فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۲۱ تا ۳٬۲۴۰ مورد از کل ۵۱٬۴۳۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
شاهنامه نامدارترین اثر حماسی ایران است. آثاری نظیر شاهنامه، در کنار روایت داستان های پهلوانی، با نشاندن هنجارها و ناهنجاری ها در مقابل هم، وظیفه تعلیم نیکی ها را نیز انجام می دهند. داستان نبرد رستم و سهراب اگر چه بخش کوچکی از شاهنامه است امّا از مشهورترین داستان های این کتاب است. این نوشتار، داستان رستم و سهراب شاهنامه فردوسی را از منظر ادبیات تعلیمی و مبحث راستگویی، می نگرد. در یک نگاه گذرا و سرسری به داستان رستم و سهراب، با توجه به آغاز و پایان داستان، خواننده گمان می کند که فردوسی هم همانند تصوّر بسیاری از مردم آن روزگار، تقدیر را بدون نقش فعّال آدمی، مهم ترین عامل بروز فاجعه مرگ سهراب قلمداد می کند امّا با نگاهی دقیق تر به داستان به نظر می رسد که فردوسی، در چینش مکالمات اشخاص این داستان، نشان می دهد که همگی در پنهان کردن حقیقت، دست دارند و همین کارهای آن ها در وارونه نشان دادن حقایق دست به دست هم داده و به بروز فاجعه منتهی شده است.
بررسی دیدگاه عین القضات درباره شعر و بررسی اشعار فارسی آثار او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادب از سرآمدانِ روزگاران. از ویژگی های نوشته های او که سرشاراند از نکته سنجی های عرفانی، حکمی و ... و این پژوهش به بررسی آن ها پرداخته، یکی نیز اشعار فارسیی است که بیشتر بی نام گوینده و گاه با نام گوینده در جای جای سخنان او آمده و این ویژگی پی آمد دیدگاه ویژه ی او به شعر است. پرسش اصلی این پژوهش یکی دیدگاه ویژه یِ قاضی در باره ی شعر است و دیگر کیستی و چیستی شاعرانی که بیت هایی از آنان آورده. در پاسخ به این پرسش ها به شیوه ی کتابخانه ای نخست دیدگاه پیشرفته ی قاضی که شعر را آیینه ای می داند که هرکس خویشتن خویش را در آن می بیند، باز نموده ایم. دیدگاهی که با دیدگاه امروزیان درباره ی مرگ مؤلف و بی معنی بودن شعر همانند است، و سپس تا آن جا اسناد تاریخی یاری کرده اند، شاعرانی چون ابوالحسن بستی و یوسف عامری و احمد حمویه و واعظ سرخسی و ... را که قاضی ابیاتی از آنان آورده، شناسانده ایم و به این نتیجه رسیده ایم که قاضی هم درباره ی شعر دیدگاهی پیشرفته داشته و هم نام و نمونه هایی از اشعار چند شاعر عارف سده های چهارم و پنجم را که جای دیگری نشانی از آن ها نیست، زنده نگه داشته.
بررسی تطبیقی الهی نامه و منطق الطیر عطار بر اساس سلسله مراتب نیازهای مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عطار تجربه والای عشق، خودیابی، خودشناسی و معرفت الهی را در کتاب های خود در اختیار همگان قرار داده است. او راه رسیدن به کمال را عبور از وادی طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا می داند، او با خودشناسی و نشان دادن وجوه مختلف آدمی، کمال انسانی و رسیدن به سرچشمه عشق را برای انسا ن ها تضمین می کند. مزلو با تعیین سطوحی برای نیازهای آدمی در تلاش است تا انسان خود شکوفا را معرفی نماید. عطار می کوشد تا جام وجود را از می صافی لبریز کند و از جامعه خود نیز غافل نمی ماند، با توجه به بیان خواست های آدمی از زبان پرندگان در منطق الطیر و شاهزادگان الهی نامه، بررسی تحلیلی - تطبیقی نظریه نیازهای مزلو و دو کتاب الهی نامه و منطق الطیر پرده ای دیگر از علم و شخصیت عطار و را برای ما بازگو خواهد کرد. عطار پس از تجربه های خود و رسیدن به من برتر، جامعه خود را نیز آگاهانه به رشد هرچه بیشتر و همه جانبه تر فرا می خواند، مزلو نیز با مطالعه بر روی اشخاص موفق در پی یافتن مفهوم کمی برای انسان کامل است. اشعار عطار، نمودار عملی و نظری او در رشد نیازها است.
