاد دو قالب تبلیغات جنگی شامل "روش های جنگ روانی" و یا مقوله "روش های پروپاگاندایی" امکان پذیر نیست. جنگ 8 ساله ایران و عراق نمونه ای از این منازعات است که تبلیغات جنگی در دو قالب جنگ روانی و پروپاگاندا، نقش مهمی را در آن ها ایفاء کرده است. پرسش محوری پژوهش اینست که روند تبلیغات جنگی در جنگ هشت ساله عراق و ایران در کدامیک از قالب ها شامل روش های جنگ روانی و یا روش های پروپاگاندایی قابل ارزیابی است؟ تببین نظری ابعاد و روش های جنگ روانی از یکسو و روش های پروپاگاندایی از سوی دیگر چارچوب نظری این تحقیق را تشکیل می دهد. فرضیه تحقیق بر این نکته اذعان دارد که سیاست های تبلیغاتی طرفین منازعه از روش های هر دو قالب یعنی جنگ های روانی و پروپاگاندا بهره برده اند. در این راستا دولت عراق در دوره جنگ، توفیق بیشتری در عرصه کاربرد روش های جنگ روانی و پروپاگاندا علیه طرف خصم خود داشته است. پژوهش حاضر تلاش دارد تا با روش توصیفی – تحلیلی و تحلیل محتوای اسناد و با گردآوردی داده ها و اطلاعات لازم به شیوه کتابخانه ای، تحولات تبلیغات جنگی را طی جنگ مزبور مورد بررسی قرار دهد و تجربه گذشته را برای مسیر آینده روشن سازد.
۹.

راهبرد کلان سیاست خارجی دولت ترامپ: تغییر یا تداوم؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دونالد ترامپ سیاست خارجی آمریکا جمهوری خواهان دموکرات ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۶ تعداد دانلود : ۷۹۴
انتخاب دونالد جی ترامپ به سمت ریاست جمهوری امریکا در 8 نوامبر 2016، پرسش های فراوانی را در مورد آینده سیاست خارجی آمریکا به وجود آورد؛ ازجمله اینکه انتخاب رهبری که در سخنرانی های انتخاباتی اش بسیاری از اصول دیرینه سیاست خارجی آمریکا را رد می کرد، ممکن است چه تأثیری بر آینده رویکرد آمریکا به جهان داشته باشد، به ویژه اینکه دولت ترامپ، میراث جمهوری خواهان، دموکرات ها، و باراک اوباما را هم با خود داشت. پرسشی که مطرح می شود این است که «آیا در سیاست خارجی کلان و راهبردی آمریکا در دوران چهارساله ترامپ، شاهد تغییرات بنیادین و اتخاذ الگوهای جدید در سیاست خارجی بوده ایم، یا سیاست یادشده، ادامه روند پیشین بوده است؟ در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی و مراجعه به نظرات صاحب نظران استفاده شده و سعی شده است در پرتو یک چارچوب مفهومی ترکیبی، سیاست خارجی آمریکا در عصر کوتاه ترامپ ارزیابی شود. ترکیبی از دیدگاه های واقع گرایانه، نوع نخست، و شباهت های خانوادگی می تواند برای تبیین تداوم راهبردهای کلان سیاست خارجی آمریکا در دوره ترامپ، راهگشا باشد. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش، کمک به مطالعات آمریکاشناسی در حوزه مطالعات روابط بین الملل و ارائه تصویر دقیق تری از روند سیاست خارجی آمریکا برای مقامات ایران در دوره ترامپ است.
۱۰.

