فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۲۱ تا ۲٬۴۴۰ مورد از کل ۳۰٬۰۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
این مقله به بررسی رویکرد آمریکا به نظام بین الملل در دوران اوباما و ترامپ می پردازد پژوهش حاضر عهد دار پاسخ به این پرسش است که نقش متغییر فرد (اوباما و ترامپ) در رویکرد آمریکا به نظام بین الملل به چه میزان تاثیرگذار بوده است؟ در پاسخ به این سوال، فرضیه مقاله عبارتست از اینکه با توجه به نقش تعیین کننده رئیس جمهور در سیاست خارجی آمریکا و همچنین افکار و دیدگاه های متفاوت اوباما و ترامپ، متغیر "فرد" تاثیر زیادی در رویکرد آمریکا به نظام بین الملل داشته است. اهداف مد نظر این مقاله بررسی میزان و چگونگی تاثیرگذاری عامل«فرد» در رویکرد آمریکا به نظام بین المل و شناخت علمی و واقع بینانه از ویژگی های شخصیتی اوباما و ترامپ و میزان تاثیر آنها بر سیاست خارجی و رویکرد آمریکا به نظام بین الملل است. بر اساس یافته های مقاله می توان گفت نقش و تاثیرگذاری متغییرهای فردی در سیاست خارجی این کشور در این مقطع زیاد بوده است؛ به طوری که سیاست خارجی آنها را به این دلیل که دو شخصیت متفاوت و به نوعی متضاد بودند، که عمدتاً از ویژگی های فردی آنها نشات گرفته بود.
جهان پسا کرونا؛ چین محوری یا استمرار آمریکامحوری در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با کاربست نظریه چرخه قدرت در پاسخ به این سوال که آیا پاندومی کرونا، امکان انتقال قدرت از غرب به شرق و شکل گیری یک نظم نوین جهانی مبتنی بر ارزش های شرقی با محوریت چین را دارد یا خیر؟ چنین استدلال می کند که با عنایت به روندهای موجود مبنی بر افول نسبی قدرت قاعده ساز و هژمونیک ایالات متحده در عرصه بین المللی و نیز خیزش چین به عنوان یک عنوان یک قدرت نوظهور در عرصه بین المللی دارد، به نظر می رسد نظام بین الملل شاهد دوره گذار و انتقال قدرت از غرب به شرق است. هرچند این انتقال قدرت یک روند تدریجی است و چین در حال حاضر از تمامی وجوه و قابلیت های لازم برای تبدیل شدن به یک قدرت هژمون برخوردار نیست. یافته این پژوهش حاکی از آن است، چین برای ارتقای خود به یک کنشگر قاعده ساز در صدد تحمیل ارزش های سیاسی خود به جهان پیرامونی نیست و این مهم را از طریق پیشرفت در حوزه اقتصادی و نیز افزایش توان تکنولوژیک و نظامی خود دنبال می کند.
بررسی احتمالات وقوع جنگ در پی صعود چین به عرصه قدرت جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چین به تنهایی بسیاری از مفروضات دنیای پس از جنگ سردِ به نفع امریکا را زیر سوال برده. سوال این است که آیا صعود چین، طبق روالی که تاکنون طی کرده، مسیری صلح آمیز را طی خواهد کرد؟ در پاسخ به این سوال حالات مختلف را باید در نظر بگیریم. حالت نخست صلح به معنای تسلیم چین به امریکا و پذیرش منویات این کشور در آسیای شرقی و مناطق دیگر است. حالت بعدی رویارویی با ایالات متحده امریکا و ورود به جنگ در نقاط تحت نفوذ این کشور به خصوص در آسیای شرقی است. اما حالتی سوم و بینابین وجود دارد. در این حالت یک کشور نه آنقدر توان رویارویی مستقیم را دارد و نه منافع و میزان قدرتش اجازه می دهند که مماشات کامل کند. فرضیه ما این است که چین از منطق حالت سوم یعنی نه جنگ، نه صلح تبعیت می کند. اما اگر صعود چین به همین منوال پیش برود در دهه های آتی منازعات آن در حوزه آسیای شرقی افزایش چشمگیری خواهد داشت. این مقاله از روش توصیفی- کتابخانه ای و از چهارچوب نظری رئالیسم تهاجمی استفاده می کند. سعی می کنیم در این چهارچوب این دو را طبق روش تاریخی و همین طور بر اساس شواهد تجربی به خوبی نشان دهیم.
