فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۹۴۱ تا ۵٬۹۶۰ مورد از کل ۳۰٬۰۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
عرصه مدرن نوع خاصی از شناخت در علم را بوجود آورد. هستی شناسی و معرفت شناختی مدرن براساس تقابل های دوگانه ناشی از بازنمایی علمی و غیر-علمی صورت پذیرفت. در این رهگذر علوم طبیعی و تجربی به صورت گفتمان مسلط، مفاهیم علمی، روش های علمی را به نظم در آورد و شناخت ناشی از معنا کاوی در عرصه اجتماعی را «دگرسازی» کرد. از این رو در تقابل دوگانه حاصل، مطالعات به صورت رشته ای و تخصصی شکل گرفت و شناخت به این صورت مسلط شد. بر این مبنا ساختارشکنی این گونه گفتمان از علم جهت حصول به معرفت معتبر همچنین گذار به مطالعات میان رشته ای حائز اهمیت بسزایی است. هدف از پژوهش حاضر واسازی گفتمان علمی پوزیتیویسم و ارایه رویکردی جهت امکان شکل گیری مطالعات میان رشته ای است. سوال اصلی پژوهش این است که چگونه رویکرد پست مدرن باعث شکل گیری مطالعات میان رشته ای می شود. فرضیه پژوهش بیانگر، رویکرد پست مدرن با ساختارشکنی گفتمان مسلط علمی و تخصصی باعث ایجاد نوعی مطالعات میان رشته ای می گردد. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و متون معتبر حاکی از این نتیجه است که رویکرد پست مدرن با ساختار شکنی گفتمان مسلط علمی پوزیتیویسم باعث تلفیق و التقاط روش شناختی شده که این خود مطالعات میان رشته ای را به همراه دارد.
تحلیل ژئوپلیتیکی فرصتها و چالشهای همگرایی در منطقة غرب آسیا
حوزه های تخصصی:
همگرایی فرایندی است که طی آن کشورهای مختلف به صورت داوطلبانه متقاعد می شوند تا فعالیتهای خود را به سمت مرکزیت جدیدی جهت دستیابی به به اهداف مشترک در سایه قدرتی فرا ملی سوق دهند. با وجود علایق مشترک در زمینه های دینی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در بین کشورهای منطقه غرب آسیا، این منطقه هنوز فاقد سازمان منطقه ای می باشد. این مقاله این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و با تاکید بر عوامل ژئوپلیتیکی موثر در شکل گیری و یا عدم شکل گیری سازمانهای منطقه ای، سعی در تحلیل عوامل موثر بر همگرایی و واگرایی کشورهای غرب آسیا را دارد. نتایج حاصله نشان داد که به دلیل چالشها و تعارضات ژئوپلیتیکی متعدد در زمینه هایی همچون: وجود قدرتهای هم وزن در این منطقه، تعارضات مذهبی و ایدئولوژیک، بحرانهای هیدروپلیتک، اختلافات سرزمینی، اختلاف در سطح توسعه کشورها و بحران مواد مخدر، شکل گیری سازمان منطقه ای در غرب آسیا در افق زمانی کوتاه مدت و میان مدت با مشکل مواجه می باشد.
عدالت اجتماعی و کارآمدی نظام سیاسی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی چهار دسته متغیر «جمعیت شناختی» (میزان جمعیت، درصد شهرنشینی، درصد بیکاری)، «سیاست گذاری» (حجم ذخایر و تولید نفتی، میزان تولید ناخالص داخلی، جایگاه کشور در شاخص های توسعه انسانی)، «وضعیت خدمات اجتماعی» (متوسط سال سن تحصیلات، سهم بهداشت از کل تولید ناخالص داخلی، میزان دسترسی به اینترنت) و «وضعیت اقتصادی» (آزادی اقتصادی) می پردازد و قصد دارد وضعیت این متغیرها در جمهوری اسلامی ایران را با دو منطقه حوزه تمدنی و فرهنگی نزدیک که شامل کشورهای آسیای مرکزی و آسیای جنوب غربی می شود، مقایسه نماید. یافته های این پژوهش با تکیه بر مستندات گزارش های بین المللی نشان می دهد نوع رویکرد به عدالت اجتماعی تأثیر بسزا و معناداری در تبیین کارآمدی یا ناکارآمدی نظام سیاسی در جمهوری اسلامی ایران دارد.
راهبرد سیاست خارجی ایران در توازن قوای منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۸۲)
183 - 206
حوزه های تخصصی:
پویایی های منطقه ای به ویژه بعد از وقایع بهار عربی، بروز بحران های جدید ازجمله در سوریه و عراق و بروز پدیده تروریسم داعش و تضعیف دولت ها و به تبع بازتعریف نقش بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای برای پرکردن خلأ قدرت، زمینه های شکل گیری راهبرد جدیدی در سیاست خارجی ایران را اجتناب ناپذیر می کند که قابلیت سازگاری با محیط در حال انتقال منطقه ای را داشته باشد. فرضیه اصلی این مقاله این است که دو اصل تقویت «همکاری های منطقه ای» و «بازدارندگی تهدید از منطقه» (به شکل سخت و نرم) باید به نوعی تعادل در شرایط جدید برسند تا جایگاه ایران در توازن قوای منطقه ای حفظ شود. بر این اساس، نویسنده ضرورت ترکیب تدریجی دو راهبرد جاری سیاست خارجی و معرفی راهبرد سومی را اجتناب ناپذیر می داند که از آن به عنوان «ایران قوی از درون» یاد کرده است.
تأملی جامعه شناسانه بر احزاب دولتی در عصر پهلوی دوم؛ مطالعه موردی احزاب مردم و ملیّون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۲
181-200
حوزه های تخصصی:
بخش عمده ای از ادبیات موجود در باب احزاب دولتی، ناظر به عملکرد، کارایی و در نهایت، فرجام احزاب (مردم، ملیون) است. در حالی که مسئله اصلی این مقاله، انگیزه و نیت مؤسس احزاب نام برده است. پرسش تحقیق این است که «چرا دولت های اقتدارگرا، اقدام به تأسیس حزب می کنند»؟ یافته های مقاله با اتکا به امتزاج چارچوب های مفهومی گِدز و ماگالونی در باب احزاب دولت ساخته در اتصال به دو مورد مطالعاتی حزب مردم و ملیّون، حکایت از آن دارد که احزاب به مثابه ابزارهایی برای بقای رئیس دولت (دیکتاتور) عمل می کنند. بدین معنا که احزاب، زمان سقوط دیکتاتور را به آینده دور موکول و یا به استمرار حضور او در حکومت کمک می نمایند. بر این اساس، استنتاج می شود که محمدرضا پهلوی با اتکا به دو کارویژه مرسوم احزاب، یعنی کارویژه های «کنترل» و «رضایت بخشی» و به طور تفصیلی تر، به مدد اقداماتی همچون بازتعریف نقش پادشاه، موازنه رقبای سیاسی، کادرسازی و درنهایت، همسان ساختن احزاب و گروه های سیاسی مخالف، به استمرار حضور خود در قدرت کمک شایانی کرده است."
تبیین بازنمایی و راهبردهای تصمیم گیری پرونده هسته ای در گفتمان نواصول گرای احمدی نژاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بین فرازوفرود پروندة هسته ای ایران و هویت مبتنی بر نقش در گفتمان های حاکم سیاست خارجی ارتباط وثیقی وجود داشته است. شکل گیری این هویت متأثر از هر دو سطح داخلی- به ویژه ساخت های ذهنی، ویژگی های فردی، ارزشی و روانی کارگزاران سیاست خارجی- و سطح خارجی بوده است. از این منظر، مؤلفه های هویتی گفتمان احمدی نژاد متأثر از هنجارهای داخلی و نسبت آن ها با ساختار نظام بین الملل، پروندة هسته ای را در قالب متناسب با هویت خود بازنمایی و سپس این نوع بازنمایی چراغ راهنمای راهبرد تصمیم گیری پروندة هسته ای قرار گرفت. براین اساس، هدف اصلی این مقاله، پاسخ گویی به این سؤال است که «هویتِ نقشی در گفتمان احمدی نژاد، پرونده هسته ای را به چه طریقی بازنمایی و در این راستا چه راهبردهایی برای تصمیم گیری در خصوص آن تجویز کرد؟» یافته های پژوهش با بهره گیری از نظریه سازه انگاری و بر اساس روش توصیفی-تحلیلی، نشان می دهد که پرونده هسته ای در این دوره متأثر از هویت نقشی در قالب یک موضوع هستی شناسانه- امنیتی بازنمایی شد و در این راستا، مبتنی بر رویکرد روان شناختی و ارزشی راهبرد های سیبرنتیک و چشم انداز برای تصمیم گیری در خصوص آن به کار گرفته شد.
بازخوانی مدل های مطالعات منطقه ای در تقویت مبانی کاربردی الگوی های روابط امنیتی بینامنطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناطق را می توان به شکل عینی با استفاده از داده های مربوط به نزدیکی جغرافیایی و تعاملات متقابل سیاسی - اقتصادی، ویژگی های کنشگران، ارزش ها و تجربیات مشترک مشخص کرد. در این میان، هرچند سه موج نظریه پردازی در مورد شکل گیری مناطق و گرایش منطقه ای دولت ها در نظام بین المللی ظهورکرده، ولی تاکنون اگر نگوییم هیچ، نادر دانش پژوهی در رشته مطالعات منطقه ای به طور آگاهانه و مستقیم به مطالعه ی نظری رفتار مناطق پرداخته است. این نوشتار با بهره گیری از روش توصیفی -تحلیلی و بازخوانی انباشته های نظری در رشته های روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای، می کوشد یک مدل نظری ارائه دهد که بتواند هم روابط میان مناطق و هم تفاوت در رفتار مناطق در قبال یکدیگر در برهه های مختلف را تبیین کند. در این راستا، این پژوهش در پرتو درس های برآمده از ارزیابی آسیب شناسانه ی نظریه های کلان درباب رفتار منطقه ای و با توجه به پیشبرد هدف هنجاری در ضرورت پرداختن یک نظریه ی گلچینی، نتیجه می گیرد که در بافت های زمانی و مکانی مختلف، مناطق متفاوت، برحسب تأثیرپذیری از هریک از الزامات قدرت، منفعت و هویت، در سه سطح درون منطقه ای، بینامنطقه ای و فرامنطقه ای رفتارهای متفاوتی را از خود در قبال یکدیگر بروز می دهند.
ملاحظات ژئوپلیتیکی تأثیرگذار بر رفتار سیاسی ترکمنستان در ترانزیت انرژی از مسیر ایران
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل اساسی درتعیین توان ملی کشورها، محدودیت ها و امتیازات ژئوپلیتیکی می باشد. در نتیجه عوامل ژئوپلیتیک به عنوان متغیر ثابت، تأثیر بسزایی درشکل گیری خط مشی سیاست خارجی کشورها به عنوان متغیر وابسته دارند. نویندگان در این مقاله در پی بررسی و مطالعه عوامل، عناصر و مؤلفه های تأثیرگذار بر ملاحظات ژئوپلیتیکی تأثیرگذار بر رفتار سیاسی ترکمنستان در ترانزیت انرژی از مسیر ایران می باشد که چه ملاحظات و تنگناهایی در خصوص انتخاب مسیر ترانزیت انرژی از مسیر ایران برای ترکمنستان وجود دارد.
علل وقوع انقلاب اسلامی ایران؛ چرایی و چگونگی
حوزه های تخصصی:
بدون تردید انقلاب اسلامی ایران، بزرگترین انقلاب قرن بیستم بوده است که توانسته تأثیرات گسترده ای در سطح داخلی و بین المللی برجای بگذارد. وجه تمایز آن با سایر انقلاب ها، در تأکید آن بر معنویت و ارزش های ملهم از دین اسلام بود، به نحوی که با تکیه بر قدرت فرهنگی منشعب از اسلام و احیای ارزش های اسلامی در یک شرایط بین المللی و داخلی خاص توانست با بسیج همگانی به پیروزی برسد. بررسی علل انقلاب ها، همواره یک ی از جذاب ترین موضوعات علوم سیاسی و جامعه شناسی می باشد. تاکنون در خص وص علل وقوع انقلاب اسلامی ایران، دیدگاه ه ای مختلفی مطرح شده است. در این پ ژوهش قصد داریم نارضایتی ها و ناکامی اقشار مختلف جامعه در قالب محرومیت نسبی و همچنین ارتباطات مستقیم و غیر مس تقیم ارت ش و ش خص محمدرضا پهلوی، و تاثیراتی که این روابط بر بروز ناآرامی ها و نارضایتی ها داشته که پس از آن منجر به وقوع انقلاب شده است را مورد بررسی قرار دهیم.
هجمه تروریسم؛ تاوان هویت تحول خواه نظام جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
نظام جمهوری اسلامی ایران از همان اوان شکل گیری تا به امروز، پدیده تروریسم را رو در روی خود دیده است. در سال های آغازینِ انقلاب اسلامی سازمان مجاهدین خلق و گروهک فرقان بسیاری از اندیشمندان و مسئولین رده اول نظام را مورد ترور و حذف فیزیکی قرار دادند در ادامه فعالیت های گروه های تروریستی جندالله و جیش العدل در مرزهای شرقی ایران و انجام حرکات تروریستی علیه مسئولان و مردم محلی منطقه و در سال های اخیر ترور هدفمند دانشمندان هسته ای ایران توسط سرویس های اطلاعاتی اسرائیل این سؤال را ایجاد می کند که عامل عمده هجمه تروریسم علیه نظام جمهوری اسلامی چیست؟ در مقام پاسخ به این سؤال فرضیه مقاله بر هویت منحصر به فرد نظام برآمده از انقلاب اسلامی متکی می باشد. «جمهوری اسلامی» به عنوان نظام سیاسیِ برآمده از انقلاب اسلامی بر «قرائت انقلابی از اسلام شیعی» استوار می باشد که به واسطه نپذیرفتن مناسبات جهانی سلطه، نظامی تحول خواه و مخالف وضع موجود به شمار می آید. نتیجه آنکه «هویت تحول خواه» و «سیاست عدم تعهد» نظام جمهوری اسلامی ایران باعث عدم همراهی قدرت های بزرگ با ایران شده است به گونه ای که قدرت ها و سازمان های جهانی در قبال هجمه گسترده تروریسم علیه ایران، سیاست سکوت و عدم پیگیری عاملان را در پیش گرفته اند.
تحلیل دیدگاه های امام خمینی و امام خامنه ای پیرامون نقش «هنرمند» و «هنر» در پیکره تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«هنرمند» اولین وجه از صورت آفرینشگری «هنر» است که وجه انسانی آن بیش از هر زمان دیگری در مقابل دیدگان تجلّی می یابد. این دو در ارتباط با «تمدّن اسلامی» در طول تاریخ نقش سازنده ای بازی کرده اند. به طوریکه انسان هنرمند همواره موجب تحقّقِ یکی از تجلیّات مهّم تمدن – یعنی اثر هنری – بوده و هست. با علم به اینکه انقلاب اسلامی ایران در دوره معاصر، زمینه ساز ایجاد تمدّن اسلامی بوده و شرایط آن را محقّق ساخته است؛ باید به این مهّم نیز توجّه داشت که دیدگاه رهبران انقلاب اسلامی، درباره تجلیّات «تمدّنی» – همچون شخصیت هنرمند و اثر هنری – تعاریف تازه ای از دو عنصر مذکور را مطرح کرده است. بنابراین، محلِ پرسش اینکه دیدگاه مشخّص «امام خمینی» (ره) و «امام خامنه ای» (مدظلله العالی) پیرامون نقش «هنرمند» و «هنر» چیست و چه نسبت معناداری با «پیکره تمدّن اسلامی» در دوره معاصر برقرار می سازد؟ تحقیق حاضر از نوع کیفی (توصیفی- تحلیلی)، بهره مند از استدلال قیاسی با کمک از ابزار عقل و منطق و گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای است. گزیده ای از نتایج تحقیق حاکی از آنست که هنرمند به مثابه انسانی مسئول در قبال خود، جامعه، تاریخ و فرهنگ خویش ملزم به هویت سازی و هویت بخشی در مسیر خلق و آفرینش هنری است. در مقابل هنر نیز می بایست با نفوذ کلمه خود و دوری از امر «قُبح» و نزدیکی به امر «حُسن»، نادیِ فریاد ستمدیدگان و مظلومان باشد. بی تردید لازم است چنین هنری را زمینه ای فرهنگی (جامعه اسلامی) پشتیبانی نماید که خود در مسیر رابطه «فرهنگی-تمدّنی» قرار دارد.
مختصات حقوق بشر در تمدن نوین اسلامی و تعهدات حکومت اسلامی در قبال آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حقوق بشر به معنای امروزین خود در 1948 میلادی به وسیله اعلامیه جهانی حقوق بشر متولد شد و از آن پس حقوق بشر زبان مشترک غالب سیاستمداران و حاکمان در انواع حکومت ها شد. دولت های اسلامی نیز در این میان مستثنی نبوده و نهایتاً توانستند در 1990 میلادی به اعلامیه حقوق بشر اسلامی دست یابند. باید اذعان کرد که غرب به عنوان خاستگاه حقوق بشر در مفهوم نوین خود به هیچ وجه نتوانست نگاه خاص جوامع دیگر خصوصاً جوامع اسلامی را که با مفاد موجود در اعلامیه 1948 قرابت چندانی ندارد، دریابد. در واقع حقوق بشر در جریان تمدن ساز اسلام منتقد طرز فکر و دیدگاهی است که حقوق بشر را تنها واجد یک نسخه معرفی می کند؛ دیدگاهی که به سان یک قانون تکوینی، انسانی متفاوت از مفاهمه تمامی مسلمانان ارائه می کند و در نتیجه عدم پذیرش این تلقی از حقوق بشر است که نظام های حقوقی اسلامی محکوم به عدم رعایت حقوق بنیادین بشری می شود. حال فارغ از نگاه دنیای غرب، اسلام به مثابه یک نظام تمدن ساز، مدعی حقوق بشری است که زاییده طبیعت انسانی و ارتباط آن با عناصر هستی به عنوان مخلوقات خداوند قادر متعال است؛ در این مقاله ضمن نگاه درونگرا به شریعت اسلامی بر این نکته تأکید می شود که حقوق بشر می تواند توسط مفهوم حقوق شهروندی از اطلاق خارج شده و به قیودات فرهنگی، جغرافیایی و بومی مقید شود، به همین سان حق های بشری مطلق و جهانشمول می تواند توسط دین قیوداتی را بپذیرد بدون آنکه به هدف و غایت مجموعه این حق ها خللی وارد آید. در مرحله اجرا نیز حکومت اسلامی در کلیت خود اولاً وظیفه پذیرش و به رسمیت شناختن حق ها را بر عهده خواهد داشت و ثانیاً به دلیل تقدم رتبی، مجموعه ی حقوق بشر منبعث از حقوق طبیعی، بر نهاد دولت نیز تحمیل می شود و دولت ملزم به رعایت مفاد آنست.
The 2018 Danish “Burqa Ban”: Joining a European Trend and Sending a National Message(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
In May of 2018, the strategy of law-making was utilized in the Kingdom of Denmark to respond to or, more to the point, respond against full-face garments along the lines of a democratic and secular society in which values like transparency inform and guide interaction, dialogue, and communication. The new legal norm and measure, law L 219, does not refer expressly to the veil, nor to women, or to Islam. Nevertheless, the national Parliament in the Kingdom of Denmark proceeded on the basis of premises that reveal, upon scrutiny, why the particular provision that prohibits full-face veils is widely known and referred to as the “burqa ban”.Like the niqab, the burqa is a full-face veil. Numerically speaking, between 50 and 200 Muslim women wear such a veil, a fact that enters them into a minority within a minority statistics of 0.1 or 0.2 percent. However, to trivialize the burqa ban would be an error. This point applies to all sides, including the stakeholders who assumed the responsibility of drafting the new norm and measure. As the Danish legislators see things, law 219 is not an instance of “shooting sparrows with a cannon”. After this, the need to legislate appears to be an instance of following a trend in Europe and, at the same time, sending a message about the prevailing (Danish) ideology in contradistinction to “political Islam” that gives rise to unwanted phenomena like gender inequality, religious extremism, and terrorism. The authors of The 2018 Danish “Burqa Ban”: Joining a European Trend and Sending a National Messageattempt to give an in-depth account of the burqa ban and the political context for this, as provided by the negotiations that led up to the ban’s final adoption. One objective is to identify the various variables in the legal equation and, as another objective, capture the wider prescriptively-proscriptive direction of the Danish case, thereby also establishing a platform for further discussion, reflection, and response. (This part of the project – an intended component and outcome since the formulation of the original research task, labor division, and methodology – is published in the concurrent but separate article, The Burqa Ban: Legal Precursors for Denmark, American Experiences and Experiments, and Philosophical and Critical Examinations.)
رویکرد دیوان کیفری بین المللی به خسارت معنوی قربانیان تعرضات جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
21 - 42
حوزه های تخصصی:
هر چند ارتکاب جنایات بین المللی، به ویژه تعرضات جنسی به صورت گسترده باعث ایجاد محاکم کیفری بین المللی گردیده است. لیکن اسناد دادگاه های بین المللی کیفری موقت در زمینه جبران خسارت معنوی، تمهیدات چندانی اتخاذ نکرده و غیر از استرداد اموال موجود، تدبیر دیگری نیاندیشیده بودند. نتیجه حاصل از این نوشتار ما را بر این امر رهنمون می سازد که دیوان بین المللی کیفری در راستای اتخاذ رویکردی هماهنگ با تحولات نیمه دوم قرن بیستم در توجه به حقوق بزه دیدگان، جایگاهی را به آنان اعطا نموده که پیش تر، در هیچ یک از دادگاه های بین المللی کیفری تجربه نشده بود. بزه دیدگان اعم از اشخاص حقیقی یا حقوقی، طبق ماده 68 اساسنامه رم و بر طبق قواعد آیین دادرسی و ادله اثبات در دیوان کیفری بین المللی می توانند در فرایند رسیدگی دیوان به طور شخصی و یا از طریق نماینده حقوقی، مشارکت جسته و خواستار جبران خسارت شوند. به ویژه جبران خسارت معنوی که به شیوه بهره مندی از حمایت های پزشکی، روانپزشکی و اجتماعی- اقتصادی در جهت رفع نیازهای کوتاه مدت و اضطراری، بلند مدت و بازسازی روند عادی زندگی می تواند صورت گیرد. بنابراین این مقاله می کوشد با روش توصیفی و تحلیلی حمایت از قربانیان تعرضات جنسی و شیوه های جبران خسارت معنوی وارده بر آن ها را در پرتو قواعد و مقررات اساسنامه رم مورد نقد و بررسی قرار دهد.
جایگاه امنیت غذایی از دیدگاه عدالت انتقالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
139 - 155
حوزه های تخصصی:
عدالت انتقالی به عنوان یکی از مفاهیم جدید در علم روابط بین الملل با نگرشی بر تحولات حقوق بین الملل سعی در رسیدگی به نقض حقوق بشر و پیگیری آن جهت تحقق گذار به دموکراسی و مجازات مرتکبین اعمال خلاف حقوق بشر به همراه یک دادرسی عادلانه دارد. هدف از عدالت انتقالی این است که از رهگذر آن بتوان حقوق آسیب دیدگان را تا حد امکان اعاده کرده و از آنان دلجویی نمود. وانگهی امنیت غذایی از اصولی ترین حقوق اولیه انسانی است. با وجود آنکه تامین امنیت غذایی یکی از وظایف اصلی دولت ها و گروه های مختلف حاکم بر مناطق در شرایط صلح یا منازعات است، ولی متاسفانه شاهد نقض مکرر سهوی یا تعمدی آن هستیم و این امر نوعی جنایت بشری در جامعه جهانی تلقی می گردد. از نمونه های بارز آن محاصره غذایی درجهت پاکسازی قومی ویا در درگیری های نظامی بوده است. فرضیه مورد آزمون در این مقاله بر پایه محوریت نقش عدالت انتقالی در ارتقا تحقق حق بر غذا نسبت به شهروندان می باشد. به عبارت دیگر عدالت انتقالی با نگرشی بر تضمین حق بر غذا و جلوگیری از نقض حقوق اولیه انسانها می تواند امنیت انسانی را تامین کند.
موانع مشارکت نخبگان سیاسی زن در عرصه تصمیم گیری های سیاسی و مدیریتی؛ (مطالعه موردی: زنان نماینده مجلس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخص های اساسی توسعه پایدار؛ مشارکت سیاسی زنان در عرصه های کلان تصمیم گیری های سیاسی و مدیریتی است؛ بنابراین هر کشوری باید تلاش کند که موانع مشارکت زنان را مرتفع سازد. مقاله حاضر باهدف پاسخ به این پرسش کلی نگاشته شده است که موانع ایفای نقش زنان در عرصه تصمیم گیری های سیاسی و مدیریتی چیست. نمونه آماری این پژوهش را 20 نفر از زنان نماینده ده دوره مجلس شورای اسلامی تشکیل می دهند. روش شناسی مبتنی بر تکنیک تحلیل محتوای کمی و کیفی و تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته در جمع آوری داده ها و متون مصاحبه هاست. تحلیل داده ها در محیط Excel و با استفاده از نرم افزار ویزیو به شکل نمودار و مدل های مختلف انجام شده است. بر اساس یافته های پژوهش در رابطه با مقولات مختلف از جمله: موانع مشارکت زنان در عرصه تصمیم گیری سیاسی و مدیریتی عوامل مختلف ساختاری و فرهنگی ذکرشده است؛ مهمترین علت عدم حمایت زنان از هم عوامل اخلاقی (اعتمادبه نفس، تنگ-نظری و.)، ذکرشده است. اصلاح یا تغییر قوانین نسبت به سازمان های مدنی، به عنوان روش نهادی حمایت از زنان بیشتر در اولویت بوده است. در مورد راهکارهای حمایتی نیز عوامل فکری و فرهنگی، ساختاری و قانونی بیشتر اشاره شده است؛ مهمترین اقدام در این زمینه حذف نگاه جنسیتی است؛ شرط شایسته سالاری و توانمندی در رابطه با مقوله شروط ایفای نقش بیشترین فراوانی را داشته است. پژوهشگر در مجموع 4 مقوله اصلی، 20 مقوله ی فرعی اول و 58 مقوله فرعی دوم و 403 عبارت معنایی را شناسایی نموده و بصورت نمودار ترسیم و تحلیل شده است.
اِنگاشت فرهنگ برنامه ریزی: تأثیر چارچوب شناختی برنامه ریزان بر کاربست برنامه ریزی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا می توان تفاوت هایی که در نحوه تأثیرگذاری برنامه ریزان بر توسعه شهری و منطقه ای در سیستم های برنامه-ریزی مختلف وجود دارد را ناشی از «فرهنگ های برنامه ریزی» متفاوت دانست؟ با دریافت فرهنگ برنامه ریزی به مثابه یک سیستم فرهنگی، تصمیم ها و داوری های برنامه ریزان متأثر از چارچوب های شناختی فردی و جمعی مشترکی است که نمایانگر «دی ان ای فرهنگی» خاص خود آنها بوده و برنامه ریزان به واسطه آن، بَستر برنامه ریزی را درک می کنند. مقاله حاضر با سرآغاز چنین پیش گزاره ای، به دنبال پیشنهاد اِنگاشت فرهنگ برنامه ریزی به-عنوان رهیافتی مناسب برای بازجُست و رمزگشایی از دی ان ای فرهنگی و نقش فرهنگ در برنامه ریزی فضایی است. کشف روابط عِلی موضوع پژوهش یعنی برنامه ریزی فضایی و به کارگیری انگاشت فرهنگ برنامه ریزی برای واکاوی آن، چارچوب اساسی مقاله را تشکیل می دهد که نشان از تبیینی بودن مقاله دارد و با توجه به کشف عرصه هایِ ناشناخته ِ واجد نقش در رفتار برنامه ریزان دارای ماهیت اکتشافی نیز هست. هدف اصلی چنین بازجُستی، اجتناب از اِنگاشت پردازی تقلیل گرایانه از سیستم برنامه ریزی و منفعل دانستن برنامه ریزان از تفسیر و بازتفسیر قواعد و هنجارها در قالب انگیزه های فردی و جمعی است. این مقاله به دنبال تدوین روش تجویزی برای برنامه ریزی نیست، بلکه در پیِ کسب درکی علمی-اجتماعی از ساختار و پویایی های «چارچوب شناختی» است که این مهم به نوبه خود می تواند مبنایی برای بَسط رویکردهای نظری برنامه ریزی فضایی شود. به منظور فهم چگونگی بَرساخت کاربست ها و تصمیم های برنامه ریزی در برهمکنش چارچوب های فردی و جمعی برنامه ریزان در یک بستر مبتنی بر فرهنگ، مقاله حاضر بازبینی کلی از توسعه اشکال متفاوت چارچوب شناختی در برنامه-ریزی فضایی را ارائه می دهد.
سنخ شناسی خلافت اندیشی اسلام معاصر: بررسی تطبیقی آرای رشید رضا، حسن البنا و علی عبدالرازق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۸۴
169 - 194
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی جوانب نظری چالش های ایجاد شده پس از فروپاشی خلافت عثمانی در سال 1924میلادی و سنخ شناسی انواع تفکرات مطرح شده درباره خلافت اسلامی در سه قالب «سنت گرا»، «نوگرا» و «تجددگرا» بود. در این راستا اندیشه های سیاسی برجسته ترین نمایندگان هر یک از سه طیف، یعنی: رشید رضا، حسن البنا و علی عبدالرازق پیرامون سیاست و خلافت مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و اطلاعات به شیوه کتابخانه ای گردآوری شدند. نتایج نشان داد، متفکران مسلمان دیدگاه واحدی در مورد مساله ی «خلافت» ندارند. وجه مشترک دیدگاه عموم متفکران این است که خلافت در جهان اسلام، شکلی از حکومت برای حفاظت از احکام شریعت بوده است. سنت گرایان و نوگرایان بر این عقیده اند که مشکلات انسان را می توان با رجوع به متون مقدس حل نمود؛ اما علی عبدالرازق، معتقد به توانمندی عقل بشری برای فهم جهان و مدیریت امور فردی و جمعی زندگی است. در این زمینه بین او و نوگرایانی مانند حسن البناء اشتراک نظر وجود دارد. تجددگرایان بیش تر به جدایی دولت از دین و تز دنیوی گری اعتقاد دارند. اجماع بر ایده ی لزوم دخالت دین در سیاست، دو نحله ی سنت گرا و نوگرا را به لزوم احیای خلافت هدایت کرده است. دو گرایش فکری سنتی و نوگرا، وحدت بین مسلمین را شرط لازم خلافت می دانند.
