فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۲۱ تا ۳٬۳۴۰ مورد از کل ۵۱٬۴۳۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
تلمیح یکی از کهن ترین و پرکاربردترین صنایع بلاغی است که به سبب عواملی چون فشردگی و ایجاز زبانی خاص خود، ورود قسمتی از یک متن غایب در متن حاضر و نقش پررنگ مخاطب در ادغام و دریافت این تداخل متنی و ...، در همه ادوار مورد توجه شاعران بوده و موجب غنای معنایی و زیبایی شعر شده است. این صنعت ادبی در اشعار شاعران معاصر با پیچیدگی ها و تنوع فرمی و محتوایی بیشتری به کاررفته که تحلیل و بررسی آنها نیازمند مطالعات دقیق تر با رویکردهای نوین است. از سویی، قصص قرآنی یکی از اولین متونی است که شاعران کلاسیک و معاصر فارسی در تلمیحات خود به آنها اشاره دارند. برهمین اساس، در پژوهش حاضر تلمیحات روایی-قرآنی در اشعار فاضل نظری را با تأکید بر تنوع ساختاری و فرمی تلمیحات بررسی کرده است؛ تا دریابد بیشترین تلمیحات روایی در اشعار او کدام است و نظری با چه روش ها و فنونی از تلمیحات روایی قرآن در اشعارش استفاده کرده است. پس از بررسی توصیفی- تحلیلی هر شش دفتر شعر نظری، این نتایج به دست آمد که از نظر محتوایی داستان های آدم (ع) و یوسف(ع) پربسامدترین تلمیحات قرآنی در غزلیات نظری هستند؛ همچنین از حیث ساختاری انواع تلمیحات ترکیبی، چندوجهی، پژواکی، آیرونیک و... در اشعار او وجود دارند که این امر بیانگر تنوع کاربرد و پیچیدگی ها و ظرافت های هنری این صنعت در اشعار این شاعر است.
مقایسه استعاره های مفهومی «دنیا» در اشعار سعدی و پروین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲
93 - 124
حوزه های تخصصی:
براساس نظریه استعاره مفهومی، نظام مفهومی در ذهن انسان ماهیّتی استعاری دارد و استعاره ها ارکان اصلی انتقال مفاهیم انتزاعی هستند. در پژوهش پیش رو، مسئله اصلی آن است که «شیوه مفهوم سازی استعاری «دنیا» در قصیده ها و قطعه های سعدی و پروین چگونه است؟». هدف اصلی پژوهش آن است که پی ببریم مفهوم سازی دنیا، دیدگاه غالب این دو شاعر را نسبت به دنیا چگونه بازنمایی می کند. پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شد. نتایج حاصل از بررسی داده ها شامل 229 استعاره در حوزه مقصد دنیاست که از قصیده ها و قطعه های دو شاعر نمونه گیری و ارزیابی شد. یافته ها نشان می دهد حوزه های مبدأ شیء، انسان، ساختمان، سفر، حیوان، دریا، مزرعه، اقتصاد و تجارت و جنگ در اشعار هر دو شاعر بیان شده است. استعاره سرزمین و ملک تنها در اشعار سعدی یافت شد؛ درحالی که حوزه های مبدأ باغ، معدن، قصه، جادو، کوه، دیو و اژدها، ورزش، چاه، خیمه و چادر، آتش، غذا، دشت، محکمه گاه، صاعقه، مکتب و مدرسه، کندو، گیاه، کمینگاه و دِه تنها در اشعار پروین نمود یافته است. سعدی غالباً از حوزه مبدأ شیء، و پروین از حوزه مبدأ انسان برای مفهوم سازی دنیا استفاده می کند؛ پروین با انسان نگاریِ پدیده دنیا به مجموعه ای متنوع از استعاره ها دست یافته است که چگونگی درک از دنیا و چگونگی عملکرد نسبت به آن را در چارچوب انگیزه ها، ویژگی ها و فعالیت های انسانی مهیا می کند. گفتنی است هر دو شاعر حوزه مبدأ «شیء ازدست دادنی» را در قصیده و نیز در قطعه به کار گرفته اند که می تواند مبیّن آن باشد که ایشان دنیا و متعلقات دنیا را شایسته وابستگی و دلبستگی ندانسته اند. درمجموع، با آنکه در اشعار پروین تنوع استعاری بیشتری دیده می شود، نگرش و اندیشه اش نسبت به مفهوم دنیا هم جهت با سعدی است؛ تاآنجاکه می توان گفت پروین در نگاه به دنیا از سعدی تأثیر پذیرفته است.
