مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
غرب زدگی
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۱۶
حوزه های تخصصی:
دین گریزی و گرایش جوانان به فرهنگ غرب همواره دغدغه هایی را برای رهبران دینی، دین داران و خانواده های متدین به وجود آورده و تهدیدی برای نسل جوان محسوب می شود.
این پدیده در سده های اخیر، به ویژه در قرن بیستم، بخش عظیمی از جهان را فرا گرفت و حتی موجب به وجود آمدن مکاتب فلسفی الحادی و ایدئولوژی های دین ستیز یا دین گریز گردید. اما چرا انسان که ذاتاً مشتاق دین است و فطرت او با درون مایه های دین پیوند تکوینی دارد، به دین گریزی روی می آورد و چرا دین گریزی در نسل جوان، نمود بیشتری دارد؟
در پاسخ، باید گفت: در دین الهی هیچ عنصر گریزاننده وجود ندارد; اگر انسان ها به دریافت معارف دینی و درک صحیح از دین حق نایل آیند، هرگز از دین نمی گریزند. افزون بر این، عقل و عشق ـ هر دو ـ در متن دین جای دارند. دین هم ذهن و خرد انسان را تغذیه می کند و هم به دل آدمی حیات، حرکت و نشاط می بخشد. بنابراین، علت دین گریزی را باید در خارج از قلمرو دین حق و آموزه های دینی جستوجو کرد. بدون تردید، عوامل متعددی در بروز دین گریزی نقش دارند که در این نوشتار به بخشی از آنها اشاره می گردد.
غرب و مبانی فکری آن در اندیشه خمینی (ره)
حوزه های تخصصی:
با توجه به تحول در زاویه دید ما نسبت به غرب و وضعیت جهان معاصر ، ضرورت اتخاذ موضعی متناسب با ارزشهای انقلاب اسلامی و هویت ایرانی - اسلامی به وضوح آشکار می گردد . امام خمینی به عنوان ایدئولوگ و رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی رویکردی را نسبت به غرب مطرح می سازد که کمابیش با کلیت فرهنگ ما سازگار و هماهنگ است . چنین رویکردی با نفی غرب بر مبنای شاخصها و اصول نظری آن چون اومانیسم ، ماده گرایی و سکولاریسم ، ناسیونالیسم ، اصالت فرد و سلطه محوری به طرح احیای شرق و قیام و ایستادگی مردمانش در برابر غرب با توکل بر مبداء جهان هستی و با اتکای به خود می پردازد . بر اساس این طرح ، غرب ، مغرب حقیقت قدسی و شرق ،اشراق حقیقت و تجلی نور خدا است. در چنین طرحی انسان به خویشتن حقیقی یا فطرت خداگونه و مخموره خود باز می گردد و بدین سان به سوی کمال و سعادت حقیقی گام بر می دارد .
حکمت فردیدی؛ تحلیل و نقد حکمت اُنسی و علم الاسماء تاریخی سیداحمد فردید
حوزه های تخصصی:
یکی از متفکران تأثیرگذار در چند دهه گذشته کشور ما سیداحمد فردید است. فردید با کاوش هایاسم شناسانه، بهره گیری از آراء عرفای اسلامی، فلسفه هایدگر و تأمّل در منابع دینی، به مقولات ومفاهیمی نو رسید که هم تجدّدگرایان و هم سنّتیاندیشان را با چالش هایی جدّی مواجه ساخت. بهنظر او، مابعدالطبیعه در سراسر تاریخش، مبتلا به غفلت از وجود و خلط میان وجود و موجود بودهاست. همه نظام های فلسفی شرق و غرب به دلیل غفلت از علم حضوری و محدود ماندن در تنگنایعلم حصولی، از شرقِ حقیقت دور و گرفتار غرب زدگی شده اند. علاوه بر این، بشر در دوره جدید باطرح «اصالت موضوعیت نفسانی» از سوی دکارت، به خودبنیادی رسیده و غرب زدگیاش مضاعفشده است. ما شرقیان، که صدر تاریخ جدیدمان ذیل تاریخ غرب است، در این ماجرا وضعاسفبارتری داریم. عصر طلایی تاریخ، دوره امّت واحده پریروز بود که انسان در قُرب وجود مأواداشت. دوره دیروزی با متافیزیک آغاز شد و امروز عصر «خودبنیادی» است و فردا دوره آگاهی ازاین وضعیت و تمنّای رهایی از آن. اما دوره نهایی در تاریخ بشر، عصر امّت واحده پس فرداست کهعصر سراسر نور و ظهور است؛ عصری که جامعه انسانی به اوج کمال میرسد. مقاله حاضر این نظامفکری را استخراج، تنظیم، تحلیل و به اجمال، نقد میکند.
