فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۷۳۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
هفت اورنگ جامی و به تبع آن سبحه الابرار، با وجود آن که زبانی عاری از دشواری دارد، از تصحیف و تحریف ناسخان و کاتبان مصون نمانده و همین مسئله باعث شده است، نسخه منقّح چاپی از آن در دست نداشته باشیم. صرف نظر از چاپ های خارج از ایران، نسخه چاپی مرتضی مدرّسی گیلانی (1337ش) و نسخه انتشارات میراث مکتوب (1391ش)، دو چاپ مورد استفاده و اعتماد در ایران هستند. نسخه چاپی انتشارات میراث مکتوب، به رغم این که آخرین تصحیح این اثر است، منقّح نیست و اشکالات و بدخوانی هایی در آن دیده می شود. در این مقاله، متن سبحه الابرار از هفت اورنگ جامی انتشارات میراث مکتوب بررسی و خطاهای آن با توجه به سه نسخه خطّی (دو نسخه از کتابخانه ایاصوفیه و یک نسخه از کتابخانه مجلس شورا ی اسلامی)، نسخه بدل های مذکور در پاورقی چاپ میراث مکتوب و همچنین چاپ مدرّسی گیلانی، تصحیح شد؛ نتایج نشان می دهد که در بیشتر موارد، ضبط چاپی مدرّس گیلانی، به رغم تقدّم زمانی بر نسخه تصحیح شده میراث مکتوب، ارجح است و نسخه های خطّی مورد استفاده و نسخه بدل ها و سنّت ادبی نیز آن را تأیید می کنند؛ برخی خطاهای دیگر و خطاهای ویرایشی نیز در این تصحیح دیده می شود که در این مقاله به آن ها پرداخته شده است.
طبقه بندی و تبیین واژگان و اصطلاحات مالی و مالیاتی در بوستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
111 - 135
حوزه های تخصصی:
اغلب شاعران و نویسندگان با توجه به ارتباط گسترده با دربار پادشاهان و حُکام محلی، در آثار خود با بسامد بیشتر یا کمتر، به طرق مختلف به مدح و تعریف آنان می پرداختند و با توجه به میزان یادکردشان، حقوق و مستمری یا وجه نقد، دارایی و... دریافت می کرده اند؛ ازاین رو مسائل مالی به صورت شخصی برای شاعران و نویسندگان مهم بوده است. از سویی دیگر برای اداره هر کشوری، همواره یکی از مهم ترین منابع درآمدی، وضع و جمع آوری مالیات و به کارگیری منابع حاصل شده در کشورداری بوده است؛ لذا نظام های مالیاتی اهمیت قابل ملاحظه ای یافته و به عنوان یک موضوع اجتماعی نقش اساسی در زندگی مردم داشته است. صرف نظر از این که شاعر یا نویسنده را حکومتی یا مردمی بدانیم، شعر و نوشته شان در بسیاری از موارد متأثر از وضعیت جامعه و اجتماع بوده و می توان استنباط کرد که قاعدتاً واژگان و اصطلاحات مالی و مالیاتی در اشعار و نوشته آنان، نمود پررنگی داشته و هر شاعر و نویسنده ای با توجه به دانش و تجربه، به سبک و سیاق خود این واژگان و اصطلاحات را به کار گرفته است. با جست وجو در بوستان سعدی مشاهده شد که 84 واژه مالی و مالیاتی به صورت مجرد و 61 ترکیب ساخته شده از این واژگان، مورد استفاده قرار گرفته که بسامد قابل ملاحظه ای است. همچنین بسیاری از این واژگان و ترکیب ها، به سهولت و تعداد کمی از آن ها با مداقه بیشتر، بر اساس معیارهای مالی و مالیاتی در گروه های جداگانه تخصصی طبقه بندی شد.
