مطالعات بنیادین تمدن نوین اسلامی
مطالعات بنیادین تمدن نوین اسلامی دوره 1 پاییز و زمستان 1397 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر بررسی مؤلفه های سرمایه اجتماعی در بیانات مقام معظم رهبری و نقش آن در تمدن سازی نوین اسلامی است. ازجمله مهم ترین دغدغه های مقام معظم رهبری در طول چند سال اخیر تلاش برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی است. یکی از مسیرهای رسیدن به این مهم، توجه به مؤلفه های سرمایه اجتماعی است که مقام معظم رهبری مکرراً به آن ها اذعان داشته اند. سرمایه اجتماعی ازجمله کلیدواژه های است که بیش از یک دهه است که به طورجدی در حوزه علم و دانش به آن پرداخته می شود و تمام دانشمندانی که در این حوزه مشغول به کار هستند اذعان می کنند که یکی از خلأهای موجود در جامعه کنونی، نبود مؤلفه های سرمایه اجتماعی که شامل اعتماد اجتماعی، همبستگی اجتماعی، مشارکت اجتماعی، حمایت اجتماعی و بیداری اجتماعی است. درنتیجه این تحقیق بر آن دارد که مؤلفه های سرمایه اجتماعی مذکور را در بیانات مقام معظم رهبری کنکاش کرده و در پایان مدلی مفهومی از آن استخراج نموده و تأثیر آن بر تمدن سازی نوین اسلامی را توضیح دهد.
چشم انداز تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وضعیت امروزی جهان اسلام نشان می دهد که به رغم ظرفیت های بسیار بالای تمدن سازی، دنیای اسلام هنوز با مشکلات و بحران های فراوانی همراه است و نتوانسته است تمدن اسلامی را تحقق بخشد. این تحقیق در تلاش است با مدل چشم انداز سازی ارگون که فرایندی متشکل از چهار گام و پرسش ساده اکنون کجا هستیم؟ به کجا می رویم؟ کجا می خواهیم باشیم؟ چگونه آنجا برسیم؟ است به این پرسش پاسخ دهد که تمدن نوین اسلامی دارای چه چشم اندازی است؟ بررسی ها نشان می دهد که در صورتی که جهان اسلام به هویت مشترک خود توجه کنند می توانند به مجد و شکوه گذشته خود دست یابد. جهان اسلام با داشتن جمعیتی بیش از یک میلیارد نفر به منزله یک قطب جمعیتی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بزرگ، قابلیت های مهم برای احیای تمدن اسلامی دارد از مهم ترین این ظرفیت ها و قابلیت ها، هویت مشترک اسلامی مانند موانع مشترک، سابقه تاریخی، ارزش های مشترک، پیوستگی جغرافیایی و مرز مشترک، قابلیت های فوق العاده ژئوپلیتیکی مشترک، تهدیدات خارجی، داشتن دشمنان مشترک و منافع متقابل مشترک هستند
تمدن نوین اخلاقی بر محور تبدل فقاهت سیاسی با رویکردی بر آراء امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حاکمیت اسلامی در عصر اخیر خواستار بازسازی چهره سیاسی خود در قالب عرضه تمدن نوین اسلامی به ملل و آحاد می باشد . این جریان که در قالب حاکمیت دینی بر رفتار سیاسی جلوه نموده است به دلیل عدم پشتوانه سازی مناسب جریان فقاهت به توفیقی مستلزم شأن خود فائق نیامده است . بسترسازی نامتوازن تحت اشراف ظنون خاصّه حواله ای جز گسست پیوندهای حاکمیتی و اجتماعی را در پی نداشته است . از این رو با توسعه این دیدگاه تطابق اصل کاربست تظنّن عقلائیه و بهره گیری از خرد جمعی در جهت شکل گیری جامعه ای آرمانی ظهور می یابد . این پژوهش با بهره گیری از نظریات امام خمینی در باب اسلام تمدن ساز بر آن است که ، تمدن نوین اخلاقی که مثبت رویکردی جدید در پیش پای حاکمیت فقهی می باشد با بهره ای خاص از اولویت فقه تمدن ساز با عنوان ظن عقلانی اخلاق مدار به حیاتی متعالی به نام تمدن دست می یابد و این امر مقصودی است که در این مجال ملزم پنداشته شده است که رویکرد جز در سایه پالایش فقه عقلانی و اخلاقی با محوریت آزادی و مدارا استوار نمی گردد.