بررسی و تحلیل هویت انسان در سروده های سپیده کاشانی و قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان با توجه به شرایط زیستی و تاثیرپذیری اش از محیط و روی داده های سخت زندگی اجتماعی، به هویت خود شکل می دهد. این هویت زاده فردیت یافتگی و تقابل درون و بیرون اوست. تقابلی که در ازل از ناسازی خاک وجود او و روح الهی، به وجود آمده و خود ایجادگر تقابل های دیگر شده است، بنابراین انسان با گرایش به هر یک از این دو عنصر، سرنوشت خویش و سعادت و شقاوت خود را رقم می زند. او در مواجهه با بلایای سخت، بیش از شرایط عادی، ویژگی های ذاتی و اکتسابی را بروز می دهد. یکی از این رویدادهای تعیین کننده، جنگ است که بر انسان تحمیل می شود و او را بر سر دوراهی مقاومت یا تسلیم قرار می دهد تا فضیلت و یا رذیلت هایش را به نمایش بگذارد. در این مقاله برسر آنیم بدانیم که آدم ها، در جریان جنگ، از دید سپیده کاشانی و قیصر امین پور، چه ویژگی هایی دارند و چگونه می توانند با این خصوصیات، ذات الهی و پنهان خویش را آشکار کنند. داده های این مقاله با بهره گیری از شیوه کتابخانه ای فراهم آمده و با روشی کیفی، توصیف و تحلیل شده است. مهم ترین دستاورد این پژوهش این است که در آغاز جنگ ذات الوهی انسان ها همواره شیطان را محروم می کند ولی با پایان یافتن جنگ، به تدریج شیطان راه نفوذ در آنان را می یابد.
بررسی تطبیقی مهاجرت در آینه های دردار گلشیری و بی خبری کوندرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
83 - 109
حوزه های تخصصی:
مهاجرت مفهوم و کنش مدرنی نیست، اما نگرش به آن در سده بیستم، بویژه پس از نیمه دوم آن بانگریستن به وضعیت انسان معاصر و خودآگاهی اش عوض شده است، وگرنه، مهاجرت از همان آغاز آفرینش وجود داشته و چه بسیار کسان که هجرت کرده اند (از اشخاصی بزرگ همچون حضرت ابراهیم و پیامبر اسلام و یارانش، و یا مهاجرت برخی اقوام در زمان جنگ ها). اما آنچه که در این میان، نگاه کوندرا و گلشیری را متمایز می کند، نگاه این دو به مهاجران در غربت (نگاه گلشیری در آینه های دردار ) و برگرداندن آن ها به کشورشان (نگاه کوندرا در بی خبری ) است، تا فرق اساسی بین خود و هم میهنان و حتی نزدیکان شان را ببینند. در این میان گلشیری مهاجران ایرانی را در غربت توصیف می کند و کوندرا مهاجران را به پراگ برمی گرداند؛ دو چیزی تقریبا متفاوت، اما هر دو راجع به مهاجرت و مهاجران و تغییر آن ها در این فرایند که سرانجام به دو نتیجه متفاوت منجر می شوند.
بررسی تطبیقی رمان ملکوت و مورد عجیب دکتر جکیل و آقای هاید از دیدگاه مکتب گوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
294 - 318
حوزه های تخصصی:
در دنیای داستان نویسی، گوتیک گونه ای داستانی است که مرزهای میان واقعیت، توهم و جنون را مطرح می کند. بازی واقعیت و توهم با بهره گیری از مفهوم مرموز، خواننده را دچار دلهره ای درک ناپذیر می کند و به ویژه از موارد وهم و ترس های کلی درباره مرگ بهره می برد. این گونه داستان ها بیشتر در فضایی رنجور و بیمارگونه رخ می دهند. یکی از آثار مهمی که در سده نوزدهم در این سبک نوشته شد، رمان دکتر جکیل و آقای هاید نوشته رابرت لوئی استیونسون بود. این سبک در عرصه رمان نویسی ایران نیز راه یافت و ازجمله آثاری که مهم ترین شاخصه های این مکتب را داراست، رمان ملکوت است که ازلحاظ مضمون و شاخصه های مکتب گوتیک قابلیت انطباق با رمان دکتر جکیل را دارد. درماندگی و دوگانگی شخصیت ها، مسخ شدن، کشمکش و ستیز شخصیت ها با دنیای درونی و بیرونی، حضور ارواح، مکان های مخوف، مرگ، جنون، قتل های رعب انگیز، حوادث عجیب، ترسناک و غیرمعقول، هراس و ... از ویژگی های گوتیکی این آثار هستند.