بررسی سیر دگردیسی شخصیت سلطان محمود غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
85 - 110
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی ابعاد و ویژگی های شخصیتی سلطان محمود غزنوی در متون تاریخی، ادبی و عرفانی می پردازد. هدف این پژوهش، بررسی دگردیسی شخصیتی سیاسی و رهبر است. در این بررسی هم به اطلاعات بیوگرافی این شخصیت و هم به رشد، تعالی و گذار او در متون تاریخی، ادبی و عرفانی توجه شده است. نتیجه به دست آمده از بیوگرافی محمود غزنوی در متون تاریخی بیانگر آن است که او در بستر زندگی، اجتماع و فرهنگ خود از رهبران سیاسی قدرت طلب است که داعیه دار اسلام و دینداری است و به همین مناسبت، لقب ها و عنوان های مختلفی نیز به او نسبت داده شده است. او همچنین برای رسیدن به اهدافش گرایش های جنگ طلبانه دارد که به کشتار و قتل و غارت هایی منتج می شود. تولد و مرگ او در این متون به گونه ای انعکاس یافته که گویی درباره شخصیتی مقدس مطرح شده است. همچنین القابی که به او در متون ادبی و دیوان های شاعران – به خصوص در دیوان شعر عنصری و فرخی که نزدیک ترین متون مربوط به این دوره محسوب می شوند – اختصاص یافته، صفاتی مقدس مآبانه و باعظمت است که ابعاد تقدس و دینداری محمود غزنوی را برجسته کرده و تأثیر قابل ملاحظه ای در نوع نگرش نویسندگان و مخاطبان از این شخصیت داشته است؛ مسئله ای که بعدها در آثار عرفانی نیز انعکاس می یابد. همچنین نگاه مداحانه و ستایش گرانه تاریخ نویسان به اقدامات محمود غزنوی در کتاب های تاریخی سیر این دگردیسی را تسهیل بخشیده است. اما نقش هایی که در متون عرفانی به محمود غزنوی داده شده است او را از زمینه های تاریخی، سیاسی و اجتماعی حوزه بیوگرافی اش تمایز داده است.
موسیقی شنیداری (بیرونی، کناری و درونی) شعر در غزل های کمال خجندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
63 - 83
حوزه های تخصصی:
موسیقی شنیداری شعر که جمال شناسی شعر نامیده می شود، بزرگ ترین عامل سحرآمیز در شعر است که مخاطب را مسحور خود می سازد. در این پژوهش بررسی موسیقی شعر در غزل های کمال خجندی، یکی از شاعران قرن هشتم مورد ارزیابی قرار گرفته و ارزش های موسیقایی شعر او از زاویه های مختلف به شیوه توصیفی – تحلیلی پردازش شده است. کمال خجندی در موسیقی بیرونی مانند حافظ، بحرها و زحافات معروف و پرکاربرد در شعر فارسی را به کار گرفته و بیشتر از وزن جویباری، شفاف، نرم و وزن بلند استفاده کرده و از ضربی شدن شعر و وزن دوری یا متناوب و تکرارپذیر، استقبال زیادی نکرده است. 64 درصد از غزل های کمال ردیف دارند. 39 درصد از غزل های این شاعر در وزن های مختلف بحر رمل سروده شده است. در موسیقی کناری از قافیه و ردیف های مناسب و دل پذیر بهره گرفته و واژه های قافیه و ردیف در شعرهای این شاعر، بیشتر به هجای کشیده ختم شده و امکان کشش موسیقی کلام و زیباتر کردن آن را فراهم ساخته است. در موسیقی درونی نیز با استفاده از آرایه های بدیع لفظی به شکل دل انگیزی، موسیقی شنیداری درونی را آشکار نموده است. کمال در مواردی بیت یا مصرعی از شعر سعدی و حافظ را تضمین کرده است. سبک شخصی کمال هم پیوندی با حافظ و هم پیوندی با سعدی دارد. موسیقی شنیداری در غزل های کمال در زوایای گوناگون از زیبایی هایی برخوردار است.
کاربرد زلف به عنوان سرپوش شراب در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
137 - 156
حوزه های تخصصی:
گاهی در متون ادبی، «زلف» با عناصر میخانه نظیر شراب و ساقی همراه شده یا با آن ها ترکیب خاص ساخته است. مثل اینکه «زلف ساقی»، «ساقی زلف انداز» یا به صورتِ استعاری «نافه» به جای زلف به کار رفته است، اما تناسبی با مفهوم رایج زلف به عنوان عضو بدن انسان یا زلف معشوق ندارد، ولی محققان، زلف را فقط به عنوان زلف انسان و معشوق تصور کرده اند. شارحان دیوان حافظ به سبب اینکه زلف را فقط مربوط به معشوق می پنداشته اند در ابیاتی که در کنار زلف از باده یاد شده به تعابیر دور رفته اند و شاید یکی از علت هایی که موجب تصور عدم انسجام در غزلیات حافظ شده، همین عدم توجه به معنای اصلی و کاربردی واژه هایی نظیر زلف در عصر حافظ است. فرض اصلی ما در این موارد آن است که «زلف» به معنای درپوش و وسیله بستن به کار رفته است. واژه «زلفین» و «زرفین» در متون کهن به معنی حلقه در به کار رفته است. «ین» در اینجا نسبت است به زلف یعنی زلفی. در زبان دری امروز افغانستان همچنان «زلفی» و «زلفک» به معنی زنجیر و وسیله بستن در و دروازه کاربرد دارد. کاربرد زلفی و زلفک در فارسی افغانستان بیانگر آن است که واژه زلف در فارسی قدیم، معادل واژه عربی «فدام» برای سرپوش شراب به کار می رفته است. واژه های دیگر نظیر گیسو و موی نیز به سبب اشتراک معنا با زلف، به همان مفهوم و کاربرد تا حدّی رواج یافته است. براساس این مفهوم از زلف، به بازنگری در مواردی از شعر حافظ پرداخته ایم که پیش تر، محققان به عنوان زلف معشوق تلقی کرده اند. همچنین براساس آن به عدم انسجام در غزلیات حافظ معتقد شده اند و از کاربرد مفاهیم طنزآمیز در غزل حافظ غفلت کرده اند.
