فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
دنیای رقابتی امروز، تعامل شرکت ها و سازمان ها را با مشتریان خود به طور قابل توجهی تغییر و بهبود داده است. از این رو، یکی از چالش های اساسی سازمان ها، شناسایی مشتریان فعلی خود، تخصیص بهینه منابع به آنها و ایجاد تمایز بین گروه های مختلف مشتری و در نهایت سنجش و رتبه بندی هر گروه بر مبنای ارزش آن گروه است. هدف اصلی این پژوهش، مطالعه مقایسه ای بین الگوریتم های خوشه بندی به عنوان یکی از مهمترین تکنیک های داده کاوی و به کارگیری آنها در راستای سنجش ارزش مشتریان(ارزش طول عمر مشتری) است. صنعت مورد مطالعه در این پژوهش، صنعت بیمه و به صورت جزئی تر، حوزه بیمه بدنه اتومبیل است. روش پیشنهادی این پژوهش، برگرفته از روش CRISP-DM است و نیز در راستای بخش بندی و سنجش ارزش طول عمر مشتریان، از یکی از مدل های توسعه یافته RFM استفاده شده است. در این پژوهش اطلاعات نزدیک به 812 مشتری از شرکت منتخب در حوزه بیمه(بیمه بدنه خودرو) استخراج شده است و سپس با استفاده از نرم افزارهای توانمند در حوزه داده کاوی و محاسبات آماری به نام های RapidMiner وSPSS و Matlab و با به کارگیری الگوریتم های مختلف، مشتریان خوشه بندی شده اند. پس از تحلیل نتایج هر خوشه و تعیین بهترین روش خوشه بندی بر مبنای شاخص های Silhouette و SSE، به تحلیل و مقایسه ارزش مشتریان در خوشه های به دست آمده از بهترین شیوه خوشه بندی می پردازیم. در نهایت با استفاده از فرایند پیشنهادی این پژوهش می توان ارزش هر گروه از مشتریان را در صنعت بیمه به دست آورد و استراتژی های بازاریابی متناسب با هر گروه از مشتریان را ارائه نمود.
تاثیر هوش مالی در پیش بینی ریسک اعتباری با استفاده از مدل ماشین بردار پشتیبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی تاثیرهوش مالی در پیش بینی ریسک اعتباری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد.روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است و فرضیه ها با استفاده از مدل های رگرسیون لجستیک و ماشین بردار پشتیبان مورد آزمون قرار گرفتند.دوره زمانی پژوهش شامل 6 سال ازابتدای 1388 تا پایان 1393 و نمونه آماری شامل 115 شرکت از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که هوش مالی توانایی پیش بینی ریسک اعتباری را دارد.به عبارت دیگر هوش مالی توانایی آن را دارد که با بهره گیری از مدل آماری ماشین بردار پشتیبان ریسک پرداخت تعهدات و ریسک سودآوری را به درستی پیش بینی کند اما در پیش بینی ریسک بهره وری ناتوان عمل کرد.
