ادبیات پارسی معاصر
ادبیات پارسی معاصر سال یازدهم پاییز و زمستان 1400 شماره 2 (پیاپی 31) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی ادبیات که به بررسی تولید و پیامدهای اجتماعی ادبیات می پردازد، به عنوان یک دانش میان رشته ای از یک سو، به ادبیات، زبان شناسی و فلسفه مرتبط است و از سوی دیگر به علوم اجتماعی و تاریخی. از آنجا که پس از پیروزی انقلاب در شعر اجتماعی جرقه هایی حاصل شد و شعر اجتماعی انقلاب به عنوان جریانی قدرتمند و تثبیت شده شکل گرفت، این پژوهش می کوشد تا با نظریه منش و میدان بوردیو و با روش تحلیلِ کیفی توصیفی، سه مؤلفه اصلی منش، میدان و سرمایه را در اشعار سلمان هراتی بررسی کند. بر اساس نتایج این تحقیق، شعر هراتی به عنوان کنش شاعر، حاصل ارتباط منش و موضع او در میدان های سیاسی، اجتماعی و ادبی است. او به عنوان شاعر انقلابی در برخی اشعارش انتقاد و اعتراض به وضعیت نابسامان جامعه، فاصله طبقاتی موجود در آن زمان و غرب گرایی دارد. دراین میان کنش های شعری با مضمون حبّ ودوستی نسبت به امامان، رهبر معظم، شهیدان و ... برجسته تر به کار گرفته است.
تحلیل گفتمان خاطرات زنان عصر مشروطه و پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش بر پایه ی رویکرد تحلیل گفتمان در چارچوب نظریه ی "جیمز پل جی "و " روث وداک" چگونگی بازتاب عناصر برجسته ی هویت زنانه در قالب خاطره نگاری زنان- با استناد به چهار اثر عصر مشروطه و پهلوی- بررسی و تحلیل می شود . نتایج بررسی ، نشان از آن دارد که این آثار با کاربرد زبان در موقعیت ها ، جهانی را باز می نمایند که برساختی از تجربه های زیسته ی زنان و گفتمان های کلان سنت و تجدد در ایران است . از این رو روایت زنان در خاطرات ، معطوف به برجسته کردن عناصر و مؤلفه هایی از هویت زنان در دنیای مدرن و به حاشیه راندن گفتمان سنتی پیشین است . تحلیل خاطرات زنان در یک ساحت چنین می نماید که فهم جدیدی از هویت انسانی شکل گرفته است و زنان به لحاظ هویتی به تدریج از هویت های سنتی خود فاصله گرفته و هویت های جدیدی یافته اند که منشا آن دنیای مدرن و تکثرگرایی است . در ساحت دیگر، خاطره نگاران زن ، هم زمان توانسته اند ترکیبی سازگار از عناصر زندگی مدرن و سنتی را به دست دهند و هویت خود را بر اساس تجارب زیسته و درک تاریخی از مناسبات دوران نوین بازتعریف نمایند.
تأملی بر نمود «بدن» در نمایشنامه ی «چوب به دست های وَرَزیل» غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «بدن» فراتر از مجموعه ای از اندام ها و کارکردهای تابع آناتومی و فیزیولوژی می باشد. بدن در مباحث علوم انسانی و هنر، بیش و پیش از هرچیز، واجد ساختار نمادین می گردد. ساختاری که جایگاهی برای طرح افکنیِ فرهنگ، در بغرنج ترینِ صورت ها فراهم می آورد. در این پژوهش، وجوهی از مفهوم بدن، با نظر بر اثری نمایشی پی گرفته می شود. یعنی نمایشنامه ی «چوب به دست های وَرَزیل»، نگاشته شده در دهه ی چهل شمسی، بقلم غلامحسین ساعدی. اثری که به وضوح تحت تأثیر گفتمان پسااستعماریِ سربرافراشته پس از جنگ جهانی دوم می باشد. مقطعی که گفتمان چپ بر فضای روشنفکری غالب آمد. این گفتمان نشان خود را در آثار ادبی/هنری تولید شده، ثبت کرد. نشانی که در سطوح مختلف آثار نمایان می گردد. از این بین، سطح «بدن» مدنظر پژوهش حاضر خواهد بود. روش پژوهش، به جهتِ اجرا و پیشبرد، توصیفی-تحلیلی است. این امر با بهره از منابع کتابخانه ای ممکن گشته است. همچنین، در راستای واکاویِ وجوه گونه گون «بدن» در این نمایشنامه، دسته بندی هایی انجام پذیرفته است. ابتدا به «جنسیت؛ ظاهر؛ پوشش بدن» نظر انداخته می شود. در وهله بعد به «اداها و حرکات بدن»، و پس از آن نیز به «سکون بدن و ایجاد توهم و تصور حرکت» و دلالت های آن پرداخته خواهد شد. در نهایت بر مبحثی تأمل خواهیم داشت که مختص به این اثر است. یعنی بهره گیریِ متفاوتِ ساعدی از قابلیت بدن، که در «دگردیسیِ بدن» شکل یافته است. نتایج حاصله در تحلیل، حکایت از آن دارد که ساعدی با بهره از قابلیت های بدن، هویت سازی (و یا حتی بی هویت ساختن) را به انجام رسانده. برای مثال با تحول فرم بدنِ شکارچی ها، به سمت وسوی بدنی حیوانی، آن ها به عنوان «دیگران-غیر خودی ها» طرد می نماید. به عبارتی، تأکید بر خودی ها- یعنی وَرَزیلی ها-، که به غیریت سازی تازه واردها -موسیو و شکارچی ها- ختم می شود، از طریق مفهوم بدن است که صورت می پذیرد.