سیاست و مواضع ایالات متحده آمریکا درقبال بحران یمن (2019-2011)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آمریکا بحران یمن عربستان سعودی ایران خاور میانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۳ تعداد دانلود : ۱۴۶۳
مواضع و سیاست خارجی قدرت های بزرگ همواره تاثیرات ملموسی را درعرصه نظام بین المللی و نظام های منطقه ای داشته است. بحران یمن درسال 2011 از یک سو ناشی از مسائل ملی و مشکلات داخلی و نارضایتی مردم و از سوی دیگر متاثر از تحولات منطقه ای و فراملی، آغاز شد و از سال 2015 با ورود بازیگران فراملی شکل جدیدی به خود گرفت. درمیان بازیگران فراملی، ایالات متحده آمریکا ، ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی، امارات و ایران نقش پررنگ تری نسبت به سایر بازیگران دارند. سوال اصلی اینست که سیاست و مواضع ایالات متحده آمریکا در قبال بحران یمن چگونه ارزیابی می گردد؟ فرضیه تحقیق اعلام می دارد که سیاست اصلی آمریکا، ایجاد موازنه قوا میان عربستان و ایران و و در این راستا دامن زدن به تنش و درگیری میان طرف های درگیر برای کاهش توان ایران و وابستگی بیشتر عربستان به غرب است . رویکرد آمریکا حاکی از آنست که تشدید تنش ها باعث افزایش وابستگی کشورهای عربی جنوب خلیج فارس به غرب و تسلیحات آمریکایی می گردد و منابع نفتی و انسانی کشورهای اسلامی منطقه در مسیر نابود سازی یکدیگر هزینه می گردد، سیاستی که اسرائیل نیز شدیدا آنرا دامن می زند. درپژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی وتحلیل اسناد، درصدد تحلیل داده ها هستیم. چهارچوب نظری پژوهش معطوف به بهره گیری از نظریه نظام های منطقه ای کانتوری واشپیگل به ویژه مبحث سیستم بازیگران خارجی مداخله گر می باشد. هدف نهایی تحقیق، کمک به دستگاه سیاست خارجی ایران برای برنامه ریزی در سیاست های منطقه ای است.
۱۱.

Turkish Foreign Policy and Palestinian Issue: an Iranian Perspective (2002-2020)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Turkish Foreign Policy Palestinian Issue Israel Constructive theory Iran

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۴۳
The AKP’s policy towards Palestine is the main core of this article. The Turkish authorities have tried to play as the mediator in the Palestinian-Israeli conflict and have attempted through various political and economic initiatives to support a peace agreement between both sides. However, after the 2008 Gaza war, the AKP government’s foreign policy stance towards Israel began to change, at least officially. This war, alongside to other events such as 2009 Davos, the 2010 Low Chair and the 2010 Mavi Marmara, produced a public political conflict in the Turkish-Israeli relations. This tension extended from the 2008 Gaza war until the normalization deal between the two countries in June 2016. But this political tension did not have very impact on the other current fields of cooperation between Ankara and Tel Aviv. This emphasizes clearly that both countries were pragmatic in maintaining efficient and strategic ties. The major research question can be stated as the following: What has been the Turkish government's policy on the Palestinian issue between 2002-2020? In addition we want to assess the proximity and distance of Turkey's policies from Iranian perspectives and positions.
۱۲.

همسویی سازمان همکاری اسلامی با عربستان سعودی برای مقابله با ایران در بحران یمن (2019-2015)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: یمن سازمان همکاری اسلامی عربستان سعودی ایران جهان اسلام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۵ تعداد دانلود : ۳۳۷
جنبش حوثی ها از دهه نود سده پیشین، فعالیت های خود برای احقاق حقوق قومی مذهبی در یمن آغاز کرده بود ولی به دنبال وقایع بهار عربی و به طور خاص ازسال 2015 که یمن درگیر جنگ داخلی فراگیر شد، جنبش حوثی ها تحت حمایت سیاسی ایران تبدیل به یک بازیگر اصلی درصحنه معادلات یمن و منطقه گردید. حوادث پی در پی در این کشور به ویژه جنگ داخلی و حضور نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان سعودی بحران های انسانی گسترده ای را در این سرزمین فقیر رقم زد. طبیعتا انتظ ار می رفت سازمان همکاری اسلامی با ورود به موضوع ، بحران را به نحوی انسانی و عادلانه تحت کنترل درآورد تا جلوی خونریزی و بحران های عظیم انسانی نزد مسلمانان گرفته شود. اما با گذشت نزدیک چهار سال، به نظر می رسد که سازمان همکاری اسلامی نقش موثری و حتی حداقلی را برای حل این بحران ایفاء نکرده است و بجای استقلال در سیاست ها، سایه مواضع و سیاست های یکجانبه عربستان سعودی بر بدنه این سازمان بین المللی علیه حوثی ها و ایران سنگینی می کند. آیا سایه سنگین مواضع و سیاست های عربستان سعودی علیه حوثی ها و ایران ،بر پیکره نظام تصمیم گیری این سازمان بین المللی حاکمیت داشته است.؟ در این نوشتار مواضع اجلاس سران، اجلاس وزرای امورخارجه ، و سایر نهادهای مرتبط و مواضع دو دبیر کل سازمان، استخراج، تخلیص، بررسی و تحلیل شده است. روش این تحقیق ،تحلیل محتوای اسناد و تکیه کامل بر اسناد سازمان می باشد.
۱۳.