نظریه و متن ادبی (آسیب شناسی مقالات منتشرشده بر پایۀ آرای گریماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱۵
117 - 137
حوزه های تخصصی:
گریماس یکی از نظریه پردازان ساختارگرای حوزه روایت است که آرای او در این حوزه، بسیار زیاد مورد استناد پژوهشگران قرار گرفته است. نظریه روایی او به دلیل تقسیم بندی های خاصی که دارد، درخور توجه است. این پژوهش با شیوه توصیفی- تحلیلی به آسیب شناسی بیش از 60 مقاله پژوهشی که تا سال 1400 در نشریات داخلی چاپ شده اند، پرداخته است. ضرورت انجام این پژوهش در برداشت های نارسا و ناقصی است که از نظریه گریماس شده و باعث شکل گیری پژوهش هایی قالب بندی شده و به دور از تحلیل و تفسیر شده است. نتایج حاکی از آن است که عموم پژوهش ها بر اساس نظریه گریماس، با ارجاع به اصل کتاب او نبوده و اکثراً با مراجعه به مقالات یا کتاب هایی که به نوعی به آرای گریماس پرداخته اند، صورت گرفته است. در برخورد با نظریه گریماس، متن ادبی نادیده گرفته شده و متن در حکم، تمرین نقدگونه ای است برای اثبات نظریه؛ خود پژوهشگران نیز در مقالات خود گاه به صورت برجسته به این نکته که پژوهش انجام گرفته انطباق کامل با الگوی گریماس دارد به شیوه های مختلف اشاره کرده اند که نشان از عدم درک درست از انجام پژوهش های نظریه محور دارد.
بررسی و تحلیل بازتاب اندیشه های اگزیستانسیالیستی، در آثار ادبی و فرهنگی مصطفی رحیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگزیستانسیالیسم یکی از مکتب های فکری تأثیرگذار بر اندیشه های حاکم بر ادبیات داستانی دهه های 40 و 50 ایران بوده است. شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه در آن دوران و احساس نیاز به ایجاد تغییر و به کارگیری اندیشه های نو و هم چنین ماهیت مکتب اگزیستانسیالیسم و ارتباط ویژه ی آن با ادبیات، موجبات گرایش روشنفکران و نویسندگان به این فلسفه را فراهم کرد و در پی آن آثاری با ماهیتی اگزیستانسیالیستی یا تأثیر پذیرفته از آن نوشته و عرضه شد. این جستار برای نشان دادن چگونگی تأثیر پذیری آثار دوره ی یادشده از اندیشه های اگزیستانسیالیستی، برخی از آثار مصطفی رحیمی(1305 – 1381 ش)، نویسنده و مترجم آثار سارتر در ایران، را مورد بررسی قرارداد. تأکید رحیمی بر به کارگیری مکرر و هدف مند مؤلفه های اصلی فلسفه ی اگزیستانسیالیسم چون: تقدم وجود، آزادی، انتخاب، مسئولیت، وانهادگی، پوچی، دلهره و اصالت شخصی یا اخلاق اگزیستانسیالیستی و توجه به ادبیات متعهد، در آثار منتخب این پژوهش، تأثیرپذیری او از این مکتب را به خوبی نشان داد. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی است و حوزه ی مطالعه در آن رمان «اتهام»، نمایشنامه های «تیاله» و «آناهیتا» و مقاله ای از مجموعه مقالات «دیدگاه ها» از آثار مصطفی رحیمی است.
معرفی و بررسی نسخه خطی دیوان درکی قمی با تکیه بر قالب های شعری
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۲
109 - 140
حوزه های تخصصی:
یکی از شاعران سبک هندی و از مسافران کاروان هند در قرن یازدهم هجری، «ملامحمد امین درکی قمی» است. تذکره نویسان وی را شاعری کثیرالشعر معرفی کرده و اشعارش را بین بیست تا سی هزار بیت تخمین زده اند. نسخه ای خطی از دیوان این شاعر به شماره 5146 در کتابخانه ی ملی ملک نگهداری می شود. این پژوهش که به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و پس از تصحیح دیوان شاعر انجام شده است به معرفی و بررسی نسخه ی مذکور اختصاص دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد که این نسخه از دیوان درکی قمی، حدود 6300 بیت از اشعار شاعر مشتمل بر قصیده، قطعه، غزل، مثنوی، ترجیع بند و ترکیب بند را در بر دارد. درکی، مدح بزرگان و مناقب دینی را در قالب قصیده، ماده تاریخ ها را در قالب قطعه، مضامین عاشقانه را در قالب غزل و ساقی نامه ی خود را در قالب ترجیع بند سروده است. وی شاعری نازک خیال و مضمون آفرین با زبانی روان و معتدل است. تکرار قافیه و التزام در آوردن ردیف، از ویژگی های بارز اشعار ملا درکی قمی است.