مدل ارزیابی موفقیت ابزارهای هوش کسب وکار
حوزه های تخصصی:
در محیط تجاری سریعا در حال تغییر امروز، نیاز به اطلاعات تجاری سودمند برای سازمان ها نه تنها به منظور کسب موفقیت بلکه برای بقاء حیاتی می باشد. با توجه به ناتوانایی سیستم های اطلاعاتی مدیریت در برآورده کردن انتظارات تصمیم گیرندگان سازمانی در عرصه رقابت در سال های اخیر، فناوری های هنرگونه ای نظیر هوش کسب وکار به یکی از مفاهیم مهم در مدیریت سیستم های اطلاعاتی تبدیل شده و در خط مقدم فناوری اطلاعات برای پشتیبانی تصمیم گیری مدیریت قرار گرفته است. در همین راستا ارزیابی موفقیت این سیستم ها در سازمان ها ضرورت یافته و نیاز به ارائه مدلی برای انجام این ارزیابی احساس می شود. از این رو، در این پژوهش سعی شده است با شناسایی و معرفی مهم ترین فاکتورها و عوامل مؤثر در ارزیابی موفقیت این سیستم ها، یک مدل ارزیابی موفقیت هوش کسب وکار(در قالب یک مطالعه موردی) ارائه گردد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی پیمایشی و تحقیق میدانی محسوب می شود. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که از میان 50 عامل استخراج شده از ادبیات موضوع جهت سنجش موفقیت ابزارهای هوش کسب وکار در صنعت بانکداری کشور، بر حسب نظر اعضای نمونه آماری 24 عامل تاثیرگذار در هر یک از حوزه های نمایش، خلق دانش، یکپارچگی اطلاعات و حافظه سازمانی در مدل تحقیق شناسایی شدند.v
ارائه مدل ارزیابی عملکرد شعب بانک با استفاده از رویکرد ترکیبی PCA و DEA (مورد مطالعه: شعب درجه سه بانک کشاورزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همواره ارزیابی عملکرد به عنوان یکی از مسائل حیاتی سازمان ها مطرح بوده است. یک سازمان نیاز دارد تا برای تعیین، تعدیل و ایجاد تغییرات در اهداف بلند مدت و کوتاه مدت خود، عملکرد خود را مورد ارزیابی مستمر قرار دهد. با توجه به نقش کلیدی بانک ها به عنوان یکی از مهم ترین ارکان مالی و اقتصادی در هر جامعه، ارزیابی عملکرد در این نهاد مالی از اهمیت بسزایی برخوردار است.
در این پژوهش 100 شعبه درجه سه بانک کشاورزی با 36زیر شاخص (7 زیر شاخص نهاده ای و 29 زیر شاخص ستانده ای ) مورد ارزیابی قرار گرفتند و این زیر شاخص ها در قالب 3 نهاده اصلی و 7 ستانده اصلی دسته بندی شدند. در این تحقیق از مدل CCR-O به عنوان مدل اصلی استفاده شده است و برای کاهش تعداد زیر شاخص ها و دست یافتن به شاخص های اصلی ، سه سناریوی میانگین ساده ، میانگین موزون با استفاده از اوزان حاصل از AHP و تحلیل مؤلفه های اصلی اجرا شده اند و خروجی های این سه سناریو به عنوان ورودی های مدل CCR-O قرار گرفتند . در انتها با استفاده از ضریب پراکندگی ، افزایش قدرت تمییز مدل DEA در هر سه سناریو مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که سناریوی PCA-DEA موجب افزایش بیشتر قدرت تمییز نسبت به دو سناریوی دیگر می شود.
خوشه بندی مشتریان شعب بانک رفاه با تلفیق الگوریتم های ژنتیک و سی میانگین در محیط فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر یکی از چالش های بزرگ برنامه ریزان و مدیران در حوزه خدمات بانکی، شناخت مشتریان، ایجاد تمایز بین گروه های مختلف مشتریان می باشد. بدیهی است استفاده از الگوی مناسب به بانک این فرصت را می دهد که پیشنهادات ارزشمند خود را متناسب با نیازها و خواسته های بخشهای هدف گیری شده طراحی و ارائه نموده و در نتیجه عملکرد بانک از منظرهای مختلف بهبود یابد. هدف این مطالعه بکارگیری مدل مناسبی جهت خوشه-بندی مشتریان بر اساس شاخص هایی مانند تازگی، تعداد تراکنش ،و عامل مالی می باشد. در این مقاله جهت خوشه بندی داده ها از تلفیق الگوریتم ژنتیک با سی میانگین فازی جهت غلبه بر مشکلاتی مانند حساس بودن به مقدار اولیه و گرفتار شدن در دام بهینه محلی استفاده گردیده است. جامعه آماری این پژوهش، متشکل از مشتریان شعب بانک رفاه شهر تهران می باشد. همچنین از روش نمونه گیری تصادفی ساده جهت اخذ نمونه استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مشتریان متعلق به خوشه اول بدلیل دارا بودن عملکردی بالا در شاخص های ""تازگی""،""تعداد تراکنش""، و""عامل مالی"" جزء مشتریان وفادار و مشتریان خوشه دوم بخاطر دارا بودن عملکردی پایین در شاخص ""تازگی""، عملکرد متوسط در شاخص ""تعداد تراکنش""،و عملکردی بالا در شاخص""عامل مالی"" جزء مشتریان رویگردان از بانک می باشند. لذا پیشنهاد می گردد که با توجه به موارد فوق راهکارهای اجرایی را اتخاذ نمایند
عوامل کلیدی موفقیت پیاده سازی سیستم مدیریت فرایند کسب و کار
حوزه های تخصصی:
با رشد سازمان ها و پیچیده شدن فرآیندهای کسب و کار، مدیریت و کنترل آن ها از اهمیت بیشتری نسبت به قبل برخوردار می باشد. بر این مبنا داشتن یک رویکرد مدیریت فرایند کسب و کار قوی در سازمان ها، حائز اهمیت است. از آنجا که سیستم های مدیریت فرآیندهای کسب و کار، سیستم هایی الکترونیکی هستند که برای پشتیبانی، نظارت و مدیریت فرآیندها و فعالیت های مختلف سازمان استفاده می شوند، بنابراین به منظور جلوگیری از اتلاف منابع ارزشمند در پیاده سازی سیستم مدیریت فرایند کسب وکار و مهم تر از آن حفظ سازمان در برابر مخاطرات احتمالی پیاده سازی این سیستم، لازم است قبل از هر اقدامی، از عواملی که در پیاده سازی آن ضروری است، آگاهی کامل داشته باشیم. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ""عوامل کلیدی موفقیت پیاده سازی سیستم مدیریت فرایند کسب وکار"" انجام گرفته است. بر این اساس، در ابتدا، 34 عامل کلیدی شناسایی شده و در قالب پرسشنامه، به منظور تعیین اهمیت و اولویت آنها در میان اعضای جامعه آماری تحقیق توزیع گردید. جامعه آماری این پژوهش، شامل مدیران و کارشناسان، تامین کننده و پیاده کنندگان فناوری اطلاعاتی هستند که در زمینه مشاوره و یا پیاده سازی سیستم مدیریت فرایند کسب وکار دارای سابقه اجرایی پژوهشی حداقل 3 ساله می باشند که 128 پرسشنامه معتبر از این خبرگان جمع آوری شده است. در نهایت با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی، 27 عامل کلیدی استخراج و در پنج گروه ""مدیریتی""، ""سازمانی""، ""فرایندی""، ""انسانی"" و ""فنی"" به ترتیب اولویت و اهمیت قرار گرفتند. مدل حاصل از این پژوهش می تواند به تامین کنندگان و بکارگیرندگان سیستم مدیریت فرایند کسب وکار جهت موفقیت در روند پیاده سازی این سیستم و مقابله با بحران های احتمالی یاری رساند.
ارائه یک سیستم خبره فازی جهت اعتبارسنجی مشتریان حقیقی بانک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم بازپرداخت تسهیلات توسط مشتریان، بانک ها را دچار مشکلات بزرگی همچون ناتوانی در بازپرداخت وام های بانک مرکزی و افزایش معوقات بانکی می کند. اهمیت اعطای تسهیلات در صنعت بانکداری به توسعه مدل های گوناگون برای ارزیابی ریسک اعتباری مشتریان بانک ها منجر شده است. بسیاری از این مدل ها کلاسیک هستند و به طورکامل و بهینه نمی توانند اعتبار مشتریان را ارزیابی کنند. با توجه به محدودیت های مدل های کلاسیک، در این مقاله سعی شده است برای اعتبارسنجی مشتریان حقیقی بانک مدلی بر مبنای تئوری مجموعه های فازی ارائه شود. از این رو سیستم خبره ای در شش مرحله طراحی شده است. در مرحله اول، ورودی های سیستم خبره (معیارهای تعیین ریسک اعتباری) براساس ادبیات نظری، سپس براساس دیدگاه افراد خبره و با استفاده از تحلیل عاملی تعیین شدند. ورودی های سیستم خبره شامل ظرفیت مالی، پشتیبانی، قابلیت اطمینان و سابقه بازپرداخت است. خروجی سیستم خبره نیز سطح اعتبار مشتری تعریف شد. در مرحله دوم، ورودی ها و خروجی ها افرازبندی شدند. ورودی ها و خروجی های افرازبندی شده در مرحله سوم به اعداد فازی تبدیل شده و قوانین استنتاج (موتور استنتاج) نیز در مرحله چهارم تبیین شدند. در مرحله پنجم فازی زدائی انجام گرفته و در نهایت مدل طراحی شده در مرحله ششم آزمون شد.
