فرهنگ و ادبیات عامه
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم فروردین و اردیبهشت 1400 شماره 37 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
منظومه خاوران نامه اثری بی بدیل در حوزه ادبیات و نگارگری است که از هم آمیزی دو وجه حماسی و مذهبی شکل گرفته و بدعتی در تاریخ ادب و هنر ایران نهاده است. روایت های این منظومه، جدال بین خوبی و بدی است و نگارگر نیز، سعی کرده هم پای با مضمون، به بازنمایی خیر و شر و طبقات اجتماعی مختلف، از والاترین طبقه که خاص پیامبران الهی و امامان است، تا طبقات درباری، مردمان عادی و انسان های دون مرتبه و گناهکاران بپردازد. از این روی، این اثر ضمن مصورسازیِ متن ادبی این روایت بی همتا، منبعی ارزشمند در خوانش فرهنگ و ادبیات عامه در عصر ترکمانان است که تلاقی دیدگاه شاعر و نگارگر را در دو وجه حماسی و مذهبی و حساسیت های آن ها را در نمایش طبقات اجتماعی مختلف نشان می دهد. هدف این پژوهش، ضمن خوانش طبقات اجتماعی و انواع شخصیت پردازی ها در متن و تصویرِ نسخه مصور خاوران نامه موجود در کاخ گلستان، شناسایی و تطبیق نوع پوشاک آن ها در تصاویر است تا لایه های پنهان فرهنگ آن روزگار را شناسایی کند. پرسش این است که چه شخصیت هایی در متن و تصویر نسخه خاوران نامه نقش بسته است؟ و چه ارتباطی بین انواع پوشاک در توصیف و بازنمایی شخصیت ها در نگاره های نسخه خاوران نامه وجود دارد؟ نتایج تحقیق نشان می دهند که شخصیت های نسخه خاوران نامه برحسب وجوه ادبی و طبقات اجتماعی ، در دو حوزه متن و تصویر دارای گونه های متنوع و مشابهی هستند؛ لیکن در ترسیم پوشاک، به دلیل فقدان اطلاعات لازم در متن ادبی، نگارگر از رسم زمانه و فرهنگ عامه آن روزگار بهره برده است. این تحقیق از حیث هدف بنیادین کاربردی و از نظر روش، استقرایی با رویکرد تطبیقی است.
تطبیق عناصر تکرارشونده نمادینِ اسطوره قهرمان در سوگ سیاوش و تعزیه امام حسین(ع) با رویکرد بیش متنیِ ژنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باورهای دینی با اسطوره شکل می گیر ن د و قهرمانان و امامان معصوم همواره از اسطوره ها و بن مایه های تکرارشوند ه مقدس و هویت بخشِ فرهنگ ایرانی به شمار می آیند که در ناخودآگاه، باور و سنن عامه مردم جای دارند. آن ها با آرمان مشترک، سرنوشت و رسالت مشابه بر شکل گیری متون مختلف ادبی و هنری ازجمله شاهنامه فردوسی و نمایش تعزیه اثرگذار بوده اند. رمزگشایی معنایی از نمادهای اسطوره ای و تکرارشونده و میزان تأثیرپذیری قهرمانان از یکدیگر، در دو متن قبل و بعد از اسلام، درخوانشی بینانشانه ای، با رویکرد بیش متنیت ژنتی، یکی در داستان «سیاوشِ» شاهنامه ( پیش متن) و دیگری تعزیه امام حسین (ع) ، به منزله بیش متن و نیز چگونگی برگرفتگی یا گشتار روایت متنی به روایت نمایشی، هدف تحقیق است. بعد از بیان مبانی نظری، تطبیق نمادهای اسطوره ای مربوط به قهرمانان دو متن و درنتیجه، اشتراکات و افتراقات در جدول هایی ارائه شده است. این پژوهش درپی پاسخ به این پرسش است که وجود چه عناصر و نمادهای مشترک یا منحصربه فردی در تفکر و اعمال قهرمان ایرانی، گاه در شخصیتی زمینی اسطوره ای و گاه مذهبی تاریخی و آس مانی تجلی می یابد که سبب احیا، تکرار و بازتولید هرساله بزرگداشت سوگشان، با نمادهای آئینی مشابه می شود؟ روش پژوهش توصیفی تطبیقی و تحلیل محتوای متن از نوع کیفی و استفاده از اسناد کتابخانه ای است. درنتیجه، در همان گونه گی ها می توان به نمادهای هاله نور، اسب همه چیز فهم، عدد سه مقدس، سپیدی جامه، حضور فرازمینی ها و... و در تراگونه گی ها به نماد ایزد نباتی، گذر از آتش، عنصر پَرسیاوشان، ذوالفقار و زره سحرانگیز و... اشاره کرد.
