فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۵۴۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
امروزه انتخاب تأمین کنندگان مناسب، یکی از مسائل مهم استراتژیک در بین شرکتهایی می باشد که به نحوی جهت تأمین کالای مورد نیاز خود به آنها وابسته می باشند. متخصصین این امر اعتقاد دارند که هیچ یک از راههای ارزیابی و انتخاب، بهترین راه نمی باشد. بنابراین سازمانها با نگرشهای متفاوتی به این موضوع می نگرند و از روشهای متفاوتی برای ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان استفاده می کنند.
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و الویت بندی معیارهای موثر در انتخاب تأمین کنندگان و انتخاب تأمین کننده مناسب جهت برون سپاری در شرکت آذین تنه انجام گرفته است. در این بررسی از ساختار سودها، فرصتها، هزینه ها و ریسکها (BOCR[1]) برای تعیین و الویت بندی شاخصهای موثر بر تصمیم گیری مدیران برای حل این مشکل استفاده گردید. ابتدا مطالعات اولیه در خصوص شناسایی معیارهای تأثیرگذار در انتخاب تأمین کنندگان صورت پذیرفت. سپس این معیارها بر اساس شاخص های اصلی مدل BOCR تفکیک گردیدند. پس از آن پرسشنامه هایی جهت مقایسه و رتبه بندی این معیارها و تأمین کنندگان مورد نظر، تنظیم و نظر کارشناسان مرتبط اخذ گردید. با استفاده از روش ANP[2] و نرم افزار سوپردسیشن پاسخ های به دست آمده تجزیه و تحلیل و ارزش وزنی هر یک از معیارها محاسبه گردیده و الویت بندی معیارها و تأمین کنندگان صورت پذیرفت و در نهایت مناسب ترین تأمین کننده جهت برون سپاری شناسایی گردید.
ارائه الگوی نظام مند برای انتخاب راهبرد استوار با رویکرد آینده پژوهانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش یافتن الگویی برای انتخاب استراتژی با نگاهی چندگانه به آینده است. بدین منظور، ابتدا با شناسایی عوامل محرک محیطی شکل دهنده آینده، سناریوهایی را برای ترسیم آینده های محتمل برای پردیس کیش دانشگاه تهران ترسیم گردیده و سپس جهت انجام یک برنامه ریزی راهبردی دقیق و هماهنگ در همه حوزه های راهبردی، با استفاده از برنامه ریزی خطی، بسته های راهبردی بهینه برای هر سناریو ( شامل راهبرد های آموزشی، پژوهشی، بازاریابی، منابع انسانی و مالی ) و در نهایت بسته راهبردی استوار که در مجموع سناریوها از عمکرد قابل قبولی برخوردار باشد، انتخاب شده است. شیوه گردآوری اطلاعات مصاحبه و جامعه خبرگان این پژوهش همه برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان پردیس کیش بوده اند که با روش نمونه گیری گلوله برفی، از 13 مصاحبه جمع آوری گردید. روایی محتوایی ابزار به کارگرفته شده(مصاحبه) نیز با قضاوت خبرگان این حوزه تأیید و از شیوه تحلیل محتوای کیفی، برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که در هر سناریو، بسته بهینه منتخب، شامل راهبرد هایی است که علاوه بر اینکه کاملا متناسب و هماهنگ اند، با شرایط سناریوی مربوطه هم کاملا مطابق و سازگارند. همچنین یافته ها حاکی از آنند که دو بسته راهبردی استوار منتخب که یکی با رویکرد مبتنی بر عملکرد و دیگری با رویکرد مبتنی بر تأسف انتخاب شده، در کلیه سناریوها از مطلوبیت مناسب برخوردارند.
بررسی نقش واسط گرایش به بازار ورفتارکارآفرینانه بررابطه بین استراتژی های بازرگانی وعملکرد سازمانی ( مورد مطالعه: شرکت های تولیدی متوسط و بزرگ شهرک های صنعتی شهرستان مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه کلیه شرکت ها می بایستی رویکردهای کسب و کار خود را متحول سازند تا بتوانند در عرصه رقابتی، رشدی سریع تر از رقبا داشته و ارزش بیشتری برای مشتری خلق نمایند. در این عرصه رقابتی عواملی که می توانند به عنوان مزیت رقابتی شرکت ها عمل کنند و آن ها را از هم متمایز سازد و سبب بهبود عملکرد آن ها شود، تاکید براستراتژی های بازرگانی، گرایش به بازار و رفتارکارآفرینانه می باشد. تحقیق حاضر به دنبال بررسی تاثیراستراتژی های رقابتی رهبری هزینه و تمایز بر عملکرد شرکت های تولیدی متوسط و بزرگ با نقش واسط گرایش به بازار و رفتارکارآفرینانه است. روش تحقیق، توصیفی- پیمایشی و از نوع کاربردی است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده گردیده و روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوایی و سازه و همچنین آلفای کرانباخ مورد تایید قرار گرفت. جامعه آماری در این پژوهش شرکت های تولیدی متوسط و بزرگ شهرک های صنعتی شهرستان مشهد می باشد. طرح نمونه گیری احتمالی بوده و از نوع نمونه گیری تصادفی ساده استفاده گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار PLS استفاده شده و تحلیل داده های مربوط به 89 شرکت که به سوالات تحقیق پاسخ دادند حاکی ازتایید نقش میانجی رفتارکارآفرینانه دررابطه بین استراتژی های بازرگانی و عملکرد سازمانی است. به علاوه استراتژی رهبری هزینه به طور مستقیم با عملکرد، گرایش به بازار و رفتارکارآفرینانه؛ استراتژی تمایز با گرایش به بازار و رفتارکارآفرینانه و همچنین رفتارکارآفرینانه با عملکرد رابطه معناداری دارند. همچنین نقش واسط گرایش به بازار دررابطه بین استراتژی های بازرگانی و عملکرد سازمانی مورد تایید قرارنگرفت.