بازتاب رمانتیسم در اشعار ادیب نیشابوری
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲
317 - 334
حوزه های تخصصی:
رمانتیسم نهضتی هنری فکری در شعر معاصر مشروطه است. نوعی واکنش احساسی در برابر خرد محوری و تمایل به برجسته کردن خویشتن انسانی و گرایش به سوی خیال و رؤیا. تخیّل در زیبایی شناسی مکتب رمانتیسم از جایگاه مهمّی برخوردار است و بی تردید باید برجسته ترین ویژگی این مکتب و وجه ممیزه ی آن را از سایر مکاتب، رویکرد ویژه ی آن به تخیّل دانست. شاعران زیادی در این زمینه شعر سروده و آثاری پدید آورده اند. ادیب شاعر توانای معاصر را باید آغازگر رمانتیسم در ایران دانست. او شاعری کم بینا و اندوهگین از اهالی نیشابور است که با استفا ده از قوه تخیّل شاعرانه، آزادانه به بیان عواطف و احساسات خویش در شعر پرداخته است. مسأله اساسی پژوهش حاضر نشان دادن جلو ه های رمانتیسم اشعار ادیب نیشابوری به شیوه ی توصیفی تحلیلی است. برای دست یابی به این هدف ابتدا ویژگی های تصویر رمانتیک اشعار ادیب، سپس جایگاه تصویر در بافت شعر و در نهایت سه کارکرد تصویر رمانتیک اشعار ادیب مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ویژگی های تصویر رمانتیک به وضوح در شعر ادیب قابل رؤیت است، در این میان اندوه رمانتیک، پویایی و فردیت تصویر بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده اند، مهم ترین کارکرد تصویر رمانتیک شعر ادیب تأثیر در احساس و همزادی با احساس و معناست.
بررسی عناصر انسجام متنی در سوره لقمان براساس نظریه نقش گرای مایکل هلیدی و رقیه حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
127 - 157
حوزه های تخصصی:
قرآن پژوهان از گذشته تاکنون تلاش های فراوانی جهت تبیین ارتباط میان آیات یک سوره داشته اند. هرچند آیات یک سوره ممکن است به موضوعات مختلفی بپردازد؛ ولی همه این موضوعات به وسیله عناصری انسجام بخش که به انسجام متنی یک سوره منجر می شود با یکدیگر در ارتباط هستند. یکی از مباحث مهم زبان شناختی متن، نظریه انسجام متنی مایکل هلیدی و رقیه حسن (1976) است. عوامل انسجامی مجموعه ای از روابط نحوی و واژگانی است که یا جملات را به هم ارتباط می دهد یا بین اجزای یک جمله ارتباط برقرار می کند. پژوهش حاضر در پی آن است تا ضمن تبیین کاربست عناصر انسجام متنی نقش گرای هلیدی و حسن در سوره لقمان به این سؤال مهم پاسخ دهد که تا چه میزان امکان کاربست نظریه انسجام متنی هلیدی و حسن در ترسیم انسجام متنی سوره لقمان وجود دارد. عوامل انسجام واژگانی و زیرمجموعه آن با 316 مورد بیشترین بسامد را در این سوره دارد و عناصر انسجام دستوری با 139 مورد در جایگاه دوم و عوامل ارتباط منطقی بین جملات با 106 مورد در جایگاه سوم قرار دارد. همه این عناصر نوعی از انسجام را در متن ایجاد می کند؛ به طوری که ابتدا و وسط و آخر آیات را به یکدیگر وصل می کند و به خواننده در فهم مضمون آیات کمک می کند. از آنجا که یکی از محورهای اصلی این سوره موضوع توحید است واژه «الله» 29 مرتبه و واژه «ربّ» دومرتبه و صفات خدا 19 مرتبه تکرار شده است و این تکرار به انسجام متنی این سوره کمک می کند. نگارنده در این مقاله در پی آن است تا با استفاده از شیوه توصیفی تحلیلی به تبیین کاربست عناصر انسجام متنی نقش گرای هلیدی و حسن در سوره لقمان بپردازد. نتایج این پژوهش نشان می هد که امکان کاربست همه عناصر انسجام متنی نقش گرای هلیدی و حسن در سوره لقمان وجود دارد.
مفهوم تابو در فرهنگ عامه مردم سرکویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ شفاهی اقوام ایرانی دنیایی رمزآلود و دست ناسوده است که بررسی محتوایی ظرایف آن می تواند چشم اندازهای تازه ای به دنیای مردم شناسی و جامعه شناسی انسانی بگشاید. پژوهش پیش رو می کوشد با بیان و بهره گیری از عناصر فرهنگی و اعتقادات عامه مرسوم در میان مردمان منطقه سرکویر جنوب استان سمنان و در مجاورت دشت کویر، به تبیین و تحلیل جایگاه مفهوم تابو در میان مردم این دیار بپردازد. این جستار با بهره گیری از شیوه مشاهده مستقیم و مبتنی بر مصاحبه، مشاهده و تحلیل داده ها به معرفی و شناسایی بخشی از فرهنگ عامه اقوام ایرانی و تحلیل ریشه های کهن افکار تابوآفرین پرداخته است. در این راستا، مضامین تابو در ادب شفاهی مردم منطقه مورد پژوهش در دو دسته کلی تحلیل شده است: پاره نخست در حوزه واژه های تابو و مفردات زبانی و پاره دوم شامل تابوهای ممنوعیت آداب و سنن رفتاری و مادی است. در نوشتار حاضر، تابوهای رفتاری درپیوسته با ازدواج، مردگان و آداب سوگواری، تابوهای نام افراد، پیشه ها و دیگر تابوهای اجتماعی بر بنیاد روایت راویان بومی و محلی تحلیل محتوایی شده است.
دارکولییسم چیست؟
منبع:
ادبیات متعهد دوره اول اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱
8 - 21
حوزه های تخصصی:
دارکولییسم darkoliisme (به فرانسه : Darkoliisme ، به انگلیسی : Darkoliism ) یک جنبش(مکتب) ادبی است که در سال ۲۰۱۵ توسط محمد رضا نظری دارکولیMohammad Reza Nazari Darkoliنویسنده و منتقد ادبی ایرانی و شاگردان، دوستان، همکاران و پیروان ادبیاتش در ایران و خارج از ایران شکل گرفت.محمد رضا نظری دارکولی در سال ۲۰۱۵ مانیفست یک جنبش ادبی به نگارش رساند که ۱۰ قانون در خود داشت و به پیشنهاد دوستان و همکارانش نام Darkoli بر آن نهاده شد که ضمن اشاره به ادبیات خاص محمد رضا نظری دارکولی، نام روستایی در شهرستان دلفان ایران است که مردمی مهرپرست داشته است ؛ زیرا قوانین جنبش دارکولی نیز گسترش مهرورزی میان انسانها را دنبال می کند .پس از انتشار مانیفست جنبش (مکتب) Darkoli و در دسترس عموم قرار گرفتن آن ، این جنبش از سوی پیروانش ، مکتب ادبی Darkoliisme خوانده شد .قوانین دهگانه ی مکتب ادبی دارکولییسم به محتوای آثار ادبی می پردازد و در مقابل فرمالیسم روسی که زبان فیزیکالیستی دارد با جدیت برخواسته است .
نقش اشارات عرفانی در مثنوی معنوی (براساس تمثیل های روایی دفتر 4، 5 و 6)
حوزه های تخصصی:
مولانا در مثنوی بارها با اشارات عرفانی کوشیده ذهن مخاطبان خویش را به مسائل معرفتی روشن تر سازد و با ذکر تمثیل و داستان پردازی، سطح ادراکی یاران و همراهان مثنوی را بالاتر آورد. با ژرف نگری در تمثیل های روایی مثنوی می توان به اشارات پیدا و پنهان عرفانی رسید که انعکاس و بسط معنایی آنها در سطوح روایتی، سرانجام زمینه ساز وحدت آفرینی و یگانگی در مثنوی می شود. این نگرش و تأثیر وحدت آفرین به اشارات عرفانی از تیررس بسیاری از پژوهشگران و روایت شناسان دور مانده است. این پژوهش که با روش مطالعه کتابخانه ای و توصیفی به رشته تحریر درآمده است و می کوشد نقش اشارات عرفانی مولانا را در پردازش تمثیل های روایی با تکیه بر روایت های داستانی دفترهای چهارم، پنجم و ششم مثنوی معنوی، نشان دهد. در این جستار با ژرف نگری و بهره گیری از تمثیل های روایی مثنوی، ارتباط روساخت و ژرف ساخت تمثیل ها و همچنین شیوه پردازش مطالب عرفانی در چهار گونه (اشارتی، درونمایه ای، مثالی و داستان درونه ای) نمایان گردید. سرانجام، نقش اشارات عرفانی در دو سطح تمثیل روایی (روساخت و ژرف ساخت) با عنوان «سمبل»، «بیت راهنما» و نیز پیوند معنایی بین سطوح روایتی مورد بررسی قرار گرفت. آشنایی با شیوه پردازش مطالب عرفانی و بررسی پیوند معنایی در سطوح روایتی از نتایج پژوهشی مقاله حاضر است و می توان این پژوهش را گامی در جهت شناخت ساختار و محتوای تمثیل های روایی مثنوی دانست.
بررسی بینامتنی فردوس المرشدیه با متون دینی و عرفانی (با تکیه بر رساله قشیریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
39 - 65
حوزه های تخصصی:
لازمه درک آثار ادبی آگاهی از پیش متن ها و آثار پیش از آن است. بر این اساس، کشف و دریافت سرچشمه های متون ادبی یکی از روش های فهم بهتر آن ها به شمار می آید. در این پژوهش با هدف بررسی میزان تأثیرپذیری فردوس المرشدیه از متون دینی و عرفانی، با روش توصیفی- تطبیقی به بررسی بینامتنی آن براساس نظریه ژرار ژنت پرداخته شده است. با مطالعه بیش متنیتی احوال و کرامات شیخ ابواسحاق کازرونی (352-426 ﻫ.ق) در فردوس المرشدیه ، اسطوره سازی از قهرمان برمبنای دیرینه الگوها و نظیره سازی از شیوه زندگی و معجزات و داستان های پیامبران به وسیله مریدان او برای نشان دادن علوّ مقام و عظمت پیرشان مشهود است. بررسی بینامتنی فردوس المرشدیه با دیگر متون عرفانی در سطح مضامین و اصطلاحات عرفانی، آیات و احادیث، حکایت ها و نقل قول های عارفان، گواه وجود بینامتنیت صریح در مضامین آن با رساله قشیریه است. بنابراین رساله قشیریه از منابع مطالعاتی شیخ ابواسحاق کازرونی و مریدان او بوده است و شیخ ابواسحاق برخی از مضامین عرفانی، حکایت ها و اقوال و دیدگاه عارفان دیگر را از قشیری وام گرفته که این رابطه بینامتنی صریح در سطح عبارات و واژگان در بیشتر موارد به صورت نقل قول بدون ارجاع در متن است.
مقایسه شگردهای موسیقی ساز شعر در دو داستان «رستم و سهراب» و «بیژن و منیژه» از شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موسیقی یکی از شاخصه های ادبی بودن و عوامل تأثیرگذاری اثر ادبی بر مخاطب است. موسیقی را می توان از عوامل متمایزکننده گونه های (ژانرهای) گوناگون ادبی نیز دانست. کیفیت کاربست شگردهای خلق موسیقی در شعر بنابر مهارت و ذوق و خلاقیّت شاعر، محتوای اثر ادبی، بافت متنی زبانی و غیره متغیر است. در این پژوهش با بررسی و مقایسه داستان غنایی بیژن و منیژه و داستان حماسی رستم و سهراب از شاهنامه فردوسی نشان داده می شود که موسیقی شعر در این دو روایت تفاوت های توجه برانگیزی دارد. برای نمایش تفاوت های کمّی و کیفی در کاربست تمهیدات موسیقی ساز در شاهنامه ، آنها در ذیل سه دسته عمده موسیقی بیرونی، کناری، درونی و معنوی مشخص شدند. سپس برخی از شیوه های فردوسی برای ایجاد موسیقی شعر استخراج و معرفی شد که در منابع موجود بدان ها کمتر پرداخته شده و یا اصلاً دیده نشده است. در ادامه با در نظر گرفتن میزان مهارت سراینده در کاربرد شگردهای ایجاد موسیقی، این نتیجه نسبی به دست آمد که موسیقی شعر در داستان حماسی رستم و سهراب در مقایسه با داستان غنایی بیژن و منیژه، بنابر دلایلی، تنوع و خلّاقیت و قوام بیشتری دارد.
واکاوی دیدگاه های نقدی یوسف حسین بکّار درباره ترجمه های عربی رباعیات خیام براساس نظریّه گرایش های ریخت شکنانه «آنتوان برمن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یوسف حسین بکّار (1942- تاکنون) نویسنده، محقق و منتقد ادبی از جمله پژوهشگرانی است که به واسطه آگاهی از شیوه و فنون ترجمه، اقدام به نقد و بررسی ترجمه های عربی رباعیات خیام کرده است. در این راستا، پژوهش حاضر بر آن بوده است تا دیدگاه های نقدی وی پیرامون این ترجمه ها را براساس 7 مؤلّفه (عقلایی سازی، شفاف سازی، اطناب کلام، غنایی زدایی کیفی، غنایی زدایی کمی، تخریب اصطلاحات و تخریب سیستم زبانی) از دیدگاه ریخت شکنانه آنتوان برمن (1991-1942م) نظریه پرداز مبدأ گرای فرانسوی به شیوه توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار دهد. در این جستار، آرای نقدی بکّار در کتاب الترجمات العربیّه لرباعیات الخیام، مطالعه و سپس از میان دیدگاه های نقدی وی آنچه قابلیت انطباق و همسویی بیشتر را با مؤلفه های نظریه آنتوان برمن داشته، گزینش شد و تحت عنوان مربوط به خود مورد بحث و بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بکّار در نقد و بررسی های خود با بهره گیری از رویکرد زبان شناختی اغلب دیدگاه هایی ذوقی و به دور از استدلال و برهان ارائه داده است. اتخاذ رویکرد زبان شناختی از سوی بکّار دلیل مطابقت روش نقدی وی با مؤلّفه های نظریه آنتوان برمن در این مقاله بود؛ با این تفاوت که رویکرد زبان شناختی در روش بکّار، فاقد کاربست مباحث نظری بود و او دیدگاه های خود را در قالب و چارچوب نظری با ساختاری علمی، منسجم و استوار ارائه نداده است.
نشانه- معناشناسی روایتی شطح گونه از کتاب معارف بهاءولد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
235 - 258
حوزه های تخصصی:
دانش نشانه شناسی پس از طرح نظریات فردینان دوسوسور، از مهمترین کلیدهای تحلیل مباحث زبانی روایات و متون به حساب می آید. تحلیل های نشانه- معناشناسی در حوزه روایات ادبی، هنری و عرفانی و اساطیری نیز می کوشد تا مدلول ها و مفاهیم ذهنی و تجربیات عرفانی روایت گران را مورد بحث و تحلیل قرار دهد. روایت مکاشفه بهاءولد عارف بزرگ سده ششم هجری قمری و پدر و استاد بزرگترین شخصیت عرفانی منظومه های عارفانه، مولانا جلال الدین رومی، حکایت از آن دارد که سالک راه حق پس از قرار گرفتن در مقام جستجوگر خداوند می تواند به جلوه هایی از عالم غیب دست یابد که با بسط وجود و هویت انسانی او همراه است. مسأله بسط وجود به لحاظ نشانه-معناشناسی هم مفهومی است از فروریختن قالب های اولیه وجود سالک و هم صیرورت و شدن او را در جریانی وجودی و متافیزیکی همراه با بودنی در ساحت غیب تعیین می کند. پژوهش حاضر بیانگر این دستاورد است که مکاشفات عارفان، تنها تحولی در ساحت ذهنیت و مفاهیم زبانی نیست بلکه بیانگر تغییر وجود، بسط و سعه منِ عارفانه و شدن دوباره سالک نیز هست.
بررسی افول فراروایت ها در رمان «کولی کنار آتش» منیرو روانی پور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴۴
321 - 343
حوزه های تخصصی:
فراروایت ها نظام های عقیدتی و فلسفی فراگیرند که به فعالیت ها، نهادها و ساختار اجتماعی، ارزش ها و اشکال فرهنگی مشروعیت می بخشند. این روایت ها که دارای خاستگاه زیستی، مذهبی، اجتماعی و رفتارهای خردگرا و دانش محور بودند، در عصر مدرنیته تصویری امیدبخش از آینده بشر ترسیم می کردند. اما در دنیای پست مدرن، نتوانسته اند زندگی انسان ها را سازماندهی کنند و اعتبار خود را از دست داده اند. بر این مبنا، پست مدرن را شکاکیت در فراروایت ها توصیف می کنند. منیرو روانی پور رمان های خود را در فضای پست مدرنیستی نوشته است که با مطالعه و تحلیل آن ها، می توان از چگونگی و انواع فراروایت هایی که در جامعه هدف فرو می-پاشند، آگاهی یافت. بدین منظور پژوهش حاضر افول فراروایت ها را در رمان «کولی کنار آتش» از این نویسنده بررسی کرده است. چنانکه شواهد و تحلیل جستار حاضر نشان می دهد، روانی پور برای روایت افول فراروایت ها در فضای پسامدرن، صحنه زندگی سنتی را در یک داستان بازسازی کرده و با نمادپردازی ماهرانه، به خوبی توانسته است فضای پیچیده و درهمی را بیافریند که مهم ترین ویژگی انسان پسامدرن، یعنی بی هویتی را ترسیم نماید. فروپاشی سنت های اجتماعی، تردید در فراروایت های سیاسی چند دهه از تاریخ ایران و نقض اصول داستان نویسیِ شیوه کلاسیک – به عنوان یک روایت بزرگ - موضوعاتی هستند که این مقاله آن ها را در رمان «کولی کنار آتش» بازیابی و تحلیل کرده است.
قصه «معاشران» در تاریخ (فرآیند شکل گیریِ شخصیتِ «معاشر» و بازتاب آن در ادبیات فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱۵
67 - 90
حوزه های تخصصی:
تغییر شرایط تاریخی – فرهنگی و دگرگونی انواع بافت ها، باعث فراموشی بخشی از دلالت های واژه «معاشر» شده است. این دلالات گمشده، بر طبق سنجش روابط همنشینی و جانشینیِ واژگان متون، قابل بازشناسی است. فرهنگ های لغت برای واژه «معاشر»، معانی «دوست» و «همنشین» را ضبط کرده اند؛ اما دلالات یاد شده، نه در محور همنشینی و نه در محور جانشینی، نظام معنایی بسیاری از ابیات، از جمله این بیتِ سعدی: «سر کوی ماهرویان همه روز فتنه باشد / ز معربدان و مستان و معاشران و رندان» را پشتیبانی نمی کنند. گویاست که در این بیت، واژه «معاشر» از نظر شمول معنایی، با واژه های «رند»، «مست» و «مُعَربد» هم شمول است. واژه «معاشر» در این زمینه به معنی «فردی اهل عشرت، بزم و لهو» در زمینه ای غیر اخلاقی است. این معنی هم برای افراد عیاش و هم برای گروهی که شغل آن ها «عشرت آفرینی» بوده، به کار می رفته است. برخی از «معاشران» با عنوان «ندیمان معاشر» در دربارها نقش مدیریت و خدمت رسانی به میزبانان را در مجالس بزم بر عهده داشته اند. انوری، یکی از مشاهیر معاشرانِ دربار سلجوقی را با نام «اکرم معاشر» شناسانده است. در این پژوهش، افزون بر معرفی و ریشه شناسی تاریخیِ دلالت جدید «معاشر»، به زیرساخت های شکل گیری «طبقه معاشران» نیز پرداخته شده است.
بررسی صلح و مدارا در اندیشه مولوی وعطار و مقایسه آن با رویکرد صلح گرایی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۹
161 - 184
حوزه های تخصصی:
صلح از دغدغه های بشری است که در ادبیات عرفانی و اندیشه های فلسفی در ادوار گوناگون مورد توجه بوده است. در آثار عطار و مولانا صلح جویی به عنوان نیازی اجتماعی برای رفع کینه ها و دشمنی ها معرفی شده و بازتاب یافته است. ملاصدرا نیز به مفهوم صلح و مدارا توجه ویژه ای داشته است. هدف از این مقاله بررسی زمینه های تحقق صلح بشری از طریق تطبیق رویکرد صلح جویی عطار و مولانا و مقایسه آن با نگاه فلسفی ملاصدرا است. مسئله پژوهش، میزان همگرایی و یا تعارض میان دیدگاه های صوفیانه عطار و مولانا با رویکرد فلسفی ملاصدرا درباره صلح و همچنین امکان پیوند میان دیدگاه های آنان برای اثر گذاری در اجتماعات انسانی است. این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیلی توصیفی نوشته شده است. نتیجه به دست آمده از پژوهش نشان می دهد که صلح گرایی به عنوان جریانی اجتماعی در آثار عطار و مولانا تحت مفاهیم و عناوین «صلح درون» و «صلح کل» پایداری مداومی دارد. با نگرشی صوفیانه، عطار و مولانا مردم را به صلح درون و صلح کل در پرتو فضیلت های اخلاقی اعم از عشق، تسامح، مدارا، قناعت و نیکی دعوت کرده اند. ملاصدرا نیز جلوه های صلح را در راستای وصول به مقام «انسان کامل» مورد توجه قرار داده اما شالوده صلح در فلسفه صدرایی بر خلاف شعرای مذکور، که مبتنی بر تجربه عارفانه (کشف و شهود) است، مبتنی بر عقلانیت نظری با رویکرد اعتدال گرا و عدالت محور است و او امنیت را در زندگی اجتماعی برای تحقق صلح ضروری می داند.