دگردیسی داستان اسطوره ای فریدون در داستان عامه شاهزید برپایه نشانه شناسی نمادهای اسطوره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت «اسطوره» در شناخت جامعه، رفتارها و باورهای مردم بسیار اهمیت دارد. می دانیم که اسطوره در طول تاریخ معمولاً دچار دگرگونی هایی می شود، اما کم تر از بین می رود. «داستان فریدون» به منزله یکی از داستان های مهم اسطوره ای ایران به شمار می آید که پژوهشگران ریشه های اسطوره ای آن را تا دوران اوستا و متون ودایی پی گرفته و بن مایه های اسطوره ای زایش و نبرد دیو خشکی و خدای باران را در آن گزارش کرده اند. از سوی دیگر، در میان مردم افسانه ها و داستان هایی وجود دارد که بن مایه ها، نمادها و نشانه های اسطوره ای را به شکل های گوناگون خود در خود جای داده است و بررسی و تحلیل این افسانه ها در ردیابی و ریشه یابی عناصر اسطوره ای جامعه نقشی مهم دارد. از جمله این داستان های عامه «داستان شاهزید» از امامزادگان شهرستان آمل مازندران است که در ساختار داستانی و عناصر نشانه شناختی و نمادهای اسطوره ای مشابهت های بسیاری با داستان فریدون دارد. در این مقاله این دو داستان با هم بررسی و تحلیل شدند و عناصر اسطوره ای آن مشخص شد و این نتیجه به دست آمد که دو داستان، علاوه بر شباهت در برخی رخدادها، در عناصر و نمادهای اسطوره ای مانند: گاو، درخت، جنگل، مار، نوشیدنی شفابخش، جادوگری و موقعیت جغرافیایی با هم سنجیدنی هستند و به احتمال بسیار، عناصر شکل دهنده هر دو داستان از یک منشأ که همان «اسطوره زایش» و جنگ بین خدای باران با دیو خشکی است، سرچشمه گرفته است .
رؤیانگاری بر کاشی زرین فام در دو بنای قدمگاهی کاشان از دوران ایلخانی و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آمدن شخصی مقدس در رؤیای باورمندان و دستور وی به ساخت بنایی یادمانی، یکی از علت های اصلی ساخت قدمگاه ها بوده و نمونه های متعددی از این قبیل بناها در ایران قابل شناسایی است. در برخی موارد، برای بیان رؤیا و استمرار این باور برای نسل های آینده از الواح یادمانی استفاده شده است. در این مقاله به پنج کاشی زرین فام در منطقه کاشان اشاره می شود که در آن ها گزارش یک رؤیا ثبت شده است. دو نمونه از آن ها که متنشان به طور کامل حفظ شده است، شباهت های معناداری با هم دارند: اولی متعلق به قدمگاه درب مهریق آباد کاشان است که شخصی در سال 711ق/1312م امام علی (ع) را در خواب می بیند و به فرمان او تربت خانه ای می سازد. طبق متن کاشی دوم در قدمگاه خضر روستای یزدلان، شخصی در سال 1015ق/1607م خضر را در خواب دیده که به او سفارش تعمیر یک بنای گنبددار مخروبه را داده است. این نوشتار به دنبال واکاوی محتوا و بررسی وجوه تمایز و تشابه این دو لوح است. یافته های مقاله نشان می دهد که آن دو در بازتاب باورهای عامه ایرانی شیعی، زمان و مکان مقدس و کرامت های شخص محوری مقدس، بن مایه ای مشترک دارند و جهت اصلی آن ها مستندسازی عمارتِ بنایی مذهبی با بن مایه های ایرانی و شیعی است. طرفه آنکه گذشت قرون و اعصار نتوانسته است این بن مایه های اعتقادی را از میان بردارد.
سرچشمه های فارسی و تازیِ پاره ای مضامین در اشعار عامیانه بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر مطالعه ای تطبیقی میان شعر عامه بختیاری و ادبیات کلاسیک فارسی است که با رویکردی تاریخی می کوشد سرچشمه ها و ریشه های پاره ای از مضامین شعریِ بختیاری را در شعر کهنِ فارسی شناسایی کند. این مضامین در چند دسته اصلی قرار می گیرند: تصاویر (صور خیال) و توصیفات، باهمایی ها، تلمیحات تاریخی ادبی، و رسومی که دستمایه مضمون آفرینی قرار گرفته اند. وجود این مضامین مشترک، گرچه گاه چیزی جز تصادف و توارُد نیست، اما به نظر می رسد اغلب در گذشته مشترک این اقوام ریشه داشته باشد، زیرا به دلیل انزوا و دورافتادگیِ اقوام لُر از جریان ادبیات مکتوبِ فارسی، اقتباس و اخذ مستقیم از این ادبیات چندان گسترده نیست؛ هرچند بی شک برخی مضامین شعر لُری برگرفته از ادب فارسی است. تأثیر ادبیات فارسی را به وضوح می توان در تلمیحاتِ اشعار بختیاری به افسانه های ایرانی، خاصه شاهنامه فردوسی، دید. در پایان، با نظر به پیوند عمیق و دیرینه ادب پارسی و تازی، مقایسه ای نیز میان مضامین مشترک در اشعار بختیاری و معلّقات سبع به منزله نمونه ای از شعر کهن تازی صورت گرفته است.