مختصات حقوق بشر در تمدن نوین اسلامی و تعهدات حکومت اسلامی در قبال آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حقوق بشر به معنای امروزین خود در 1948 میلادی به وسیله اعلامیه جهانی حقوق بشر متولد شد و از آن پس حقوق بشر زبان مشترک غالب سیاستمداران و حاکمان در انواع حکومت ها شد. دولت های اسلامی نیز در این میان مستثنی نبوده و نهایتاً توانستند در 1990 میلادی به اعلامیه حقوق بشر اسلامی دست یابند. باید اذعان کرد که غرب به عنوان خاستگاه حقوق بشر در مفهوم نوین خود به هیچ وجه نتوانست نگاه خاص جوامع دیگر خصوصاً جوامع اسلامی را که با مفاد موجود در اعلامیه 1948 قرابت چندانی ندارد، دریابد. در واقع حقوق بشر در جریان تمدن ساز اسلام منتقد طرز فکر و دیدگاهی است که حقوق بشر را تنها واجد یک نسخه معرفی می کند؛ دیدگاهی که به سان یک قانون تکوینی، انسانی متفاوت از مفاهمه تمامی مسلمانان ارائه می کند و در نتیجه عدم پذیرش این تلقی از حقوق بشر است که نظام های حقوقی اسلامی محکوم به عدم رعایت حقوق بنیادین بشری می شود. حال فارغ از نگاه دنیای غرب، اسلام به مثابه یک نظام تمدن ساز، مدعی حقوق بشری است که زاییده طبیعت انسانی و ارتباط آن با عناصر هستی به عنوان مخلوقات خداوند قادر متعال است؛ در این مقاله ضمن نگاه درونگرا به شریعت اسلامی بر این نکته تأکید می شود که حقوق بشر می تواند توسط مفهوم حقوق شهروندی از اطلاق خارج شده و به قیودات فرهنگی، جغرافیایی و بومی مقید شود، به همین سان حق های بشری مطلق و جهانشمول می تواند توسط دین قیوداتی را بپذیرد بدون آنکه به هدف و غایت مجموعه این حق ها خللی وارد آید. در مرحله اجرا نیز حکومت اسلامی در کلیت خود اولاً وظیفه پذیرش و به رسمیت شناختن حق ها را بر عهده خواهد داشت و ثانیاً به دلیل تقدم رتبی، مجموعه ی حقوق بشر منبعث از حقوق طبیعی، بر نهاد دولت نیز تحمیل می شود و دولت ملزم به رعایت مفاد آنست.
تمدن نوین اسلامی؛ عبور از مدیریت استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه الگوواره نوینی در برابر مدیریت راهبردی پدیدار شده است که در پرتو آن می توان بدیل موفقی با عنوان مدیریت آینده پرداز معرفی کرد. آینده پژوهان بر این باور هستند که با بهره گیری از الگوهای توسعه غربی کنونی، شتاب حرکت به سوی افق های متعالی اسلامی اندک است و این الگوها، به ارزش های بومی پایبند نیستند. بنابراین مدیریت حوزه های حساس تمدنی نیازمند به کارگیری الگوهای نوینی از مدیریت با عنوان مدیریت آینده پرداز است. تمدن آینده پرداز ترجمانی از مدیریت آینده پرداز به شمار می رود که در آن، با بهره گیری از دانش آینده پژوهی، آینده ای برای بخش تمدن ترسیم می شود که با ارزش های اسلامی و ایرانی ما سازگار باشد. از اسناد معتبر که از سوی اندیشکده ها منتشر می شود، چنین برمی آید که هنجار برنامه ر یزی بلندمدت یا آینده پرداز در بسیاری از کشورهای پیشرفته، 100 سال است. مدیریت آینده پرداز در یک ساختارتمدنی، به معنای تغییرآفرینی متناسب با ارزش های مطلوب در آینده خواهد بود. مدیریت آینده پرداز ساختار و محتوای آینده مطلوب را بر پایه دو مفهوم ساختار آینده پرداز و نوآوری آینده پرداز طراحی و ترسیم می سازد.
