مقالات
حوزه های تخصصی:
فخریّه که تسامحاً در ادبیات فارسی مفاخره نامیده می شود، یکی از آن دست گونه های ادبی است که در منابع کهن جزو اغراض شعری به حساب آمده است. نظر به اینکه اصلی ترین فخریّات در ادبیّات فارسی عمدتاً فخر به شاعری و قدرت سخنوری است و زمینه پیدایش اش، بیشتر رقابت های صنفی در خاستگاه های قدرت و بعضاً سرخوردگی های فردی و اجتماعی بوده است، با برخی گونه ها و همچنین اغراض و موضوعات ادبی مربوط به این خاستگاه مثل مدحیّه ها، قسمیّه ها و شکواییّه ها، هماهنگی و هم سنگی دارد، به طوری که گاه در هم آمیخته می شوند و در قالب یک اثر ارائه می گردند. البته باید خاطرنشان کرد که بنا به تعریف و نگاه ما در این مقاله، فخریّه آثار دیگری را نیز شامل می شود که تا به امروز یا شناخته نشده اند یا از زیرگونه های فخر به شمار نمی آمده اند. تحقیق حاضر در پی آن است که با اتّکا به مبانی نظری لازم در این تحقیق و تتبّع در نمونه های متنوّع آن و گونه های همسنگش به تعریف و دسته بندی علمی تری دست یابد.
خوانش اکوفمینیستی داستان «زنان بدون مردان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اکوفمینیسم از تالقی جنبش های محیطزیستی و مود سوم فمینیسم سر برآورد و موفقیت در دستیابی به ِف اهدا این دو جنبش را به هم پیوند زد . اکوفمینیستها تالش میکنند پیوند میان زن و طبیعت را چه مبتنی بر رویکرد ذات گرایانه و چه مبتنی بر رویکرد ساختگرایانه تا عار اسروره دنبال کنند. زنان و مسای آنها در داستانهای شهرنوش پارسیپور محوریت دارند. از سوی دیگر به وی ژه در داستان زنان بدون م دان ذهن و زندگی زنان بهنوع ی با طبیعت بهویژه با درخت، گره خورده است. اود این گره خوردگی زمانی است که زنان داستان، نّستین گام ها را در جهت رهایی از سلره و رسیدن به آگاهی و ورود به جامعه برمی دارند. این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی در پی یافتن مناسبات مردان و زنان و رابره و پیوند زنان با طبیعت در این داستان است. نتایج این تحقی، نشان داد زنان با گریز از سلرۀ فرهنگ مردساالرانه به معرفت زنانه نسبت به خود، بدن خود و جامعه دست پیدا می کنند. این به معنای گریز مرل، از مردان نیست، بلکه گرایش طبیعی به باروری ممکن است آنها را بهسوی مردان بازگرداند؛ اما برخی از شّایتهای زن داستان که نسبت به مردان خوش بینی الزم را ندارند مسیری دیگر پیش میگیرند و آن، پیوستن به طبیعت و باروری در عین بکارت است؛ شیوه ای که آنها را با طبیعت بکر و دوشیزۀ مادران مقدس در تاریخ و اسروره پیوند می زند. در این داستان شاهد رابره نامناسب مردان اقتدارگرای این داستان همزمان نسبت به زنان و طبیعت هستیم.