خطاهای مؤلفانِ متون کهن ادب فارسی در معرفی ابوسعیدابوالخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱۳
119 - 151
حوزه های تخصصی:
برای ابوسعیدابوالخیر در فرهنگِ ایرانی، جایگاهی همانند سقراط در فرهنگِ یونانی در نظر گرفته شده است. این دو، به رغمِ آن که هیچ تألیفی از خود به یادگار نگذاشته اند، امّا در تعدادی کثیر از کتاب ها حضوری پُررنگ دارند. نقش آفرینیِ ابوسعید در متونِ کهنِ ادب فارسی را به سه شکلِ مختلف می توان دید. یادکردها از او، یا دارای منبعی شناخته شده هستند و با مأخذِ اصلی خود از نظر محتوا هیچ مغایرتی را نشان نمی دهند. یا هیچ مأخذی مشخص برای آن ها نمی توان در نظر گرفت. یا این که به رغم مشخص بودنِ مأخذ، مضمونِ آن ها در مقایسه با منبعِ اصلی، مغایرتی فاحش دارد. هدف از جستارِ حاضر، معرفی این مغایرت ها و توضیح در بابِ علل متصوّر بر چگونگی پدید آمدنِ آن هاست. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد از میانِ چندین عامل مهم، که سبب سازِ بروز این لغزش ها بوده ، خَبط و خَلطِ زندگانی اشخاصِ مختلف با یک دیگر، نقلِ مسموعات به جای استناد به مآخذِ مکتوب، و هم چنین استفاده از منابعِ واسطه در عوضِ رجوع به منابعِ اصلی، بیش ترین نقش را در شکل گیری این سهوها ایفا کرده است.
تصحیح قیاسی یا تغییر ذوقی؟ نقدی بر تصحیح مجدّد عتبه الکتبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب عتبه الکتبه انشای منتجب الدین بدیع جوینی مشتمل بر مراسلات دیوانی و مکاتبات اخوانی عهد سلطان سنجر سلجوقی است. این کتاب به اهتمام علامه قزوینی و استاد اقبال آشتیانی براساس عکسِ تنها نسخه موجود اثر، تصحیح شد؛ در سال 1329 ش. به چاپ رسید و در سال 1384 ش. تجدید چاپ شد. تصحیح دوباره این کتاب به همراه نمایه ها و شرح متن، در سال 1396 ش. به اهتمام مریم صادقی انجام شده است. صادقی گفته عتبه الکتبه را به روش قیاسی و براساس کتاب یا نسخه چاپی قزوینی اقبال تصحیح کرده است. مسئله اصلی این پژوهش، بررسی شیوه تصحیح صادقی و نقد برخی کاستی های آن است که پس از مقابله با تصحیح قزوینی اقبال استخراج شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد در چاپ قزوینی اقبال، مواردی از خطاهای چاپی یا اشتباهات ناشی از سهو در کتابت یا تصحیح وجود دارد که صادقی در رفع آنها کوشیده و به ویژه برخی خطاهای چاپی را به خوبی اصلاح کرده است؛ اما در تصحیح متن، بارها از روش قیاسی خارج شده و به تصحیح ذوقی دست زده است؛ یعنی به سلیقه خویش، ضبط درست قزوینی اقبال را تغییر داده است؛ درنتیجه اشتباهات آشکاری را به متن وارد کرده است. در این پژوهش، مواردی از این دست تغییرات ذوقی، بررسی و تحلیل شده است.