جلال آل احمد، غرب زدگی و ضرورت بازگشت به سنت
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد است تا دریافت جلال آل احمد از معنا و مفهوم «غرب و غرب زدگی»، تلقی او از علل و ریشه های پدیدار تاریخی غرب زدگی و نیز فهم وی از سنت و دلایل ضرورت بازگشت به سنت را، که نقشی اساسی در شکل گیری فضای ذهنی (پارادایم) تفکر اجتماعی ما ایرانیان در دورة معاصر ایفا کرده اند، به خصوص در قیاس با بصیرت های بنیادین متفکر معاصر، سید احمد فردید، مورد نقد و بررسی قرار دهد. پارادایمی که پس از گذشت حدود نیم قرن از زمان ظهور آن بر ذهن و اندیشه و فضای اجتماعی جامعة ایرانیان غلبه دارد.
غرب و غرب زدگی در اندیشة دکتر داوری؛ با تکیه بر ملاحظات اخذ و اقتباس مقولات غرب جدید
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوعات اندیشة دکتر داوری غرب و غرب زدگی و شرایط مواجهه و اخذ و اقتباس از غرب است. وی در نگاه کلی گرایانة خود غرب را دارای هویت می داند.[i] به نظر ایشان در مواجهه با آن نمی توان گزینشی عمل کرد و مثلاً چیزهایی را از آن اخذ کرد و چیزهای دیگری را طرد کرد.[ii] به نظر داوری غرب یا غربی شدن تقدیر جمعی ماست،[iii] اما آن چه اهمیت دارد توجه به مبانی و اصول غرب در مواجهه با آن است. در مواجهه با این امر کلی بحث در دموکراسی، آزادی، و توسعه از اهمیت محوری برخوردار است. وی دموکراسی جدید غرب را نوعی دموکراسی مجازی[iv] و البته ناگزیر می داند که مبتنی بر حق طبیعی است و اساساً داوری ما را به توجه به مبادی این دموکراسی تذکر می دهد. داوری خود را منتقد دموکراسی غربی دانسته است، اما نقد خود را نه مبتنی بر مبانی ایدئولوژیک خاص بلکه ناظر به امید و امیدواری به ظهور تفکر معنوی تلقی می کند. اما آزادی نیز به نظر وی نه بی قید و شرط، بلکه حقیقت و به تعبیری عبودیت است.[v] داوری تعبیر و قرائت فاشیستی از نظریه اش در باب آزادی را ناشی از خلط مراتب سیاست و فلسفه می داند. در باب توسعه، وی توسعه را رشد و پیشرفت علم و برقراری نظام روابط و مناسبات خاصی می داند[vi] و این نظم، نظم جهانی و واحد است و لذا همگی درنهایت به یک مقصد می رسیم که همان جهان وهمی تکنیکی است. این مقاله را داوری بررسی کرده است و نظرات ایشان عیناً و به ترتیب ذکرشده توسط ایشان در پی نوشت آورده شده است، لذا همة پی نوشت ها از ایشان است.