ایندو پاسیفیک و ضرورت نگاه جدی تر جمهوری اسلامی ایران به آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
91 - 109
حوزه های تخصصی:
ایران طی سالیان اخیر به منظور تثبیت و توسعه منافع ملی خود، با تأسی از راهبرد سنتیِ نگاه به شرق، توجه ویژه ای را به برقراریِ رابطه تنگاتنگ و تعامل وثیق با کشورهای حاضر در آوردگاه راهبردی ایندو پاسیفیک مبذول داشته است. با عنایت به دگردیسی های راهبردی که بر دستگاه دیپلماسی ایران سایه افکنده است، نگارندگان پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی تحلیلی و با به کارگیری مفروضاتِ تئوریکِ مستتر در نظریه نو منطقه گرایی کوشیده اند تا به چرایی این پرسش راهبردی پاسخ گویند که ویژگی، ابعاد، وجوه و ضرورت توجه و تمرکز فزاینده ایران به حوزه قدرت آفرین ایندو پاسیفیک، چگونه ارزیابی می گردد؟ فرضیه ای که از معبر پرسش فوق مطرح گردیده ناظر بر آن است که متأثر از صعوبت های تحمیلیِ ناشی از تحریم های بی سابقه مجموعه غرب و همچنین با عنایت به جایگاه ویژه ای که حوزه راهبردی ایندو پاسیفیک در معادلات ژئوپلیتیکیِ پسا جنگ سرد احراز کرده است، دستگاه دیپلماسی ایران، به منظور حضور هرچه فعال تر در سامانه های چندجانبه منطقه ای و افزایش سطح تعاملات سیاسی اقتصادی خود با منظومه قدرت های شرق آسیایی همچون چین، جهت، محور و گستره سیاست خارجی خود را به سمت مناطق فراسویِ مرزهای شرقی معطوف داشته است.
تأثیر منازعات بحران ژئوپلیتیکی سوریه بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران ژئوپلیتیکی سوریه، یکی از مهم ترین چالش های امنیتی است، که طی یک دهه اخیر منطقه خاورمیانه را تحت تأثیر قرار داده است. با توجه به اهمیت این مسئله، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال است که منازعات بحران ژئوپلیتیکی سوریه چه تأثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی داشته است؟ فرضیه مقاله گویای آن است که، بحران سوریه ابعادی فراتر از نارضایتی سیاسی و چالش های قومی، مذهبی داشته و ریشه در دخالت منفی و رقابت های ژئوپلیتیکی قدرت منطقه ای و فرامنطقه ای دارد. با اتکای بر نظریه موازنه تهدید، نتایج پژوهش حاکی از تهدیدهای ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی در حوزه های نظامی، سیاسی، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی است و پیامدهایی همچون افزایش تهدیدات قومیتی و فرقه گرایی در کشور، ظهور و تقویت گروه های تروریستی تکفیری در ایران، افزایش تهدیدات مرزی، افزایش حضور قدرت های فرامنطقه ای، تغییر موازنه قوای منطقه ای، تضعیف محور مقاومت دارد.
تحلیل مبانی انقلابی و نقد مدرنیته در اندیشه غرب ستیزان فلسفی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
۱۲۶-۱۱۱
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین گفتمان های غرب ستیزی در ایران، گفتمان جریان حامیان هایدگر است. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوایی، محورهای اصلی آرای متفکران این گفتمان را مورد بررسی قرار می دهد. نظریه پردازان این گفتمان ابتدا به نفی مبانی معرفت شناسی غربی و ارائه تفسیری مناسب با زمینه های دینی جامعه ایران پرداخته و رهایی از بحران های موجود در غرب را در دوری جستن از ایدئولوژی های غربی و برقراری یک انقلاب دینی می دانند. اما در مرحله ایجابی در ارائه یک الگوی عملی و بدیل توفیق چندانی به دست نیاوردند.