نشانه های اساطیری در سام نامه و گرشاسب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
45 - 61
حوزه های تخصصی:
حماسه و اسطوره پیوندی استوار دارند؛ چنان که گاه حماسه را برآمده از بطن اسطوره دانسته اند. بسیاری از داستان های کهن عامیانه و حماسی زیربناهایی اساطیری دارند. شخصیت ها، موجودات و حوادث این گونه داستان ها اغلب در لایه ای اساطیری پیچیده شده اند تا مؤثرتر واقع شوند. هر دو داستان سام نامه و گرشاسب نامه آثاری برآمده از مواریث اساطیری، تاریخی و فرهنگی ایران باستان هستند که کمابیش با جهان بینی توحیدی سرایندگان خود درآمیخته اند. با بررسی تطبیقی میان نشانه های اساطیری موجود در این دو اثر و آن چه به عنوان ویژگی متن حماسی شناخته می شود، جایگاه این متون را در میان متون حماسی و اساطیری بررسی می کنیم. با این بررسی مشخص می شود که روند حوادثی که قهرمانان در گرشاسب نامه با آن مواجه می شوند تا حدودی در جهت اهداف ملی و قومی و کاملاً مطابق با ویژگی های متون حماسی است، اما در سام نامه همه چیز حول محور عشق شخصی سام می گردد و با وجود استفاده استعاره گونه ای که سراینده آن از اساطیر کرده است، می توان سام نامه را در ردیف متون نیمه حماسی- نیمه غنایی طبقه بندی کرد.
عناصر انسجام ساز متنی در منطق الطیر، بر اساس آرای هلیدی و حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
17 - 43
حوزه های تخصصی:
نظریه انسجام مایکل هلیدی و رقیه حسن، یکی از روش های علمی، کارآمد و متقن درجهت شناسایی میزان متنیّت، انسجام و یکپارچگی هر متنی است. انسجام، بررسی روابط موجود در سازه های نحوی و اجزای تشکیل دهنده یک متن است. ازاین رو، با روش توصیفی تحلیلی درصدد هستیم تا مسئله عناصر انسجام ساز متنی و روابط معنایی میان بندها را بر اساس رویکرد هلیدی و حسن در منطق الطیر عطار مورد بررسی قرار دهیم. از میان بندهای مختلف، به بررسی 3000 بند در منطق الطیر پرداخته ایم. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در انسجام دستوری، حذف بیشترین بسامد و جای گزینی، کمترین بسامد را در منطق الطیر داشته است. فراوانی ﻣؤلفه حذف، یکی از ویژگی های بلاغی عطار، درجهت جلوگیری از یک نواخت بودن متن، تلاش ذهن برای یافتن عنصر محذوف وتقویت موسیقی به شمار رفته است. در انسجام واژگانی بازآیی، تکرار بیشترین بسامد و شمول معنایی، کمترین بسامد را در این منظومه دارا هستند. عطار با استفاده فراوان از ﻣؤلفه تکرار درصدد تأکید و برجسته سازی اغراض ثانویه کلام خویش بوده است. در انسجام واژگانی-باهم آیی، باهم آیی متداعی، بیشترین بسامد را در این منظومه داراست. در انسجام پیوندی، ادات ربط افزایشی، بسامد بیشتری نسبت به دیگر ﻣؤلفه های انسجام پیوندی دارد که این ﻣؤلفه، علاوه بر آنکه حلقه اتّصال میان بندهاست، گفتمان های مختلف را در متن به وجود آورده است؛ بنابراین هر سه انسجام دستوری، واژگانی و پیوندی نقش بسزایی در ایجاد متنیّت، انسجام و یکپارچگی در منطق الطیر دارند.