بررسی کارکرد شگرد آیرونی در شعر نسیم شمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیرونی، سخنی است دو پهلو که معنا و مفهوم ثانویه آن اهمیّت دارد؛ این شگرد ادبی، از ظرفیت گسترده ای برای رساندن مفاهیم و مقاصدی که مجالی برای عرضه و مطرح کردن مستقیم آنها نیست، برخوردار است. نسیم شمال (سیّد اشرف الدّین حسینی) از شاعران عصر مشروطه که برای تبیین اندیشه های سیاسی و اجتماعی خود در بحبوحه خفقان و استبداد عصر خود، گزیری جز از بیان غیرمستقیم اندیشه های آزادی خواهانه اش نداشته است، از این صنعت بلاغی بهره ها می گیرد. پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع و ابزار کتابخانه ای نوشته شده است، تلاش می کند تا نحوه حضور آیرونی و انواع آن را در شعر نسیم شمال بررسی کند. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد که زبان آیرونیک نسیم شمال، علاوه بر ماندگار کردن آثارش، زمینه گسترده ای را برای ایجاد آیرونی فراهم می آورد؛ چرا که اساساً بنیاد ادبی آیرونیک، خاصه آیرونیک کلامی، ناظر به معنای ثانویه است، نه معنای اولیه؛ و شاعر با استفاده از این شگرد، ضمن تبیین اندیشه های اجتماعی خود، می کوشد تا خستگی و ملال حاصل از تکرار مضامین را بزداید. همچنین می توان اذعان داشت که آیرونی های به کار رفته در اشعار وی، چندان دیریاب نیست و بیشتر آنها به مانند زبان اشعار شاعر ساده اند. همچنین بر اساس پژوهش حاضر می توان اذعان داشت که تحلیل اشعار نسیم شمال صرفاً با تلقّی از طنز در مطالعات ادبی موجود (و نه آیرونی)، تقلیل دادن ظرفیت های نهفته در این متن است.
ساختار مَثَل گونه سخن، شیوه ای برای القای نظر و حذف «دیگری» در کلام سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴۳
25 - 45
حوزه های تخصصی:
««دیگری» مفهومی وابسته به هویت فردی است و هویت فردی فقط وقتی معنا پیدا می کند که با دیگران سنجیده شود. مفهوم «دیگری» حاصل معرفت شناسی و هستی شناسی انسان مدرن است که زندگی و تجاربی متفاوت از انسان کهن دارد. این مفهوم که با ماهیت مباحث ادبی نیز سازگار است، می تواند مبتای تازه ای برای تحلیل آثار ادبی باشد و پنجره تازه ای به آثار ادبی بگشاید .یکی از انواع ادبی که می توان مفهوم دیگری را در آن کاوید و تابه حال از این جهت مورد توجه قرار نگرفته، «مَثَل» یا «ضرب المثل» است که به دلیل فقدان گفتگومندی منجر به حذف «دیگری» می شود. سعدی از شاعران و نویسندگانی است که هم از ضرب المثل استفاده فراوان کرده و هم در شیوه سخنوری کوشیده است کلام خود را به ساختار ضرب المثل نزدیک کند. وی با شناخت دقیق قابلیت های زبان فارسی و نیز ظرفیت های خاص مَثَل، بسیاری از سخنان خود را مثل واره ارائه و البته از این راه نظرات خود را به دیگران القا کرده است. او با استفاده از ویژگی های خاصی از ضرب المثل ازجمله: «مخاطب قرار دادن»، «هشداردادن»، «استفاده از نام اشخاص مشهور»، «استفاده از طنز»، «استفاده از جادوی مجاورت»، «تحقیر کردن» و «تشبیه به حیوانات»، نظر خود را القا و خودآگاه یا ناخودآگاه «دیگری» را حذف می کند. در پژوهش حاضر ضمن تحلیل ساختار ضرب المثل، شیوه استفاده سعدی از این صورت ادبی به قصد حذف «دیگری» و القای هنرمندانه سخن به دیگران در گلستان و بوستان بررسی می شود.