Iran and Canada Relations Main Obstacles and Bilateral Perspectives

کلید واژه ها: Iran Canada North America Middle East international security

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۰ تعداد دانلود : ۳۳۴
Despite Iran’s critical relations with USA since the Islamic Revolution in 1979, Canada had often played the role of an honest broker and maintained relations with Iran, con-trary to the US. Although the Canadian Government has not viewed the Iranian regime as democratic actor, it was interested in pursuing diplomacy for moderating the Iranian Policies too. Iran and Canada relations have passed the numerous ups and downs in the diplomatic, political and economic affairs. As our major question, this study aims at in-vestigating the main factors, which affect the structure of bilateral relations. Canada has controlled engagement policy limits talks with Iran down to four main subjects: Iran’s human rights situation, its regional role, notably towards Israel and the Middle East Peace Process, its nuclear program and an unfair accusation claiming a supportive role for Iran in world terrorism. Insisting on the principles of its foreign policy with its own reasonable justifications, Iran has tried to test various ways for conserving some levels of cooperation particularity economic and for keeping so the limited links with North America. Relaying on discourse analysis, the article tries to elaborate the related issues by looking at the perspectives of both parties.
۱۴.

شکل گیری سیاست خارجی در عربستان سعودی: عوامل درونی تاثیرگذار(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۱۲۱
با توجه به فضای رقابت آمیز بازار نفت ، تحولات پی در پی  در خاور میانه و منطقه جنوب غرب آسیا، سیاست خارجی عربستان سعودی بنا به دلایل عدیده به ویژه  پس از به قدرت رسیدن  ملک سلمان  و افزایش قدرت بن سلمان ولیعهد پادشاهی، اهمیتی فوق العاده و تاثیر گذار در معادلات منطقه ای پیدا کرده است. تحلیل ریشه ای شکل گیری سیاست خارجی عربستان سعودی کمک مهمی به مطالعات منطقه ای خاور میانه و آسیای جنوب غربی ، و مطالعات سیاسی  جهان اسلام  می کند. سوال محوری این مقاله پیرامون ریشه یابی نحوه شکل گیری سیاست خارجی عربستان سعودی با تاکید بر عوامل داخلی تاثیر گذار می باشد. روش مطالعه، تحلیل محتوای اسناد و داده ها و تکیه بر اسناد و گزارش های مراکز رسمی و نظرات صاحب نظران در موضوع می باشد.   در نتیجه گیری مشخص شده است که عربستان سعودی  در چنبره عوامل متضاد داخلی، بجای ترجیح منافع ملی در دراز مدت ، مستمرا رویکرد افزایش وابستگی به غرب را در سیاست خارجی دنبال می کند.مسئله امنیت و حفظ حاکمیت  خانواده سلطنتی هدف اصلی سیاستگذاران ریاض است و تحقق آنرا صرفا با غوطه ور شدن افزون در تکیه به غرب  می دانند. غرب  و به طور خاص ایالات متحده آمریکا نیز با توجه به منافع اقتصادی و استراتژیک خود در منطقه حامی این رویکرد ریاض است. از آنجا که نقطه توجه ما، بررسی عوامل داخلی است، الگوی جعبه تصمیم سازی محور نظری تحقیق قرار گرفته است. تکیه بر گزارش های  میدانی و محافل بی طرف محور این تحقیق بوده است.
۱۵.

