کتاب نقد

کتاب نقد

کتاب نقد 1384 شماره 35

مقالات

۱.

تجربه های عرفانی و شبه عرفانی

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۳۹۴
عرفان مسیری است که انسان را به نوعی دیگر از معرفت و شناخت می‌رساند که با معرفت حسی و ظاهری متفاوت است. به همین منظور باید ابزار دیگری را برای سالک پدید آورد یا در درون او کشف کند تا بتواند راه دستیابی به معرفتی دیگر را هموار سازد. مکاتب عرفانی گوناگون در سراسر جهان همیشه به نوعی معرفت درون بینانه که با شهود قلبی و درونی دریافت می‌شود، اشاره دارند و برای استفاده از آن تلاش می‌کنند. همین تلاش، نیاز به برنامه‌ عملی خاصی را پدید می‌آورد که اگر از سوی خداوند و به واسطه پیامبران به انسان برسد، شریعت نام دارد. بی‌تردید با پذیرش این که انسان را خالقی دانا و حکیم آفریده که از همه اسرار وجودش آگاه است، باید اعتراف کنیم شریعت الاهی بهترین راه شکوفا‌سازی استعداد‌های نهفته عرفانی است و با عمل به شریعت می‌توان به عرفان راستین رسید. از این رو این شریعت به همه پیامبران رسیده است خداوند به حضرت محمد(ص) می‌فرماید: «شرع لکم من الدین ما وصی به نوحاً و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی ....» آیینی را برای شما تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود و آن‌چه را بر تو وحی فرستادیم، به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم..... سید حیدر آملی رابطه شریعت و حقیقت عرفان را به پوست بادام و روغن بادام تشبیه می‌کند. اگر این پوست نباشد، آن مغز فاسد و تباه می‌شود و تازگی‌اش را از دست می‌دهد و اگر آن مغز شیرین و تازه نباشد، این پوسته بی‌ارزش است. بزرگان اهل معرفت همواره اصرار دارند که بدون شریعت نمی‌توان به مسلک عارفان درآمد و به حقیقت رسید؛ زیرا اگر راه الاهی طی نشود، به جای مکاشفات و مشاهد‌ات رحمانی، اوهام شیطانی به درون انسان هجوم می‌آورد و فرد به خیال این‌که در عرفان سیر می‌کند، به دام پندارهای شیطانی فریفته می‌شود. این مقال بر آن است که بگوید عرفان در صورتی که از شریعت فاصله بگیرد و برنامه‌های عملی الاهی را به دنبال ایمان به خداوند یکتا و معاد کنار گذارد، پایه‌ای برای استقرار سلطه در جامعه بشری شده و سلطه‌گران دنیا‌طلب را بر مردم مسلط می‌کند.
۲.

نردبان تجارب عرفانی (نگاهی به دیدگاه ویلیام جیمز درباره تجارب عرفانی)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۹۸
بحث‌هایی که «ویلیام جیمز» در باب تجارب عرفانی مطرح کرده، از مهم‌ترین مباحثی است که در باب تجارب عرفانی در جهان جدید به منصه ظهور رسیده است. جیمز این مباحث را به طور عمده در کتاب «تنوع تجارب دینی» مطرح کرده است. این مباحث، مخالفان و موافقان بسیاری را برانگیخته و تا حدی دورنمای کلی مباحث تجربه عرفانی در این میان به چشم می‌خورد. محورهای اصلی مورد بحث در این مقاله عبارت است از: 1. تفاوت تجارب عرفانی و دینی (به ویژه از دیدگاه ویلیام جیمز) 2. تعریف تجربه عرفانی 3. ویژگی‌های تجارب عرفانی 4. نردبان تجارب عرفانی 5. ارتباط دیدگاه ویلیام جیمز در باب تجارب عرفانی با دیدگاه روانشناختی‌اش این مقاله در برخی موارد به نقد دیدگاه‌های جیمز نیز پرداخته است و به‌طور کلی هدف آن بررسی محورهای اصلی دیدگاه جیمز است. به نظر نگارنده مهمترین بحث جیمز همان بحث نردبان تجارب عرفانی است که توضیح آن در مقاله آمده است.
۳.