بررسی اسماء و صفات الهی در دیباچه مخزن الاسرار و هفت پیکر نظامی گنجوی با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی «فرکلاف»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
157 - 184
حوزه های تخصصی:
شاعران در دیباچه آثار خود به طرح مسائل گوناگون از جمله ستایش پروردگار و برشمردن اسماء و صفاتش می پردازند و آراء خود را درباره آن ها بیان می کنند. در این پژوهش، اسماء و صفات الهی در دیباچه مخزن الاسرار و هفت پیکر نظامی با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادیِ «فرکلاف» نقد و تحلیل شده اند. الگوی سه بُعدی فرکلاف برای تحلیل متن ها عبارت است از: توصیف، تفسیر و تبیین. هدف نهایی فرکلاف از الگوی سه بعدی خود، روشن ساختن ارتباط میان متن، گفتمانی که متن در آن تولید می شود و مناسبات قدرت و ایدئولوژی و هژمونی است تا سرانجام مشخص شود که متن در جهت تحکیم و بازتولیدِ گفتمان ها و ایدئولوژی هایِ مسلط است، آن ها را به چالش می کشد یا تغییر می دهد. پرسش بنیادین این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی به انجام رسیده، این است که نظامی چگونه و چرا برخی از اسماء و صفات الهی را پررنگ و برخی دیگر را نفی کرده است؟ برای یافتن پاسخ، متن در دو سطح کلی واژگانی و دستور زبانی بررسی و نقد و تحلیل شد. سرانجام یافته ها نشان داد، بیشتر اسماء و صفات الهی مورد اشاره نظامی از مشترکات تمامی فرقه های کلامی اسلامی بوده است؛ البته گاهی هم به اسماء و صفاتی برمی خوریم که منطبق بر تفکر اشعری و ضد کلام معتزله و امامیه است.
تحلیل فرایندهای مناظره چینی ها و رومی ها بر پایه نظریه نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر بر آن است تا با تحلیل فرایند افعال و نظام گذرایی، نقش اندیشگانی «مری کردن چینی ها و رومی ها» را بر بنیاد نظریه نقش گرای هلیدی بررسی کند. به بیان دیگر، کشف دنیای تجربی، ذهنی و عینی مولانا در این مناظره با تحلیل و بررسی فرایندهای نقش اندیشگانی صورت می گیرد. روش آماری در این مقاله ترکیبی (کیفی کمی) است و نحوه اجرای آن توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری تمام ابیات این مناظره (33 بیت) است و نمونه، شامل همه افعال آن (68 فعل در 33 بیت) است. براساس یافته ها و نتایج حاصل از این پژوهش به نظر می رسد نظریه نقش گرای هلیدی، در خوانش حکایت چینیان و رومیان مناسب است. فرایندهای مادی به عنوان یکی از ابزارهای اندیشه مولانا برای برقراری رابطه ملموس تر و عینی تر با مخاطب و درنتیجه روشن شدن مدارهای عرفانی او هستند؛ بنابراین در این مناظره فرایندهای مادی بیشتر از سایر فرایندها در خدمت دیدگاه عارفانه مولانا قرار گرفته اند.
بازتاب آیه الست در کتاب فیه مافیه با نگاهی به مثنوی معنوی و دیوان شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
19 - 34
حوزه های تخصصی:
در تاریخ تصوف و عرفان یکی از مهم ترین مسائل نظری که تأثیری پایدار و عمیق بر همه جریان های فکری عرفانی و در پیِ آن، ادبی داشته، مسأله میثاق یا عهد الست (سوره اعراف /172) است. این مفهوم در صدر اسلام عمدتاً با واژگان مندرج در آیه و ارائه معنای ظاهری آن انعکاس می یافت؛ اما با ورود آن به آثار اندیشمندان، سیر معنایی و تطور واژگانی آن نیز تغییر یافت و اغلب با عشق ازلی درآمیخت که در اوج خود در آثار مولوی متجلی شد. مولانا در اشعارش، چه در مثنوی و چه دیوان کبیر با ترکیبات اضافی و وصفی به عهد ازلی با تمام مظاهر و مفاهیم متنوّع آن اشاره می کند و در خوشه ای معنایی با کلمات جانشین با واژه الست به تفسیر و تأویل آن ها می پردازد. مولانا در آثار منثور خویش از جمله کتاب فیه مافیه نیز به گونه ای خاص به مفهوم الست پرداخته است. برای دریافت این مفهوم باید از طریق قرینه سازی این اصطلاحات با موارد مشترک در مثنوی و دیوان کبیر به تفسیر آن ها راه یافت به گونه ای که این سه کتاب را باید شرح و بسط و تأویل و تفسیر یکدیگر دانست. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی ضمن ارائه بازتاب آیه الست در کتاب فیه مافیه از طریق نشان دادن برخی از موضوعات کلیدی هم نشین با این موضوع در کتاب یادشده، تفاوت شیوه این اثر با مثنوی معنوی و دیوان شمس را نیز بیان می کند.
