آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۹

چکیده

بخش عمده ای از ادبیات موجود در باب احزاب دولتی، ناظر به عملکرد، کارایی و در نهایت، فرجام احزاب (مردم، ملیون) است. در حالی که مسئله اصلی این مقاله، انگیزه و نیت مؤسس احزاب نام برده است. پرسش تحقیق این است که «چرا دولت های اقتدارگرا، اقدام به تأسیس حزب می کنند»؟ یافته های مقاله با اتکا به امتزاج چارچوب های مفهومی گِدز و ماگالونی در باب احزاب دولت ساخته در اتصال به دو مورد مطالعاتی حزب مردم و ملیّون، حکایت از آن دارد که احزاب به مثابه ابزارهایی برای بقای رئیس دولت (دیکتاتور) عمل می کنند. بدین معنا که احزاب، زمان سقوط دیکتاتور را به آینده دور موکول و یا به استمرار حضور او در حکومت کمک می نمایند. بر این اساس، استنتاج می شود که محمدرضا پهلوی با اتکا به دو کارویژه مرسوم احزاب، یعنی کارویژه های «کنترل» و «رضایت بخشی» و به طور تفصیلی تر، به مدد اقداماتی همچون بازتعریف نقش پادشاه، موازنه رقبای سیاسی، کادرسازی و درنهایت، همسان ساختن احزاب و گروه های سیاسی مخالف، به استمرار حضور خود در قدرت کمک شایانی کرده است."

تبلیغات