تحلیل سیستمی فرهنگ اقتصادی مطلوب در اقتصاد مقاومتی (دلالت هایی بر برنامه هفتم توسعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
۱۷۰-۱۴۷
حوزه های تخصصی:
اقتصاد مقاومتی به دنبال افزایش قدرت اقتصادی کشور می باشد. مسئله اصلی در این تحقیق آن است که سیستم فرهنگ اقتصادی مطلوب در اقتصاد مقاومتی از چه سازوکارهایی برخوردار است؟ فرضیه پژوهش گویای این است که فرهنگ اقتصاد مطلوب ظرفیت آن را دارد که بتواند زمینه تحقق اقتصاد مقاومتی را فراهم سازد. به منظور اثبات این فرضیه با استفاده از روش سیستمی ضمن تبیین مولفه های اقتصاد عمومی و فرهنگ اقتصادی مطلوب در اقتصاد مقاومتی، به تبیین راهبردهای فرهنگ سازی اقتصادی و مکانیسم سیستمی، اثرگذاری این مؤلفه ها بر تحقق اقتصاد مقاومتی پرداخته شد. شواهد نظری و عملی حاکی از آن است که این فرهنگ منجر به هم افزایی رشد پویا و غیرشکننده، عدالت و حاکمیت ارزش های اسلامی می شود و از این رهگذر به افزایش درجه مقاومت اقتصادی کشور کمک می نماید.
ارکان جهت ساز در نظام برنامه ریزی کشور براساس گفتمان ولایت فقیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۶
۱۴۴-۱۲۱
حوزه های تخصصی:
نظام برنامه ریزی کشور، باید ملهم از ارزش ها، ارکان و عناصر برنامه ریزی و در نتیجه جهت دهنده و هدایت گر مسیر حرکت جامعه باشد. هدف پژوهش، تبیین مانی و ارکان نظام برنامه ریزی کشور است که برمبنای گفتمان ولایت فقیه اندیشه های حضرت امام خمینی+ و مقام معظم رهبری و در سه سطح اهداف ارزش ها، دکترین و سیاست ها صورت پذیرفته است. در انجام مطالعه، از روش مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و سپس مراجعه به متخصصان استفاده شد. به کمک تحلیل محتوای کیفی کلیه بیانات امام خمینی+ و مقام معظم رهبری در خصوص نظام برنامه ریزی و توسعه و پیشرفت کشور، تجزیه و تحلیل شد و سپس با مراجعه به متخصصان، الگوی استخراج شده، مورد ارزیابی و اعتبارسنجی قرار گرفت. براساس نتایج تحقیق، مهم ترین ارکان جهت ساز نظام برنامه ریزی کشور در سه بعد اهداف، دکترین و سیاست ها تبیین و پیشنهادات اصلاح نظام برنامه ریزی کشور ارائه گردید.
