فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۶۱ تا ۳٬۳۸۰ مورد از کل ۵۱٬۴۳۳ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
307 - 329
حوزه های تخصصی:
اشعاری که به روایت حوادث و شخصیت های تاریخی یک ملت می پردازند از آن رو که دارای پیامدهای غرورآفرینی در فرهنگ آن ملت هستند، جایگاه برجسته ای در متون ادبی دارند. در این میان شعر «در امواج سند» حمیدی شیرازی که دارای مؤلفه های تعلیمی، تاریخی و حماسی ایرانیان در مقابله با یورش مغولان است و از سویی شعر مشابهی در ادبیات عرب با عنوان «مقتل سلطان تاج الدین» محمد الفیتوری شاعر معاصر سودان که روایتگر نبرد قبائل مسالیت در سودان با استعمار فرانسه در سال 1910، که به نبرد دروتی معروف است، از این دسته است. در این پژوهش دو شعر مذکور بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی بررسی و تطبیق داده شده است تا دریابیم این دو شاعر در بیان روابط و مناسبات اجتماعی اشعار خویش، از چه تمهیداتی بهره جسته اند و کلام آن ها تا چه حد توانسته در ایجاد فضای مناسب شعری و شخصیت پردازی قهرمانان، با بهره گیری از نشانه ها و دلالت های گوناگون، در بیان مبانی تعلیمی و شاخصه های آن، توفیق یابد.
بررسی تأثیرپذیری مکتب عرفانی بانو امین از عارفان بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
179 - 200
حوزه های تخصصی:
عرفان معرفتی است مبتنی بر حالتی روحانی و توصیف ناپذیر که در آن حالت، برای انسان این احساس پیش می آید که ارتباطی مستقیم و بی واسطه با وجود حق تعالی یافته است؛ این احساسات البته حالتی است روحانی، ورای وصف و حد که در طی آن عارف ذات مطلق را نه به برهان، بلکه به ذوق و وجدان درک می کند. سیّده نصرت بیگم امین مشهور به بانو امین (1265-1362ش) از جمله عارفان زن شیعه ایرانی می باشد که از همان اوان جوانی با قرآن و حکمت و عرفان آشنا بود و سرانجام به مقام اجتهاد رسید و نزد اساتید زمان بر آموزه های خود افزود؛ بانو امین در رویکرد عرفانی خود از عارفان نامی همچون ملاصدرا ، ابن عربی ، خواجه عبدالله انصاری و فیض کاشانی مفاهیم بنیادین اسفار اربعه، مراتب یقین و استعاذه، طریقت سالک و سلوک الی الله، و معرفت نفس را الهام گرفت. در این جستار ادبی، نگارندگان با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی تطبیقی میزان تأثیرپذیری بانو امین از ملاصدرا ، ابن عربی ، خواجه عبدالله انصاری و فیض کاشانی خواهند پرداخت.
بررسی و تحلیل شخصیت پردازی در داستان های ابراهیم یونسی (با تأکید بر دعا برای آرمن و دادا شیرین)
حوزه های تخصصی:
ابراهیم یونسی، داستان نویس معاصر که خاستگاه وی غرب(مناطق کردنشین) ایران است. رمان های «دادا شیرین» و «دعای برای آرمن» دو اثر شاخص ابراهیم یونسی محسوب می شود و از آن جهت که به درونکاوی شخصیت ها و طبقات مختلف مناطق غرب ایران پرداخته در رده رمان های اجتماعی-دهقانی به حساب می آید و معمولاً حول شخصیت های روستایی و فقیر دوران پهلوی می گردد. این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی، رویکرد ابراهیم یونسی را در بازپروری شخصیت و شخصیت پردازی به تصویر کشیده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که ابراهیم یونسی در شخصیت پردازی داستان های خود از شیوه شخصیت پردازی غیرمستقیم به عنوان شیوه غالب در پردازش شخصیت ها استفاده کرده است؛ توصیف، گفتگو، عمل و رفتار، نام و محیط نمودهای شخصیت پردازی غیرمستقیم در داستان های داداشیرین و دعا برای آرمن است که در این میان، عناصر توصیف و محیط نمود بیشتری داشته است. گفت وگوها از جمله مونولوگ در رمان های ابراهیم یونسی چندان حضور برجسته ای ندارند و این امر نشان می دهد که ابراهیم یونسی در رمان هایش چندان علاقه و اعتنایی به روان کاوی شخصیت ها ندارد و تلاش می کند در جایگاه یک نقال و راوی ظاهر شود.