طنز موقعیت چشمه دیگری از نبوغ حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبیعی ترین نوع طنز، طنز رفتاری است که بدون هیچ گونه هنرنمایی های ادبی و زبانی، موجب طیبت و تعجب و حیرت می شود. حافظ برخلاف شاعران هم عصر خود در اواخر ایلخانیان و عهد تیموریان که تنها به بازی های زبانی و صناعت های ادبی در شعر اهمیت می دادند، دو عنصر صورت و محتوا را به طور هم زمان در کانون تمرکز خود قرار می دهد. به این سبب طنز های موقعیتی در اشعار او بیشتر از طنزهای ادبی است. حافظ معمولاً به جای انتقاد از سیاست حکومت ها، رفتارهای بی هنجار حکومتیان و طرف داران آن ها را که اغلب درآمیخته با تزویر و ریا است به طور صریح به تصویر می کشد تا از تقابل و تعارض آن ها با رفتارهای منطقی و متعارف انسانی، موقعیت های تمسخرآمیز و مضحک پدید آورد. یا آن که رفتارهای ریاکارانه را در برابر رفتارهای شفاف عرفی قرار می دهد تا از این طریق موقعیت های تقابل دار و طنزآمیز بیافریند. برخی از گونه های طنز موقعیت در اشعار حافظ عبارت اند از: صراحت گویی، خودزنی/ تظاهر به فسق و دگراندیشی، وارونه کاری/ وارونه گویی، تناقض گویی و تقابل آفرینی، تکبر و طلب کاری، طنز تراژیک، اغراق و مبالغه، خودکم بینی، دلیل آوری توجیه گرانه، شوخ طبعی. در این مقاله فقط سه گونه نخست را به بررسی گذاشته ایم.
بررسی و مقایسه معراج نامه مخزن الاسرار و مظهرالاسرار از منظر بلاغی، زبانی و محتوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
101 - 122
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش معراج نامه پیامبر(ص) در مخزن الاسرار نظامی و مظهرالاسرار عبدی بیگ بررسی و مقایسه شده است. با توجه به تقلید و اقتباس عبدی بیگ از نظامی از طریق این مقایسه به دقایق کلام دو شاعر و هنر توصیف گری و مضمون آفرینی آن دو و نیز ظرایف و زیبایی های سخن آنها بهتر می توان پی برد. بنابراین هر دو اثر از منظر ساختار مضمونی و درون مایه، عناصر بلاغی و آفرینش های زبانی مقایسه و تحلیل شده اند. این پژوهش نشان می دهد که از نظر مضمون و درون مایه، مظهرالاسرار تحت تأثیر شیوه کلام نظامی در مخزن الاسرار است؛ از نظر بلاغی بسامد استعاره های نظامی بیشتر است و در مقابل بسامد تشبیهات عبدی بیگ نیز از نظامی بیشتر است، این مطلب نشانگر استعاره گرابودن نظامی در مقایسه با عبدی بیگ است. از نظر آفرینش های زبانی و ترکیب سازی نظامی بسیار نوآورانه تر از عبدی بیگ عمل کرده و حدود 35 ترکیب و عبارت نو آورده و این امر در مظهرالاسرار فقط 13 مورد است. دلیل این تفاوت به سبک دو شاعر برمی گردد، نظامی اغلب از نظر آفرینش های زبانی و تصویرگری از مقلدانش نوآورتر و مبدع تر است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده و هدف، بررسی و مقایسه معراج نامه مظهرالاسرار با مخزن الاسرار در سطوح بلاغی، زبانی و محتوایی و مشخص کردن میزان تقلید و نوآوری عبدی بیگ است، همچنین تأثیرگذاری نظامی بر عبدی بیگ و جایگاه کلام و هنر این شاعر مقلد بهتر مشخص می شود.