تحلیل راهبرد چین و روسیه در بحران یمن؛ همسویی با عربستان سعودی یا ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: یمن فدراسیون روسیه چین شورای امنیت ایران عربستان سعودی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۶ تعداد دانلود : ۴۰۴
سیاست و مواضع دو عضو دائم شورای امنیت (فدراسیون روسیه و جمهوری خلق چین)، در برابر بحران یمن اهمیت ویژه ای دارد و این سوال را به وجود می آورد که «این دو قدرت جهانی سیاستی همسوی با غرب و حمایت از عربستان را در این بحران اختیار می کنند و یا اینکه مواضع ایران را که حمایت از جنبش حوثی ها است تقویت خواهند کرد؟». پرسش اصلی از «چیستی سیاست و مواضع دو قدرت جهانی عضو دائم شورای امنیت؛ یعنی روسیه و چین در قبال بحران یمن» است. به عنوان فرضیه به نظر می رسد پکن و مسکو حفظ روابط حسنه با عربستان را در بحران یمن در اولویت قرار می دهند. چین و روسیه ضمن حفظ سیاست بی طرفی، عملاً از سیاست های عربستان و شورای همکاری خلیج فارس حمایت کرده اند. در این تحقیق با روش توصیفی - تحلیلی و تحلیل محتوای اسناد در صدد پاسخگویی به پرسش اصلی هستیم. وجه تمایز این تحقیق تکیه بر گزارش های مستند و بررسی ابعاد متنوع سیاسی، امنیتی و اقتصادی موضوع می باشد. در ارتباط با اسناد سازمان ملل که روایت رسمی مواضع دولت ها را ترسیم می سازد، متن تمامی قطعنامه های شورای امنیت و گزارش های "روند تصویب" که مرتبط با بحث بوده اند، استخراج، مطالعه و تحلیل شده است.
۱۶.

Zionist Regime and Kurdish Issue: New Peripheral Strategy(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: Zionist regime Kurdistan`s Independence Iraq Islamic World

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۶
Since the expansion of ISIS in the summer of 2014, Israeli leaders have increasingly proclaimed the Kurds’ right to an independent state in Iraqi Kurdistan. So an important question is raised. What is Israel`s main objective towards to Kurds and their efforts for independence? Based on the «peripheral strategy», what could be place of the Kurds in Israel’s strategy in the Near and Middle East? If does Israel consider the Kurdish issue as vital component of its priorities in the foreign policy or see it just as a temporary benefit in its regional security considerations? Relying on the various comments and opinions, our study uses the contextual analysis for finding the facts and presenting the impartial final analysis. Our analysis is shaped and developed by the facts reported and discussed by the experts as well as by real strategic considerations of the players. I try to shape my argument based on two pivotal considerations, first ethnical debate and second Tel Aviv`s long term strategy in the region. Based on both of them, the Kurd issue will be a marginal not main concern for Israel. Tel Aviv seeks to abuse the Kurdish independence emotions, and it is and will be a half way comrade for Kurdish people, nothing more
۱۷.