امام خمینی (س) و نظام فرهنگی و ارزشی غرب
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران ارزش های جدیدی را به بشریت عرضه کرد و هویت ما را بازسازی نمود. تحول در زاویه دید ما نسبت به غرب و وضعیت جهان معاصر از نتایج این دگرگونی است. بر همین مبنا ضرورت اتخاذ موضعی متناسب با ارزش های انقلاب اسلامی و هویت ایرانی اسلامی در برابر غرب و نظام فرهنگی ارزشی آن به وضوح آشکار می گردد. امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی، رویکردی را نسبت به غرب مطرح می سازد که از سویی با کلیت فرهنگ ما سازگار است و از سویی دیگر موضع انقلابی ما را در برابر غرب ترسیم می نماید. در این مقاله پرسش ما این است که امام خمینی چه موضعی را برای جامعة انقلابی ما در برابر غرب و نظام فرهنگی، فکری و ارزشی آن ترسیم کرده است؟ رویکرد امام خمینی در این حوزه، نه تنها رد غرب زدگی، بلکه نفی گرایش به فرهنگ غرب، با توجه به شاخص های آن، همچون اومانیسم، ماده گرایی و سکولاریسم، فردگرایی و سلطه محوری و مقابله در برابر رفتار تهاجمی آن و طرح احیای هویت خودی با توکل و اعتماد بر مبدأ جهان هستی است. در این رویکرد، غرب، مغربِ حقیقت قدسی و شرق، اشراقِ حقیقت و تجلی نور است. بر این مبنا انسان به خویشتن حقیقی یا فطرت خداگونه و مخموره خود بازگشته و با نفی غرب گرایی به سوی کمال و سعادت حقیقی گام برمی دارد.
غرب و غرب زدگی در اندیشه دکتر داوری؛ با تکیه بر ملاحظات اخذ و اقتباس مقولات غرب جدید
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوعات اندیشه دکتر داوری، غرب و غرب زدگی و شرایط مواجهه و اخذ و اقتباس از غرب است. وی در نگاه کلی گرایانه خود غرب را دارای هویتی می داند که در مواجهه با آن نمی توان گزینشی عمل کرد و مثلاً چیزهایی را از آن اخذ کرد و چیزهای دیگری را طرد کرد. به نظر داوری غرب یا غربی شدن تقدیر جمعی ماست اما آن چه اهمیت دارد توجه به مبانی و اصول غرب در مواجهه با آن است. در مواجهه با این امر کلی بحث در دموکراسی، آزادی و توسعه از اهمیت محوری برخوردار است. وی دموکراسی جدید غرب را نوعی دموکراسی مجازی و البته ناگزیر می داند که مبتنی بر حق طبیعی است و اساساً داوری ما را به توجه به مبادی این دموکراسی تذکر می دهد. داوری خود را منتقد دموکراسی غربی دانسته ولی نقد خود را نه مبتنی بر مبانی ایدئولوژیک خاص بلکه ناظر به امید و امیدواری به ظهور تفکر معنوی تلقی می کند. اما آزادی نیز به نظر وی نه بی قید و شرط بلکه حقیقت و به تعبیری عبودیت است. داوری تلقی نظریه اش در باب آزادی، به عنوان نظریه ای فاشیستی را ناشی از خلط مراتب سیاست و فلسفه می داند. در باب توسعه، وی توسعه را رشد و پیشرفت علم و برقراری نظام روابط و مناسبات خاصی می داند و این نظم، نظم جهانی و واحد است و لذا همگی در نهایت به یک مقصد می رسیم که همان جهان وهمی تکنیکی است. هدف این مقاله نشان دادن این مطلب است که در اندیشه دکتر داوری غرب یک کل حاصل از ترکیب اجزایی نظیر دموکراسی، علم، آزادی، مدرنیته و ... نیست بلکه یک کل است و در مواجهه با غرب بایستی به درهم تنیدگی این مقولات به عنوان یک کل توجه داشته باشیم.