نقش و جایگاه رهبر در پیشرفت سیاسی عدالت محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۶
۱۸۸-۱۶۷
حوزه های تخصصی:
برای تولید نظریه پیشرفت سیاسی عدالت محور، باید به چهار عنصر مکتب، مردم، رهبر و دولت توجه نمود. تبیین جایگاه هر یک از این چهار عنصر و نوع روابط میان آنها کمک می کند تا این الگو، بر پایه ای مستحکم بنا شود و سپس می توان درخصوص انواع پیشرفت سخن گفت و راهکار مناسب را تجویز نمود. سوال نوشتار این است که تعریف، نقش و جایگاه رهبر در فرآیند دستیابی به پیشرفت سیاسی عدالت محور چیست؟ رهبر در فرآیند پیشرفت سیاسی عدالت محور در دو مرحله انقلاب و تاسیس نظام سیاسی و سپس بقاء و ادامه نظام سیاسی دارای نقش و جایگاه است. تربیت جامعه اسلامی، جهت دهی به امیال و اغراض و جهت گیری های سیاسی اجتماعی، سیاست گذاری برای پیشرفت، مدیریت و راهبری پیشرفت در سطوح مختلف و بالاخره نظارت و بازخوردگیری مدام از وظایف نهاد رهبری در فرآیند پیشرفت سیاسی عدالت محور است که در تمام این وظایف ملکه عدالت فردی و اجتماعی در سطوح نظری و عملی بایستی در نهاد و شخص رهبر استوار و جاری باشد. برای دستیابی به پیشرفت. برای پاسخ به سوال با روش تحلیل درون متنی تلاش شد به استنباطی برآمده از استنطاق متون اسلامی و متفکران اصیل انقلاب اسلامی پرداخته شود.
رویکردهای امنیتی دولت ترامپ در خاورمیانه با تاکید بر ناسیونالیسم اقتصادی
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۹
1-25
حوزه های تخصصی:
دولت ترامپ که با شعار اول آمریکا و توجه ویژه به اقتصاد بر سر کار آمد سیاست های امنیتی خود در خاورمیانه را در راستای ناسیونالیسم اقتصادی پیش برد تا بدین گونه رویکرد یک جانبه گرایی در الگوی رفتاری آمریکا با تصمیمات ترکیبی از نظامی گری با ناسیونالیسم اقتصادی و مبتنی بر منفعت جویی همراه گردد. سؤال مقاله حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی و با اسناد کتابخانه ای گردآوری شده این است که سیاست ها و اقدامات امنیتی دولت ترامپ در خاورمیانه در راستای ناسیونالیسم اقتصادی آمریکا چه بوده است؟ برای این منظور در چارچوب نظری مرکانتلیسم جهت تبیین و تحلیل این موضوع پرداخته و فرضیه این است که دولت ترامپ در حفظ هژمونی جهانی و نظم مدنظر آمریکا و برقراری توسعه و امنیت اقتصادی با فاصله گرفتن از مسئله جهان گرایی به سمت ناسیونالیسم و حمایت گرایی اقتصادی چنان پیش رفت که با پیوند مؤلفه های امنیتی و اقتصادی بتواند ائتلاف و اتحاد بدون هزینه، صلح از طریق زورآزمایی، ایجاد بحران و تنش زایی، تحمیل طرح صلح و حمایت از حکومت عربستان را در جهت تقویت جنگ برای تجارت آمریکا، گشودن بازار جنگ افزارهای آمریکایی، تقویت روابط با عربستان در خاورمیانه را موردتوجه قرار دهد. این اقدام برای افزایش ثروت در جهت احیای هژمونی اقتصادی آمریکا در سطح جهانی و رشد و توسعه صنعتی داخلی گام است.
بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر تغییر رویکرد سیاسی - دفاعی ایران در قبال گروه طالبان در افغانستان
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۹
55-73
حوزه های تخصصی:
افغانستان یکی از همسایه های شرقی ایران است که در دهه های گذشته، دوره ای طولانی و سخت از نابسامانی و بی ثباتی را تجربه کرده است در سال ۲۰۲۱ ولایت های افغانستان تحت فشار نیروهای جنگنده طالبان یکی پس از دیگری سقوط کردند تا اینکه به سقوط کابل در نیمه اوت رسید. درواقع، با خروج آمریکا از افغانستان و ایجاد شرایط جدید در افغانستان در این میان سؤالی که به ذهن متبادر می شود این است که با توجه به همسایگی افغانستان با ایران مؤلفه های تأثیرگذار بر رویکرد سیاسی -دفاعی ایران در قبال گروه طالبان افغانستان چیست؟ فرضیه ی پژوهش براین اساس مبتنی است که مؤلفه هایی چون منافع و امنیت ملی (در حوزه ی داخلی)، واقعیت های نظام بین الملل (در حوزه ی بین الملل) و تغییر روش طالبان (در حوزه ی خارجی) در رویکرد ایران نسبت به گروه طالبان مؤثر بوده است.