استحاله شخصیت عرفانی شیخ صفی الدین اردبیلی در نسخه های سه گانه صفوهالصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از درگذشت شیخ زاهد و برگزیده شدن شیخ صفی الدین به جانشینی وی و انتقال طریقت زاهدیه به طریقت صفویه، تغییراتی در طریقت صفوی ایجاد شد و رفته رفته در نسخه های صفوه الصفا بازتاب یافت. این تغییرات که از زمان حیات شیخ صفی الدین آغاز شده و در نسخه های نزدیک به نسخه مؤلف بازتاب یافته بود، در دوران پیشاصفوی و صفوی تشدید شد و در نسخه های طریقتی و سلطنتی نیز راه یافت. ازاین رو پژوهش حاضر با تلفیق روش های تحلیل تاریخی و نسخه-شناختی، به بررسی چگونگی استحاله شخصیت عرفانی شیخ صفی الدین در نسخه های سه گانه صفوه الصفااز دوران حیات شیخ تا دوران رهبری حاکمان صفوی پرداخته و فرایند وارد شدن آنها در نسخه های سه گانه مذکور را نشان داده است. بنابراین تغییر شخصیت عرفانی شیخ صفی الدین از نظر دوره بندی تاریخی در سه دوره «دوران حیات شیخ صفی الدین»، «دوران رهبری رهبران طریقت» و «دوران رهبری حاکمان صفوی» صورت گرفته است. دراین راستا سیمای شیخ صفی الدین نیز «از مریدی طریقت زاهدیه به مرادی طریقت صفویه: دوران حیات شیخ صفی الدین»، از «مرادی طریقت به مرشدی سیاسی حسینی نسب: دوران رهبری رهبران طریقت» و از «مرشد سیاسی حسینی نسب به مرشد الهی مبلّغ عرفان حسینی-نسب شیعی: دوران رهبری حاکمان صفوی» تغییر یافته است.
قصه «معاشران» در تاریخ (فرآیند شکل گیریِ شخصیتِ «معاشر» و بازتاب آن در ادبیات فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر شرایط تاریخی – فرهنگی و دگرگونی انواع بافت ها، باعث فراموشی بخشی از دلالت های واژه «معاشر» شده است. این دلالات گمشده، بر طبق سنجش روابط همنشینی و جانشینیِ واژگان متون، قابل بازشناسی است. فرهنگ های لغت برای واژه «معاشر»، معانی «دوست» و «همنشین» را ضبط کرده اند؛ اما دلالات یاد شده، نه در محور همنشینی و نه در محور جانشینی، نظام معنایی بسیاری از ابیات، از جمله این بیتِ سعدی: «سر کوی ماهرویان همه روز فتنه باشد / ز معربدان و مستان و معاشران و رندان» را پشتیبانی نمی کنند. گویاست که در این بیت، واژه «معاشر» از نظر شمول معنایی، با واژه های «رند»، «مست» و «مُعَربد» هم شمول است. واژه «معاشر» در این زمینه به معنی «فردی اهل عشرت، بزم و لهو» در زمینه ای غیر اخلاقی است. این معنی هم برای افراد عیاش و هم برای گروهی که شغل آن ها «عشرت آفرینی» بوده، به کار می رفته است. برخی از «معاشران» با عنوان «ندیمان معاشر» در دربارها نقش مدیریت و خدمت رسانی به میزبانان را در مجالس بزم بر عهده داشته اند. انوری، یکی از مشاهیر معاشرانِ دربار سلجوقی را با نام «اکرم معاشر» شناسانده است. در این پژوهش، افزون بر معرفی و ریشه شناسی تاریخیِ دلالت جدید «معاشر»، به زیرساخت های شکل گیری «طبقه معاشران» نیز پرداخته شده است.
