تغییر شرایط تاریخی – فرهنگی و دگرگونی انواع بافت ها، باعث فراموشی بخشی از دلالت های واژه «معاشر» شده است. این دلالات گمشده، بر طبق سنجش روابط همنشینی و جانشینیِ واژگان متون، قابل بازشناسی است. فرهنگ های لغت برای واژه «معاشر»، معانی «دوست» و «همنشین» را ضبط کرده اند؛ اما دلالات یاد شده، نه در محور همنشینی و نه در محور جانشینی، نظام معنایی بسیاری از ابیات، از جمله این بیتِ سعدی: «سر کوی ماهرویان همه روز فتنه باشد / ز معربدان و مستان و معاشران و رندان» را پشتیبانی نمی کنند. گویاست که در این بیت، واژه «معاشر» از نظر شمول معنایی، با واژه های «رند»، «مست» و «مُعَربد» هم شمول است. واژه «معاشر» در این زمینه به معنی «فردی اهل عشرت، بزم و لهو» در زمینه ای غیر اخلاقی است. این معنی هم برای افراد عیاش و هم برای گروهی که شغل آن ها «عشرت آفرینی» بوده، به کار می رفته است. برخی از «معاشران» با عنوان «ندیمان معاشر» در دربارها نقش مدیریت و خدمت رسانی به میزبانان را در مجالس بزم بر عهده داشته اند. انوری، یکی از مشاهیر معاشرانِ دربار سلجوقی را با نام «اکرم معاشر» شناسانده است. در این پژوهش، افزون بر معرفی و ریشه شناسی تاریخیِ دلالت جدید «معاشر»، به زیرساخت های شکل گیری «طبقه معاشران» نیز پرداخته شده است.