کُشتی و کهن الگوی قهرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشتی از گذشته های دیرین رواج داشته و با ابعاد چندگانه فرهنگ ایرانی در پیوند بوده است. در این رابطه کشتی، آیین حرکتی و جسمانی بوده است و امروزه در سطح ملی، بومی و محلی انجام می شود. مسئله پژوهش این است که چه اسطوره هایی در پس این فعالیت حرکتی آیینی مطرح بوده است؟ هدف پژوهش حاضر این است که با روش تحلیلی اساطیری را که سبب معنادهی، تدوام و ارزش این فعالیت حرکتی به منزله آیین در فرهنگ عامه ایران طی تاریخ شده است، شرح داده شود. در فرهنگ باستانی، فردی که با نیروی های مخرب طبیعت به نبرد تن به تن می رفت، به کهن الگوی قهرمان تبدیل می شد که معیشت و امنیت را در جامعه ایجاد می کرد و مردم به او احترام می گذاشتند. این چالش با آنتاگونیست به عرصه دشمنان ایران نیز وارد شد و کشتی گرفتن نماد عمل پهلوانانی بود که برای حفظ سرزمینشان و ارزش های آن به نبرد تن به تن می رفتند، اما آنچه در فرهنگ ایرانی مطرح شد این بود که این پهلوانان که با اعمالشان امنیت و نظم جامعه را برپا می کردند، باید در ابتدا درون خود را از آنتاگونیست پاک کنند و به اختیار به نبرد با سایه درون بروند. این کار در جامعه ایران به یک ارزش و بنیان اخلاقی برای کهن الگوی قهرمان تبدیل شد و در ناخودآگاه جمعی جامعه ایرانی باقی ماند و در جشنواره های فرهنگ عامه که کشتی بخشی از آن مراسم است، همه این ارزش ها به شخصیت کشتی گیر فرافکنی می شود و گونه ای از هویت و انسجام اجتماعی را شکل می دهد که تماشاگران از خلال آن محبت و خودشکوفایی را دریافت می کنند .
گونه شناسی نام های دوبیتی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان انواع اشعار عامه، دوبیتی بیشترین رواج را دارد. در متون ادبی کهن و همچنین در نواحی مختلف ایران، در اشاره به دوبیتی نام های متفاوتی به کار می رود؛ مانند فهلوی، ترانه، حاجیانی، غریبی، فریاد، شروه و بسیاری موارد دیگر. در رویارویی با این اسامی متنوع این پرسش پیش می آید که آیا این نام های متفاوت مصداق های متفاوتی هم دارند؟ و آیا وجوه تمایز احتمالی که بین آن ها وجود دارد، به گونه ای هست که بتوان به هر یک از آن ها نام جداگانه ای داد و هر یک را نوع مستقلی به شمار آورد؟ یا اینکه بر اساس معیارهای ادبی و ژانرشناسی، نمی توان آن ها را نوع مستقلی به شمار آورد، بلکه همه آن ها زیرمجموعه دوبیتی محسوب می شوند؟ برای پاسخ به این پرسش، ویژگی های ساختاری و محتوایی حدود هزار و پانصد دوبیتی فارسی را از نقاط مختلف ایران که در ذیل نام های متفاوتی مانند چهاربیتی، سیتک، شروه، فراقی، فریاد، فلکی، کلّگی، هزارگی، حسینا، نجما، شرمه، شربه و... گردآوری شده بودند بررسی کردیم. درنهایت، مشخص شد که به لحاظ ژانرشناختی همه آن ها را باید ذیل ژانر دوبیتی طبقه بندی کرد و تمام این موارد نام هایی متفاوت برای نوعی واحد هستند.