گره گشایی معنایی- ساختی از یک غزل پیچیده حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
71 - 99
حوزه های تخصصی:
بخش زیادی از شعر حافظ، محصول تجربه های عرفانی است و شاعر در مقام صورت بندی زبانی آنها از انواع شگردهای بلاغی بهره برده است. تجربه های عرفانی، بیشتر در غزل های روایی او نمایان شده و به دلیل فشردگی روایت و سیالیّت ذاتیِ تجربه های عرفانی، علی رغم داشتن زبان ساده، گره های دشواری در معنا و شکل غزل ها ایجاد می شود. غزل شماره 423 با مطلعِ « دوش رفتم به در میکده خواب آلوده// خرقه تردامن و سجاده شراب آلوده » یکی از این نمونه هاست. این غزل، اگرچه به صورت پوشیده، مرحله تبدیل «عرفان زاهدانه» به «عرفان عاشقانه» را گزارش می کند، در صورت روایت به ویژه در پرداخت شخصیت «مغبچه باده فروش» و گفتگویی که بین او و راوی درمی گیرد، هنجارهای ادبی و عرفانیِ سنت شعر قلندرانه نقض می شود؛ مغبچه باده فروش که در شعر قلندرانه مشوّق سالکِ مقیم عالم زهد برای ورود به میخانه است، در نقش تازه ای ظاهر می شود و ملامت گرانه راوی را از اینکه به دیرمغان پای نهاده است و شرابی نوشیده و با شیرین پسران نرد عشق باخته، به نقد می کشد. مسئله اصلی نوشتار حاضر این است که چگونه می توان غزل حاضر را در متن سنت شعر قلندریِ پیش از حافظ و ابیات پراکنده خود وی قرار داد و غزل را از این تناقض معنایی و شکلی نجات داد؟ ما با ارائه خوانشی معنایی ساختی و به شیوه «تأویلی و تفسیری» سعی می کنیم گره این مشکل را باز و اثبات کنیم همین غزل نیز در ادامه سنت غزل قلندرانه و دستگاه فکری حافظ است و شاعر با دستکاری رندانه در سنت ادبی، به روایت و ساختی هنری از بیان همان اندیشه ها دست یافته و با ایجاد ابهامی معنایی و شکلی، اثری گشوده بر خوانش های مختلف آفریده است.
مجمع النوادر (مجموعه گزاره های روایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (شبه قاره) ۱۴۰۰ شماره ۱۲
131-142
بن مایه آهو در تاریخ فرهنگی بودایی و تصوف ایرانی «مکتب خراسان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (شبه قاره) ۱۴۰۰ شماره ۱۲
169-184
دلالت های بیانگرانه رنگ ها در قرآن کریم
منبع:
مطالعات ادبی متون اسلامی سال ششم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
119 - 134
حوزه های تخصصی:
رنگ در فیزیک نور، محصول جذب طول موج های رنگ های دیگر و بازتاب طول موج نوری خاص است، اما همین بازتاب، در ذهن بشر، معناها و مفاهیمی متنوع تولید می نماید. در هنرهای تجسمی، نظریه بیانگری رنگ به کارکردهای رنگ در بیان ارزش های ذهنی و احساسی انسان، می پردازد. قرآن کریم، به اشکالی گوناگون رنگ ها را به کار گرفته و معناهایی متفاوت را به وسیله آن ها انتقال داده است. این پژوهش با جمع آوری، دسته بندی و تحلیل و تطبیق معانی رنگ ها در جستجوی جنبه های بیانگرانه رنگ در قرآن کریم است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که بیانگری رنگ سفید در آیه 106 سوره آل عمران بر استقامت و پایداری، زرد روشن در آیه 69 سوره بقره، فرح بخشی و القای حس شادی، کبود (آبی پررنگ) در آیه 102 سوره طه، حس گناهکاری و سیاه در آیه 106 سوره آل عمران و آیه 187 سوره زمر، به القای احساسی که کفرگویی و دروغگویی در چهره انسان تولید می کند و نیز در آیه 17 سوره زخرف به خشم و هم چنین آیه 41 سوره عبس، به جنبه های بیانگرانه رنگ سیاه دال بر غم و اندوه اشاره دارد.