بررسی دیپلماسی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران (با تاکید بر تقویت تولید داخلی)
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰
109-129
حوزه های تخصصی:
اقتصاد ایران متکی بر درآمدهای نفت بوده است اما برای شکوفایی اقتصادی و کاهش وابستگی به نفت تلاش دولت، مجلس، قوه قضاییه و شرکت های دانش بنیان و... در راستای تقویت تولید داخلی بوده است. در این پژوهش که از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش پژوهش، تحلیلی-توصیفی و داده های لازم با روش کتابخانه ای گردآوری شده است به دنبال پاسخ به این پرسش است که نقش سیاست های اقتصادی بین المللی در نیل به تقویت تولید داخلی چیست؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که دشمنان انقلاب اسلامی ایران از سال 1357 با انواع تحریم های اقتصادی، تلاش داشته اند تا به کشور آسیب برسانند و بنابراین سیاست گذاران کشور وظایف سنگینی بر دوش داشته که با تعامل سازنده و راهگشا تااندازه ای ترفندهای دشمن را خنثی کرده و به جایگاه پیش بینی شده در سند چشم انداز 20 برسند. در این استا تقویت اقتصاد داخلی می تواند نیاز داخل را تامین کند اما توجه به تعامل و همکاری های بین المللی نقش مهمی را جهت تقویت تولید به لحاظ تقویت صادرات، کاهش هزینه تولید و سرمایه گذاری ایفا میکند
جایگاه زنجیره ارزش بین المللی در رقابت هژمونیک چین و آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هژمونی ایالات متحده در نظام بین المللی در آغاز قرن 21 با چالشی جدی مواجه شده است. چین عملاً طی دهه ها، در نقش پشتیبان سرمایه داری آمریکا تلقی می شد. کشور یاد شده اکنون در راستای حرکت بر مدار توسعه و تغییر جایگاه خود با رویکرد جدید کاهش وابستگی، کنترل بیشتر بر فناوری و رشد سلسله مراتبی در زنجیره ارزش بین المللی با توسل به توسعه بازارها، تصاحب مالکیت آنها و به دست آوردن سهم بیشتر از ارزش افزوده جهانی عمل می کند. مبانی پایه ریزی شده توسط چین با راهبرد سلطه بر توسعه فناوری های نسل جدید تحقق پذیرخواهد بود. این مهم زمینه ساز رقابت بین آمریکا و چین است. در این راستا مقاله حاضر درصدد است رقابت بین ایالات متحده و چین را براساس مؤلفه های اقتصاد سیاسی نئولیبرالیسم و با محوریت نقش زنجیره ارزش بین المللی واکاوی کند. نویسندگان مقاله درصدد پاسخ گویی به این سؤال اصلی خواهند بود که راهبرد چین در قبال آمریکا ازمنظر زنجیره ارزش بین المللی چگونه قابل تحلیل است؟ فرضیه اصلی این است که راهبرد چین در رقابت هژمونیک با آمریکا، کنترل سودمندترین بخش های زنجیره ارزش بین المللی برای شکل دهی مطلوب به محیط بیرونی و در نتیجه ادغام هدفمند در نظام سرمایه داری جهانی به جای سازگاری صرف است. یافته های پژوهش با روشی تبیینی توصیفی آن است که آنچه چین در سال های اخیر به عنوان عنصر کلیدی رشد کمی و کیفی در نردبان زنجیره ارزش در زمره سیاست های کلان خود ترسیم کرده، نفوذ و تسلط بر زنجیره ارزش جهانی با نقش آفرینی در قواعد و استانداردسازی فنی به منظور تأمین منافع پایدار این کشور با استفاده از ظرفیت های موجود نظام بین الملل است.