شگردهای سبکی علامی در مکاتبات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
91 - 114
حوزه های تخصصی:
در قرن دهم تا میانه قرن دوازدهم، نثر فارسی به سرعت به سمت انحطاط و پستی حرکت می کند. در این زمان ابوالفضل علامی (958-1011ق)، به عنوان قدیم ترین کسی که به فساد نثر فارسی پی برده است، اصلاح و تغییر سبک نثر را آغاز می کند. او با احاطه به زبان فارسی و آثار پیشینیان به سبکی نزدیک به سبک عراقی باز می گردد و از نثر عهد صفوی دور می شود و سبکی را به وجود می آورد که می توان به آن سبک ابوالفضل گفت. در این مقاله، به شیوه سبک شناسی لایه ای در پنج سطح آوایی، لغوی، نحوی، بلاغی و فکری به بررسی سبک خاص نثر ابوالفضل علامی و شاخصه های ممتاز و پرتکرار آن در مکاتبات علامی پرداخته ایم. ازآنجاکه درآمیختگی مختصات کهن و جدید از مهم ترین ویژگی های سبک عراقی است، سبک ابوالفضل ممزوجی از نثر فنی مسجع و ساده مرسل، با غلبه نثر ساده است. اجتناب او از تکلفات و تصنعات منشیانه در سطوح آوایی و بلاغی سبب سادگی و روانی نثر او شده و می توان گفت، تنها ضعف انشای او غلبه برخی عیوب دستوری خاص این دوره در برخی مواضع نثر است. از لحاظ فکری ایدئولوژی صلح کل، به عنوان پی رنگ فکری مکاتبات، وجهی حکمی به نثر او بخشیده است. این شاخصه فکری در کنار فارسی گرایی و ترکیب سازی های لغوی که وجه بارز و شاخصه اصلی نثر علامی محسوب می شود، سبب تشخص نثر او شده است؛ ازاین رو اصل در تشخص شیوه نثر علامی، فکر نو در قالب طرزی متمایز با سبک رایج عصر است.
نقش انسجام در شناخت و تحلیل استعاره تهکّمیه در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
147 - 168
حوزه های تخصصی:
مهم ترین پیام حافظ و اندیشه ژرف او رندی و مبارزه با ارباب زور و تزویر است. زبان رند هنرمند در مبارزه، دارای دو ویژگی ایهام و طنز است. استعاره تهکّمیه از زمره ابزار و روش های ضروری و مؤثر برای ایجاد طنز است. در این مقاله، برای تبیین اهمیّت دقت در انسجام غزلیات حافظ، به شبکه منظم انتخاب الفاظ و تعابیر و تناسب هندسی آن ها در ایجاد استعاره تهکّمیه دقت کرده ایم. بسیاری از مواردی که شارحان حافظ به سبب بی توجهی به این شیوه حافظ، به عرفانی بودن آن حکم کرده اند و در تفسیر عرفانی آن موارد کوشیده اند براساس دقت در شیوه کاربرد استعاره تهکّمیه مشخص می شود که بیان رندانه است و با تصوف و زهد تناسبی ندارد بلکه در نقد مدعیان این مسلک است. وقتی صوفی، زاهد، واعظ، شیخ و محتسب و اصحاب قدرت از مقام و جایگاه خود سوءاستفاده می کنند و بر اثرِ قدرت تبلیغی و اهرم های مقدسی که در اختیار آنان هست، امکان مقابله با آنان و هشدار به خلق به صورت عادی میسّر نیست شاعر با این روش به نقد مؤثر کردار آنان می پردازد.
اوحدی مراغه ای و راه ملامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است که جایگاه اوحدی مراغه ای در گونه ای از غزل سرایی، یعنی قلندریات و ادبیات ملامتی، بازشناسی شود. دقت و مطالعه در دیوان اوحدی به اثبات می رساند که او علاوه بر پرداختن به مضامین ساده ادبیات ملامتی همچون مجاهده نفس، بی توجهی به ردّ و قبول خلق، رهایی از بند تعلقات دنیوی، تأکید بر صدق و اخلاص و... اصراری ویژه بر افراطی ترین و بی پرواترین این گونه مضامین دارد. همچنین مطالعه در دیگر آثار اوحدی مانند مثنوی جام جم و قصاید دیوان وی نیز گویای این است که این مضامین مطرح شده در غزلیاتش دارای کاربردی ملامت جویانه است و بیشتر جنبه استعاری و شاعرانه دارد تا این که آن ها را بازگوکننده واقعیت احوال اوحدی بدانیم. همچنین اگر آثار ملامتیان را برخاسته از دو انگیزه درونی و فردی یا بیرونی و اجتماعی تلقی کنیم، بررسی غزلیات اوحدی نشان می دهد که گرایش او به انگیزه های بیرونی و اجتماعی در پرداختن به ادبیات ملامتی بیشتر از انگیزه های درونی است.