ارزیابی آمادگی استقرار سامانه های برنامه ریزی منابع سازمان بر مبنای مدل 7S مکینزی در دانشگاه کاشان
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق با مرور ادبیات موضوع و تحلیل معیارهای مورداستفاده در مدل های موجود، مدل 7 اس مکینزی و بعد عوامل محیطی برای ارزیابی آمادگی دانشگاه کاشان جهت استقرار سیستمERP آموزشی استفاده شده است. این مدل دارای 8 معیاراصلی (استراتژی، ساختار، سامانه ها، سبک مدیریتی، کارکنان، ارزش های مشترک و عوامل محیطی) و 25 زیر معیار است که با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی و روش مقایسات زوجی به ارزیابی معیارها و زیرمعیارها و وزن دهی آن ها پرداخته است و در ادامه در مطالعه میدانی، پرسشنامه ارزیابی آمادگی به کارگرفته شده است.یافته های تحقیق نشان می دهد که بعد ارزش های مشترک با 42% بیشترین میزان آمادگی و سبک مدیریتی با 7% کمترین میزان آمادگی را جهت استقرار سیستمERP دارا است؛ بنابراین دانشگاه کاشان از لحاظ بعد ارزشی و ساختار شرایط مطلوب تری در پیاده سازی سامانه برنامه ریزی منابع سازمان دارد. نتایج و پیشنهاد های مرتبط جهت سطح مطلوبیت هر معیار و زیر معیار ارائه شده است.
اولویت بندی استراتژی های جبران خدمات شرکت های خدمات دهنده اینترنتی از دیدگاه مشتریان با استفاده از رویکرد AHP فازی
حوزه های تخصصی:
رامروزه استراتژی های جبران خدمات به عنوان ابزاری مؤثردرجهت حفظ مشتریانی که به دلیل تجربه دریافت خدمات ضعیف ناراضی هستند، کانون مطالعات متعدد قرارگرفته است. هدف تحقیق حاضر، اولویت بندی استراتژی های جبران خدمات از دیدگاه مشتریان شرکت های خدمات اینترنتی در قبال نارسایی ها ی خدماتی این شرکت ها است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی است. جامعه آماری تحقیق مشتریان اینترنت پرسرعت شهر مشهد هستند. تعداد نمونه 383 نفر و روش نمونه گیری طبقه ای با حجم نمونه متناسب با تعداد مشتریان هر شرکت بوده است. در پژوهش حاضر از روشAHP با رویکرد فازی استفاده شده است. بر اساس نتایج آماری در بین شش استراتژی جبران خدمات شناسایی شده، توانمندسازی اولویت نخستو جبران (دیه)، توضیحات، ارتباطات، ملموسات و بازخورد اولویت های دوم تا ششم را احراز کرده اند
کاربرد سیستم های خبره در فرآیند حسابرسی
حوزه های تخصصی:
نوآوری در عرصه ی فن آوری اطلاعات و ارتباطات و کاربرد ابزارها و روش های نوین در حسابرسی باعث افزایش دقت و پیشرفت روز افزون حرفه حسابرسی شده است، یکی از این پیشرفت ها اجرای سیستم های خبره در فرایند حسابرسی است. این سیستم هزینه ی گردآوری داده ها را کاهش داده و موجب اثربخشی فرایند حسابرسی می شود.هدف این تحقیق بررسی اهمیت سیستم های خبره در فرایند حسابرسی است. نتایج مطالعه نشان می دهد، بکارگیری سیستم های خبره موجب افزایش کارایی و کاهش هزینه های حسابرسی و تصمیم گیری های منطقی درفرایند حسابرسی خواهد شد.