مفهوم تابو در فرهنگ عامه مردم سرکویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ شفاهی اقوام ایرانی دنیایی رمزآلود و دست ناسوده است که بررسی محتوایی ظرایف آن می تواند چشم اندازهای تازه ای به دنیای مردم شناسی و جامعه شناسی انسانی بگشاید. پژوهش پیش رو می کوشد با بیان و بهره گیری از عناصر فرهنگی و اعتقادات عامه مرسوم در میان مردمان منطقه سرکویر جنوب استان سمنان و در مجاورت دشت کویر، به تبیین و تحلیل جایگاه مفهوم تابو در میان مردم این دیار بپردازد. این جستار با بهره گیری از شیوه مشاهده مستقیم و مبتنی بر مصاحبه، مشاهده و تحلیل داده ها به معرفی و شناسایی بخشی از فرهنگ عامه اقوام ایرانی و تحلیل ریشه های کهن افکار تابوآفرین پرداخته است. در این راستا، مضامین تابو در ادب شفاهی مردم منطقه مورد پژوهش در دو دسته کلی تحلیل شده است: پاره نخست در حوزه واژه های تابو و مفردات زبانی و پاره دوم شامل تابوهای ممنوعیت آداب و سنن رفتاری و مادی است. در نوشتار حاضر، تابوهای رفتاری درپیوسته با ازدواج، مردگان و آداب سوگواری، تابوهای نام افراد، پیشه ها و دیگر تابوهای اجتماعی بر بنیاد روایت راویان بومی و محلی تحلیل محتوایی شده است.
مقایسه تطبیقی گفتمان کلیشه های جنسیتی در ضرب المثل های فارسی و ترکی استانبولی از دیدگاه جامعه شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها انعکاس دهنده جنبه ها و زاویه های مختلف زندگی مردم و دربردارنده مفاهیم اجتماعی و فرهنگی و به منزله متن های زبانی در کانون توجه زبان شناسی اجتماعی هستند. پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی تحلیلی است که به بررسی کلیشه های جنسیتی در ضرب المثل های فارسی و ترکیه ای از دیدگاه جامعه شناسی زبان پرداخته است. در این مقاله تعداد 100 ضرب المثل دارای کلیشه جنسیتی در زبان فارسی و ترکیه ای، به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و بررسی شده اند. این پژوهش درپی دستیابی به این پرسش هاست که کدام نوع از کلیشه های جنسیتی در ضرب المثل های فارسی و ترکی بیشتر مشاهده می شود؟ کلیشه های جنسیتی موجود در ضرب المثل های فارسی و ترکی بیشتر بر کدام جنسیت تأثیر می گذارد؟ از منظر جامعه شناسی زبان کاربرد کلیشه های جنسیتی خاص در ضرب المثل های فارسی و ترکی، چگونه اوضاع اجتماعی هر دوره را بازنمایی می کند؟ نتایج این تحقیق بیانگر آن است که کلیشه های جنسیتی در ضرب المثل های مربوط به زنان بیشتر از مردان است. همچنین، بیان ویژگی های اخلاقی در ضرب المثل های فارسی و ترکی بیشتر از سایر ویژگی ها کاربرد داشته است و مفاهیم مطرح شده در ضرب المثل ها نشان دهنده سوگیری جنسیتی، بی توجهی به زنان و سطح پایین اجتماعی زنان در فرهنگ عامه مردم در گذشته است. همچنین، فرهنگ ترک زبانان و ایرانیان به دلیل نزدیکی مرزها و فرهنگ های ایران و ترکیه، در کاربرد کلیشه های جنسیتی در جامعه، دارای شباهت های زیادی با هم هستند.
ویژگی های آواها و ترانه های کار کاسبان محلی در بازارهای سنتی رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آواها و ترانه های کار، یکی از جلوه ها و عناصر فرهنگ عامه به شمار می روند. بررسی و مطالعه در زمینه این عناصر هویتی و فرهنگی در جامعه ایرانی به منظور بازشناسی میراث فرهنگی و تاریخی که در بستر اقتصادی و زندگی روزمره مردمان ایران زمین شکل گرفته به منزله یکی از موضوعات بکر و بااهمیت در حوزه مردم شناسی ضرورتی اجتناب ناپذیر است. از این رو، بازارهای گیلان یکی از بازارهای مهم و بااهمیت به شمار می آیند، زیرا کاسبان بازار با آواها و ترانه های کار شور خاصی به فضای بازار می بخشند. در این مطالعه تلاش شد تا با حضور در میادین و بازارهای سنتی در رشت و ثبت و ضبط و تحلیل محتوای آواهای کار بازاریان، ترانه های کار کاسبان از جنبه های زبانی و واژگانی، زیبایی شناسانه و ادبی و جنبه های محتوایی و مضمونی بررسی شود. زبان محلی، بیان ساده و عامه، استفاده از ریتم و قافیه، زبان طنز، جمله های ندا، توصیف کیفیت، تازگی، ارزانی و مضامین مذهبی و اجتماعی از جمله مهم ترین ویژگی های عمومی، زبانی، زیبایی شناسانه و محتوایی ترانه ها و آواهای کار در بازارهای رشت به شمار می رود. کاسبان بازار به مثابه کنشگری اقتصادی با خواندن این ترانه ها، ضمن تبلیغ کالای خود نقش مهمی در بازتولید هویت و فرهنگ محلی و ملی دارند.