مقالات
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی پیوند زبانیِ متون دریِ جنوبی با گویش های امروزینِ خوزستان می پردازد. منظور از متون جنوبی، متن هایی است که به خط عربی فارسی (قرآن قدس) یا به خط عبری، در حوزه جنوبیِ زبان فارسی، از خوزستان تا سیستان، تا پایان قرن ششم هجری قمری نگاشته شده-اند. مقایسه متون خراسانی و این متون نشان می دهد که دسته اخیر از نظر رده شناختی، قرابت بیشتری با فارسی میانه دارند و برخی از ویژگی های صرفی، آوایی و واژگانیِ متون پهلوی در آن-ها به جا مانده است. نظر به این که برخی از نوشته های فارسی یهودیِ کهن، یعنی نمایندگان اصلیِ دریِ جنوبی، در خوزستان تحریر شده اند، بررسی خویشاوندی آن ها با گویش های امروزینِ این ناحیه، می تواند روشنگرِ وضعیتِ گویشیِ خوزستان در عصر نگارشِ این متون باشد. شواهدی که نگارنده مقاله از گویش های شوشتری، دزفولی، بختیاری و لری فیلی، گردآوری و ریشه یابی کرده، از طرفی مؤید وجود گونه جنوبیِ فارسی نو، و از سوی دیگر، گواه اصالت جغرافیاییِ متونِ جنوبی است.
بررسی جایگاه پیر و جوان در مقامات حمیدی
حوزه های تخصصی:
«مقامات حمیدی» یکی از آثار ارجمند نثر فارسی و حاکی از مطالب خواندنی گوناگون با اشخاص متفاوت است که قاضی حمید الدین در مقامه های خود بدان پرداخته است، یکی از این مولفه های مهم این دو کتاب، جایگاه دو شخصیت پیر و جوان است در صحنه های گوناگون این کتاب است که البته در مقامات بسامد واژه «پیر» و نقش آن نسبت به« جوان » بیشتر است و در واقع نگارنده به این دو مقوله توجه ویژه داشته است، از نظر قاضی حمید الدین موی سفید مایه اعتبار نیست و بلکه جایگاه خرد است که پیر را کرامت و بزرگی می بخشد و این بزرگی و حشمت می تواند نصیب یک جوان خردمند و باهوش و فراست نیز باشد تا در جوانی در مرتبه پیری بنشیند، در این متن پیر و جوان علاوه بر جنبه های ظاهری در نقش های استعاری و کنایی نیز ظاهر شده اند؛ اما آنچه مورد نظر قاضی بلخ است پیر خردمند است که این پیر می تواند جوان دارای هوش و رای نیز باشد؛ از این رو این مقاله با روش تحلیل محتوا و به وسیله ابزار کتابخانه نقش این دو شخصیت را در این متن بررسی می کند.
نقد و بررسی محتوایی ادبیات داستانی بوشهر از کودتای مرداد 1332 تا پیروزی انقلاب اسلامی
حوزه های تخصصی:
«استان بوشهر»(جنوب غربی ایران) در ادبیات داستانی کشور به ویژه مکتب جنوب صاحب پایگاه مهمی است. در این مقاله کوشش شده است؛ آثار داستانی این ناحیه، در دوره ی دوم سلطنت محمدرضاشاه(1357-1332) بر پایه ی محتوا؛ موضوع- حوادث داستان- و درون مایه- فکر حاکم بر اثر- نقد و بررسی شود. بنابراین؛ پس از مطالعه ی آثار داستان نویسان بوشهر، ضمن بهره گیری از منابع معتبر و دست اول به علاوه ی تحلیل های مستدل؛ مزیت ها، نقایص و دگردیسی های محتوایی داستان بوشهر در این دوره بیان می شود. اگرچه؛ مجموعه ی دوم«رسول پرویزی» حلاوت داستان- خاطره های اولیه را ندارد و«چوبک» در مرحله ی دوم نویسندگی، در کنار تکرار مضامین گدشته در «چراغ آخر» و«روز اول قبر» فرم رمان را تغییر می دهد. (سنگ صبور) و درون مایه ی اجتماعی متفاوتی در«تنگسیر» ارائه می دهد. با این اوصاف می توان گفت؛ میان آثار داستان نویسان این برهه(پرویزی، چوبک، سلیمانی و جلالی تنگستانی) از لحاظ درون مایه و سبک؛ شباهت غیرقابل انکاری با داستان نویسی کشور وجود دارد به گونه ای که می توان ادعا کردکه درون مایه ی غالب این دوره؛ اجتماعی و سبک مسلط این فصل؛ واقع گرایی است.