ارزیابی و تحلیل شاخص جامع رقابت سیاسی در استان های ایران (1398-1379)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رقابت سیاسی از عوامل مهم در بهبود عملکرد اقتصادی است؛ رشد رقابت سیاسی امکان حضور نخبگان در نظام سیاسی را افزایش می دهد و با محدود کردن رانت های سیاسی و تسلط بر منابع اقتصادی توسط گروه های ویژه، سیاست مداران را وادار به تنظیم سیاست های اقتصادی در جهت افزایش رفاه شهروندان می کند. بر این اساس استدلال می شود افزایش رقابت سیاسی، کارایی اقتصادی را بهبود می بخشد. چنین رویکردی گسترش رقابت سیاسی را مورد توجه حکومت ها قرار می دهد. این مقاله، موقعیت نسبی استان های کشور از حیث شاخص رقابت سیاسی و همچنین بررسی تغییرات آن در سطح استان ها را بررسی می کند تا وضعیت شاخص رقابت سیاسی، به عنوان یک مؤلفه مهم در عملکرد اقتصاد منطقه ای، ارزیابی شود. در فرضیه تحقیق اولاً پراکندگی قابل ملاحظه ای بین نواحی مختلف از حیث رقابت سیاسی وجود دارد و ثانیاً، عملکرد این نوع رقابت در کشور تاکنون مطابق انتظار نبوده است. در این راستا، بر پایه شاخص های مختلف رقابت سیاسی یک شاخص جامع رقابت سیاسی بر پایه روش ریشه میانگین مجموع مجذورات معرفی و اندازه گیری و سپس وضعیت شاخص رقابت سیاسی در سطح استان های کشور طی سال های 1379 تا 1398 ارزیابی می شود. نتایج نشان می دهند اولاً ازنظر شاخص رقابت سیاسی پراکندگی قابل ملاحظه ای بین نواحی مختلف وجود دارد به طوری که استان های کشور را به سه سطح رقابت سیاسی پایین، متوسط و بالا می توان طبقه بندی کرد. ثانیاً روند متوسط شاخص رقابت سیاسی طی دوره 20 ساله در استان های کشور عموماً نزولی است که با توجه به نقش رقابت سیاسی در عملکرد منطقه ای باید سیاست های لازم برای رشد رقابت سیاسی در سطح ملی و منطقه ای تدوین شود.
هم سنجی مؤلفه های دموکراسی با شاخص های حکمرانی خوب در پرتو حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
57 - 74
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تبیین مؤلفه های حکمرانی خوب به عنوان شاخص های اصول دموکراسی به قصد پایان دادن به تشتت آرا در فهم دموکراسی از منظر رویه عملی حقوق بین الملل است. حکمرانی خوب، یکی از تجویزاتِ نهادهایِ بین المللی برایِ نظام هایِ ملی و دموکراسی، یکی از آمالِ دیرینِ اجتماعیِ ملت هاست. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی با رویکرد تبارشناسانه است؛ به این ترتیب که پس از توصیف دمکراسی و حکمرانی خوب، با لحاظ تاریخ این دو در حقوق بین الملل، از طریق روش مقایسه تطبیقی، مؤلفه های حکمرانی خوب به عنوان اصول دموکراسی سنجیده می شود. نتیجه پژوهش نشان می دهد که مؤلفه هایِ حکمرانی خوب، قابلیتِ تبدیل شدن به شاخص هایِ اصول دموکراسی را دارد و با عینیت بخشیدن به دموکراسی، سنجشِ میزانِ مشروعیتِ دموکراتیک دولت ها از منظر حقوق بین الملل را ممکن می سازد؛ به نحوی که از حیث حقوق بین الملل دولت مشروع، دولت دمکراتیک است و دموکراسی به معنای غلبه حکمرانی خوب بر تمام مناسبات شهروندان و دولت است.