بررسی و تحلیل بازتاب اندیشه های اگزیستانسیالیستی، در آثار ادبی و فرهنگی مصطفی رحیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگزیستانسیالیسم یکی از مکتب های فکری تأثیرگذار بر اندیشه های حاکم بر ادبیات داستانی دهه های 40 و 50 ایران بوده است. شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه در آن دوران و احساس نیاز به ایجاد تغییر و به کارگیری اندیشه های نو و هم چنین ماهیت مکتب اگزیستانسیالیسم و ارتباط ویژه ی آن با ادبیات، موجبات گرایش روشنفکران و نویسندگان به این فلسفه را فراهم کرد و در پی آن آثاری با ماهیتی اگزیستانسیالیستی یا تأثیر پذیرفته از آن نوشته و عرضه شد. این جستار برای نشان دادن چگونگی تأثیر پذیری آثار دوره ی یادشده از اندیشه های اگزیستانسیالیستی، برخی از آثار مصطفی رحیمی(1305 – 1381 ش)، نویسنده و مترجم آثار سارتر در ایران، را مورد بررسی قرارداد. تأکید رحیمی بر به کارگیری مکرر و هدف مند مؤلفه های اصلی فلسفه ی اگزیستانسیالیسم چون: تقدم وجود، آزادی، انتخاب، مسئولیت، وانهادگی، پوچی، دلهره و اصالت شخصی یا اخلاق اگزیستانسیالیستی و توجه به ادبیات متعهد، در آثار منتخب این پژوهش، تأثیرپذیری او از این مکتب را به خوبی نشان داد. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی است و حوزه ی مطالعه در آن رمان «اتهام»، نمایشنامه های «تیاله» و «آناهیتا» و مقاله ای از مجموعه مقالات «دیدگاه ها» از آثار مصطفی رحیمی است.
بررسی گونه و مضمون داستان های رئالیسم سوسیالیستی در نشریات حزب توده ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حزب توده ایران برای بیان دیدگاه های مورد نظر خود از گونه های مختلف ادبی نیز بهره گرفته است و ادبیات را به عنوان ابزاری برای بیان اندیشه های سیاسی به کار برده است. در میان گونه های ادبی، داستان ظرفیت قابل توجهی برای بیان اندیشه های حزبی داشت و بستری مناسب به شمار می آمد تا هم نویسندگان حرفه ای طرفدار حزب و هم توده مردم در آن طبع آزمایی کنند. در این پژوهش با بررسی 14 نشریه وابسته به حزب توده، گونه داستان از منظر به کارگیری آموزه های رئالیسم سوسیالیستی بررسی شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، مضامین به کار رفته در این داستان ها بیش تر درباره فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، ستم بر فرودستان، دعوت به اتحاد و مبارزه با ستمگران و دیگر موضوعات برخاسته از رویکرد رئالیسم سوسیالیستی است. از نظر سبکی نیز بعضی از این داستان ها بسیار ابتدایی و فاقد شگردهای داستانی هستند و بعضی دیگر از داستان ها بسیار حرفه ای نوشته شده است و نویسندگان با مهارت توانسته اند آموزه های حزبی را در لایه های زیرین متن بگنجانند. بخش دیگر آثار داستانی منتشر شده به ادبیات عامه اختصاص دارد که یکی از راهبردهای حزب توده در حوزه پژوهش های ادبی بوده است.