تحلیل و بررسی با هم آیی واژگانی سوره های رعد و ابراهیم
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین شاخه های زبان شناسی، بحث معناشناسی است. معناشناسی، دانش بررسی و مطالعه معانی در زبان های انسانی است. به طور کلی، بررسی ارتباط میان واژه و معنا را معناشناسی می گویند. از لحاظ زبان شناسی، دانش معناشناسی به موضوعات پایه ای خود می پردازد که یکی از آن ها "باهم آیی" است. «باهم آیی» وقوع دو یا چند کلمه با فاصله کوتاهی درون یک پیکره زبانی است که انتخاب هر واژه بر روی انتخاب سایر واژگان و وقوع آن ها اثر می گذارد. هدف پژوهش حاضر بررسی باهم آیی واژگانی در دو سوره رعد و ابراهیم می باشد که به روش توصیفی –تحلیلی با رویکرد تطبیقی پس از معرفی 11 رابطه باهم آیی به استخراج بررسی و تحلیل واژگان باهم آیند در سوره مدنظر پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که 71باهم آیند در سوره رعد و 49 باهم آیند در سوره ابراهیم بر اساس روابط معنایی مذکور طبقه بندی شدند. در این پژوهش تعداد وقوع برخی از کلمات باهم آیند قرآن به صورت اتفاقی از بین کلمات باهم آیند انتخاب و در کل مصحف شریف شمارش شدند تا نشان داده شود کلمات باهم آیند وقوع بالایی باهم دارند. در این میان رابطه "تقابل" بیش ترین وقوع را داشت و کلمات باهم آیند استخراج شده از نظر داشتن فاصله و یا نداشتن فاصله نیز مورد بررسی قرار گرفتند و نتیجه به دست آمده نشان داد، اکثر صورت های باهم آیند به صورت بدون فاصله مشاهده شدند.
واکاوی استعاره های قرآن با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی
حوزه های تخصصی:
بحث استعاره از فنون بلاغی استعمال شده در قرآن است که به دلیل تأثیر مستقیم در تفسیر جایگاهی ویژه دارد، از طرفی مقبولیت علمی علامه طباطبایی در جامعه تفسیری و اهل بلاغت، استعاره دانستن برخی آیات از جانب ایشان دست یابی به دیدگاه های او را در این زمینه مهم کرده؛ از این رو، هدف پژوهش حاضر، رویکرد تحلیلی درباره استعارات قرآنی در دیدگاه علامه طباطبایی در مقایسه با دیدگاه های دیگر مفسران است. یافته های پژوهش با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی بر این نکته دلالت می نمایند که ایشان گاه استعاره های قرآنی را از قول خود بیان کرده و گاهی ضمن بیان آن از آرای برخی اندیشوران اسلامی با افزودن توضیحاتی، آن را تکمیل یا با اقامه دلیل، رد کرده است، به عقیده طباطبایی علت بیان برخی آیات به صورت استعاره مصرحه، بهره بردن از معنای عام و از ملائمات مستعارمنه و تعلیل کاربرد برخی دیگر به شکل استعاره مکنیه، تفاوت دقیق واژه های مترادف است. برخی از مواردی که مفسر گرانقدر معاصر استعاره مصرحه یا مکنیه دانسته اند، قابل تأمل می باشد.