بررسی و نقد شیوه نگارش و محتوای اخلاقی تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ جهانگشای جوینی، علاوه بر اینکه یکی از مهم ترین آثار تاریخی دوره مغول به شمار می آید، از جنبه ادبی نیز یکی از شاهکارهای ادبیات پارسی است. در این پژوهش، جلوه ها و جنبه های گوناگونی اخلاقی کتاب تاریخ جهانگشا تحلیل و بررسی شده است. مدعای اصلی پژوهش حاضر این است که تاریخ جهانگشا علاوه بر ارزش های تاریخی، از جهت اشاعه مسائل اخلاقی و تعلیمی نیز یک اثر برجسته در عصر مغول، دوره ای دشوار برای فرهنگ ایرانی، به شمار می آید. به منظور بررسی این مدعا، مسائل اخلاقی تاریخ جهانگشا در دو نوع ایجابی و سلبی دسته بندی و در ادامه، انواع شیوه های بیان عطاملک جوینی در مسائل اخلاقی واکاوی شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که جوینی در مقام یک منتقد اخلاقی و مروج اخلاق در عصر مغول، با شیوه ای خلاقانه بیشتر متمایل به ترغیب افراد به امور نیک اخلاقی و اجتماعی بوده و به دلایلی همچون تلاش برای حفظ فرهنگ ایرانی، بیم از گزند مغولان در صورت نفی اعمال ایشان و ایدئولوژی ویژه او در باب اهمیت خوش بینی و امید، نهی از امور منفی، جایگاهی پایین تر در اندیشه او داشته است. همچنین به نظر می رسد تعدد روش های نویسنده در بیان مسائل اخلاقی حاکی از اهمیت تعلیم و اخلاق در نظام اندیشگانی او باشد.
نقدی بر توضیح چند بیت از بوستان سعدی به تصحیح و توضیح غلامحسین یوسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان شرح ها و توضیحات متعددی که بر بوستان سعدی نوشته شده است، توضیح غلامحسین یوسفی نسبت به شروح دیگر در جامعه ادبی و دانشگاهی اهمیت بیشتری دارد و به عنوان یکی از منابع اصلی درس «اشعار سعدی»، مورد استفاده و استناد استادان و دانشجویان است. با توجه به این مطلب، سؤال این است که آیا توضیح یوسفی قابل اعتماد و خالی از اشکال است؟ و آیا با وجود آن، خواننده از شرح های دیگر بی نیاز است؟ نگارنده در پاسخ به این سؤال ها پس از جمع آوری و نقل ابیاتی که در توضیح آنها اشکال و ایرادی دیده می شود، به ترتیب توضیح یوسفی و چند شارح دیگر (خزائلی، ناصح، سودی، انزابی نژاد و قره بگلو) را نقل کرده است. سپس به شیوه تحلیلی - انتقادی با ذکر دلیل، توضیح یوسفی بر هر بیت را نقد کرده و با استناد به لغت نامه دهخدا، معنا و توضیحی درباره بیت و واژه موردبحث ارائه کرده که درست یا دقیق تر به نظر می رسد. ضمن اینکه هرجا لازم بوده، در تأیید نظر خود شواهدی از سعدی و شاعران دیگر نیز نقل کرده است. از مجموع سیزده بیتی که در این مقاله نقد و بررسی شده است، نُه مورد از اشکالات به معنی بعضی واژگان مربوط می شود (بیت های شماره 7، 19، 46، 49، 72، 283، 2028، 2093، 3381) و ناشی از بی توجهی شارح به معانی مختلف یک واژه است. دو مورد از اشکالات، مربوط به خوانش واژه و معنی آن است (بیت های 1175 و 2020). دو اشکال دیگر به معنی کلی بیت مربوط می شود (بیت های 277 و 2503).