پست مدرنیسم در شعر شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴۳
47 - 67
حوزه های تخصصی:
پست مدرنیسم پس از ظهور و ایجاد دگرگونی در ادبیات غرب، مورد توجه برخی نویسندگان و طیفی از شاعران معاصر فارسی قرار گرفت. شمس لنگرودی از شاعرانی است که پس از تجربه های زبانی مختلف که پیش و بعد از انقلاب از سرگذراند، به رویه ای ساختارشکنانه و زبانی هنجارگریز روی آورد. تحت تأثیر این رویکرد، برخی مختصات در شعر لنگرودی ظهور یافت که با مختصات و مولفه های پست مدرنیسم همانندی و قرابت دارد. در این گفتار، شاخصه هایی از شعر لنگرودی که با مولفه های پست مدرنیسم نزدیکی دارد و به نوعی نشانگر گرایش خودآگاه و ناخودآگاه این شاعر به پست مدرنیسم است، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یکی از این مولفه ها، «عدم قطعیت» و تأکید بر نسبی بودن اجزا و عناصر کلام است که به نظر می رسد لنگرودی در مواردی از آن در جهت ساختارشکنی، عدم تجانس و نیز گسستِ معنایی استفاده کرده است؛ دیگر، «تناقض» (پارادوکس) است که به عنوان شگردی برای تردیدزایی و تکثر معنا در شعر لنگرودی به کار رفته است؛ «عدم پیوستگی» مولفه دیگری از پست مدرنیسم است که در کلام لنگرودی در جهت ایجاد تردید و شگفتی در خواننده و به کنکاش و چالش ذهنی واداشتنِ او مورد استفاده قرار گرفته است؛ از مولفه های دیگر پست مدرنیسم که در شعر لنگرودی ظهوریافته، «تعلیق» است. تعلیق به صورت ترفندی برای ابهام آفرینی به کار گرفته شده تا به واسطه آن، انتقال پیام و کشف معنای قطعی کلام به تعویق افتد.
فردوسی و هویّت ملّی ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴۳
187 - 201
حوزه های تخصصی:
در میان آثار فاخر فارسی، درون مایه هیچ اثری به اندازه شاهنامه فردوسی با موضوع «ملیّت ایرانی» و «هویّت ملّی ایرانیان» گره نخورده است. عناصر و نمادهای ملّی نظیر «سرزمین» با مرزهای مشخّص جغرافیایی (خواه اساطیری یا واقعی)، آداب و رسوم و سنن، تاریخ، زبان ملّی مشترک و بالاخره جایگاه مردم و دین و دولت، جای جای در این اثر سترگ و بی همتا تظاهر یافته است و به همین لحاظ شاهنامه را به حق «سند هویّت ملّی ایرانیان» دانسته اند. اما اینکه دوام و بقای «ملیّت ایرانی» تا چه اندازه مدیون حکیم طوس و شاهنامه او است، پرسشی است که گرچه در وهله نخست پاسخ بدان دشوار می نماید، لیکن به نظر می رسد با مرور اجمالی تکوین پدیده هایی که به شکل گیری «ملیّت ایرانی» در جهان باستان و به تبع آن تدوین و تنظیم افسانه ها و روایت هایی انجامید که به طریق تاریخ روایی در باب تکوین ملیّت و مظاهر مختلف فرهنگی ایرانیان بازگو شده اند، بتوان پاسخی مناسب برای آن ارائه کرد.
بررسی جلوه های فرهنگ عامه ایرانی در سفرنامه های هینریش بروگش آلمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ عامه مجموعه آیین ها و مراسم، اسطوره ها، افسانه ها، داستان ها، مَثَل ها، ترانه ها، لالایی ها، چیستان ها، بازی ها و سرگرمی ها، باورها و خرافه ها و... یک قوم است. سفرنامه ها از جمله نوشته هایی است که اطلاعات وسیع و ارزشمندی از اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... مردم سرزمین های گوناگون در آن ها یافت می شود. بنابراین واکاوی این گونه نوشته ها در شناخت جلوه های فرهنگ عامه یک سرزمین بسیار مؤثر است. در این پژوهش که با روشی توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای صورت می گیرد، دو سفرنامه «سفری به دربار سلطان صاحبقران» و «در سرزمین آفتاب»، نوشته هینریش بروگش آلمانی، که در زمان ناصرالدین شاه دو بار به ایران سفر کرده ، با هدف بازخوانی جلوه های فرهنگ عامه ایرانی عصر قاجار، بررسی شده است. دستاورد پژوهش نشان می دهد که بخش قابل توجهی از این سفرنامه ها به شرح و توصیف مؤلفه های فرهنگ عامه ایرانی اختصاص دارد. وصف صورت و سیرت ایرانیان، زیورآلات و آرایش، شکار، جشن ها و شادمانی ها، آیین سوگواری محرم، آیین ازدواج و عروسی، آیین مرگ، آداب و عادات غذاخوردن، آداب مهمانی و مهمان نوازی، زبان و ادبیات عامه، بناها و مکان های عامیانه، هنرهای عامیانه و صنایع دستی و باورها و خرافات مهم ترین عناصر فرهنگ عامه ایرانی است که بروگش در سفرنامه های خود با نگاهی تیزبین و فراگیر پیرامون آن ها سخن گفته است. در بخش هایی از سفرنگاره های بروگش، ذهنیت و نگاه «غربی» به «شرقی» که «دیگری» را با «خود» مقایسه می کند و «خود» را برتر می شمارد، به چشم می خورد. هر چند که قضاوت های منصفانه نیز در آن ها کم نیست و می تواند وجه تمایز این سفرنامه ها با بسیاری از سفرنامه های اروپایی باشد.