شناسایی و رتبه بندی عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش با استفاده از رویکرد گسترش عملکرد کیفیت فازی: یک مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، رتبه بندی عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش با استفاده از رویکرد گسترش عملکرد کیفیت فازی در شرکت مکو می باشد. در این پژوهش از یک استراتژی سه مرحله ای کیفی- کمی- کیفی استفاده شده است. در بخش کیفی نخست (مرحله اول پژوهش)، با انجام مطالعه ای موردی، عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش و نتایج مدیریت دانش در شرکت مکو شناسایی گردید. سپس در بخش کمی پژوهش (مرحله دوم پژوهش)، عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش شناسایی شده در بخش کیفی نخست، با استفاده از رویکرد گسترش عملکرد کیفیت فازی رتبه بندی گردید. در بخش کیفی دوم (مرحله سوم پژوهش)، راه کارهایی جهت تحقق و بهبود عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش در شرکت مکو ارائه شده است. بر اساس اطلاعات در دسترس محققین، این پژوهش از نخستین پژوهش هایی است که عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش را با استفاده از رویکرد گسترش عملکرد کیفیت فازی مورد ارزیابی قرار می دهد. این روش به سبب اولویت بندی عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش با توجه به نتایج مدیریت دانش، ابزاری مناسب را برای ارزیابی استقرار مدیریت دانش در سازمان ها ارائه می دهد.
رابطه ی میزان کاربست مؤلفه های مدیریت دانش و عملکرد آموزشی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دانشگاه ها اصلی ترین مؤسساتی هستند که سرمـایه ی دانش را در نیروی کار ایجـاد می کنند و می توانند اقتصاد دانش محور را حمایت کنند. این مقاله درصدد تعیین رابطه ی بین کاربست مؤلفه های مدیریت دانش با عملکرد آموزشی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 91-1390 بود.
روش بررسی: روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه ی آماری شامل اعضای هیأت علمی (643 نفر) و دانشجویان آنان (7006 نفر) در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود. حجم نمونه ی اعضای هیأت علمی 240 نفر و دانشجویان 1120 نفر بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های محقق ساخته ی کاربست مؤلفه های مدیریت دانش (ایجاد، ثبت، پالایش، انتشار و کاربرد دانش) و عملکرد آموزشی بود که روایی ابزارها با استفاده از روایی صوری و محتوایی و پایایی آنها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (87/0=r1) و (92/0=r2) محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 18 و آزمون t، ANOVA و رگرسیون چند متغیره صورت گرفت.
یافته ها: بین ایجاد، پالایش، انتشار و کاربرد دانش با عملکرد آموزشی در سطح (05/0P<) رابطه ی چندگانه ی معنی دار وجود داشت. همچنین ضرایب بتا بین کاربست مؤلفه های مدیریت دانش با عملکرد آموزشی از نظر آماری معنادار بود (000/0 = P). ضریب همبستگی چندگانه 269/0 و ضریب تعیین اصلاح شده 20/7 بود. بنابراین 0/27 درصد از تغییرات مربوط به واریانس عملکرد آموزشی تحت تأثیر کاربست مؤلفه های مدیریت دانش بود و بین آنها هم خطی وجود نداشت و بنابراین مدل رگرسیون معنی دار بود. بین میانگین نمرات مدیریت دانش از دیدگاه اعضای هیأت علمی برحسب مشخصات دموگرافیک تفاوت معنی دار وجود نداشت، ولی بین عملکرد آموزشی اعضای هیأت علمی برحسب جنس و مرتبه ی علمی تفاوت معنی دار بود.
نتیجه گیری: مدیریت دانش به عنوان ابزار کلیدی مدیریت قرن جدید، راهبردی سیستماتیک بوده و فرآیندهای تعریف، دستیابی، انتقال و به کارگیری اطلاعات و دانش توسط افراد سازمان های آموزشی است که موجب ایجاد نوآوری، توانایی رقابت و ارتقای بهره وری می شود و ضمن کمک به حل مشکل، تصمیم گیری، برنامه ریزی راهبردی، یادگیری پویا از زوال دارایی های ذهنی جلوگیری کرده به آگاهی سازمان های آموزشی می افزاید و انعطاف پذیری آنها را افزایش می دهد.