فغانی شیرازی در هرات و تأثیرپذیری های او از شعر آصفی هروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
35 - 60
حوزه های تخصصی:
سفر فغانی شیرازی به هرات و چگونگی برخورد با او بر اساس روایت اوحدی بلیانی، باعث شده تا گروهی از پژوهش گران معاصر شعر و ادب فارسی بر مبنای آن روایت، مکتب ادبی هرات سده های نهم و دهم را نقد و ارزیابی کنند. اتکا به روایت واحد و نادیده گرفتن دیگر روایات و نکات جانبی مسأله، از یک سو مانع شناخت دقیق شعر و ادب هرات اواخر روزگار تیموری و اوایل عهد صفوی شده و از سوی دیگر جایگاه هرات را در ایجاد مکتب نازک خیال در ابهام قرار داده است. این رویکرد، فغانی شیرازی را تنها بنیان گذار مکتب نازک خیال یا آن چه به نام سبک هندی شناخته می شود، معرفی می کند و از بیان نقش دیگر شاعران آن روزگار مانند آصفی هروی در بنیان گذاری این مکتب، پرهیز می کند. ازآن جاکه روایت اوحدی تنها روایت نیست و روایات دیگر عکس این مسأله را ثابت می کنند، پرداختن به این موضوع اهمیت می یابد. بازنگری سفر فغانی به هرات و بررسی گوشه های تاریک این سفر و تأثیرپذیری فغانی شیرازی از آصفی هروی و تأثیرگذاری او بر برخی از شاعران هرات، موضوع اصلی این مقاله است که با روش استنادی تاریخی به صورت تحلیلی توصیفی ارائه می شود. برایند این پژوهش آن است که برخلاف روایت اوحدی بلیانی، شعر فغانی شیرازی در هرات مورد استقبال و تحسین قرار گرفته است. فغانی از شیوه شعر رایج آن زمان هرات به ویژه شعر آصفی تأثیرپذیرفته و در مواردی خود تأثیرگذار بوده است.
چندمعنایی و گونه های آن در غزلیات خواجو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواجوی کرمانی در غزلیات خود از تمهیدات و ابزار های بلاغی مختلفی برای گسترش دامنه معنا استفاده کرده است که در بلاغت معاصر آن ها را زیرمجموعه صنعت ایهام می دانند و می توان گفت با مقوله های تزئینی ایهام، از جمله ایهام تناسب، ایهام تبادر، ایهام تضاد، ایهام ترجمه، ایهام ترادف و... تفاوت دارند. گونه های مختلف این شگردها عبارت اند از: ایهام لفظی، ایهام مجازی، ایهام کنایی، ایهام ساختاری، ایهام چندگانه خوانی، ایهام اضافی و ایهام استخدامی. مسأله ای که در این مقاله به روش تحلیلی توصیفی بدان پرداخته می شود، آن است که خواجوی کرمانی، در غزلیات خود از کدام گونه های ایهام برای بالابردن ظرفیت معنایی سخنانش سود جسته است؟ و ترتیب فراوانی استفاده از این شگردهای ایهامی در کلام او چگونه است؟ پس از ارائه تعاریف ایهام در بلاغت گذشته و معاصر و بررسی گونه های ایهامی منجر به چندمعنایی، بر مبنای بررسی جامع غرلیات خواجو، این نتایج به دست آمد: نخست، خواجو در غزل هایش، به جز ایهام چندگانه خوانی، از همه گونه های معناساز ایهام، استفاده کرده است؛ دوم، از میان انواع ایهام چندمعنایی، استخدام را بیشتر و ایهام اضافی را کمتر از گونه های دیگر به کار برده است. دیگر گونه های ایهامی به کاررفته در غزلیات خواجو، به ترتیب، عبارت اند از: ایهام لفظی، ایهام کنایی، ایهام ساختاری، ایهام مجازی و ایهام اضافی.
جمهره الأمثال و امثال کهن ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
169-174
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین منابع شناخت امثال کهن ایرانی، کتب امثال عربی، بهویژه کتبی است که نویسندگان آنها ایرانی بودهاند. در این باره، دو کتاب، از حیث اشاره به امثال کهن فارسی، جایگاه برجستهای دارد: یکی، الأمثالُ الصّادرهُ عَن بُیوتِ الشِّعر از ابوحمزه اصفهانی (درگذشته: قبل از 360)، که باب هفتم آن، «فی أبیاتِ ذاتِ أمثالٍ مَنقولهٍ مِنَ الفارِسیّهِ إلَی العَرَبیّه»، است. در این بخش، ابیات فراوانی آورده شده که ترجمه مثلهای فارسی است (اصفهانی، 1430: 675 به بعد)، و دیگر، جَمهَرهُ الأمثال ابوهِلال عسکری (395م). این کتاب دربردارنده حدود دو هزار مثل عربی و شرح آنهاست که بهترتیب الفبایی تنظیم شده است. البته در لابهلای شماری از مدخلها، به امثال عربی دیگری نیز اشاره شده است.