وسائل الإعلام ودورها فی النهوض باللغة العربیة فی الجزائر (الإعلام المسموع أنموذجاً) (نقش رسانه در پویایی زبان عربی در الجزائر مطالعه موردی: رسانه های شنیداری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رسانه های عمومی نقشی حیاتی در شکل گیری جامعه اسلامی معاصر دارند، تا حدی که می توان آن را شریکی راهبردی در انتشار آگاهی و ارزش های اسلامی برشمرد؛ بنابراین اهمیت بهره گیری از این ابزار کارآمد در راستای آگاهی سازی جامعه بر کسی پوشیده نیست. با توجه به مسأله جهانی سازی و آثار مخرب آن بر زبان عربی با توجه به اجحافی که در حق آن شده است اکنون یکی از مهم ترین مسائل مطرح در جهان عرب، زبان عربی می باشد. از این رو، بهره گیری از رسانه ها در جهت جبران این ضعف و نجات زبان عربی از چالش های فرارو ناگزیر به نظر می رسد. پژوهش حاضر در نظر دارد نقش رسانه های عمومی الجزائر در رشد و انتشار زبان عربی و نیز مهم ترین چالش های موجود این زبان را در گذشته، و زمان حال الجزائر بررسی و تحلیل نماید. به منظور جمع آوری داده، از نظرسنجی و مصاحبه استفاده شد؛ مصاحبه هم با قشر فرهیخته جامعه اعم از استادان، دانشجویان، و اصحاب رسانه صورت گرفت و هم با افراد عامی، اما نظرسنجی ها توسط کارمندان ایستگاه رادیویی شهر تلمسان در سه بخش مدیریت، اخبار، و تولید تکمیل شد. در این جستار به بررسی وضعیت موجود زبان عربی در الجزائر و نقش محدود رسانه ها در نشر آن خواهیم پرداخت. واقعیت دال بر این است که زبان عربی در بحرانی جدی به سر می برد ؛ بنابراین، یافتن ابزار عملی مؤثر در پویایی این زبان و نیز بهره گیری از رسالت رسانه در خدمت و ارتقای آن تأمل جدی را می طلبد.
بازتفسیر مفهوم غربزدگی جلال آل احمد در پرتو مفهوم دیالوجیستی خود و دیگری
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با استفاده از مفهوم دیالوجیستی باختینی ""خود"" و""دیگری"" تلاش می کنیم تا به بازخوانی مفهوم غربزدگی مورد نظر جلال آل احمد بپردازیم و تفسیر تازه تری از این اثر را ارائه کنیم. علاوه بر این، در ضمن این کار با به کار بستن مفهوم دیالوجیستی خود و دیگری در عمل، قابلیت این مفهوم را نیز ارزیابی می کنیم و با چنین سنجشی نشان خواهیم داد که چطور با استفاده از دیالوجیسم به مثابه روش و در عین حال نظریه م توان دست به تفسیر و تاویل متونی زد که در فقدان این روش معانی دیگری بدانها نسبت داده می شده است. دیالوجیسم باختین از سه وجه حاصل می شود"":خود""، ""دیگری"" و ""گفت وگو و تعامل خودبا دیگری"". با استفاده از این ابزار نظری، خواهیم دید که اولا،ً آل احمد برای شناخت خود به شکل اگزیستانس، مجبور به نگاه به دیگری است. ثانیا،ً تصور مالوف از آل احمد به عنوان کسی که غرب ستیز یا ضد غرب است، تصور کاملی نیست. با استفاده از نظریه دیالوجیسم باختین می توان به این نتیجه رسید که آل احمد بیش از آنکه معترض غرب باشد، معترض نوع دیالوگ مخدوش و رابطه ی نابرابر غرب و شرق است. البته آل احمد راه حل و پیشنهادی نیز ارائه می کند. راه حل وی بازیگر شدن خود شرقی و ایجاد دیالوگ برابر است. این کار از طریق مفهوم اصالت امکان پذیر می شود.
