در عصر حاضر یکی از چالش های بزرگ برنامه ریزان و مدیران در حوزه خدمات بانکی، شناخت مشتریان، ایجاد تمایز بین گروه های مختلف مشتریان می باشد. بدیهی است استفاده از الگوی مناسب به بانک این فرصت را می دهد که پیشنهادات ارزشمند خود را متناسب با نیازها و خواسته های بخشهای هدف گیری شده طراحی و ارائه نموده و در نتیجه عملکرد بانک از منظرهای مختلف بهبود یابد. هدف این مطالعه بکارگیری مدل مناسبی جهت خوشه-بندی مشتریان بر اساس شاخص هایی مانند تازگی، تعداد تراکنش ،و عامل مالی می باشد. در این مقاله جهت خوشه بندی داده ها از تلفیق الگوریتم ژنتیک با سی میانگین فازی جهت غلبه بر مشکلاتی مانند حساس بودن به مقدار اولیه و گرفتار شدن در دام بهینه محلی استفاده گردیده است. جامعه آماری این پژوهش، متشکل از مشتریان شعب بانک رفاه شهر تهران می باشد. همچنین از روش نمونه گیری تصادفی ساده جهت اخذ نمونه استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مشتریان متعلق به خوشه اول بدلیل دارا بودن عملکردی بالا در شاخص های ""تازگی""،""تعداد تراکنش""، و""عامل مالی"" جزء مشتریان وفادار و مشتریان خوشه دوم بخاطر دارا بودن عملکردی پایین در شاخص ""تازگی""، عملکرد متوسط در شاخص ""تعداد تراکنش""،و عملکردی بالا در شاخص""عامل مالی"" جزء مشتریان رویگردان از بانک می باشند. لذا پیشنهاد می گردد که با توجه به موارد فوق راهکارهای اجرایی را اتخاذ نمایند