سیاست پسامدرنی؛ دموکراسی مجادله ای «ویلیام کونولی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
127 - 154
حوزه های تخصصی:
پسامدرنیسم با بن فکنی همه بنیان ها و روایت های کلان، شرایطی را به وجود آورده است که در آن کثرت گرایی و تعدد، مبنای اتخاذ سیاست هاست. در حالی که عده ای از اندیشمندان از امتناع شکل گیری سیاست در فضای پسامدرنی صحبت کرده و فقدان مبنا را برای پایه گذاری نظریه سیاسی نامناسب دانسته اند، عده ای دیگر درصدد بوده اند تا سیاست متناسب با این فضا را هم از لحاظ نظری و هم از جنبه عملی بنیان نهند. از جمله این افراد، «ویلیام کونولی» است که با ابداع مفاهیمی چون کثرت گرایی چندبعدی، سیاست مبتنی بر هستی شناسی، سیاست برآمدن، تفاهم انتقادی و احترام مجادله ای، سیاست در شرایط پسامدرن را تبیین نموده و متناسب با تعدد، تکثر، پراکندگی و تفاوت هویت ها، راه کار عملی پیش نهاده است. دموکراسی مجادله ای، که البته بانیان و طرفداران دیگری چون شانتال موفه، دیوید اوون و جیمز تولی را نیز همراه خود دارد، راه کاری است که به عنوان راهکار عملی بدیل به جای دموکراسی رأی زنانه پیشنهاد شده و امکان زندگی سیاسی شمول گرا، اقتضایی و مسئولیت پذیری را همراه با منازعه احترام انگیز هویت های جدید، شگفت انگیز، پیش بینی ناپذیر، متفاوت و حتی متناقض مورد توجه قرار داده است. عدم قطعیت، پیش بینی ناپذیری، کنار هم نهادن عقاید الهی و الحادی در شرایط تکثر هویت های جنسیتی، زبانی، نژادی و فرهنگی از مؤلفه هایی است که کونولی در سیاست پسامدرنی مورد توجه و تبیین قرار داده است.
مفهوم کاته خون و بنیاد اندیشه سیاسی مدرن (مباحثه ای الهیاتی- سیاسی میان هابز، اشمیت و آگامبن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
217 - 246
حوزه های تخصصی:
در قرن بیستم با انتشار آثار ماکس وبر، اشمیت، لوویت، ووگلین و بلومنبرگ، علاقه وافری برای کاوش در ریشه های الهیاتی مدرنیته و اندیشه سیاسی مدرن به وجود آمده بود و در همین راستا بسیاری از متون برجسته دوران اوان مدرنیته، موضوع تفسیر مجدد قرار گرفت. در این مقاله تلاش می شود تا ذیل پرداختن به بنیان های الهیاتی فیگور «کاته خون»، که برای نخستین بار در دومین نامه پولس به مسیحیان تسالونیکی از آن نام برده شده بود، اهمیت این مفهوم در تاریخ اندیشه سیاسی آشکار گردد. مفروض اصلی مقاله این است که اندیشه سیاسی مدرن همواره ریشه در الهیات مسیحی داشته و با سکولارسازی ایده های الهیاتی در تلاش برای ایجاد مشروعیت برای خود بوده است. در این میان تحت تأثیر کارل اشمیت و قرائت خاص و اقتدارگرایانه وی از مفهوم کاته خون، اغلب الهیات سیاسی را به معنای انسداد پروژه رهایی بخشی می دانند؛ اما آگامبن با اتکا به قرائت والتر بنیامین از الهیات سیاسی، با تفسیر مفهوم کاته خون ذیل مفهوم رستگاری، خوانشی رهایی بخش و رادیکال از این مفهوم ارائه می دهد که مسیر را برای صورت بندی دموکراتیک از الهیات سیاسی فراهم می کند.