خوانش برجستگی های زبانی و بومی- اقلیمی در شعر معاصر مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بوم (local) از واژه های پرتکرار درحوزه ی دانش زیست محیطی است. این اصطلاح در پیوند با مفاهیم ادبی و دانش بوم شناسی (ecology) فصل جدیدی در مطالعات میان رشته ای گشوده است. منظور از ادبیات بومی- اقلیمی هر نوع تجربه ای است که در رهگذر زندگی یک شاعر با محیط پیرامون در خیال، زبان، اندیشه و عواطفش انعکاس پیدا کند. شعربومی- اقلیمی، شعری سوبژکتیو با ارگانیسمی که سنت و مدرنیزم در بافت آن نمایان است. این جستار به دنبال پاسخ به این پرسش است که عناصر بومی- اقلیمی در غنای صورت های زبانی و ذهنی شعر مازندران چه نقشی هایی ایفا کرده است. پژوهش حاضر حاصل خوانش(225) دفتر شعر پنجاه شاعر مازندران از(1350تا1400)است که در آن نویسندگان کوشیده اند، عناصر بومی- اقلیمی را در دو کلان شاخصه ی جغرافیایی و اجتماعی– فرهنگی در نه خُرد شاخصه صورت بندی نمایند. از این منظر نقش عناصر محیطی و رسالت جغرافیایی در تمام گرایش های سبکی، قالب ها و ژانرهای موجود در شعراستان مازندران واکاوی شده است. یافته های این پژوهش با توجه به تحلیل داده های آماری، نشان می دهد که المان های بومی- اقلیمی در شاخصه ی اجتماعی– فرهنگی شعر مازندران نمود قابل ملاحظه ی داشته چنانکه آداب و رسوم، باورها و اعتقادات، واژگان بومی، سنت و مدرنیته، موسیقی و نگاه زیست محیطی در روساخت و ژرف ساخت سروده ها به تصویر درآمده است. روش پژوهش تلفیقی از نوع کمی و تحلیل محتوا با استفاده از منابع اسنادی و سایت های معتبراینترنتی است.
رئالیسم از مکتب ادبی تا بازتاب اجتماعیات در ادبیات آسیب شناسی رئالیسم پژوهی در مقالات ادبی حوزه زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین کاستی های بنیادین مقالاتی است که در باب رئالیسم در حوزه زبان فارسی، به نگارش درآمده اند. به این منظور، در گام نخست مقالاتی که در نشریات دانشگاهی کشور در باب رئالیسم منتشر شده و مدعی بررسی اصول رئالیستی در متون ادبی بوده اند، احصا شده است. سپس مطالب و یافته های این مقالات در مقایسه با مبانی و اصول رئالیسم و آرای رئالیست ها مورد سنجش قرار گرفته اند. مقالات مورد بررسی این پژوهش، ذیل سه گروه قابل دسته بندی است: دسته اول مقاله هایی را در بر می گیرد که رئالیسم و ویژگی های آن را به لحاظ نظری مورد بررسی قرار داده اند؛ دسته دوم مقالاتی هستند که اصول و مبانی رئالیسم را در یک اثر ادبی فارسی یا مجموعه ای از آثار یک نویسنده نشان داده اند؛ دسته سوم آثاری هستند که شاخصه های رئالیستی را در آثار ادبی به صورت تطبیقی واکاویده اند. نتایج بررسی نشان از آن دارد که به دلیل عدم توغل در مبانی نظری و بنیان های فلسفی، فروکاستن رئالیسم به عناصر داستان و یا بازتاب اجتماعیات در اثر ادبی، عدم تمایز میان معانی رئالیسم (مکتب ادبی، سبک داستان نویسی و ...)، خطاها و کاستی هایی بنیادین به مقالات رئالیسم پژوهی فارسی راه یافته است.