همانندی اندیشه های جلال آل احمد و صدر الادبای اصفهانی
حوزه های تخصصی:
صدر الادبای اصفهانی یک نویسنده ی شریعت گرا (مشروعه خواه) در دوره ی مشروطه است که نزدیک به نیم قرن پیش از جلال آل احمد، در تحلیل های داستانی خود، استنباط ها و استدلال ها و راه حل هایی رامطرح کرده است که شباهت شگفت انگیزی به اندیشه های آل احمد دارد. انتقادهای او از موضوعاتی چون: شیفتگی جامعه به پوشش و اخلاق و رفتار و سیاست و فرهنگ غربی، سکوت و انزوای بزرگان مذهب در برابر تحوّلات و تغییرات اجتماعی، ناتوانی مدرسه ها و دانشگاه های تقلیدی در تأثیرگذاری بر فنّ-آوری و صناعت گری، مستعمره شدن حکومت در برابر استعمارگران فرنگی، شباهت کامل به استنباط های آل احمد دارد. بهره گیری او از نوشته های روایتی تحلیلی و تک صدا، و نثر ساده ی گفتارگرا، سبک آل احمد را تداعی می کند و راه حل های او برای رهایی از غرب گرایی ها نیز دقیقاً در همسویی با اندیشه های آل احمد قرار دارد. او نیز راه و چاره را در بازگشت به سنّت ها و معتقدات مذهبی می داند، چون مذهب بیش از هر عنصر دیگری، جایگاه قدرتمندی در میان مردم دارد و می تواند آنان را متّحد کند.
جلال آل احمد؛ از ناکجا آباد تا بازگشت به ریشه ها
حوزه های تخصصی:
جلال آل احمد به شهادت داستان ها، مقالات و رفتار سیاسی اش، همواره با مسائل ایران درگیر بوده و همراه با دلمشغولی مداوم نسبت به فرهنگ، سیاست، اقتصاد و جامعه ایران، «درد ایران» و دغدغه وضعیت حال و آینده ایرانیان داشته است. آل احمد زندگی پرتلاطم و اندیشه رو به تکامل و متحولی داشته که در آثار گوناگون وی نمود یافته است و با نگاهی تاریخی به سیر زندگی و آثارش قابل بررسی می باشد. او در محیط مذهبی متولد، در فضای مذهبی به بلوغ و در جوانی از مذهب گسست و به حزب مارکسیست توده پیوست. در ادامه راه به سوسیالیسم گرایش پیدا کرد و بعد عضو حزب نیروی سوم شد، چشمداشتی هم به جریان ملی دکتر مصدق داشت. ولی بعد از کودتای 28 مرداد 1332 در خود فرو رفت و به دنبال گمشده خود می گشت تا اینکه سرانجام با انتشار آثاری همچون «غرب زدگی»، «خسی در میقات» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» و پیوستن او به اندیشه کلیت اسلام و دفاع از خون شهیدان 15 خرداد 1342، نشان داد که راه نجات را یافت و از ماکسیسم و سوسیالیسم برای همیشه گسست. آل احمد تا هنگام مرگ از اسلام در برابر غرب گرایی رژیم شاه دفاع نمود، اگر چه بازگشت او به اسلام بیشتر از آن که جنبه مذهبی داشته باشد جنبه سیاسی داشت، او ریشه های فرهنگ و پیوند مردم ایران را در اسلام یافته بود.