رویکرد تعاملی فازی برای حل مسئله برنامه ریزی تولید چند محصولی چند دوره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه اصلی تولید یک برنامه میان مدت در فرآیند برنامه ریزی تولید است که برنامه بلند مدت تولید ادغامی را به برنامه ای تبدیل می کند که میزان و زمان تولید محصولات مختلف را معین می سازد. تصمیم گیری در این خصوص به اطلاعات زیادی درباره پارامترهای مختلف از قبیل تقاضا، نیازمندی های منابع تولیدی و هزینه ها نیاز دارد. یکی از ویژگی های ذاتی این پارامترهای مختلف عدم قطعیت آنها است. در این مقاله، مدلی برای حل مساله برنامه ریزی اصلی تولید در شرایط عدم قطعیت پیشنهاد شده که در آن اطلاعات تحلیل گر درباره پارامترهای مسئله به صورت فازی مشخص می باشند. همچنین، یک رویکرد ترکیبی برای حل مدل توسعه یافته پیشنهاد شده است. کاربرد مدل پیشنهادی در دو مثال عددی مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس نتایج این مدل، مقادیر تولید محصولات در افق برنامه ریزی همراه با میزان منابع مورد نیاز برای تولید این محصولات مشخص می گردد. این نتایج از کاربردهای بالقوه زیادی در خصوص تصمیمات عملیاتی در حوزه برنامه ریزی تولید برخوردارند.
طراحی سیستم خبره فازی به منظور استخدام کارکنان فناوری اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرار دادن نیروهای مرتبط با فناوری اطلاعات در جایگاه شغلی مناسب، با توجه به توانایی ها و دانش آنها، مسئله ای است که هرچند در اهمیت آن هیچ شکی نیست، اما دشوار پنداشتن و یا عدم توانایی در پرداختن به آن باعث تصمیم گیری های سطحی، غیر علمی و بدون برنامه ریزی در این امر شده است.
آنچه در این میان اهمیت فوق العاده ای دارد، تعداد زیاد و تنوع شاخص های تأثیرگذار در استخدام کارکنان فناوری اطلاعات است، هم چنان که ماهیت کیفی، مبهم و فازی آنها تصمیم گیری درباره استخدام فرد را با مشکل روبه رو می سازد.
در این مقاله پس از جمع آوری موارد مهم در ارزیابی گروه های شغلی هشت گانه فناوری اطلاعات، با نظرسنجی از خبرگان امر، به تعیین میزان لازم برای هر یک از مهارت ها در گروه های شغلی گوناگون در زمینه فناوری اطلاعات به شیوه دلفی فازی پرداخته شد و سپس سیستم خبره فازی استخدام طراحی شد که ورودی های آن امتیاز فرد در هر یک از مهارت ها و خروجی آن نمره نهایی فرد برای استخدام در آن گروه شغلی می باشد. یافته های این پژوهش را می توان در تصمیم گیری مدیران در امر استخدام کارکنان فناوری اطلاعات و برنامه ریزی هدف مند آموزشی آنها برای گروه های شغلی فناوری اطلاعات به کار گرفت.
بررسی تأثیر سرمایه های فکری بر هوشمندی سازمانی در سازمان های عصر دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان های امروزی به منظور بهره گیری از مزیت رقابتی و تصمیم گیری مؤثر، باید از هوشمندی سازمانی برخوردار باشند. بدین منظور مدیران سازمان ها بایستی به شناسایی الزامات و زیرساخت های عمده ی مؤثر بر هوشمندی سازمانی بپردازند. این پژوهش به بررسی تأثیر سرمایه های فکری روی هوشمندی سازمانی پرداخته است. در این تحقیق سرمایه های فکری سازمان، شامل: سرمایه های ساختاری، انسانی و رابطه ایِ در نظر گرفته شده و هوشمندی سازمانی براساس ابعاد ساختاری و انسانی مورد بحث قرار گرفته است. نتایج تحلیل عاملی نشان می دهد که استفاده از سیستم های همکاری از راه دور مانند ویدئو کنفرانس و هم چنین بهبود مهارت های ارتباطی جهت تعامل با نقطه نظرات و دیدگاه های متنوع به ترتیب مهم ترین شاخص های اثرگذار بر هوشمندی ساختاری و هوشمندی انسانی به شمار می روند. هم چنین نتایج به دست آمده از تحلیل روابط ساختاری نشان می دهد که سرمایه های ساختاری با ضریب اثر 46/. بیش ترین تأثیر را روی هوشمندی ساختاری دارند. درنهایت، نتایج نشان می دهد که سرمایه ی انسانی با ضریب تشخیص 51/. مهم ترین شاخص آشکار مؤثر بر هوشمندی انسانی به شمار می رود.