تحلیل انتقادی رمان «شطرنج با ماشین قیامت» بر اساس نظریه تئودور آدورنو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان شطرنج با ماشین قیامت نوشته ی حبیب احمدزاده به واسطه ی روایتی دوم شخص که پیوندی میان راوی و مخاطب در عین ایجاد فاصله ایجاد می کند، به بازنمایی جامعه ی جنگ زده می پردازد. راوی روایتی متفاوت و گاه متناقض از جنگ _از گزارش واقعیت انضمامی تا فراهم نمودن بستری برای اندیشیدن انتقادی در رابطه با آن_ به مخاطب ارائه می دهد. این امر نشان می دهد که توجه به انواع و ابعاد روایات متن و قرار دادن آنها در کنش متقابل با یکدیگر، چگونه منجر به دریافت های متفاوت و نوین می گردد. در خوانش های ارائه شده از رمان شطرنج با ماشین قیامت پرداختن به جزئیات، منجر به نقد فردگرایانه ی متن و قرار گرفتن مسائل اجتماعی در ساحتی فردی شده است. در مواجهه ی حاضر با متن سعی بر آن است تا با توجه به درهم تنیدگی روایات و در نظر داشتن روایت شطرنج با ماشین قیامت در کنش با خرده روایات، وضعیت فرهنگی – اجتماعی به تصویر کشیده شده ی زمان جنگ مورد بررسی و نقد قرار گیرد. این نگاه به متن، در واقع فراخوانی مخاطب به تأمل در شکل روایت جهان توسط شخصیت ها و کنش و واکنش آنها نسبت به واقعیت القایی و در نتیجه چگونگی بازتفسیر آن است.
نقد مجموعه خون آشام با رویکرد تاریخ گرایی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرچند ادبیات، برخاسته از داشته ها و آرمان های یک ملت است، به برداشت صرف در آن اکتفا نمی شود و گام های خلاقانه در این زمینه به آفرینش دنیای جدید می انجامد؛ این چنین است که هر اثر ادبی علاوه بر تأثیرپذیری از بستر فرهنگی و تاریخی خویش، توانایی تأثیرگذاری بر آن را پیدا می کند و رویکرد «تاریخ گرایی نو» درصدد بیان این مطلب و تأکید بر «تاریخیّت متن و متنیّت تاریخ» شکل می گیرد. مجموعه خون آشام در جایگاه اولین تجربه ژانر وحشت در حوزه ادبیات کودک و نوجوان ایران، با به حرکت درآوردن شخصیت های خیالی در صحنه دنیای واقعی، مخاطب را نظاره گر واقعیت زندگی و گفتمان های موجود در آن می کند تا با افزایش سطح آگاهی او از محیط دنیای اطراف، وی را مهیای مواجهه با خطرات و تهدیداتی کند که در بدو ورود به آن، انتظارش را می کشد. بر این اساس با رویکرد «تاریخ گرایی نو»، مجموعه خون آشام ظرفیت های درخور توجه بسیاری برای بازخوانی دارد. این پژوهش به روش تحلیل کیفی و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه-ای مبتنی بر استقراء تام، معانی پنهان یا خاموش یا صداهای ضعیف متن را آشکار می کند و با برجسته سازی گفتمان های موجود، از روابط قدرت در آن پرده برمی دارد و نشان می دهد که چگونه متن از گفتمان های عصر خود تأثیر می پذیرد و متقابلاً در خلق گفتمان های نو مؤثر واقع می شود؛ در نتیجه پژوهش بیان می کند که تقدیرگرایی و مردسالاری و توزیع نابرابرانه جنسیتی قدرت در خانواده از گفتمان های غالب و گفتمان «عشق»، به ویژه عشق به خاک و وطن نیز از گفتمان های محوری این اثر به شمار می آیند.
بررسی و تحلیل «جدال فرم و محتوا» در نقدادبی معاصر فارسی با تکیه بر «قصه نویسی» رضا براهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد داستان در ایران با نقدهای اخلاقی ابتدایی، که هنر و داستان را به وسیله ای برای تهذیب اخلاق تقلیل می داد، آغاز شد و رفته رفته با ظهور حزب توده و شرایط خاص تاریخی ایران، به سمت نقدهای ایدئولوژیک، و نوعی استالینیسم تقریبا یکدست حرکت کرد. از دهه ی چهل با ظهور مجلات پیشرویی چون جُنگ اصفهان و ترجمه ها و تألیفات افرادی چون ابوالحسن نجفی و دیگران، نظریات جدید ادبی غربی در ایران معرفی شد. رضا براهنی نیز از معدود دانشگاهیانی بود که موفق شد از فضای سنتی حاکم بر دانشگاه فاصله بگیرد و نقد و نظریه های جدید را هم در مقالات و کتاب های پژوهشی اش و هم در آثار خلاقه اش به کار بندد. اما او بر خلاف نجفی و گلشیری، که موفق شدند منظومه ای منسجم از تعهد انسان مدار و فرم پدید آورند، لااقل در کتاب قصه نویسی جایی میان تعهد اجتماعی و فرمالیسم ایستاده بود. برخی روشنفکران دینی، با برکشیدن مفهوم «هنر قدسی» در سالهای پس از انقلاب، درباب مباحث مرتبط با زیباشناسی گاه دچار همین تناقض نظری شدند. ولی براهنی، هرچه از شور و هیجان انقلاب گذشت، به تئوری های مرتبط با ساختارگرایی و فرمالیسم متمایل شد و از تعهد ستیهنده ی دهه ی چهل، که ناگزیر در کتاب قصه نویسی به جدال فرم و محتوا می رسید، فاصله گرفت. از این رو، می توان گفت کتاب قصه نویسی به عنوان یکی از شاخص ترین آثار براهنی نمونه ای است از نقدی که در روزگار گذار از پارادایم «ادبیات متعهد» به پارادایم «هنر برای هنر» و به تبع آن فرمالیسم، شکل گرفته است.