حضور چین در خلیج فارس؛ پیامدهای سیاسی و استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جمهوری خلق چین خلیج فارس توسعه اقتصادی نفت و گاز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۴ تعداد دانلود : ۱۵۹
در شرایطی که جمهوری خلق چین، رویکرد توسعه اقتصادی، صنعتی و تجارت خارجی را دنبال می کند، نیاز این کشور به منابع انرژی فسیلی مانند نفت و گاز افزایش یافته و چنین رویه ای افزایش واردات این محصولات را از نقاط مختلف دنیا؛ به ویژه خلیج فارس در پی خواهد داشت. محرک اصلی چین در فعال تر شدن در خلیج فارس، نیاز به انرژی و به موازات آن کم رنگ تر شدن نقش ایدئولوژی در سیاست خارجی از دهه هشتاد است. پرسش محوری این مطالعه، به چگونگی سیاست چین در خلیج فارس می پردازد و در همین راستا، روند حضور این قدرت فرامنطقه ای در این حوزه استراتژیک انرژی بررسی می شود. آیا جمهوری خلق چین برای پرهیز از اختلال در جریان آزاد نفت در خلیج فارس، بدون ایفای نقشی مؤثر با دنیای غرب همسو خواهد شد و یا به عنوان بازیگری مؤثر و در رقابت با ایالات متحده آمریکا در معادلات منطقه ای ایفای نقش می کند؟ فرضیه پژوهش بر این نکته تأکید دارد که به موازت افزایش نیاز به انرژی های فسیلی، چین حضور گسترده تری در خلیج فارس در قالب مراودات اقتصادی، بازرگانی و به صورت واردات نفت، صادرات کالا و خدمات به کشورهای منطقه خواهد داشت. به نظر می رسد چین درصدد ایجاد فضای امنیتی و مقابله با نفوذ امریکا در این منطقه نیست و در سایه همکاری با غرب، وجود ثبات در منطقه را اولویت خود می داند. چین در سایه سیاست کلان موازنه نرم با آمریکا، رویکرد تعامل با آمریکا را در حوزه خلیج فارس دنبال می کند و در همین راستا، با برقراری روابط اقتصادی با بازیگران اصلی منطقه ای و ایجاد حس وابستگی در آنها به روابط با چین، می کوشد جایگاه خود را در منطقه به عنوان یک بازیگر ضروری تثبیت کند. در این مطالعه، از روش توصیفی-تحلیلی بهره گرفته شده است ودر ارائه داده ها سعی شده تکیه بر اسناد باشد.
۱۸.

بررسی تطبیقی سیاست خارجی ایران و ترکیه در قفقاز جنوبی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تا 2015(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قفقاز جنوبی ایران ترکیه سیاست های منطقه ای روسیه شوروی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰ تعداد دانلود : ۷۰
حوزه قفقاز جنوبی متشکل از سه کشور آذربایجان، ارمنستان و گرجستان است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری های مذکور، بسیاری از اندیشمندان، این منطقه را در وضعیت خلاء قدرت ارزیابی کردند، به همین دلیل، این حوزه جغرافیایی توجه بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای همچون روسیه، اتحادیه اروپا، آمریکا، ایران و ترکیه را به خود جلب کرده است. ایران به واسطه تاریخ مشترک با قفقازجنوبی و همچنین جایگاه این منطقه از جهت ارتباط زمینی با فدراسیون روسیه و شمال اروپا، اهمیت زیادی برای این منطقه قائل است. بر پایه واقعیت های ژئوپلتیک و ژئواکونومیک، جمهوری اسلامی ایران نسبت به این منطقه به عنوان مکمل امنیتی و اقتصادی خود حساسیت زیادی نشان داده است. ترکیه از کشورهایی است که از ابتدای فروپاشی شوروی، نقش اساسی در منطقه قفقاز جنوبی ایفا کرده است. قرار گرفتن قفقازجنوبی در میان دو حوزه نزدیک دریایی (خزر و سیاه) ترکیه، باعث اهمیت مضاعف این منطقه برای این کشور شده است. سؤال محوری این مقاله بررسی تطبیقی سیاست های ایران و ترکیه در قفقاز جنوبی بر پایه شاخص های مهم تأثیرگذار در معادلات منطقه ای است. در تدوین مقاله با بهره گیری از روش کتابخانه ای، ازاسناد به زبان ترکی برای تبیین دیدگاه های ترکیه استفاده شده است. علیرغم اینکه فروپاشی شوروی فرصت تاریخی را در اختیار ایران و ترکیه قرار داد تا با برقراری روابط و همکاری های نزدیک سیاست ها و اهداف خود را در قفقاز جنوبی پیش ببرند، اما سیاست توسعه طلبانه ترکیه و سیاست احتیاطی و مدارای ایران برای ایفای نقش در معادلات این منطقه، شرایطی را دامن زد که هر دو کشور توفیق کافی برای تأثیرگذاری در این معادلات را نداشتند؛ هر چند که ترکیه موفقیت بیشتری را در این عرصه کسب کرد. در واقع، قفقاز جنوبی بیشتر به نقطه تلاقی تضارب اهداف ایران و ترکیه از یکسو و آمریکا و روسیه از سوی دیگر تبدیل شد.
۱۹.