طراحی سیستم خبره فازی برای انتخاب سیستم برنامه ریزی منابع سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتخاب سیستم برنامه ریزی منابع سازمان به دلیل هزینهی سنگین خرید و پیاده سازی آن و همچنین پیچیدگیهای تطبیق فرآیندهای سازمان با سیستم جدید، از تصمیمات خطیر مدیریتی محسوب میشود. هدف این مقاله، طراحی یک سیستم خبره فازی برای انتخاب سیستم برنامه ریزی منابع سازمان مناسب بر مبنای معیارهای انتخاب معتبر و بین المللی است تا ریسک ناشی از انتخاب نادرست تا حدامکان کاهش داده شود. منطق فازی این امکان را میدهد که چنانچه یک گزینه در معیاری فاقد انطباق لازم با شرایط سازمان باشد، وضعیت معیار متناظر دیگری بررسی شده تا امکان انتخاب گزینه مناسب به آسانی کاهش نیابد و ارزیابی در سطح کلیه شاخص ها و به صورت فازی انجام شود. از سوی دیگر قواعد سیستم خبره فازی، شرایط گزینه ها را با توجه به مطالبات سازمان بررسی میکند و بدین ترتیب، رتبه بندی بدون نیاز به مقایسهی مستقیم گزینه ها که با مقایسهی هر گزینه با شرایط مطلوب سازمان انجام میگیرد. به منظور اعتبارسنجی و بیان بهتر مطالب، پژوهش به همراه مطالعهی موردی مربوط به یکی از واحد های صنعتی داخل کشور تبیین شده است.
رویکردهای جدید در پیش بینی با استفاده از شبکه های عصبی- فازی: قیمت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دنیای امروز دنیای تغییر است و دانستن این که در آینده چه موقعیتی در انتظار ما است، تقاضای محصولات ما چه قدر است و یا آن ها را به چه قیمتی می توانیم به فروش برسانیم، عامل مهمی در حفظ حیات و بقای سازمان ها است. برای دسترسی به آینده باید بتوانیم پیش بینی کنیم. با پیشرفت روزافزون علم، استفاده از روش های جدید و به کارگیری تکنولوژی های هوشمند رونق بسیاری پیدا کرده است.
در این تحقیق کاربرد علم پیش بینی در مدیریت مورد پژوهش قرار گرفته و سعی شده است که روش ها و الگوریتم های جدید مانند شبکه های عصبی و منطق فازی تشریح شده و کاربرد ترکیب این دو روش در پیش بینی بررسی شود. از همین رو نخست با استفاده از چندین روش مختلف مانند میانگین متحرک ساده، میانگین متحرک موزون، نمو هموار ساده، نمو هموار دوبل، روند خطی، روند تابع ترکیبی و روند نمایی پیش بینی مورد نظر انجام شد، سپس نتایج این روش ها هم با نتایج حاصل از روش شبکه های عصبی فازی با استفاده از شش معیار اندازه گیری خطای پیش بینی مقایسه گردید و این نتیجه به دست آمده که در همه معیارها، روش شبکه های عصبی فازی نسبت به سایر روش ها برتری دارد و میزان تطابق داده ها (ضریب2R) مربوط به شبکه های عصبی- فازی90 درصد است. داده های استفاده شده در این تحقیق مربوط به سال های 1970- 2005 میلادی کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) بوده است.