دُرّی دَر صدف (نگاهی به زندگی و شعر شباب شوشتری)
حوزه های تخصصی:
ملاعباس قدکساز معروف به شباب یکی از صاحبدلان دیار عالِم خیز شوشتر و از شاعران گمنام دوره بازگشت ادبی است که علیرغم استادی در قالب های گوناگون شعری، به دلیل دوری از مرکز کشور و شعرای اصفهان، نامی از او در کتب تاریخ ادبیات دوره بازگشت نیامده است. دیوان او شامل مثنوی، قصیده، رباعی، غزل، قطعه و قالب های دیگر است. کلیات شباب حدود پانزده هزار بیت است که نخستین بار در زمان حیات شاعر به وسیله یکی از دوستان او به نام محمّد موسوی مرعشی جمع آوری شده و در بمبئی به چاپ رسیده است. شعر او ساده ، روان و مزیّن به آرایه های دلنشین لفظی و معنوی است. قصاید او از نوع قصاید مدحی است و موضوع بیش از هشتاد درصد آنها ذکر فضایل اهل بیت «ع» و به ویژه مولای متقیان علی بن ابیطالب «ع» است.هدف این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی صورت گرفته،معرفی شباب و بیان مختصاتی از سبک «قالب و موسیقی» شعری اوست.
خصوصیات زبانی و ادبی نثر تحلیلی در عصر ناصری و مشروطه
حوزه های تخصصی:
برجسته ترین خصوصیت هایی که نثر فارسی در دوره ی ناصری و مشروطه دارد عبارت است از: سادگی زبان، صراحت بیان، تعبیرات پرشمار جدید، مفاهیم و موضوعات مدرن ، و بیان استدلالی و تحلیلی. دو ویژگی اول برگرفته از فرهنگ عمومی مردم است که در این دوره خود را به عنوان یکی از ارکان قدرت در جامعه مطرح می کنند و ویژگی های بعدی متاثر از نقش روشنگرانه ی اندیشمندان و تحصیل کردگان و فرنگ دیدگان جامعه است که آن ها نیز رکن دیگر قدرت را تشکیل می دادند و نقش راهنما را در جامعه برعهده داشتند. اهمیت یافتن موضوع و مخاطب، پدید آمدن گونه های جدید نوشتاری، روی آوردن گروه های غیرحرفه ای چون سیاست مداران و مردمان عادی به نوشتن خاطره و سفرنامه و رساله های انتقادی، و کاهش شدید فاصله ی طبقاتی و نزدیک شدن طبقه ی متوسط شهری و عالمان دین و روشنفکران و روزنامه نگاران و اشراف زادگان به یک دیگر برای یک مبارزه ی مشترک، نقش مهمی در تکوین نثر ساده و صریحِ تحلیلی در دوره ی ناصری بازی می کند. بخش عمده ای از ویژگی های دیگر این نثر نیز ارتباط مستقیم به همین خصوصیات اصلی دارد.
درآمیختگی اشعار فلکی شروانی با شعر دیگران
حوزه های تخصصی:
نجم الدین محمد فلکی شروانی از شاعران قرن ششم هجری و شاعر دربار منوچهر بن فریدون شروانشاه است. تذکره نویسان تعداد ابیات دیوان فلکی را از پنج هزار بیت تا چهارده هزار بیت نوشته اند؛ ولی آنچه از اشعار او به جا مانده، به دو هزار بیت نمی رسد. تحقیق و جستجو در دیوان فلکی و نسخه های خطی دیوان او، نشان از درآمیختگی شعر برخی از شاعران با اشعار فلکی شروانی دارد. در این پژوهش، پس از مطالعه و بررسی دقیق دیوان چاپی فلکی و نسخه های خطی آن و جستجو در دیوان شاعران قرن پنجم تا هفتم هجری و جنگ ها و نسخه های خطی اشعار آنان، به درآمیختگی شعر برخی از شاعران، همچون: عسجدی، مسعود سعد سلمان، قطران تبریزی، ادیب صابر ترمذی، مجد همگر و جلال الدین محمد مولوی، با اشعار فلکی پی بردیم که یا اشعار ایشان در دیوان چاپی فلکی و نسخه های خطی آن ضبط شده و یا شعر فلکی در دیوان آنها راه یافته است. در این پژوهش به بررسی این اشعار و تعیین سراینده حقیقی آنها با دلایل و شواهد پرداخته شده است، تا در ارائه تصحیحی منقّح و پیراسته از دیوان شاعران مذکور، یاریگر مصححان و همچنین پژوهشگران اشعار ایشان باشد.
در باب مفتاح الکنوز (شرح رضاقلی خان هدایت بر دیوان خاقانی)
حوزه های تخصصی:
دیوان خاقانی شروانی به دلیل دشواری مشهورش از دیرباز مورد توجّه شارحان بوده و شروح متعددی نیز بر آن نگاشته شده است. یکی از این شروح، اثری از ادیب و سخن شناس برجسته عصر قاجار، رضاقلی خان هدایت (1215-1288ق) است. هدایت شرح خود را مفتاح الکنوز نام نهاده و کوشیده تا با تأملی گذرا پاره ای از مشکلات دیوان خاقانی را حل کند. این شرح با وجود پاره ای از فواید از برخی کاستی ها برکنار نمانده است. در جستار حاضر به پژوهش در باب این شرح پرداخته ایم.
بررسی و تحلیل تطبیقی عنصر توصیف و کارکردهای آن در داستان های کوتاه منیرو روانی پور و غاده سمان (بررسی موردی: طاووس های زرد و مترسک پرنده ای دیگر)
حوزه های تخصصی:
اگرچه نزد عامه مردم و حتی برخی از خوانندگان نیمه حرفه ای، عنصر توصیف در یک متن روایی به منزله نقطه ایست و استراحت گاه داستان به شمار می آید؛ اما حقیقت این است که این باور برگرفته از نگاه سنتی به شیوه پرداخت این عنصر در بسیاری از داستان های کلاسیک است که به جای توصیفات و تصویرسازی های خلاقانه، به توضیح و تفسیر مو به موی یک پدیده، یک موقعیت و یا شخصیت های داستانی می پرداخت، در حالی که مقاطع توصیفی در آثار برخی از نویسندگان خوش ذوق ونوجوی معاصر کارکردی متنوع یافته و در این راستا آن ها رخدادهای داستانی را به گونه ای با توصیف دَر هم تنیده اند که امکان تفکیک آن دو از هم میّسر نیست. پژوهش حاضر در تلاش است که ضمن تحلیل و تبیین این کارکردها، به بررسی و تحلیل چگونگی به کارگیری آن ها در دو داستان کوتاه منتخب از منیرو روانی پور و غاده سمان پرداخته و نتایج حاصله حکایت از آن دارد که اگرچه توصیفات غاده سمان به کارکرد خلاقانه آن در سطوح مختلف صناعت، تکنیک و هنر نزدیک تر است، اما روی هم رفته هر دو نویسنده توانسته اند با استمداد از کارکردهای مختلف عنصر توصیف ضمن گسترش این داستان ها در هر دو محور افقی و عمودی، اصل و محور داستانشان را بر بهره گیری هوشمندانه از این عنصر قرار دهند؛ به گونه ای که خواننده فقط با تأمل و اندیشه در این مقاطع می تواند زوایای پنهان داستان و درون مایه آن را کشف و درک نماید و این در حالی است که بسیاری از مقاطع توصیفی را می توان بدون هیچ خللی در سیر روایی داستان های کلاسیک و سنتی نادیده گرفت و حتی آن ها را از ساختار فیزیکی داستان حذف کرد.
تأثیر آثار غزّالی بر نیمه نخست تفسیر ثمانیه خواجه محمد پارسا
حوزه های تخصصی:
خواجه محمد پارسا در تفسیر ثمانیه که تفسیری بر هشت سوره کوتاه (قدر تا هُمَزه) است، از آثار فارسی و عربی فراوانی بهره گرفته است. او گاهی از منابع خود نام می برد و در موارد فراوانی نیز بدون اشاره، مطالبی را از دیگران نقل کرده است. یکی از دانشمندانی که آثارش تأثیر بسیاری بر خواجه محمد پارسا و تفسیرش گذاشته، محمّد غزّالی است. خواجه پارسا در چندین موضع از کتاب خویش از غزالی با عنوان «حجّه الإسلام» مطالبی نقل کرده است. اما با بررسی دقیق نیمه نخست متن این نکته آشکار می گردد که گاهی نیز بدون ذکر غزّالی بخش های از آثار او را در تفسیر خویش گنجانده است. پی بردن به این نکته موجب می شود که هم از تأثیر فراوان غزالی بر خواجه محمد پارسا آگاه شویم و هم این بخش های متن را دیدگاه نویسنده نپنداریم و در تحلیل افکار و نظریات وی، به آن ها استناد نکنیم. در این مقاله به بررسی مواردی پرداخته می شود که خواجه پارسا بی آنکه نامی از غزالی ببرد، مواضعی از آثار وی را در تفسیرش آورده است.