سوغات سیمین بهبهانی به عروض فارسی: قاعده سیمینه (سیمینگی) در اوزان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوالحسن نجفی پس از سامان دادن رکن های عروضی و ارائه دایره موسوم به دایره نجفی، توانست اغلب وزن های شعر فارسی را در ضمن طبقه بندی وزن ها جای دهد و نیز معیاری برای مطبوع و نامطبوع بودن اوزان ارائه نماید و آنها را در ضمن دو دسته متفق الارکان (بر اساس تکرار یک رکن) و متناوب الارکان (تناوب دو رکن بر اساس دایره) بگنجاند. با این حال اشعاری با اوزان دیگر در دست داشت که شاعران پارسی گو از زمان رودکی به آنها اقبال نشان داده بودند ولی در ضمن دو دسته فوق قرار نمی گرفتند، تا اینکه در اواخر عمر خود قاعده ای را یافت که با آن جایگاه این وزن ها در طبقه بندی مشخص می شد. این قاعده که نجفی آن را «تفرع وزنی» نامید عبارت بود از این که در تمامی وزن های متفق الارکان و متناوب الارکان، که رکن اول آن ها با ترتیب هجایی «ᴗ - ᴗ» آغاز می شود، می تواند به «- - ᴗ» تبدیل شود و این ویژگی وزنی با هویت جدید و مستقل را پدید می آورد. ما این مقاله ضمن تبیین مجدد این قاعده، با معرفی اشعاری که سیمین بهبهانی بر اساس آن ابداع کرده و به کار برده است این قاعده را به جای تفرع وزنی، «قاعده سیمینه» (سیمینگی) نامگذاری کردیم، زیرا از یک سو هیچ شاعری به اندازه سیمین از این ظرفیت در شعر فارسی بهره نگرفته است و از طرف دیگر تقطیع هجایی «سیمینه» (- - ᴗ) یادآور ترتیب هجایی مورد نظر است. همچنین به نظر می رسد تأمل در اوزان این نوع از اشعار سیمین در کشف این قاعده از سوی نجفی بی تأثیر نبوده است.
فراخوانی شخصیت های حماسی در رمان به مثابه کنش اجتماعی (مطالعه موردی: رمان قصه تهمینه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه فراخوانی شخصیت های حماسی به رمان، یکی از دست مایه های اصلی نویسندگان برای بیان دغدغه های فردی و اجتماعی خود است؛ دغدغه هایی که ارتباطی مستقیم با بافت فرامتن تولید اثر دارند. با توجه به این نکته، هدف از پژوهش حاضر، بررسی چگونگی و چرایی فراخوانی شخصیت های حماسی به این رمان، پیوند این عناصر با بافت فرامتن و همچنین بررسی موضع نویسنده است. بنابراین، در این پژوهش ابتدا به واکاوی بافت سیاسی-اجتماعی زمان نگارش رمان (اواسط دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد شمسی)پرداخته ایم. سپس با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری متن و مقوله بندی کدها، موضع موافق یا مخالف نویسنده را نسبت به بافت فرامتن خود روشن ساخته ایم. شایان ذکر است برای تحلیل و استخراج جداول و نمودارها از نسخه 2020 نرم افزار مکس کیودا استفاده کرده ایم. یافته های پژوهش نشان می دهد محمدعلی شخصیت های حماسی را به اثر خود فرامی خواند تا برخی گفتمان های تجددخواهانه دوره اصلاحات؛ ازجمله توجه به حقوق زنان، استقلال و انواع فعالیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آنها را تقویت و درمقابل برخی گفتمان های سنت گرا ازجمله مردسالاری، مادرهمسری صرف و عدم استقلال زن را تضعیف کند.