جایگاه و کارکرد شعر و اندیشه ی سعدی در منظومه ی فکری مرتضی مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
57 - 84
حوزه های تخصصی:
فعالیت های ادبی مرتضی مطهری را غالباً در پیوند با حافظ در آثاری چون تماشاگه راز، آیینه جام و عرفان حافظ می شناسند. برهمین مبنا، تحقیقات صورت گرفته، بیشتر به جایگاه حافظ در نظام فکری مطهری معطوف است؛ اما تعمق در سایر آثار، نشان دهنده ی توجه ویژه ی مطهری به بزرگان زبان و ادبیات فارسی و به صورت اخص سعدی شیرازی است. مطالعه ی برداشت های مرتضی مطهری از سعدی و متقابلاً، کارکرد آثار سعدی در منظومه ی فکری مطهری، مسئله ی اصلی تحقیق حاضر است. بدین منظور آثار غیر ادبی مطهری که در نگاه نخست پیوند نسبتاً ضعیفی با ادبیات فارسی برقرار می کند، به صورت دقیق بررسی محتوایی شده است. همچنین، گزاره هایی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، اندیشه های سعدی را به ذهن متبادر می کند، باتوجه به شاخصه های فکری و جهت گیری های فلسفی مطهری، طبقه بندی و تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد که مطهری در اثنای جدی ترین و بنیادی ترین مباحث سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک، از شعر و اندیشه ی سعدی شیرازی استفاد کرده است. بااین حال، تبلور آرای سعدی و بازتاب اندیشگانی محتوای آثار او در سخن مطهری، به معنای پذیرش مفاهیم و معانی مورد نظر سعدی و تأیید منطبق با شرح پذیرفته شده ی آن نیست، بلکه در پاره ای از موارد، با انتقادهای جدی همراه است. بر این اساس، مطهری دریافت های معمول را از زاویه ای مخالف به چالش کشیده است. در تحلیل نهایی، برایند حاصل از تأیید سعدی یا انتقاد به برخی از ابعاد شعر و اندیشه ی او، بیش از هر چیز ناظر بر پویایی، اثربخشی و کارکردهای سیاسی اجتماعی استاد سخن در دوران معاصر است.
تجسم آمال: عطار و بازآفرینی آرزوها از طریق حلاج و شیخ صنعان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
221 - 246
حوزه های تخصصی:
در هر هنر روایی و به طورکلی در هر روایتی، اگر نه کلِ شخصیتِ راوی، دست کم بخش عمده ای از شخص و شخصیت او بازگویی می شود؛ چه در آثاری که خود مستقیم می آفریند و چه در آثاری که به بازآفرینی شخصیت ها و حادثه ها می پردازد. عطار هم به عنوان یک راوی بزرگ که مهم ترین آفریننده ی آثار ماندگار ادبی در میراث روایی عرفانی ماست، از این قاعده برکنار نیست. هدف این مقاله آن است که به صورتی مستدل و مستند و با تکیه بر آثار اصلی عطار، اثبات کند که هدف اولیه و عمده ی عطار از آفرینشِ شیخ صنعان در منطق الطیر و حلاج در تذکر ه الاولیاء و منطق الطیر و دیگر آثار، بازتولید آمال و ا هداف و به ویژه «منِ برتر و نهادِ خویش»، از طریق خلق و بسط آن دو شخصیت است که یکی چهره ای کاملاً تاریخی و عینی دارد و دیگری در مرز میان افسانه و واقعیت جا گرفته است. در واقع، عطار از طریق این دو، تمامی خواسته ها و آرزوها و آمالی که در ذهن و روان داشته، اما به دلیل وضعیت خاص سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، موفق به تحقق بخشی بدان ها نشده است، به صورتی بسیار جذاب و گیرا باز می آفریند و در متن این قصه ها و از طریق آن ها، به تماشای منِ تحقق یافته ی خود می نشیند.