نقض حقوق بشر به واسطه اقدامات تروریستی وسازوکار مبارزه با آن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۷۵
نقض گسترده حقوق وآزادی های اساسی بشر ازجمله سرکوب سیاسی، تبعیض های اجتماعی ، عدم رواداری وتحمل دربرخورد با اقلیت ها (مذهبی، نژادی و...)، به حاشیه راندن هرگونه صدای مخالف ،یکی ازموجبات اساسی نضج وگسترش خشونت واقدامات تروریستی است. اما اعمال خشونت آمیزی که عموماً تروریسم نامیده می شود مستقیم وغیر مستقیم – باعث نقض حقوق بشروآزادی های بنیادین شهروندان می شود.از سوی دیگر، با عنایت به اینکه مقابله با جرائم تروریستی باید به صورت سامانه مند ومداوم صورت گیرد ومستلزم اتخاذ تدابیرنسبتاً شدید (درمقایسه باسایر جرایم ) است، همواره این نگرانی وجود داردکه دولت ها(حتی سامانه های مبتنی برمردم سالاری وحاکمیت قانون ) ازمسیراعتدال وعقلانیت خارج شده ودرچارچوب مبارزه باتروریسم، خود مرتکب نقض ویا تحدیدحقوق بشر شوند. سوال محوری این مقاله پیرامون بررسی ابعاد نقض حقوق بشر درپدیده تروریسم با تکیه بر نظریه سازه انگاری بررسی می شود.  در این تحقیق، با رویکردی تبیینی و تکیه بر اسناد، از روش مطالعه کتابخانه ای استفاده شده است. یافته های تحقیق گویای آن است که اقدامات تروریستی با سلب حیات انسان های بی گناه وسازوکارمبارزه با آن  نیز در مواردی با نقض حریم وحقوق فردی،  ناقض حقوق بشر تلقی می شوند.
۲۰.

Roots of Daesh’s Violence Conceptions and Beliefs

نویسنده:

کلید واژه ها: Islam Daesh Salafism Wahabism

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۹ تعداد دانلود : ۳۴۶
ISIL or ISIS is a Sunni extremist group. It follows an extreme interpretation of Islam, promotes religious violence, and regards those who do not agree with its interpretations as infidels or apostates. ISIL's ideology originates in the branch of modern Islam that aims to return to the early days of Islam, rejecting later ""innovations"" in the religion which it believes corrupt its original spirit. It condemns later caliphates and the Ottoman Empire for deviating from what it calls pure Islam and hence has been attempting to establish its own caliphate According to some observers, ISIL emerged from the ideology of the Muslim Brotherhood, the first post-Ottoman Islamist group dating back to the late 1920s in Egypt. It adheres to global jihadist principles and follows the hard-line ideology of al-Qaeda and many other modern-day jihadist groups However, other sources trace the group's roots not to the Islamism of the Muslim Brotherhood and the more mainstream jihadism of al-Qaeda, but to Wahhabism As the major question, I try to analyze the Ideological roots of the violent activities by the Daesh. What religious principles do justify these violent behaviors? Based on a general view, if these violent activities are authorized by the Muslim elite in the world? Are the interpretations offered by these groups are skeptical?

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان