آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

مناطق را می توان به شکل عینی با استفاده از داده های مربوط به نزدیکی جغرافیایی و تعاملات متقابل سیاسی - اقتصادی، ویژگی های کنشگران، ارزش ها و تجربیات مشترک مشخص کرد. در این میان، هرچند سه موج نظریه پردازی در مورد شکل گیری مناطق و گرایش منطقه ای دولت ها در نظام بین المللی ظهورکرده، ولی تاکنون اگر نگوییم هیچ، نادر دانش پژوهی در رشته مطالعات منطقه ای به طور آگاهانه و مستقیم به مطالعه ی نظری رفتار مناطق پرداخته است. این نوشتار با بهره گیری از روش توصیفی -تحلیلی و بازخوانی انباشته های نظری در رشته های روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای، می کوشد یک مدل نظری ارائه دهد که بتواند هم روابط میان مناطق و هم تفاوت در رفتار مناطق در قبال یکدیگر در برهه های مختلف را تبیین کند. در این راستا، این پژوهش در پرتو درس های برآمده از ارزیابی آسیب شناسانه ی نظریه های کلان درباب رفتار منطقه ای و با توجه به پیشبرد هدف هنجاری در ضرورت پرداختن یک نظریه ی گلچینی، نتیجه می گیرد که در بافت های زمانی و مکانی مختلف، مناطق متفاوت، برحسب تأثیرپذیری از هریک از الزامات قدرت، منفعت و هویت، در سه سطح درون منطقه ای، بینامنطقه ای و فرامنطقه ای رفتارهای متفاوتی را از خود در قبال یکدیگر بروز می دهند.

تبلیغات