Étude des avantages et des inconvénients de la formation en ligne du FLE en Iran lors de la pandémie de Covid-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Dans cet article, dans un premier temps, nous essaierons de déterminer les potentiels et les limites principaux de la formation en ligne du FLE en Iran, particulièrement lors de la pandémie de Covid-19. Dans un deuxième temps, nous tentons d’analyser l’impact des limites les plus notables du point de vue des apprenants sur le processus d’apprentissage en ligne. Nous aurons recours à une méthodologie mixte, composée de l’observation directe, de l’analyse de quelques classes, et de l’analyse d’un questionnaire. La population statistique de notre recherche est des apprenants volontaires qui ont participé dans les cours en ligne du français au niveau A1 lors de la pandémie de Covid-19, y compris 50 personnes. Les résultats obtenus de cette recherche montrent que les limites les plus remarquables dans le processus d’apprentissage en ligne lors de la pandémie de Covid-19, qui peuvent diminuer la qualité d’apprentissage sont : la distraction, le manque de motivation, le sentiment d’isolement et de dépression, l’anxiété, le manque des équipements nécessaires pour participer dans les cours en ligne en Iran et le manque de maîtrise des apprenants dans ce nouvel environnement d’apprentissage. D’après les résultats de cette étude, nous pouvons avancer que la formation en ligne en Iran, malgré de nombreuses limites, reste un moyen d’enseignement/apprentissage effectif du FLE.
Psychocritique de la traduction persane de “Réfléchissez et devenez riche” de Napoléon Hill(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Réfléchissez et devenez riche l’œuvre la plus célèbre de Napoléon Hill, auteur américain, sur le développement personnel n’a pas été étudiée auparavant en Iran, alors que ce livre occupe une place particulière dans le domaine philosophique, sociologique et psychologique. Notre recherche a pour objectif de faire une lecture psychocritique de la traduction réalisée par Gharaché Daqi. Pour atteindre ce but, il nous faut isoler et étudier, dans la trame du livre, des structures exprimant l’inconscient du texte, les intentions sous-jacentes de l’auteur, la signification et la valeur de ses écrits. Pour la critique du texte, nous allons suivre la démarche psychologique de Jean-Bellemin Noël basé sur la textanalyse et pour l’analyse traductologique, afin de donner des interprétations et des propositions justifiables pour chaque traduction, nous allons confronter des extraits du texte original et la traduction des passages correspondants et dans cette étape, après avoir relevé les éléments psychologiques dans le texte source, nous allons voir si ceux-ci sont correctement transmis dans la langue cible. À travers des exemples cette étude montre que d’une part le traducteur a fait une interprétation libre du texte et d’autre part il a supprimé certaines phrases, ce qui ne transmet pas «l’inconscient du texte» dans la langue cible.
L’analyse du personnage à travers « Les Hirondelles de Kaboul »de Yasmina Khadra d’un point de vue sémiologique selon la théorie de Philippe Hamon(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
La problématique du personnage a marqué, depuis longtemps, les théories littéraires. De par son statut dans le roman et son caractère amphibologique, il continue encore à occuper la pensée littéraire. Le personnage constitue l’élément le plus important dans la formation de récit. Etant à la base de toute création romanesque comme moteur de l’histoire, il contribue à l’évolution des événements dans le roman. L’objet de la présente recherche est l’étude de la dimension psycho-sociale et onomastique du personnage, comme catégorie textuelle dans « Les Hirondelles de Kaboul » de l’écrivain algérien Yasmina Khadra. Nous nous appuyons au cours de notre analyse sur l’approche sémiologique de personnage développée par Philippe Hamon et nous tenterons, à travers une étude analytique se basant sur des données bibliographiques, de comprendre si l’analyse sémiologique ou le modèle proposé par Philippe Hamon pour l’étude du personnage est applicable aux catégories des personnages de notre roman. En plus de déterminer le portrait physique et psychologique des protagonistes, l’objectif affiché dans le cadre de cette étude consiste à savoir comment les personnages du roman reproduisent-ils la réalité du terrain. Quel rôle joue chaque personnage au sein du roman ? Quelle est sa contribution dans la formation de la signification ? Et si les personnages de Khadra, de par leur aspect physique et psychologique et onomastique, reflètent-ils la réalité afghane ? Un petit survol à travers cette œuvre nous permet de comprendre que les personnages du roman contribuent à la formation de la signification que le texte construit progressivement.