اما این کجا و آن کجا نقدی بر تلفیق عرفان دینی با باطن گرایی جدید

نویسنده:

کلید واژه ها: اومانیسم عرفان اسلامی فرمانبرداری بندگی تعالیم‌باطنی عرفان‌های منهای شریعت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۵۸
گرایش چشمگیر جهان غرب به امور درونی و توانایی‌های باطنی انسان و پیدایش صدها فرقه کوچک و بزرگ در این راستا، اندیشمندان غرب را با موضوعی بسیار مهم، جدید و فراگیر روبه‌رو ساخته است. دنیای غرب پس از قرن‌ها توجه به عقلانیت ابزاری محض، ابتهاجات مادی و زندگی ماشینی اکنون موج بزرگی از باطن‌گرایی را در درون خویش احساس می‌کند که برای مهار آن، باید آن را بشناسد. حرکت این موج مواج به سمت شرق اسلامی و ورود آن به کیان مسلمانان با بازتابی بسیار متفاوت با آن‌چه در غرب رخ داده، روبه‌رو شده است. تعالیم باطن‌گرایی قدیم و جدید همچون «ذن»، «یوگا»، «مدیتیشن» و ... با استقبال نه‌چندان گرم مواجه شد. اگر‌چه گروهی شیفته این تعالیم شدند؛ ولی گروه بسیاری نیز با بی‌تفاوتی از کنار آن گذشتند و گروهی به مخالفت با آن پرداختند و این همه از آن رو بود که شرق اسلامی، بنیان‌های محکمی از عرفان و معارف معنوی اسلامی را در خود داشته و هرگز بر آن پشت نکرده بود. شیفتگی گروهی از مسلمانان به تعالیم وارداتی هم چه بسا به علت کافی نبودن آگاهی ایشان از گنجینه گرانبهای معارف عرفانی باشد که این فقدان هم معلول عدم عرضه عرفان اسلامی به زبان روز است. اکنون برای رفع ناهمواری موجود در راه پذیرش این تعالیم، گروهی بر آن شده‌اند تا بین عرفان اسلامی و تعالیم باطن‌گرایی امروز دنیای غرب، سازشی پدید آورده و معجونی از این دو فراهم کنند که به مذاق اغلب افراد خوش آید و سبب مقبولیت این تعالیم شود. این مقاله بر آن است تا ضمن تشریح مهم‌ترین بنیان عرفان اسلامی و باطن‌گرایی غربی، امکان پیدایش هر‌گونه تلفیقی بین این دو را نفی کند.
۴.

جایگاه شریعت در قلمرو عرفان

نویسنده:

کلید واژه ها: عرفان تکلیف فنا شریعت ریاضت بقا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹۳۷
هدف از این بحث آن است که با استناد به منابع معتبر عرفان اسلامی، به دفع توهمی بپردازیم که عده‌ای به خطا دچار آن گشته و چنین می‌پندارند که از نظر عرفا، شریعت چندان اهمیت نداشته و یک عارف چندان پایبند عمل به احکام شرع نمی‌باشد! گرچه چنین توهمی دانسته یا ندانسته، سابقه‌ای طولانی دارد، اما اخیراً گاه جدی‌تر از گذشته مطرح شده و عده‌ای از مدعیان روشنفکری کشورمان با برداشتی خام از فکر و فرهنگ جدید غرب، جنبه عرفانی دینداری را از جنبه فقهی آن جدا کرده و بدین‌ سان می‌‌خواهند بگویند که می‌توان شریعت و فقه را جدی نگرفته و دینداری عارف بود و بس! اکنون می‌خواهیم بدانیم که آیا واقعاً چنین است؟ آیا عرفا به شریعت و فقه اعتنای چندانی ندارند؟ یا این‌که چنین فکری خطا بوده و توهمی بیش نیست؟‌ و اگر خطا و توهم است،‌منشأ این خطا و توهم چیست؟ در این‌جا باید سه مسأله را روشن کنیم: - اول: جایگاه شریعت در سلوک عرفانی. - دوم: سقوط تکلیف در مراحلی از سلوک. - سوم: مبنای ادامه پرستش پس از وصول به حق.
۷.

نگاهی به تصوف اسلامی و غیر اسلامی

۹.

بطن و تأویل قرآن

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