تصویر پردازی سناریو مبنا با هدف بهبود عملکرد نظام مدیریت بحران در شهر تهران در افق 1410(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۸
73 - 105
حوزه های تخصصی:
دستیابی به « شهری امن و مقاوم در برابر انواع آسیب ها، مخاطرات و سوانح» به مثابه یکی از آرمان های سند چشم انداز شهر تهران در نظر گرفته شده است؛ در این امتداد طرح جامع شهر تهران «بهبود نظام مدیریت بحران و ارتقاء کیفیت دفاع غیرعامل شهر» را به مثابه یکی از راهبردهای اصلی توسعه شهر تهران در نظر آورده است. بسیاری از صاحب نظران، ترسیم و به چالش کشیدن تصاویر آینده شهرها، به منظور پیشی گرفتن از تغییر و تحولات در حال وقوع و کسب آمادگی لازم برای مواجهه و مقابله با پیچیدگی های ذاتی آینده را به منزله یکی از حیاتی ترین نیازهای جوامع شهری در نظر می گیرند و معتقدند که ادامه حیات و بقای شایسته شهرها بدون برخورداری از تصاویر جذاب، نیرومند و پابرجا، امکان پذیر نیست. ازاین رو، در این پژوهش تلاش می شود تا با بهره گیری از روش «چهار آینده جایگزین عمومی دیتور» تصاویر آینده شهر تهران، در قالب کهن الگوهای "رشد، فروپاشی، جامعه نظم یافتهو جامعه تحول یافته"، موردبررسی قرار گیرند تا ضمن شناسایی مهم ترین چالش ها و فرصت های آینده های جایگزین، مبنایی برای تصمیم سازی و ترسیم آینده مطلوب شهر تهران و ارائه پیشنهادهای خبره محور به منظور ارتقا عملکرد و توان شهر در حوزه مدیریت بحران و دفاع غیرعامل فراهم آید. نتایج حاصل از جمع بندی آراء خبرگان، توانمندسازی اجتماعات محلی و بهره گیری از رویکردهای اجتماع محور مدیریت بحران را به منزله راهکاری برای ارتقا توان دفاعی شهر تهران در نظر می آورد.
وضعیت سنجی سرمایه روحانیت، پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاریخی سرمایه فرهنگی، نمادین، اجتماعی و اقتصادی طبقه روحانیت تا انقلاب اسلامی و مقایسه آن با دوره تشکیل حکومت اسلامی توسط روحانیون با استفاده از نظریه پییر بوردیو است. در این راستا این سوال طرح شده است: بعد از انقلاب اسلامی چه تغییری در سرمایه روحانیت در میدان های مختلف اجتماعی (بر پایه مکتب بوردیو) رخ داده است؟ برای پاسخ به این سوال سرمایه های مختلف روحانیت از دوره صفویه تا پیروزی انقلاب اسلامی بررسی شده است. به طور سنتی کارکردهای این طبقه مانند تعلیم و تربیت و آموزش، قضاوت، مشروعیت دادن به حکومت ها و برگزاری آیین ها و مراسم و مناسک مذهبی، حالتی غیر رسمی و غیر حکومتی داشته و بر خاسته از وظایف و تعهدات روحانیون بوده است. دلیل نفوذ و مشروعیت کلام آنها در بین توده نیز از همین جهت و درآمدهای اقتصادی آنها نیز به دلیل همین کارکردها بوده است. از دوره مشروطیت و به ویژه در دوره پهلوی، سرمایه های آنها در معرض تهدید قرار گرفت. تلاش روحانیون برای اعاده سرمایه های از دست رفته با پیروزی انقلاب اسلامی محقق شد. ولی با به دست گرفتن قدرت تغییرات مهمی در کارکرد این سرمایه ها به وجود آمد، که مهمترینِ آن گرایش روحانیت از سرمایه فرهنگی به سرمایه اقتصادی بوده است که این امر تهدیدات بالقوه ای را برای این طبقه به همراه داشته است. پژوهش حاضر در نظر دارد با رویکردی انتقادی و آسیب شناسانه، به بررسی تغییر سرمایه روحانیت بعد از به دست گرفتن قدرت بپردازد و پیشنهادات و راهکارهای لازم در این مسیر را ارائه نماید.