بررسی جایگاه پیر و جوان در مقامات حمیدی
حوزه های تخصصی:
«مقامات حمیدی» یکی از آثار ارجمند نثر فارسی و حاکی از مطالب خواندنی گوناگون با اشخاص متفاوت است که قاضی حمید الدین در مقامه های خود بدان پرداخته است، یکی از این مولفه های مهم این دو کتاب، جایگاه دو شخصیت پیر و جوان است در صحنه های گوناگون این کتاب است که البته در مقامات بسامد واژه «پیر» و نقش آن نسبت به« جوان » بیشتر است و در واقع نگارنده به این دو مقوله توجه ویژه داشته است، از نظر قاضی حمید الدین موی سفید مایه اعتبار نیست و بلکه جایگاه خرد است که پیر را کرامت و بزرگی می بخشد و این بزرگی و حشمت می تواند نصیب یک جوان خردمند و باهوش و فراست نیز باشد تا در جوانی در مرتبه پیری بنشیند، در این متن پیر و جوان علاوه بر جنبه های ظاهری در نقش های استعاری و کنایی نیز ظاهر شده اند؛ اما آنچه مورد نظر قاضی بلخ است پیر خردمند است که این پیر می تواند جوان دارای هوش و رای نیز باشد؛ از این رو این مقاله با روش تحلیل محتوا و به وسیله ابزار کتابخانه نقش این دو شخصیت را در این متن بررسی می کند.
بررسی تطبیقی استعاره شناختی عشق در مثنوی های عطار و مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه استعاره های شناختی یا مفهومی اولین بار توسط لیکاف و جانسون مطرح شد. طبق نظر ایشان، استعاره دیگر تنها عنصری بلاغی و مختص زبان شعر نیست، بلکه اساس تفکر انسان، استعاری است. ابتدا استعاره های شناختی ابتدا در زبان روزمره بررسی شد، اما با توجه به انتزاعی بودن آثار هنری، ادبی و عرفانی، آرام آرام جای خود را در مطالعات عرفانی باز کرد. عشق به عنوان کلید ی ترین عنصر عرفان، نقش مهمی در متون عرفانی به ویژه عرفانه عاشقانه و ذوقی دارد. این پژوهش برمبنای نظریه استعاره شناختی لیکاف و جانسون، به دنبال شناخت عمیق تر تبیین/فهم عشق در مثنوی های عطار و مثنوی مولانا از منظر شناختی است. در این مقاله عشق به عنوان حوزه مقصد در نظر گرفته شده و حوزه های مبدأ آن در مثنوی های دو شاعر بررسی شده اند. سپس مقایسه ای بین حوزه های مبدأ عشق در آثار ایشان صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که علی رغم شباهت دیدگاه دو شاعر نسبت به عشق، بین نگاه مولانا و نگاه عطار، تفاوت هایی وجود دارد. عطار بیشتر به جنبه های قهاریت عشق توجه داشته است، حال آنکه مولانا بیشتر به جنبه های فنا، سرمستی و لذت و ذی شعور بودن عشق توجه دارد. در واقع، سیر تلقی عشق از عطار به مولانا، از قهاریت، کشندگی و نابودگری عشق، به سمت اتحاد، درد و رنج آمیخته با لذت، و شمولیت عشق بوده است.