نقدی بر اصطلاح «موسیقی معنوی» شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۱۲
97-104
حوزه های تخصصی:
چکیده: یکی از عناصر مهم کلام منظوم، که تقریبا در همه تعاریف شعر دیده می شود، موسیقی آن است. موسیقی شعر را می توان در سه ساحت «موسیقی بیرونی، کناری، و درونی» خلاصه کرد. طرح اصطلاح «موسیقی معنوی شعر» که اول بار از سوی محمد رضا شفیعی کدکنی ارائه شد، پیشنهادی بود که بر آن سه نوع موسیقی شعر، علاوه می شد و اکنون بیش از سه دهه از سابقه این پیشنهاد می گذرد و آن را در همه چاپ های کتاب «موسیقی شعر» در طی این سال ها می توان دید. در مقاله حاضر برهان های ارائه شده این طرح مورد بررسی و نقد قرار می گیرد. نتیجه سخن این است که اتکا به تعبیر واژه «موسیقی» از سوی اخوان الصفا در «رسایل» و همچنین بحث صنعت «جناس معنوی» در برخی کتب بدیعی نمی تواند مبانی محکمی برای طرح اصطلاح موسیقی معنوی شعر باشد؛ چرا که تعبیر اخوان الصفا جنبه ذوقی دارد و نه علمی؛ و مبانی صنعت «جناس معنوی» نیز با آنچه در باب «موسیقی معنوی» ارائه شده است، کاملاً متفاوت است.
کاربست مؤلفه های «ادبیات مرزی» در دو داستان زیبا صدایم کن و دنی قهرمان جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ادبیات مرزی» یا «دوگانه نویس» بر آن دسته از آثاری اطلاق می شود که توجه هر دو طیف سنی کودک و بزرگسال را به خود جلب می کند و برای آن مرز و محدوده ی خاصی متصور نیست. به این گونه ی ادبی که در قرن بیستم میلادی به تدریج کاربردی بیشتر یافته، با آنکه در تمام انواع ادبی و به ویژه داستان مصادیق متعدد دارد، اندک پرداخته شده و شاخصه های آن همچون آمیختگی زبانی، تقابل تعاریف و صفات، ملموس کردن امور انتزاعی و تداخل فضا و مکان که بخشی از مؤلفه های «ادبیات مرزی» است، کمتر استخراج شده و به آن دقت شده است. جستار حاضر، نخست گذری کلی بر دو داستان زیبا صدایم کن از فرهاد حسن زاده و دنی قهرمان جهان از رولد دال به عنوان نمونه هایی برجسته و هم تراز از ادبیات دوگانه نویسی خواهد داشت و سپس آن دو را باتوجه به سویه های مضمون، معنا و ساختارشان مقایسه خواهد کرد. حاصل آنکه هر دو داستان در وجوهی همچون استفاده از ابزارهای روایی، حضور هم زمان شخصیت کودک و بزرگسال، زاویه ی دید قهرمان کودک، گذران سریع دوران کودکی و رسیدن به بزرگسالی، داشتن نگاه رئالیسم انتقادی و کاربست هم زمان طنز در بن مایه ای تراژیک و تلفیق واقعیت واقعی با واقعیت وهمی به هم شبیه اند، اما در توجه به خواننده ی مستتر، در القای مفاهیم ضمنی در متن، کیفیت به کارگیری زبان، نقش آفرینی شخصیت مکمل و تکنیک بازی با زمان با هم متفاوت هستند و در نتیجه در ژانر ادبیات مرزی در یک جایگاه قرار نمی گیرند.