مردم سالاری دینی و تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مایه اصلی تمدن اسلامی، دین اسلام است. بعثت مبداء تمدن اسلامی و نزول تدریجی قرآن کریم، اخلاق و سیره عملی نبی اکرم(ص) و سنت های اجتماعی و مدنی که از ناحیه آن حضرت بنیان نهاده شده است از عناصر سازنده بنیادهای تمدن اسلامی است که برای امت به میراث گذاشته شده است. در آموزه های اسلامی، حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است، حاکمیت بر سرنوشت اجتماعی از جمله حقوق بنیادین انسانی است که هیچ کس نمی تواند این حق خداداد را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد. مردم این حق خداداد را بر اساس اصول، احکام اسلامی و مقاصد دینی اعمال می کنند. از این رو، به حاکمیت مردم بر سرنوشت اجتماعی خویش که مبتنی بر اصول و مقاصد دینی عنیت می پذیرد، مردم سالاری دینی اطلاق می گردد. اصل سلطنت انسان بر سرنوشت اجتماعی خویش، اصل امانت بودن حاکمیت اجتماعی در نزد مردم، اصل شورا، اصل بیعت، وکالت، امر به معروف و نهی از منکر، اصل حق مداری انسان در گستره مباحات، اصل عدم ولایت انسانی بر انسان دیگر، اصل آزادی، اصل برابری ازجمله مبانی مردم سالاری دینی است. اصول مذکور، پشتوانه پیوند مردم سالاری بر درخت کهن تمدن اسلامی برای رویش نوین در تمدن اسلامی است از این رو، مردم سالاری دینی، مبداء تمدن نوین اسلامی و مدخل اثبات کارآمدی الگوی حاکمیت اسلامی در جهان معاصر برای مسلمانان بشمار می آید.
تبیین الگوی مفهومی نقش آفرینی زنان در تحقق تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ زنان عناصری موثر در تغییر ارزش ها، باورها و رفتارهای جامعه دانسته شده و می شوند. زن به واسطه جایگاه تربیتی اش، محور کلیدی خانواده است و خانواده به عنوان مهم ترین عنصر نظام اجتماعی و هسته بنیادین تحولات آن، نهاد فعال جامعه ساز تلقی می شود؛ بنابراین زن در خانواده نقش بی بدیلی در انتقال تکامل گرایی به افراد خانواده و با واسطه به جامعه ایفا می نماید. انقلاب اسلامی به عنوان نقطه عطف تاریخ تکامل اجتماعی بشر و طلیعه تمدن اسلامی به شمار می رود. ظرفیت سازی و زمینه سازی برای ایجاد تمدن اسلامی و نظام توحیدی افق پیش روی انقلاب اسلامی است. این مهم از طریق پی ریزی کلیه مناسبات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی مبتنی بر مبانی اسلامی و با توجه ویژه به موضوع زنان و خانواده محقق می شود. براین اساس، هدف اصلی این تحقیق بررسی چیستی و چگونگی نقش آفرینی زنان در ایجاد تمدن نوین اسلامی از طریق استخراج و طراحی الگوی نقش آفرینی زنان در این تمدن است؛ لذا با استفاده از روش تحلیل مفهومی وسپس الگویابی روشن می شود که شکوفایی تمدن اسلامی از مسیر گسترش بیداری در عالم، بواسطه اراده های انسانی محقق می شود. در این میان زنان نقش کلیدی تری نسبت به سایرآحاد جامعه دارند؛ چرا که زن انسان ساز و جامعه ساز نیز هست. این پژوهش با ارائه مدل نقش آفرینی زنان در تمدن اسلامی چیستی این نقش آفرینی را تحلیل مفهومی نموده و بوسیله آن چگونگی ایفای نقش زنان در ایجاد تمدن اسلامی را الگویابی و تبیین می کند.
تحلیل تاریخی- جامعه شناختی پایان تمدن های انسانی با تأکید بر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تمدن عصاره فرهنگ، معرفت، دانش و خلقیات یک اجتماع است که در یک پروسه تاریخی تشکیل می شود. تمدن بازنمای اوضاع سیاسی، حکمرانی، هنجارهای اجتماعی و مدارای اجتماعی یک ملت تلقی می شود. همه اجتماعات برحسب نوع نظام سیاسی خود دارای تمدن هایی هستند و این دستاورد درگذر تاریخ با فرارو و فرودهایی همراه بوده است. هدف اصلی پژوهش فعلی این است که بسترهای تاریخی-جامعه شناختی فروپاشی تمدن های انسانی چیست؟ پژوهش فعلی به روش تاریخی-اسنادی با مراجعه به تاریخ و نظریه های جامعه شناختی نشان می دهد که تمدن ها همیشه زنده و پویا نمی مانند و سرانجام، مسیر انحطاط را در پیش می گیرند که حوادث تلخ فراز و نشیب آن ها درآیات الهی، نهج البلاغه، مطالعات و اسناد تاریخ مشهود هست. در این میان عمده ترین علل فروپاشی تمدن های بشری در بعد الف. تاریخی (فقدان رهبری کارآ، کاهش عملکرد نظام سیاسی، نزاع قومی-مدنی، توسعه آشفته، حکمرانی نامناسب) و ب. جامعه شناختی (رواج بی عدالتی اجتماعی، زوال اعتماد سیاسی، فساد اجتماعی، نپیوتیسم، نابرابری اجتماعی، دین گریزی و مصرف گرایی، فردگرایی منفی اجتماع، آنومی اخلاقی) قابل تفکیک و سنخ بندی هستند.