تحلیل حقوقی آثار نظارت شرعی فقهای شورای نگهبان بر قوانین و مقررات(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در اصل چهارم قانون اساسی، مهم ترین کارویژه نهاد دادرس شرعی مبنی بر پاسداری از موازین اسلامی به عنوان عالی ترین هنجار و اصلی ترین چارچوب حاکم بر هنجارهای حقوقی مورد تصریح قرار گرفته و فقهای شورای نگهبان موظف به حفاظت و حراست از این هنجار در بُعد تقنین شده اند. نظر به این که نظارت شرعی بر کلیه قواعد حقوقی، صرف نظر از مرجع وضع قاعده اِعمال می گردد، تحلیل این امر که چه آثار حقوقی از نظارت شرعی بر قوانین و مقررات با توجه به نظرات این نهاد قابل استنتاج است، به عنوان پرسش اصلی پژوهش حاضر مطرح و هدف از آن بررسی نحوه و کیفیت تضمین حاکمیت موازین شرع بر قواعد حقوقی در رویه عملی فقهای شورای نگهبان است. بر این مبنا، آثار حقوقی هر یک از نظرات شرعی مشتمل بر مصوبات قبل و بعد از پیروزی انقلاب، با استفاده از روش کتاب خانه ای و از طریق تحلیل رویه ای و انتقادی نظرات واکاوی شده اند. نتایج تحقیق نشان از آن دارد که این نظارت، آثاری هم چون «قابل تسری بودن نظرات شرعی به موارد مشابه»، «لازم الاجرابودن نظرات شرعی»، «ابطال قوانین و مقررات مغایر با شرع»، «قطعی و مختومه بودن نظرات شرعی» و «قابل استنادبودن نظرات شرعی در زمان سکوت قانون» را به دنبال داشته است.
قاعده تعاون بر اساس نگرش فقه حکومتی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
قاعده ای رایج در کتب فقهی وجود دارد تحت عنوان حرمت اعانه علی الاثم که برگرفته از دومین آیه سوره مبارکه مائده است. اما این قاعده در حقیقت بخشی از یک قاعده کلی به نام تعاون است که به دلیل نگرش غلط به مفاد و مفهوم آیه، تنها به بخشی از آن؛ یعنی قسمت دوم توجه شده که همان نیز به نحو ناقصی است. این مشکل که ناشی از نگرش فردی به ادله و قواعد فقهی است، موجب فهم نادرست یا ناقص برخی ادله شده تا جایی که منجر به اعراض از برخی از آن ادله شده است. در این مقاله کوشش می شود، تا با بررسی این قاعده از منظر فقه حکومتی، کارکردها و ظرفیت های قاعده تعاون واکاوی شود. به این منظور کارکردهای این قاعده در چهار سطح بررسی می شود که عبارت است از: تأسیس حکومت دینی، تأسیس و حمایت از نهادها و تشکیلات انقلابی، قانون گذاری و تکالیف فردی.
واکاوی فقهی مسؤولیت حکومت در بلایا و بیماری های واگیردار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بلایای طبیعی و برخی بیماری های واگیردار، قدمتی به پهنای تاریخ بشر دارد. مقابله با برخی حوادث اجتماعی و علاج آن؛ مانند سیل، زلزله و بیماری های همه گیر نظیر کرونا، تنها از عهده افراد بر نمی آید و نیازمند تصمیمات کلان و امکانات گسترده است که در اختیار افراد نیست و باید از اختیارات حکومتی و ابزارهای در اختیار آن بهره برد. اما آیا حکومت در این شرایط، وظایف و مسؤولیت هایی را بر عهده دارد، یا فقه هیچ مسؤولیتی را متوجه حکومت نکرده است؟ بر اساس طایفه ای از روایات، اهتمام به امور مسلمین و دفع ضرورت از آن ها بر همگان از جمله حکومت لازم و واجب است. همان گونه که برخی از فقها تصریح کرده اند، با توجه به قرائنی، به نظر می رسد امور عام مسلمین مراد روایات است و با توجه به این که در حوادث اجتماعی بیش از هر زمان دیگری مسلمین نیاز به کمک رسانی دارند، این امر جز از حکومت ساخته نیست. هم چنین با توجه به این که اقدامات دولت جزء مصالح قطعی جامعه به شمار می رود، بر طبق عنصر مصلحت در فقه، وظایف و اختیاراتی بر عهده حکومت است.