شهود وحدت از ورای مظاهر، با تکیه بر غزلیات صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
233 - 262
حوزه های تخصصی:
هستی از مبدأ واحدی سرچشمه گرفته است و وجودی واحد منشأ همه هستی به شمار می رود. از آنجا که وجود واحد خود را در مَجالی و تعیّنات آشکار کرده است، عارف «کل نگر» با نظاره این کثرت ها به سرچشمه هستی که همان منشأ واحد است، نایل می شود و با چشم دل در همه زوایای هستی، آن مبدأ کل را مشاهده می کند. آیا این اندیشه که با ابن عربی خود را آشکار کرده است، در سبک هندی نیز مشاهده می شود؟ آیا این تفکر از صائب که یکی از ارکان سبک هندی است، دلربایی کرده است؟ داده های این تحقیق نشان می دهد که صائب به عنوان یکی از ارکان سبک هندی، وحدت وجود و سیر در مجالی و مظاهر را در دیوان خود مورد توجه قرار داده است و آن را راهی برای شناخت حقیقی و معرفت نظری معرفی می کند. این پژوهش به روش تحلیلی - توصیفی انجام گرفته است و شیوه گردآوری داده های آن از میان اطلاعات کتابخانه ای است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که صائب مانند عارفان وحدت وجودی، عالم کثرت را نماد و نمودی از یک حقیقت واحد دانسته و در پی کشف آن مبدأ واحد بوده است.
تحلیل عوامل مضمون آفرینی با اصطلاحات خوشنویسی در شعر صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
268 - 294
حوزه های تخصصی:
مهم ترین ویژگی شعر فارسی در سبک هندی مضمون آفرینی است. در این شگرد، شاعر میان عناصر دور از هم و به ظاهر بی ارتباط، پیوند ایجاد می کند که از رهگذر شباهت ها، مجاورت ها و تضادها، مشارکت در کارکرد، مجانست و قراردادهای ادبی به دست می آید. صائب تبریزی مضامین تازه ای را با اصطلاحات خوشنویسی ساخته و این هنر او تاکنون بررسی نشده است. مقاله حاضر مضمون آفرینی با اصطلاحات خوشنویسی را در دیوان صائب تحلیل می کند. در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، پس از فراهم آوردن چارچوب نظری، مدل مفهومی تدوین یافت. سپس بر اساس آن، ابیات جلد نخست دیوان غزلیات صائب تحلیل شد. محققان در فرآیند بررسی معنی و درک حاصل از واژگان و تصاویر اشعار صائب به الگویی از مضمون سازی راه بردند که نشان می دهد چگونه صائب در به کارگیری نام خط های مختلف، ابزار، ژانرها، اصطلاحات اصول و قواعد خوشنویسی و آمیختن آن ها با عناصر صورخیال به مضمون آفرینی دست یافته است.
نقش سه وزیر(شمس الدین اصفهانی، معین الدوله پروانه و صلاح الدین ایوبی) درمنشآت سلاطین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
195 - 218
حوزه های تخصصی:
نقش سه وزیر(شمس الدین اصفهانی، معین الدین پروانه و صلاح الدین ایوبی) در منشآت سلاطین چکیده منشآت سلاطین، اثری از کاتبی نامعلوم در سده ششم و هفتم است که در موضوع اصول مکاتبات دولتی و دیوانی (ازجمله: تهنیت، تعزیت، رواتب، مراتب، دستورهای حکومتی، قواعد املا، شیوه های اغراق گویی و...) تألیف شده است. این مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی، نامه های سه وزیر (شمس الدین اصفهانی، معین الدین پروانه و صلاح الدین ایوبی) را بررسی کرده و از خلال آن ویژگی های ،اجتماعی و تاریخی و فرهنگی آن روزگار را کاویده است. درزمینه منشآت سلاطین، تا به حال پژوهش روشمند و آکادمیکی صورت نگرفته است نتایج تحقیق نشان می دهد اندیشه های ایرانشهری در منشآت سلاطین به شکلی پررنگ و برجسته نمود یافته است. نویسندگان در لابه لای این نامه ها، مخاطبانشان را به راستی، داد و خرد فراخوانده اند و درحقیقت آیین نامه مستقل و مستندی تدوین کرده اند که مانع از انحراف و زوال زودرس حکومت شده است. کلیدواژه: منشآت سلاطین، مکاتبات دیوانی، اندیشه ایران شهری، سبک شناسی