فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۶۳ مورد.
۳.

تجربه های عرفانی و شبه عرفانی

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۳۵۵
عرفان مسیری است که انسان را به نوعی دیگر از معرفت و شناخت می‌رساند که با معرفت حسی و ظاهری متفاوت است. به همین منظور باید ابزار دیگری را برای سالک پدید آورد یا در درون او کشف کند تا بتواند راه دستیابی به معرفتی دیگر را هموار سازد. مکاتب عرفانی گوناگون در سراسر جهان همیشه به نوعی معرفت درون بینانه که با شهود قلبی و درونی دریافت می‌شود، اشاره دارند و برای استفاده از آن تلاش می‌کنند. همین تلاش، نیاز به برنامه‌ عملی خاصی را پدید می‌آورد که اگر از سوی خداوند و به واسطه پیامبران به انسان برسد، شریعت نام دارد. بی‌تردید با پذیرش این که انسان را خالقی دانا و حکیم آفریده که از همه اسرار وجودش آگاه است، باید اعتراف کنیم شریعت الاهی بهترین راه شکوفا‌سازی استعداد‌های نهفته عرفانی است و با عمل به شریعت می‌توان به عرفان راستین رسید. از این رو این شریعت به همه پیامبران رسیده است خداوند به حضرت محمد(ص) می‌فرماید: «شرع لکم من الدین ما وصی به نوحاً و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی ....» آیینی را برای شما تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود و آن‌چه را بر تو وحی فرستادیم، به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم..... سید حیدر آملی رابطه شریعت و حقیقت عرفان را به پوست بادام و روغن بادام تشبیه می‌کند. اگر این پوست نباشد، آن مغز فاسد و تباه می‌شود و تازگی‌اش را از دست می‌دهد و اگر آن مغز شیرین و تازه نباشد، این پوسته بی‌ارزش است. بزرگان اهل معرفت همواره اصرار دارند که بدون شریعت نمی‌توان به مسلک عارفان درآمد و به حقیقت رسید؛ زیرا اگر راه الاهی طی نشود، به جای مکاشفات و مشاهد‌ات رحمانی، اوهام شیطانی به درون انسان هجوم می‌آورد و فرد به خیال این‌که در عرفان سیر می‌کند، به دام پندارهای شیطانی فریفته می‌شود. این مقال بر آن است که بگوید عرفان در صورتی که از شریعت فاصله بگیرد و برنامه‌های عملی الاهی را به دنبال ایمان به خداوند یکتا و معاد کنار گذارد، پایه‌ای برای استقرار سلطه در جامعه بشری شده و سلطه‌گران دنیا‌طلب را بر مردم مسلط می‌کند.
۱۲.

«نماد آیینه در اندیشه مولوی»

نویسنده:

کلید واژه ها: مولوی ابن عربی عین القضاه آیینه م‍اد جام جم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات نمادین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان نظری
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
تعداد بازدید : ۱۱۶۳۶ تعداد دانلود : ۳۰۲۳
نماد و نمادپردازی ابزاری بوده است به درازای عمر بشر که در زندگی و هنر خویش از آن سود جسته است. در این بین شعرا و عارفانی چون مولوی از این قاعده مستثنی نبوده و در هنر خویش برای بیان مفاهیم متعالی عرفانی از آن بهره ها برده اند. مولوی نیز در بیان نکات و لطایف عرفانی از نمادها و سمبولهای کثیری استفاده کرده که گستردگی دامنه آن شاید در ادبیات کهن ایران زمین بی نظیر باشد. یکی از این نمادها «آیینه» می باشد که مولانا از آن برای تجلی اسرار الهی نمونه ها دارد. تمثیلات و قصص مولوی در مثنوی و استفاده از آیینه در داستانهای آن اثر بی بدیل برای بیان مسایل عرفانی قابل توجه می نماید، آیینه ای که در پاره ای موارد، خود ذات اقدس اله بیان شده است. و همچنین دیدگاه عرفا و خلط مسئله آینه و جام جم از طرفی در ادبیات عرفانی ایران زمین مهم و قابل بررسی است.
۲۰.

خدا از نظر عرفان

کلید واژه ها: عرفان خدا تشبیه وحدت وجود تجلی وحدت شهود علم الاسماء جمال پرستی وحدت گرایی وجودی کنزمخفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱۹۷ تعداد دانلود : ۱۵۴۶
«عرفان» علم خداشناسی وتوحید است. دراین مقاله به خداشناسیِ عرفانی پرداخته می شود و با نگاهی به نظریه های «وحدت وجود»و«وحدت شهود»،اصلی ترین عقیده هادراین باره بررسی وبانگاهی انتقادی به تحلیل های مخالفان پاسخ داده شده ونتیجه می گیرد که عارف، یکتاپرستِ واقعی است.ازنظر عارفان خدا«یکی» است(توحید خالص) که«دو» و«غیر» ندارد.(به قولی وجودلابشرط مقسمی است.) نباید درکنار وحدت به کثرت هم اصالت داد،زیرا هر نوع ثنویت وچندگانگی مردود است.خداوند، آن گنجِ مشتاقِ ظهور، هم باطنِ هستی (غیب، وحدت، تجلی بر خویش، فیض اقدس،حضرت اسماء) وهم ظاهرِ هستی (شهود، کثرت،خیال، فیض مقدس، مظاهر اسماء)،هم اول وهم آخر است. پس وجود وهستی واحد ویگانه است و غیر ازحق چیزی موجود نیست. به قولی حق، شخص است وعالَم (ماسوی الله) سایه اوست ودر اسماء متعدد، خویش رابر خویش عیان می سازد.(همه اسماء دلالت برمسمائی واحد دارند.) نوری است که انکشافْ ذاتی اوست. زیبارویی است که تاب مستوری ندارد، بلکه همان سایه ها نیز هم حق اند وهم غیرحق، مخلوقات آینه هایی هستند که جمال واسماء جمیلِ اورا نمایش می دهند وانسان تصویر کاملی از اوست. از ابوسعید خراز پرسیدند که خدارا چگونه شناختی؟گفت: ازراه جمع نقیضان. تمامت هستی هم اوست(هویاتشبیه) وهم «نااو» (هولاهو یاتنزیه) این همان نظریه «وحدت شخصی وجود» وهمان گفته عارفان ایرانی وابن عربی است که درک آ ن نیازبه ذوق عرفانی دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان