فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۱۰۱ تا ۶٬۱۲۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
This article was written based on the key concept of polysystem theory which, in translating any literary text, emphasizes the transference of the social systems in which a text is embedded. As stated by Tynjanov (1978a), polysystem theory saw translated literature as a system operating in the larger social systems of the target text. Thus, the task of understanding as well as transferring such systems in their translations, which can certainly affect the readers’ adequate understanding of texts, is a challenging job for most of the literary translators. After identifying three main social systems in The Great Gatsby as the corpus which was ranked second in the lists of the 100 Best Novels of the 20th Century, the source and the target texts were studied attentively, to study the way the respective systems were translated by the Iranian literary translators. Therefore, the prominent element of Nord’s textual analysis (1991), macrostructure, was focused throughout data collection procedure. Then, it was demonstrated that especially through an appropriate transference of the major conflict between the two predominant classes in the novel, the translator has managed to suitably convey most of the text’s social systems in his translation. Finally, it could be deduced that most of the literary translators in Iran, somehow transferred the concerned systems into some significantly adequate equivalents in their works.
How is Islam Portrayed in Western Media? A Critical Discourse Analysis Perspective
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱, Issue ۲, Summer ۲۰۱۳
57 - 75
حوزه های تخصصی:
This study tries to critically unravel the way Islam is represented in western discourse through establishing the relationship between language and ideology, the forms it takes and its potential effect. To that end, headlines from widely circulated print media of the west including the Independent, the New York Times, the Herald Tribune, and The Times from January 1, 2008 to December 30, 2012 were selected and Islam and Muslim reproductions were studied therein. This study was carried out using a synthesis of Edward Said's notion of "Orientalism" and Van Dijk's notion of "ideological square", characterized by "positive self-presentation" and a simultaneous "negative other presentation". The analysis demonstrated that Islam is repetitively stereotyped and Muslims are negatively represented, both through various types of linguistic choices selected and via special construction of the headlines. The educational implications of critical discourse analysis in general and the present study in particular are discussed in relation to teaching, learning and translating the English language.
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی ارتباط فراگیری زبان دوم و هوش هیجانی با تکیه بر توانش کاربرد شناسی زبان بینابین (Emotional Intelligence and SLA: The Case of Interlanguage Pragmatic Competence)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه توانشهای زیر مجموعه زبان دوم تحت تاثیر عوامل مختلفی چون عوامل شناختی، فردی، و اجتماعی است ( الیس، 1994) که در این میان طیف وسیعی از عوامل فردی در مطالعات آموزش زبان مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته اند لیکن تاکنون در این مطالعات هوش هیجانی به عنوان یک عامل فردی مورد توجه جدی قرار نگرفته است (پیشقدم، 2009). از سوی دیگر برخی از کنشهای زبانی که از جمله عناصر اصلی توانش کاربردشناسی زبان بینابین به شمار می رود دارای ویژگی «تهدید وجهه» می باشد. این نکته تاثیر و یا ارتباط هوش هیجانی - که ارتباط مستقیم با توانایی و مهارت افراد در مدیریت و کنترل احساسات دارد – را با توانش کاربرد شناسی زبان بینابین بسیار محتمل می سازد. در مطالعه حاضر محقق به بررسی این ارتباط محتمل می پردازد و با این هدف پرسشنامه «بار-آن» به عنوان معیار هوش هیجانی ، آزمون تافل به عنوان معیار سطح مهارت و توانایی زبانی و دو آزمون کاربرد شناسی زبان بینابین بر روی 52 زبان آموز ایرانی اجرا شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشانگرعدم وجود ارتباط موثر و معنا دار میان هوش هیجانی و توانش کاربرد شناسی و سطح مهارت زبانی زبان آموزان می باشد در حالی که میان توانش کاربرد شناسی زبان بینابین و سطح مهارت زبانی ارتباطی معنا دار و موثر وجود دارد. افزون بر این نتایج به دست آمده بیانگر آن است که هوش هیجانی نمی تواند به عنوان معیار مناسبی برای پیش بینی میزان توسعه توانش کاربردشناسی زبان بینابین و یا سطح مهارت زبانی مورد استفاده قرار گیرد و در نتیجه با استناد به نتایج تحقیق حاضر می توان گفت که در فرآیند یادگیری زبان دوم به طور عام و توسعه توانش کاربرد شناسی زبان بینابین به طور خاص نمی توان هوش هیجانی را به عنوان یک عامل فردی تاثیر گذار و مهم به شمار آورد.
تحلیل وجه القایی زبان تصویری تبلیغات از دیدگاه کنشی و تنشی بر اساس رویکرد نشانه- معناشناختی (بررسی موردی: گفتمان تبلیغاتی داخلی و خارجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین هدف گفتمان تبلیغاتی اعتمادسازی در هر بیننده یا خواننده جهت تشویق وی به خرید کالاست. این گفتمان، حاوی کارکردهای القایی مختلفی از جمله کارکردهای القایی کنشی و تنشی است. در کارکرد القایی کنشی، یک کنش منشأ القا می شود، در حالی که در کارکرد القایی تنشی نتیجه کنش، منشأ القاست. بنابراین، می توان ادعا کرد کارکردهای القایی تنشی در ادامه یک القای کنشی شکل می گیرند. از سوی دیگر، تبلیغات القایی کنشی و تنشی داخلی و خارجی شباهت هایی با یکدیگر دارند که به پیشینه ذهنی و دیدگاه فرهنگی سازندگان آنها مرتبط می شود. این مقاله بر آن است با مقایسه ابعاد مختلف کارکردهای کنشی و تنشی در تبلیغات داخلی و خارجی، از وجود ارتباط میان این دو کارکرد اطمینان یابد. بنابراین، هدف اصلی، تحلیل وجه القایی کنشی و تنشی نظام گفتمانی تبلیغات جهت مشخص نمودن رابطه بین این دو کارکرد زبانی در گفتمان مورد نظر است. بر این اساس، در تحقیق حاضر نمونه هایی از گونه های تبلیغاتی مربوط به بیلبوردها، مجلات و رسانه ها از سایت های اینترنتی استخراج و بر اساس کارکردهای گفتمانی کنشی و تنشی مطالعه شده اند.
شفافیت و تیرگی معنایی اسامی مرکب زبان فارسی از دیدگاه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعة ویژگی های صرفی، نحوی، آوایی و معنایی اسامی مرکب همواره مورد توجه زبان شناسان بوده است. شفافیت و تیرگی معنایی اسامی مرکب از موضوعاتی است که در حوزة معنا شناسی محل مطالعات مختلف است. در پژوهش های انجام شده انواع اسامی مرکب به لحاظ دارا بودن یا نبودن هستة معنایی، شناسایی و توصیف شده اند و با استناد به معیار وجود یا نبود هسته، اسامی مرکب به دو گروه اصلی درون مرکز و برون مرکز تقسیم شده اند. گروه اول دارای هسته و به لحاظ معنایی شفاف اند و گروه دوم فاقد هسته اند و معنای تیره دارند. تا جایی که نگارنده آگاهی دارد، پژوهش های انجام شده دربارة این واژه ها مبتنی بر توصیف صرفی و نحوی و ایجاد تمایز معنایی بین اسامی مرکب است و علت شفافیت و تیرگی این نوع واژه ها به روشنی تبیین نشده است. در این مقاله، با رویکردی شناختی به تبیین شفافیت و تیرگی معنایی اسامی مرکب پرداخته می شود. دستاوردهای نظریة کارین (1997 و 2001) در روان شناسی زبان- که اهداف دیگری را در زمینة تولید و پردازش اسامی مرکب در ذهن گویشوران دنبال می کند- به طور غیر مستقیم برای تبیین شفافیت و تیرگی معنای اسامی مرکب راهگشاست. این مقاله کوششی است نوآورانه برای رسیدن به این تبیین.
بررسی عناصر زمینه گرا (حالی- مقالی) در گفتمان نی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مراحل تکوین علم زبان شناسی مرحله گفتمان است که بر مبنای آن، زبان شناسان جایگاه ویژه ای برای گفته پرداز در نظر می گیرند. در این چارچوب جدید زبانی، شاخص های فردی دخیل در تولید آثار زبانی، به عنوان عناصری مهم و تعیین کننده به حوزة مطالعات زبان راه می یابند. البته این مبحث در تاریخ بلاغت اسلامی، موضوعی دامنه دار است که از کشاکش میان دو علم نحو و معانی بر می خیزد. علمای نحو به سیاق داخلی و مقالی کلام و مطابقت ترکیب اجزای آن با اصول دستوری توجه کرده اند، در حالی که علمای بلاغت، خواص و اغراض نهفته در این ترکیبات را با مطابقت دادن آن با زمینه و سیاق بیرونی کلام (مقام) بازکاویدند. در این بین، عده ای نیز توانستند مقال و مقام را (توأمان) مورد توجه قرار دهند و ضمن رعایت اصول و قوانین نحوی، از آن در اندازه گیری میزان عدول از اصل ترکیب اجزای کلام و تبیین معانی و اغراض ثانوی جملات بهره گیرند. در این مقاله قصد داریم با تبیین و تحلیل پاره ای از عناصر زمینه گرای حاضر در گفتمان نی نامه، از جمله ضمایر شخصی، اشاره و عناصر زمانی و با طرح مسئلة قبض و بسط کلامی، نخست جایگاه و اهمیت گفته پرداز را در این منظومه نشان دهیم و سپس از طریق همین مؤلفه ها، نیت گوینده را در سازمان دادن به ساز کارهای خوانندگان شفاف تر کنیم. اساساً پرسش اصلی تحقیق این است که آیا می توان با کمک عناصر زمینه گرا از سطح جمله فاصله گرفت تا از دورنمایی کامل تر از جمله به اغراض ثانویه متن نظر انداخت و سرانجام، از آن برای سنجش مطابقت مقال و مقام یاری گرفت؟
بررسی سبک شناختی ترجمه داستان کوتاه «بچة مردم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر ارتباطات و انتشارات، اهمیت مطالعات ترجمه بر هیچ کس پوشیده نیست. ترجمه پل ارتباطی و فصل مشترک میان فرهنگ ها و مردمان سرزمین های مختلف است. مسئلة سبک در ترجمة ادبی از مسائل موردتوجه اغلب پژوهشگران و نظریه پردازان حوزة مطالعات ترجمه است. در مقالة حاضر قصد بر آن است تا به بررسی موضوع سبک و چیستی و چرایی رعایت آن در طی فرایند ترجمة ادبی پرداخته شود. با این هدف، در این نوشتار به بررسی سبک شناختی ترجمة داستان کوتاه «بچة مردم» جلال آل احمد که هلنا انگیزی آن را به زبان فرانسه ترجمه کرده است، پرداخته می شود. همچنین، با تکیه بر نظریات بیکر در سبک شناسی ترجمه به این پرسش ها پاسخ داده می شود که رعایت سبک تا چه اندازه در ترجمة آثار نویسندة صاحب سبکی چون جلال آل احمد به بازآفرینی معنا کمک می کند و اینکه آیا مترجم در برگردان متن اصلی مجاز به تغییر سبک نویسنده است و سرانجام اینکه دامنة اختیارات مترجم در تغییر سبک نویسنده تا کجا است؟
بررسی نشانه معناشناسی آیات مربوط به قیامت و معاد از سوره قیامت بر پایه مطالعات نشانه شناختی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، به تحلیل و بررسی آیات قیامت و معاد از سوره «قیامت» بر اساس مطالعات نشانه شناختی گریماس پرداخته شده است. هدف نگارندگان مقاله تفسیر آیات قرآن نیست، بلکه در این جستار سعی بر آن است تا لایه های متعدد متن، شامل ساختار زیربنایی گفتمان، نظام گفتمان روایی و نیز پدیدارشناسی زیبایی شناختی آن، در تحلیل آیاتی از سوره قیامت معرفی شود؛ تأثیر نشانه شناسی در نظام معنایی قرآن بررسی شود؛ و نیز نظم و ترتیب خاص میان مجموعه معانی آیات نشان داده شود. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است، بدین صورت که داده های متنی موجود تحلیل می شوند و مبانی نظری با نتایج محک زده می شوند، یعنی از مبانی نظری برای تحلیل داده های موجود استفاده می شود. گفتنی است که داده های این پژوهش از میان آیاتی چند از سوره قیامت با تفسیر آن ها انتخاب شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که بررسی نشانه معناشناسی آیات قیامت و معاد با مطالعات نشانه شناختی گریماس، به ویژه با مربع نشانه شناختی او همگرایی دارد و نیز می توان مراتب نفس را، که در آیات سوره قیامت به آن ها اشاره شده است، با نظام گفتمانی روایی گریماس تطبیق داد و نیز زیبایی شناختی آیات قیامت و معاد را با توجه به پدیدارشناسی زیبایی شناختی توصیف کرد.
یک ناﻣﺔ سغدی (نامة باستانی سغدی شمارة یک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نامه نگاری از دیرباز از جمله ابزارهای ارتباط انسان ها بوده است و ایرانیان باستان نیز از آن آگاه بودند. از جمله کهن ترین شواهد موجود از نامه نگاری در ایران متعلق به دوره هخامنشیان است. از دورﮤ اشکانیان نیز آثاری در دست است، اما دورﮤ ساسانی را می توان اوج شکوفایی نامه نگاری در ایران پیش از اسلام دانست. در میان آثار به جای مانده از دورة میانه نیز، نوشته هایی به زبان سغدی به شیوة نامه نگارش شده که مطالعة آن ها نه فقط از لحاظ زبان شناسی اهمیت بسیار دارد بلکه بسیاری از زوایای تاریک تاریخ اقوام شرق ایران را نیز در این دوره مشخص می کند. اورل استاین، در سال 1907 م، مجموعه ای از چند نامة سغدی را در ویرانه های یکی از برج های دیده بانی دیوار چین پیدا کرد. این نامه ها، که بعدها «نامه های باستانی سغدی» نامیده شدند، امروزه کهن ترین متون سغدی نوشته بر کاغذ شمرده می شوند. نامة نخست را زنی به مادرش نوشته و در آن شرح حال خود را برای مادر بازگو کرده است. در مقالة حاضر، به خوانش و ترجمة این نامه، ریشه شناسی واژگان و تحلیل شیوة نامه نویسی در آن پرداخته شده است.
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی تولید شفاهی و انواع آموزش در میان زبان آموزان ایرانی در محیط زبان خارجی (An Investigation of Spoken Output and Intervention Types among Iranian EFL Learners)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study was inspired by VanPatten and Uludag’s (2011) study on the transferability of training via processing instruction to output tasks and Mori’s (2002) work on the development of talk-in-interaction during a group task. An interview was devised as the pretest, posttest, and delayed posttest to compare four intervention types for teaching the simple past passive: traditional intervention as the comparison group and three task-based groups were processing instruction, consciousness-raising, and input enhancement. The interviews and the interactions during the treatments were also analyzed qualitatively. Task-based instruction (TBI) proved significantly more effective than traditional intervention and processing instruction significantly outperformed all others on both posttests. Furthermore, processing instruction was the only task-based intervention to retain its improvement till the delayed posttest. Qualitatively, processing instruction led to true negotiation of meaning and deep-level learning, consciousness-raising led to massive negotiation over the function of the target structure and deep-level learning, input enhancement led to enormous unfocused interaction about meaning, and traditional intervention just led to interaction about the forms. It was concluded that a well-planned processing instruction is a promising intervention for focusing on language form; however, due to the strong points cited for the other two tasks, their roles should not be ignored.
ترجمة عناصر فرهنگی از زبان فارسی به زبان فرانسه: تحلیل و بررسی ترجمة نشانه های فرهنگی در داستان مهمان مامان اثر هوشنگ مرادی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، با تکیه بر اثری که رابطة مستقیمی با فرهنگ و جامعة ایرانی دارد، به تحلیل و بررسی ترجمة عناصر فرهنگی از زبان فارسی به زبان فرانسه می پردازیم. مهمان مامان اثر هوشنگ مرادی کرمانی است که ماری بل باهیا آن را در سال 2008 به فرانسه ترجمه کرد. هدف نگارندگان از برگزیدن این کتاب، نمایش دنیایی از انسانیت، عشق و دوستی میان انسان ها در جامعة ایرانی است که نویسنده با سبک خاص و زبان عامیانة خود به خوبی آن را به تصویر کشیده است. آثار او که بیشتر درزمینة ادبیات کودک و نوجوان هستند، بسیار مورداستقبال محافل ادبی و مطبوعات در داخل و خارج از ایران قرار گرفته اند و به زبان های بسیاری ترجمه شده اند. در این پژوهش، به بررسی ترجمة عناصر فرهنگی پرداخته ایم و دو پرسش اساسی را مطرح کرده ایم: آیا نشانه های فرهنگی و معنای غیرصریح (تلویحی) آنان ترجمه پذیر هستند؟ چگونه این امر محقق می شود؟ هدف ما بررسی این است که آیا می توان فرهنگ یک جامعه را ترجمه کرد. با این هدف، ازنظریة معنی شناسی زاویة دید بهره برده ایم و براساس این نظریه به بررسی ترجمه پرداخته ایم. این نظریه، نظریة نوینی است که پیش از این بیشتر در مطالعات زبان شناختی استفاده شده است؛ اما درزمینة ترجمه-شناسی نیز کاربردی است.