بررسی و تحلیل استعاره های مفهومی در پیکره متنی دانش آموزان پیش دانشگاهی در رشته های مختلف تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل استعاره های مفهومی تولید شده در نوشتار دانش آموزان دوره پیش دانشگاهی، پیکره زبانی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی را بررسی کرده که این پیکره در طی آزمون پیشرفت تحصیلی کشوری با نام آزمون «امزا» گردآوری شده است. استعاره های مفهومی در 272 متن از دانش آموزان سه رشته علوم تجربی، انسانی و ریاضی براساس طبقه بندی پیشنهادی افراشی و حسامی (1392) استخراج و تحلیل شد. نتایج تحلیل آماری نشان می دهد استفاده از استعاره های مفهومی در دختران بیشتر از پسران بوده و این اختلاف از لحاظ آماری معنی دار است. بین فراوانی استفاده از کل استعاره های مفهومی دانش آموزان رشته های مختلف تحصیلی، در سطح خطای 5 درصد تفاوت آماری یافت نشد و دانش آموزان رشته های مختلف به یک میزان از استعاره های مفهومی در نوشتار خود استفاده کرده اند. در بین انواع استعاره، بسامد کاربرد استعاره عینی به ذهنی، عینی به عینی و جهتی به ترتیب بیشتر از سایر انواع استعاره ها بوده و در بین انواع استعاره های عینی به ذهنی نیز، بسامد کاربرد استعاره ظرف بنیاد و ساختار بنیاد بیشتر از سایر انواع بوده و اختلاف آن با سایر انواع از لحاظ آماری معنی دار است. بررسی حوزه های مبدأ و مقصد در استعاره های مفهومی نشان می دهد مفاهیم «انسان، مکان، ظرف، جسم و شیء و بالا» به ترتیب پربسامدترین حوزه های مفهومی مبدأ و «آسمان، زندگی، زمان، آینده و خدا» پربسامدترین حوزه های مفهومی مقصد در داده های پژوهش هستند و این حوزه های مبدأ و مقصد در نوشتار دانش آموزان منطبق با دسته بندی کووچش (2010) و البته متنوع تر از آن است.
بررسی و تحلیل شیوه های هنری بیان حُسن طلب در شعر فارسی (از آغاز تا قرن هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حُسن طلب از آرایه های ادبی است که نیاز و خواسته ای را با شیوه ی نیکو و اثرگذار بر پایه ی مقتتضای حال برای مخاطب خویش، بیان می-کند. این آرایه ی ادبی به عنوان یک متغیّر در بدیع معنوی، بر اساس ویژگی های خاصی چون نیاز، نوع تقاضا و مخاطب، به گونه های متفاوتی در قالب های شعری پدیدار می گردد. در مرکز این آرایه ی ادبی به عنوان یک سخن هدفمند، طلب قرار دارد و اجزای سازنده ی بافت شعر، چون واژه ها و ساخت زبان، تصویر، موسیقی و آهنگ کلام، احساس و عاطفه، لحن، قالب شعری و موقعیّت سخن که سبب «حُسن» آن می شوند، با تأثیرپذیری از عواملی مانند شخصیّت شاعر، سبک شعری، نوع مخاطب، مطلوب یا خواسته ی شاعر، شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی حاکم بر جامعه ی شاعر، به گونه ای سبب بیان طلب می شوند که در این مقاله به عنوان شیوه های هنری حسن طلب با دیدی تحلیلی و آماری، بررسی شده و همچنین کاربرد هر شیوه که مربوط به مقتضای حال این آرایه ی ادبی است و ویژگی هریک از آن ها، مورد تحلیل قرار گرفته است. گفتنی است، تقسیم بندی شگردهای هنری شاعران در استفاده از این آرایه ی ادبی و نام گذاری هر شیوه، بر پایه ی تعریف نگارندگان از حسن طلب برای نخستین بار، انجام گرفته است.