مفهوم «ازخودبیگانگی»؛ نظرگاه اریک فروم و جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ازخودبیگانگی» به عنوان یکی از مهم ترین مسائل انسان شناختی، که در رشته های گوناگون و از دیدگاه های مختلف، محل توجه و بررسی قرار گرفته، در زندگی امروزی از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر، بررسی مفهوم «ازخودبیگانگی» از نظر دو اندیشمند غربی و اسلامی، اریک فروم و جلال آل احمد، با توجه به جایگاه خاص آنها در مقام اندیشه است. برای گردآوری داده ها، از روش کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است. براساس نتایج تحقیق، مفهوم «ازخودبیگانگی» در نظر اندیشمندان مذکور، متشکل از چهار بُعدِ ماهیت، نمودها، ریشه ها، و راه های برون رفت از آن است. علاوه بر این، روشن شد که تشریح ابعاد گوناگون «ازخودبیگانگی» از سوی این دو اندیشمند، علاوه بر تفاوت های مبنایی و ظاهری، از شباهت هایی نیز برخوردار است. در نهایت، با توجه به نظر این دو، می توان گفت که اولا،ً باید از برخورد منفعلانه با عوامل پدیدآورنده «ازخودبیگانگی» دوری کرد. ثانیاً، اینکه رهاییِ از «ازخودبیگانگی» از رهگذر فردگرایی حاصل نمی شود و مستلزم ارزش های جمع گرایانه است.
برساخته های گفتمان غرب زدگی؛ بافته های جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد است به فرآیند شکل گیری و هژمون شدن گفتمان غرب زدگی در ایران بپردازد. در شناسایی سازوکارِ کشمکش ها و منازعات اجتماعی، نظریه گفتمان لاکلاو و موف یکی از کارآمدترین روش ها است که به عنوان چارچوب و استراتژی تحقیقِ پیش رو برگزیده شده است. با اتکا به این نظریه، پی می بریم گفتمان غرب زدگی تصویری که از گفتمان غربگرای تجدد خواه و مدرنیزاسیون ارائه می دهد، تصویری از شکاف ها و انشقاق های فزاینده هویتی سوژه هاست که طی سلطه پارادایمِ صنعتیِ غرب و وابستگی اقتصادی- سیاسی شکل گرفته است. پس از ارائه چنین تصویری و با استفاده از زمینه هایی که در ایجاد تزلزل و بی قراری در گفتمان حاکمیت به وجود می آورد، با بهره گیری از دال«اصالت و هویت»، به طرد و حاشیه رانی دال های گفتمان غرب گرای حاکمیت پرداخته و با غیریت سازی از غرب، شرایط لازم را برای ساختار شکنیِ همه جانبه گفتمانِ رقیب و هژمون شدن خود فراهم می کند.
آموزه های غربی در اشعار سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«غرب و غرب زدگی» ادبیاتی است که غربزدگان و غرب گرایان،پس از استعمار و استثمار کشورمان ،در آثارشان به کار برده اند .هدف آنها تنویر اذهان مردم نسبت به این پدیده قرن بیستمی بوده است. . استثمار فرهنگی ،زمانی خطرناک تر می شود که نویسندگان و شاعران خودی ، زبان گویای آنها شوند و سخن و خواسته های دشمن از حلقوم و حنجره دوستان به گوش برسد. در بررسی آثار نویسندگان و شاعران معاصر ،درمی یابیم که برخی شاعران تحت تأثیر این مسأله ،شیوه های اخلاقی و سبکی خود را ،تغییر داده اند و برخی دیگر ،به تأثیر از فضای جامعه ،در آثارشان از الگو های غربی پیروی کرده اند. از میان این ،افراد فروغ فرخزاد ،سیمین بهبهانی ، از جمله شاعرانی هستند که ترکیبی از این دو شیوه را در آثارشان می توان مشاهده کرد.. در این مقاله که به روش توصیفی – تحلیلی فراهم آمده است ،برآنیم تا پاره ای از آموزه های غربی را که در اشعار این شاعر ،رسوخ پیدا کرده ،ارزیابی کنیم .