نظریه و توانش ترجمه: اساس علمی و عملی مدل نظام مند آموزش ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازآنجایی که هدف غایی هر نوع آموزش در هر حوزه ای تربیت افراد حرفه ای است، در این تحقیق برآنیم تا در حوزة مطالعات ترجمه، اساس نظری و عملی آموزش ترجمه را بیش ازپیش به هم نزدیک تر کنیم و موانع برنامه های متعدد آموزشی را که نتوانسته اند به این هدف دست یابند ،برداریم. آموزش ترجمه تنها به آموزش زبان محدود نمی شود؛ هرچندکه مترجم با تسلط هرچه بیشتر بر زبان های مبدأ و مقصد، ترجمة بهتری را ارائه خواهد داد. هدف از نگارش این مقاله، ارائة مدلی نظام مند و عمل گرا در آموزش ترجمه است که طی آن ترجمه آموز پس از تسلط بر دو سطح زبان شناسی خرد (آواشناسی، واژه شناسی، نحو و معناشناسی) و زبان شناسی کلان (منظورشناسی و نشانه شناسی متن) به سمت سطح فرازبانی حرکت می کند. او در این مسیر دو عامل مهم نظریه و توانش ترجمه را در ذهن خود تئوریزه می کند تا درجهت تبدیل شدن به مترجم حرفه ای حرکت کند. البته باید توجه داشت که تبدیل مترجم مبتدی به مترجم حرفه ای در گرو اعمال راهکارهایی فرانهادی (آموزشی) است که در این مقاله به آن ها می پردازیم.
Author-assigned Keywords in Research Articles: Where Do They Come from?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The current study attempts to explore the characteristics of author-assigned keywords in research articles as important constituents of targeted search in academic communities. To this end, the keywords of 200 research papers in the field of applied linguistics, in terms of domain, degree of specificity, and relation to the titles, were analyzed. To supplement the findings, the keyword choice strategy of a number of researchers with publishing experience in the field was also investigated. The analysis revealed a considerable rate of title-keywords match, especially with respect to field-specific keywords. This finding points to the importance of users’ field-specific background knowledge in locating relevant information on the web. The examination of authors’ viewpoints and strategies, on the other hand, helped to bring to light the complex and non-clichéd nature of keyword selection. The significance of authors’ diverging and converging attitudes and their implications for enhancing the success rate of keyword search are discussed.
On the Use of Offline Short Tests for Scoring and Classifying Purposes(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
In response to the increasing interest in and need for a practical brief measure in language testing, this study explored the properties of an offline short-form test (OSF) versus a conventional lengthy test. From the total of 98 vocabulary items pooled from the Iranian National University Entrance Exams, 60 items were selected for the conventional test (CT). To build the OSF, we created an item bank by examining the item response theory (IRT) parameter estimates. Data for the IRT calibration included the responses of 774,258 examinees. Upon the results of the item calibration, 43 items with the highest discrimination power and minimal guessing values from different levels of ability were selected for the item bank. Then, using the responses of 253 EFL learners, we compared the measurement properties of the OSF scores with those of the CT scores in terms of the score precision, score comparability, and consistency of classification decisions. The results revealed that although the OSF generally did not achieve the same level of measurement precision as the CT, it still achieved a desired level of precision while lessening the negative effects of a lengthy test. The results also signified an excellent degree of correspondence between OSF and CT scores and classification results. In all, findings suggest that OSF can stand as a reasonable alternative for a longer test, especially when conditions dictate that a very short test be used.
مشخص بودگی در کردی کرمانشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح مشخصبودگی معمولاً برای اشاره به گروههــای اسمـی به کار میرود. در این مقاله بر پایه تعریف اِنک (1991) و کریمی (1999, 2003) از مشخصبودگی، تکواژ «ægæ» را در انتهای برخی اسمهای موجود در جایگاه های مختلف نحوی به عنوان علامت ساختواژی مشخصبودگی در کردی کرمانشاهی بررسی کرده ایم و با استفاده از شواهد و دادههایی مانند حـضور اجباری تکواژ مذکور، نه تنها در برخی از گروههای اسمی معرفه، بلکه در بعضی از گروههای اسمی نکره نشان دادهایم که برخلاف نظر ادموندز (1955)، مکنزی (1961)، یارمرادی (1384) و بهادر (1390) این تکواژ در کردی کرمانشاهی نشانگر مشخصبودگی است، نه معرفگی. در پایان، کردی کرمانشاهی را در تقسیمبندی لاینز از زبانها (1999)، از نظر داشتن علامتهای معرفگی و نکرگی، جزو زبانهایی قرار دادیم که تنها نشانه نکره دارند. با توجه به اینکه در دستور زایشی یکی از اصول بنیادین این است که آن بخش از دانش زبانی که در ذهن سخنگویان یک زبان قرار دارد یکسان است، داده ها از سخنان نگارندگان به عنوان سخنگویان بومی این زبان جمعآوری و با استفاده از روش استدلالی بررسی شده اند. چارچوب نظری استفاده شده در این تحقیق، نظریات انک (1991) و کریمی (1999) در خصوص مشخصبودگی است.