صلح از دغدغه های بشری است که در ادبیات عرفانی و اندیشه های فلسفی در ادوار گوناگون مورد توجه بوده است. در آثار عطار و مولانا صلح جویی به عنوان نیازی اجتماعی برای رفع کینه ها و دشمنی ها معرفی شده و بازتاب یافته است. ملاصدرا نیز به مفهوم صلح و مدارا توجه ویژه ای داشته است. هدف از این مقاله بررسی زمینه های تحقق صلح بشری از طریق تطبیق رویکرد صلح جویی عطار و مولانا و مقایسه آن با نگاه فلسفی ملاصدرا است. مسئله پژوهش، میزان همگرایی و یا تعارض میان دیدگاه های صوفیانه عطار و مولانا با رویکرد فلسفی ملاصدرا درباره صلح و همچنین امکان پیوند میان دیدگاه های آنان برای اثر گذاری در اجتماعات انسانی است. این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیلی توصیفی نوشته شده است. نتیجه به دست آمده از پژوهش نشان می دهد که صلح گرایی به عنوان جریانی اجتماعی در آثار عطار و مولانا تحت مفاهیم و عناوین «صلح درون» و «صلح کل» پایداری مداومی دارد. با نگرشی صوفیانه، عطار و مولانا مردم را به صلح درون و صلح کل در پرتو فضیلت های اخلاقی اعم از عشق، تسامح، مدارا، قناعت و نیکی دعوت کرده اند. ملاصدرا نیز جلوه های صلح را در راستای وصول به مقام «انسان کامل» مورد توجه قرار داده اما شالوده صلح در فلسفه صدرایی بر خلاف شعرای مذکور، که مبتنی بر تجربه عارفانه (کشف و شهود) است، مبتنی بر عقلانیت نظری با رویکرد اعتدال گرا و عدالت محور است و او امنیت را در زندگی اجتماعی برای تحقق صلح ضروری می داند.