ساختار طنز در شعر احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاملو از فنون مختلف زبانی و تمهیدات هنری برای تأثیر بر مخاطبان بهره برده و طنز نیز یکی از این ابعاد اشعار وی است. ارزش ادبی طنز، زاده عناصر بلاغی خاص و کاربرد آن ها با شگردهای ویژه است. طنز را به شیوه های گوناگون طبقه بندی کرده اند و از نظر ساختمان، طنز به دو دسته طنزهای موقعیتی و طنزهای عبارتی تقسیم می شود. خاستگاه این طنز، زندگی و جهان بینی شاعر است و با آن مدعیان، ریا، ظلم و نادانی را دست می اندازد. شگردهایی چون: اجتماع نقیضین، اغراق، تضاد، تشبیه به حیوانات، تمثیل و زیرمجموعه های آن ها، در آفرینش طنز موقعیت در شعر شاملو بیشتر مؤثر افتاده اند. در مجموعه طنزهای عبارتی نیز، بازی های زبانی- بیانی، کنایه و دشنام و لعن بیشتر در اشعار وی دیده می شوند. بسیاری از این شگردها در یک شعر با یکدیگر ترکیب و تأثیر ادبی آن را چند برابر کرده اند و در شکل گیری سبک شاملو و برجسته سازی طنز وی نقشی مؤثّر داشته اند. طنز در اشعار شاملو بیشتر در ژرف ساخت آثار وی نمود دارد و پربسامدترین و بن مایه اغلب شگردهای طنز وی، اجتماع نقیضین و تضاد است. این مقاله با روشی توصیفی-تحلیلی نخست شگردهای بلاغی طنز را معرفی می کند و سپس با شواهدی از شعر احمد شاملو، آن را تجزیه و تحلیل می کند.
خوانش فیلمنامه های سوررئالیستی تری گیلیام بر اساس رویکرد پدیدارشناسی هرمنوتیک پل ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش قصد دارد به بررسی تاثیر نمادها و استعاره ها در فیلمنامه های سوررئالیستی تری گیلیام با رویکرد پدیدارشناسی هرمنوتیک پل ریکور بپردازد. گیلیام بنا به منِ مفسرش این امکان را به کاراکترهایش می دهد در دلِ مباحثی چون کهن الگوها، روایات، تاریخ، زمان و مکان شناور باشند، تا از جانب گیلیام به عنوان پدیده ای منحصر به فرد، بازتعریف شوند. هدف محقق کشف معانی ثانویه جهان متون فیلمنامه های تری گیلیام در یک فرآیند دیالکتیکی است و قصد دارد فیلمنامه های گیلیام را بر مبنای آرای هرمنوتیک پل ریکور تفسیر نماید. پل ریکور معتقد است برای پَر و بال دادن به قوه ی خیال باید واقعیت را به حالت تعلیق درآورد، تا با بازگشت به ماهیت اشیاء و پُر رنگ کردن نقش استعاراتِ درون متنی، بتوان معنای اولیه ی آنها را کنار زد و معانی جدیدی به آنها افزود. با این تعریف کارکرد قدرت خیال انسان ها در آثار گیلیام برگ برنده ای برای اوست تا قهرمانان آثارش بتوانند پیش برنده ی داستان در جهانی غیرواقعی باشند. از نمونه هایی که گیلیام در فیلمنامه های مونتی پونتی، زمان به اسارت گرفته شده، برزیل، ماجراهای بارون مایچوزن، به آن ها پرداختی هرمنوتیک داشته است میتوان به بازشناخت حکایات، بازتعریف روایات، شوخی با اساطیر، بازتعریف قصص با رویکردی فراتاریخ نگارانه اشاره کرد. الگوی تحقیق در این پژوهش پدیدارشناسی شهودی است که به جای پرداختن به صرف واقعیت، به مفاهیم نهفته و چگونگی پدیده ها توجه دارد. محقق با شیوه ی توصیفی، تحلیلی قصد دارد به سمتِ ماهیت پدیده ها و تفسیرِ مفاهیم ثانویه ی فیلمنامه های گیلیام حرکت کند تا با خوانشی پدیدارشناختی بتواند به شناخت بهتر این رویکرد هنری با مانیفست سوررئالیسم دست یابد.