نام شناسی شخصیت ها در رمان همسایه ها
حوزه های تخصصی:
نام شناسی یکی از شاخه های زبان شناسی است که به تحلیل و بررسی جنبه های صوری و معنایی نام های خاص می پردازد. با توجه به کاربرد نام های خاص در علوم مختلف، نام شناسی به عنوان دانشی میان رشته ای در حوزه های مختلفی چون فلسفه، حقوق، جامعه شناسی، روان شناسی، مردم شناسی، تاریخ، باستان شناسی و... به کار گرفته می شود. یکی از زمینه های به کارگیری نام شناسی، نقد ادبی و به ویژه نقد ادبیات داستانی است. نام هریک از شخصیت های داستانی می تواند دلالت های معنایی متعددی داشته باشد و بخش مهمی از خلق شخصیت را بر عهده بگیرد؛ به همین دلیل نویسندگان حرفه ای، نام شخصیت های داستانی خود را هدفمند انتخاب می کنند و برای هر گزینشی، دلایل و براهینی دارند. نام شناسی با مطالعه چرایی و چگونگی نام گذاری شخصیت های داستانی راه را برای فهم بهتر داستان و آشنایی با جهان بینی نویسنده آن هموار می سازد. رمان همسایه ها یکی از بهترین نمونه ها برای کاربستِ نام شناسی شخصیت ها ست. احمد محمود در این اثر تلاش کرده است تا با انتخاب هدفمند نام ها، جهان بینی و نگرش خاص خود را به مخاطب القا کند. در نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی به بررسی رمان همسایه ها از منظر نام شناسی شخصیت های آن پرداخته ایم. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که وضعیت اقتصادی، هنجارهای اجتماعی، نزدیکی به منابع قدرت، دین و مذهب و ایدئولوژی پنج عنصر بنیادین در انتخاب نام شخصیت های رمان همسایه هاست.
آموزه های تعلیمی در خوشه تداعی تصویرهای شعر صائب تبریزی
حوزه های تخصصی:
سبک هندی یا اصفهانی سرشار از مضامین متنوع وتصویرهای رنگارنگ است. یکی از این شاعران توانمند تصویر پرداز مضمون ساز این سبک صائب تبریزی است که از پدیده های مختلف طبیعی و غیر طبیعی به عنوان موتیو برای مضمون سازی بهره گرفته است. صائب در بسیاری از موارد، از این مضمون ها وتصاویر براساس نقش ترغیبی زبان برای تشویق مخاطب به ترک ضد ارزش ها وترغیب به انجام کارهای ارزشی وتربیتی استفاده کرده است. هدف از نگارش این مقالهکه به شیوه توصیفی- تحلیلی و با کمک منابع کتابخانه ای انجام شده،اثبات این مسئله است که صائب غیر از اهداف توصیفی وبیان موضو ع های غنایی، حکمی و...اهداف تربیتی و تعلیمی را هم مد نظر داشته است. شاعر با استفاده از انواع موتیوها و مضمون پردازیها، مخاطب خود را به خاموشی، دل نورانی داشتن، گردنکش نبودن ، به دنبال هوا و هوس نگشتن ، ترک گناهکاری و تردامنی،تشویق و ترغیب به سحرخیزی و عبادت ، همت بلند داشتن ، عدم توجه به ظواهر دنیوی و.... دعوت کرده است که این مقاله به بخشی از آنها پرداخته است.
بازتاب رمانتیسم در اشعار ادیب نیشابوری
حوزه های تخصصی:
رمانتیسم نهضتی هنری فکری در شعر معاصر مشروطه است. نوعی واکنش احساسی در برابر خرد محوری و تمایل به برجسته کردن خویشتن انسانی و گرایش به سوی خیال و رؤیا. تخیّل در زیبایی شناسی مکتب رمانتیسم از جایگاه مهمّی برخوردار است و بی تردید باید برجسته ترین ویژگی این مکتب و وجه ممیزه ی آن را از سایر مکاتب، رویکرد ویژه ی آن به تخیّل دانست. شاعران زیادی در این زمینه شعر سروده و آثاری پدید آورده اند. ادیب شاعر توانای معاصر را باید آغازگر رمانتیسم در ایران دانست. او شاعری کم بینا و اندوهگین از اهالی نیشابور است که با استفا ده از قوه تخیّل شاعرانه، آزادانه به بیان عواطف و احساسات خویش در شعر پرداخته است. مسأله اساسی پژوهش حاضر نشان دادن جلو ه های رمانتیسم اشعار ادیب نیشابوری به شیوه ی توصیفی تحلیلی است. برای دست یابی به این هدف ابتدا ویژگی های تصویر رمانتیک اشعار ادیب، سپس جایگاه تصویر در بافت شعر و در نهایت سه کارکرد تصویر رمانتیک اشعار ادیب مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ویژگی های تصویر رمانتیک به وضوح در شعر ادیب قابل رؤیت است، در این میان اندوه رمانتیک، پویایی و فردیت تصویر بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده اند، مهم ترین کارکرد تصویر رمانتیک شعر ادیب تأثیر در احساس و همزادی با احساس و معناست.