غرب زدگی و اصالت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غرب زدگی آل احمد از زمان نخستین چاپ آن در ابتدای دهه ی ۱۳۴۰ تا به امروز، کانون بحث و جدل و مناقشات نظری و سیاسی بوده است. در این میان، یکی از نگرش های غالب به اندیشه ی آل احمد و ایده ی غرب زدگی او در فضای روشنفکری و دانشگاهی، به ویژه در دهه های بعد از انقلاب، نگرشی است که او را به عنوان روشنفکری «اصالت» گرا و مروج ایده ی «بازگشت به خویش» تفسیر می کند. در این مقاله، با برجسته کردن ظرفیت های متن غرب زدگی برای فرا رفتن از «اصالت »گرایی و نقد صریح آن بر ایده ی «بازگشت به خویش»، می کوشیم تا نابسنده و یک جانبه بودن این تفسیر غالب را تبیین کنیم.
مطالعه تصویرشناختی غرب در سفر امریکا جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
476 - 493
حوزه های تخصصی:
آدمیان از آن جهت که همواره تصویر خود را در آیینه ی «دیگری» جستجو می کنند، برای شناخت خویش و «دیگری»، به سفر می روند. در میان این سیاحت گران، کم نیستند ادیبان و اندیشه گرانی که ماحصل تجربیات سفرهای خود را در قالب سفرنامه ها ارائه کرده اند. آثار سفرنامه ای این سفرنامه نویسان که به نوعی سفیران فرهنگی در میان ملل مختلف هستند، نقطه ی تلاقی و مواجهه ی دو دنیای «خودی» و «دیگری» به شمار می رود. از این رو، بررسی تصویرشناختی آثار سفرنامه ای بازنمایی زوایای پنهان روابط «خودی» و «دیگری» را ممکن می سازد. جلال آل احمد در سفر امریکا (1380) در هیئت «دیگری» سرزمین میزبان را به نظاره می نشیند و از عرصه ی سیاست، فرهنگ و هنر گرفته تا روابط بیناانسانی را به بوته ی نقد و تحلیل می آورد. ما در این مقاله با تکیه بر مفهوم «دیگربودگی» که از خرده نظریه های مطالعات پسااستعماری به شمار می رود، درصدد خواهیم برآمد که آخرین سفرنامه جلال آل احمد را با رویکرد تصویرشناختی مورد بررسی قرار دهیم. همچنین مقاله حاضر در جستجوی تبیین این مسأله نیز خواهد بود که چگونه آل احمد در این سفرنامه توجیهات، مصادیق و مثال های فراوانی برای تأیید آراء نظری اش درباره ی «غرب» که عمدتاً در کتاب غرب زدگی (1341) بیان شده اند، ارایه کرده است.
نسبت «آگاهی»، «هویت» و «قدرت» در مسئله های تمدنی جهان اسلام؛ (بررسیِ ریشه های فقدان «خودمشاهده گری» در میان نخبگان مسلمان)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی بیان و تحلیل ریشه های نبود خودمشاهده گری در میان نخبگان جهان اسلام است، اینکه چرا نخبگان مسلمان در حوزه و دانشگاه در مورد نظام نیازها و الگوی مسئله های خود، فکری بومی و پژوهشی مستقل انجام نمی دهند. بدین سان پرسش اصلی در این باره، چرایی و چگونگی غفلت تمدنی ما از خلأها و نیازهای تمدنی خود است. در این پژوهش با رصد کردن برخی از نمونه نیازهای کلان جهان اسلام (مانند موضوع آب، موضوع سلامت، موضوع نظم) و آن گاه طرح دیدگاه های نخبگانی که در معرض پاسخ به چنین سئوالات هستند، خلأهای علمی در میان مسلمانان ریشه یابی و تحلیل می شود. در این مطالعه، غرب زدگی در نگاه به نیازهای نوین تمدنی، نبود جامعه شناسیِ «جهان اسلام»، «شناخت انتزاعیِ نظام مسائل»، سرعت چالش های جهان اسلام و واکنش های دیرهنگام نخبگان، به مثابه عوامل خودفراموشی جهان اسلام و بی توجهی نخبگان به نظام نیازهای خود مطرح گردیده اند. این مجموعه عوامل، موجب ضعف و عقب ماندگی از یک سو و التقاط و بی هویتی از سوی دیگر شده است.