اخوان پژوهی در گذر زمان (بررسی کارنامه اخوان پژوهی در طی 6 دهه (1395-1330)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به پیشینه و داشتن اطلاعات کافی در ارتباط با پژوهش از بایستگی های یک اثر تحقیقی جامع و مفید است. بنابه گستره دامنه پژوهش در حوزه شعر و ادبیات، به منظور جلوگیری از تکراری بودن پژوهش های آتی در این مقال به معرفی، بررسی و شناسایی آثار (اعم از کتاب و مقاله) در حوزه اخوان پژوهی می پردازیم. رویکرد ما در این نوشتار توصیفی-تحلیلی-انتقادی است که با ارائه نمودارهای زمانی و موضوعی آثار پژوهشی صورت می گیرد. در این نوشته نشان خواهیم داد که کدام جریان های نقد حول محور اخوان در طی شش دهه شکل گرفت؟ چه جنبه هایی از شعر اخوان بیشترین پژوهش ها را به خود اختصاص داد و نقاط ضعف و قوت پژوهش ها کدامند؟ بنابرنتایج پژوهش جریان های نقد حول محور اخوان در چند شاخه اصلی تداوم داشته است. در حوزه نظام صوری مهمترین جریان های تداوم یافته در حوزه زبان، روایت پردازی و وجوه بلاغی و نظام موسیقیایی شعر و در عرصه نظام معنایی نیز بحث تعهد و شعر اجتماعی-سیاسی، مفاهیم فلسفی و هویت ملی از مهمترین مضامین مناقشه برانگیز در شعر اخوان هستند. رشد گسترده آثار پژوهشی و مجلات و نشریات، دقت نظر، نکته سنجی، نگاه جزیی نگر و تخصصی تر شدن مقالات، توجه به رویکردهای جدید در نقد و مطالعات بینارشته ای به منظور نگاهی دیگرگونه از وجوه مثبت و تکراری و کلیشه ای بودن نتایج، رویکرد توصیفی و نظریه محور بودن از نقاط ضعف برخی پژوهش هاست
نظریه و متن ادبی (آسیب شناسی مقالات منتشرشده بر پایۀ آرای گریماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گریماس یکی از نظریه پردازان ساختارگرای حوزه روایت است که آرای او در این حوزه، بسیار زیاد مورد استناد پژوهشگران قرار گرفته است. نظریه روایی او به دلیل تقسیم بندی های خاصی که دارد، درخور توجه است. این پژوهش با شیوه توصیفی- تحلیلی به آسیب شناسی بیش از 60 مقاله پژوهشی که تا سال 1400 در نشریات داخلی چاپ شده اند، پرداخته است. ضرورت انجام این پژوهش در برداشت های نارسا و ناقصی است که از نظریه گریماس شده و باعث شکل گیری پژوهش هایی قالب بندی شده و به دور از تحلیل و تفسیر شده است. نتایج حاکی از آن است که عموم پژوهش ها بر اساس نظریه گریماس، با ارجاع به اصل کتاب او نبوده و اکثراً با مراجعه به مقالات یا کتاب هایی که به نوعی به آرای گریماس پرداخته اند، صورت گرفته است. در برخورد با نظریه گریماس، متن ادبی نادیده گرفته شده و متن در حکم، تمرین نقدگونه ای است برای اثبات نظریه؛ خود پژوهشگران نیز در مقالات خود گاه به صورت برجسته به این نکته که پژوهش انجام گرفته انطباق کامل با الگوی گریماس دارد به شیوه های مختلف اشاره کرده اند که نشان از عدم درک درست از انجام پژوهش های نظریه محور دارد.
نقد و بررسی ترجمه کتاب التفضیل بین بلاغتی العرب و العجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رساله ی التفضیل بین بلاغتی العرب و العجم، از مهمترین رسالههای بلاغی قرن چهارم هجری است که توسط دکتر سیروس شمیسا، با عنوان برتری بین بلاغت عرب و عجم به فارسی ترجمه شده و همراه با متن عربی، به صورت دوزبانه در اختیار خوانندگان فارسی زبان قرار گرفته است. مترجم رساله، مقدمه و تعلیقاتی را نیز بر ترجمهی خود افزوده که ضمن آن، گاه مطالب مناقشهانگیزی مطرح شده است. مهمترین این مطالب، مسالهی انتساب رسالهی التفضیل... به ابواحمد عسکری یا خواهرزادهاش، ابوهلال عسکری است. مقالهی حاضر به بررسی ترجمه و مقدمه و تعلیقات مترجم اختصاص یافته و در سه بخش تنظیم شده است: در بخش نخست، استدلالهای مترجم را به سود انتساب رساله به ابوهلال عسکری به تفصیل بررسی میکنیم. بخش دوم به بررسی مقدمه و تعلیقات مترجم اختصاص دارد و در بخش پایانی به بررسی ترجمهی رساله خواهیم پرداخت. ذکر این نکته ضروری است که از آنجا که ترجمهی دکتر شمیسا از این متن، ترجمهای روان و قابل اتکاست و به ندرت خطایی غیرقابل اغماض در آن به چشم میخورد، تکیهی اصلی مقالهی حاضر بر مقدمه و تعلیقات مترجم خواهد بود.