خوش نوایی و گوش نوازی در «آییکَه» (لالایی های سیستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم خرداد و تیر ۱۴۰۰ شماره ۳۸
147-181
حوزه های تخصصی:
آییکَه ( â?i:ka ) نوعی لالایی است که در منطقه سیستان به این نام خوانده می شود. آییکه علاوه بر کارکرد لالایی، در گذشته کارکردهای دیگری هم داشته است. یکی از کارکردهای آن این بوده است که برای حیوانات نیز خوانده می شده است. از سوی دیگر، هرگاه خطر حمله دشمنان وجود داشته است، زنان با خواندن آییکه، دیگران را از وجود دشمن آگاه می کردند. با توجه به اینکه آییکه معمولاً برای کودک با آواز خوش خوانده می شود، خوش نوایی و موسیقایی بودن آن، اهمیت فراوانی دارد. نوشته حاضر به این پرسش اصلی پاسخ می دهد که چه ویژگی هایی را می توان برای گوش نوازی و خوش نوایی آییکَه های سیستانی برشمرد؟ نتیجه تحقیق حاکی از کاربرد وزن عروضی، قافیه و ردیف، انواع تکرار، و موسیقی معنوی، باوجود قواعد منحصربه فرد در آوردن قافیه، وجود صنعت تکرار به گونه های مختلف تکرار واج، واژه، عبارت، مصراع و... است. تاکنون آییکه های سیستان، در کتابی مستقل جمع آوری نشده و تنها در کتاب های مختلفی که به فرهنگ عامیانه سیستان پرداخته اند، نمونه هایی از آییکه آورده شده است. بنابراین، در این مقاله از دو روش تحقیقی بهره برده شده است. برخی از آییکه هایی که در آثار مختلف موجود بوده است، به روش کتابخانه ای گردآوری شده است، اما بخش زیادی از آییکه های به کاربرده شده در این پژوهش، به روش میدانی جمع آوری شده است. پس از آن با روش تحلیلی، جنبه های گوناگون موسیقایی و خوش نوایی آییکه توصیف شده است.
بررسی شخصیت شناسی فیروزشاه و عین الحیات در داراب نامه بیغمی برپایه کهن الگوی آنیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن الگوها میراث مشترک جای گرفته در ناخودآگاه جمعی نوع بشرند. کارل گوستاو یونگ، روان شناس انسان گرا، این موضوع را برای نخستین بار مطرح کرد. یکی از مفاهیم پربسامد در کهن الگوهای مدّنظر یونگ به ویژه آنیما، عشق است که به همه فرهنگ های بشری تعلق دارد. می توان عشق را صورتی کهن الگویی دانست که در روان آدمی جای گرفته و تجربه مشترک بشری به شمار می رود. به این اعتبار، افزون بر ادبیات، دانش روان شناسی نیز به آن توجه داشته است. مهم ترین کهن الگوی ازلی تشریح شده از یونگ، آنیما (روح مؤنث نرینه) است که جلوه های مطلوب و مخربی در نهاد جنس مذکر دارد. داراب نامه بیغمی اثری برجسته است که به تشریح ماجراهای عاشقانه و حماسی فیروزشاه با عین الحیات، دختر شاه یمن، می پردازد. تجلی عین الحیات در روایت های بیغمی به گونه ای است که می توان شخصیت او و تأثیراتش بر فیروزشاه را با مؤلفه های آنیمایی مدّنظر یونگ سنجید. نتایج این پژوهش که با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی پرداخته شده است، نشان می دهد که «عشق و فردیّت»، «ازلیّت عشق»، «تجلی عشق (معشوق) در خواب و رؤیا» و «نمودهای منفی عشق (معشوقه)» اصلی ترین نمودهای آنیمایی عشق در داراب نامه است؛ همچنین اصلی ترین تأثیر آنیما بر شخصیت فیروزشاه، رسیدن او به مقام وزارت و پادشاهی است که نمادی از فردیّت و کمال شخصیتی به شمار می رود.
ویژگی های اسطوره ای و فراانسانی شخصیت معشوق در افسانه های سحرآمیز ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم مرداد و شهریور ۱۴۰۰ شماره ۳۹
۱۲۹-۱۶۸
حوزه های تخصصی:
افسانه های سحرآمیز ازجمله انواع مهم افسانه ها هستند که در آن ها با موجودات ماورائی مانند دیو، پری، و ... و همچنین حوادث شگفت انگیز سروکار داریم. ارتباط با روایت های اسطوره ای از دیگر ویژگی های این نوع افسانه هاست. هدف از این پژوهش یافتن شباهت های میان شخصیت دختر معشوق با شخصیت های اسطوره ای است. هدف این مقاله استخراج ویژگی های مشترک میان شخصیت معشوق افسانه ای و شخصیت های اسطوره ای از طریق بررسی متون مربوط به اسطوره ها و افسانه های سحرآمیز به شیوه تحلیلی توصیفی است. به منزله نتیجه تحقیق، ارتباط دختر با خواب، ارتباط او با اماکن خاص و طبیعت، ارتباط او با آب، قدرت و موقعیت ویژه او در افسانه، ارتباط او با زمان و همچنین ظاهر ماورائی او قابل تطبیق با ویژگی های شخصیت های اسطوره ای است که می تواند این شخصیت افسانه ای را به نوعی با ایزد بانوان اسطوره ای مرتبط سازد.