چالش غرب گرایی و بازگشت به خویشتن در اندیشه جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۲ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
59 - 82
جلال آل احمد از جمله اندیشمندانی است که با نگرشی انتقادی و توجه به هویت خودی، نگاه به غرب و غرب گرایی را به چالش کشید و در نهایت با نفی آن، ایده بازگشت به خویشتن را مطرح کرد. جلال برای درمان عقب ماندگی و رهایی جامعه از سیطره غرب، توجه خود را به دو عامل مهم درونی و بیرونی عقب ماندگی و غرب زدگی در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی معطوف کرده بود. بر همین اساس، از یک سو به مقوله غرب زدگی و از سوی دیگر به روشنفکری توجه کرد. راه حل او برای درمان بیماری عقب ماندگی و رهایی از مشکلات موجود جامعه نیز «بازگشت به خویشتن» است که به مفهوم تأکید مجدد بر نظام ارزش ها، فرهنگ، تاریخ و دین، عقیده و ایدئولوژی خویش یعنی اسلام است. در نتیجه خواستار اصلاح جریان روشنفکری و به صحنه آمدن روحانیت و ایجاد پیوند میان این دو نیروی فکری اصلی در جامعه ایران است.
تحلیل مبانی انقلابی و نقد مدرنیته در اندیشه غرب ستیزان فلسفی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
۱۲۶-۱۱۱
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین گفتمان های غرب ستیزی در ایران، گفتمان جریان حامیان هایدگر است. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوایی، محورهای اصلی آرای متفکران این گفتمان را مورد بررسی قرار می دهد. نظریه پردازان این گفتمان ابتدا به نفی مبانی معرفت شناسی غربی و ارائه تفسیری مناسب با زمینه های دینی جامعه ایران پرداخته و رهایی از بحران های موجود در غرب را در دوری جستن از ایدئولوژی های غربی و برقراری یک انقلاب دینی می دانند. اما در مرحله ایجابی در ارائه یک الگوی عملی و بدیل توفیق چندانی به دست نیاوردند.
مؤلفه های غرب زدگی و بازگشت به هویت خویشتن در اندیشه جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غرب زدگی، امروزه از جمله مباحثی است که مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است و دلیل آن ایجاد بحران در حیطه هویت است. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی مولفه های غرب زدگی و بازگشت به هویت خویشتن در اندیشه جلال آل احمد، صورت گرفته است. این پژوهش به روش کتابخانه ای و توصیفی صورت گرفته که دران ضمن بهره برداری از نوشته های جلال آل احمد، سعی شد مقالات مربوطه نیز مورد استفاده قرار گیرند. سوالی که در این پژوهش ذهن پژوهشگر را به خود معطوف کرد این بود که جلال آل احمد در مورد غرب زدگی چه دیدگاهی داشت و برای رهایی ار آن چه راکاری ارائه داد. نتایج نشان داد که وی با روی آوردن به داستان نویسی، مقاله نویسی، سفرنامه نگاری و طرح موضوعات متنوع اجتماعی در قالبهای ترجمه و تالیف،ندای بازگشت به هویت خویشتن را سر داد و معضل غرب زدگی را با هدف رهایی از هژمونی استعمار غرب به نقد گذاشت.در این پژوهش اندیشه ها و دیدگاه های وی پیرامون غرب زدگی با تاکید بر نظریه پسا استعمارگرایی از مسیر تکیه برمنابع کتابخانه ای مورد بررسی و تبیین قرار می گیرد.