بررسی دیدگاه های زبان شناسانه و نشانه شناسانه شمس در مقالات با الهام از آرای زبان شناسی سوسوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درسگفتارهایی که در مقالات شمس به هیات نوشتار درآمده اند میراث ارزشمند ادبی و عرفانی محسوب می شوند که تاکنون از چشم اندازهای مختلف نقد و نظریه های ادبی، دستاوردهای پژوهشی قابل تاملی را با مخاطبان معاصر خود در میان گذاشته است. ما در این پژوهش ، با رویکردی نو ، در ذیل عناوینی چون : ماهیت نشانه ی زبانی (دال و مدلول) در مقالات شمس ، گفتارهایی درباب نشانه های غیر زبانی در مقالات شمس، تحلیل گفتارهایی از شمس بر پایه رابطه هم نشینی و جانشیتی در زبان در مقالات شمس ، تمایز زبان و گفتار در مقالات شمس ، نقد نحوی و لغوی در مقالات شمس، و ترجیح گفتار بر نوشتار در مقالات شمس در پرتو آرای زبان شناسی سسوسور نشان داده ایم که اگرچه شمس در باب مفهوم زبان و مفردات آن ، نظریه و نظام زبان شناختی و نشانه شناختی منسجمی را ارائه نداده است اما با تامل در درسگفتارهایش، تفسیر و تلقی زبان شناسانه و زبان شناسانه ای را در مواجهه با کتاب و سنت و پدیدارهای هستی شاهد هستیم که برای خوانندگان امروزین جای درنگ و شگفتی بسیاری را به همراه دارد و بُعد معاصریت بدان می بخشد. پژوهش حاضربه طرح و شرح این مهم خواهد پرداخت.
تحلیل استعاره های مفهومی جهتی یا فضایی بن مایه «جنون» در منتخب غزل های بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان شناسی شناختی،استعاره مفهومی سازوکاری است که بر اساس آن امور انتزاعی و ذهنی بر پایه امور عینی تعریف، فهمیده وتوصیف می شود. اندیشیدن به شیوه استعاری، یعنی تجسم بخشیدن به مفاهیم ذهنی و انتزاعی؛ مفاهیمی مانند مرگ، زندگی، وهم، عشق حیرت، مهربانی، خشم و صداقت اموری انتزاعی هستند که با استفاده از مفاهیمی عینی قابل درک و فهم می شوند.درشعربیدل که به واسطه زبان خاص و سبک ویژه اش، در بین شاعران سبک هندی متمایز است نیز از این واژه ها ومفاهیم کم نیست. در غزلیات بیدل دهلوی بعضی واژه ها بسامد بالایی دارندکه به صورت یک موتیف و بن مایه شناخته می شوند و نماینده نگرش او به جهان هستند. یکی از واژه های کلیدی پربسامد در شعر بیدل، مفهوم انتزاعی «جنون» است. این پژوهش، استعاره های جهتی بن- مایه «جنون» را با تکیه بر نظریه معناشناسیِ شناختی و کار-کرد استعاره مفهومی، تحلیل می کند. این مقاله توصیفی تحلیلی، با گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و روش استدلالی از نوع استقرایی (جزء به- کل) به تحلیل کیفی و گاه کمّیِ مفهوم انتزاعی «جنون» در غزل های بیدل بر پایه تحلیل استعاره های جهتی می پردازد. استعاره های جهتی در شعر بیدل با الگو های جهتیِ حرکت دورانی، بالا و پایین، درون و بیرون، حدفاصل، مرکز و حاشیه، پیش و پس و استعاره اینجاوآنجا قابل بیان است. در بسیاری از ابیات بیدل، جنون با سرگشتگی یا حرکت دورانی و گاه با گردش و چرخش و حرکتی رو به بالا و پایین، مفهوم- سازی شده است. همخوانی استعاره های به کاررفته برای مفهوم -سازی مضامین استعاری، بر قدرت شاعری بیدل دهلوی و استفاده وی از تجربه های محیطی در بیان اندیشه های عرفانی اش دلالت دارد.