ارزیابی استراتژی های رقابتی و عملکرد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اولویت بندی استراتژی های جبران خدمات شرکت های خدمات دهنده اینترنتی از دیدگاه مشتریان با استفاده از رویکرد AHP فازی
حوزه های تخصصی:
رامروزه استراتژی های جبران خدمات به عنوان ابزاری مؤثردرجهت حفظ مشتریانی که به دلیل تجربه دریافت خدمات ضعیف ناراضی هستند، کانون مطالعات متعدد قرارگرفته است. هدف تحقیق حاضر، اولویت بندی استراتژی های جبران خدمات از دیدگاه مشتریان شرکت های خدمات اینترنتی در قبال نارسایی ها ی خدماتی این شرکت ها است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی است. جامعه آماری تحقیق مشتریان اینترنت پرسرعت شهر مشهد هستند. تعداد نمونه 383 نفر و روش نمونه گیری طبقه ای با حجم نمونه متناسب با تعداد مشتریان هر شرکت بوده است. در پژوهش حاضر از روشAHP با رویکرد فازی استفاده شده است. بر اساس نتایج آماری در بین شش استراتژی جبران خدمات شناسایی شده، توانمندسازی اولویت نخستو جبران (دیه)، توضیحات، ارتباطات، ملموسات و بازخورد اولویت های دوم تا ششم را احراز کرده اند
روند تکاملی الگوی راهبردهای منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از زمینه های اصلی پژوهش در راهبرد منابع انسانی، تطبیق نگرش راهبردی به مدیریت منابع انسانی و تدوین راهبرد منابع انسانی است. مقصود از اقدامات راهبردی آن دسته از برنامه ها و فعالیت های مبتکرانة منابع انسانی است که برای ایجاد رابطة تنگاتنگ بین منابع انسانی با اهداف راهبردی سازمان طراحی شده اند. مقصود از نگرش راهبردی در مدیریت منابع انسانی، منطقی مدیریتی است که مستلزم به کارگیری منابع انسانی و فعالیت هایی است که با امور راهبردی یا اهداف سازمانی رابطة تنگاتنگ دارد. باید راهبردهای منابع انسانی با راهبرد سطح شرکت و سطح کسب وکار به ویژه راهبرد و رویکرد ساختاری سازمان هماهنگ باشد. در این پژوهش پس از مرور مفاهیم اولیة منابع انسانی و راهبرد، دربارة راهبرد منابع انسانی و الگوهای تدوین راهبردهای منابع انسانی، بحث شده و کامل ترین الگوی راهبردهای منابع انسانی برای سازمان ها شناسایی شده است. در نهایت، بررسی شده است که آیا این الگو پاسخگوی نیاز سازمان های با رویکرد برون سپاری است.
بررسی رابطه بین استراتژی کسب و کار با کیفیت سود و بازده سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین استراتژی کسب وکار با کیفیت سود و بازده سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1384 تا 1391 می پردازد. نمونه تحقیق شامل 99 شرکت است. این تحقیق از نوع توصیفی همبستگی بوده و برای آزمون فرضیه ها از مدل داده های ترکیبی و روش حداقل مربعات معمولی (OLS) استفاده می شود. در این تحقیق شرکت ها از نظر استراتژی کسب وکار به دو دسته ی شرکت های آینده نگر و شرکت های تدافعی تقسیم می شوند. برای تعیین استراتژی هر شرکت از سیستم امتیازدهی ترکیبی ایتنر و همکاران (1997) استفاده شده است. همچنین برای اندازه گیری متغیر کیفیت سود از دو شاخص محافظه کاری حسابداری و مدیریت سود استفاده می شود. برای اندازه گیری محافظه کاری حسابداری از شاخص محافظه کاری گیولی و هاین (2000) ، و برای اندازه گیری مدیریت سود از مقیاس مجموع اقلام تعهدی اختیاری طبق مدل تعدیل شده جونز استفاده نموده ایم. نتایج تحقیق نشان می دهد که میزان مدیریت سود در شرکت های تدافعی نسبت به شرکت های تهاجمی (پیشگام) بیشتر است. همچنین، نتایج بیانگر آن است که محیط اقتصادی بر رابطه بین راهبردهای تجاری شرکت و کیفیت سود آن موثر می باشد. علاوه بر این، نتایج رابطه معناداری بین سطح محافظه کاری و بازده سهام با نوع استراتژی شرکت ها را نشان نمی دهد. نتایج حاکی از آن است که محیط اقتصادی بر رابطه بین راهبردهای تجاری شرکت و بازده سهام آن موثرنیست.
تدوین مدل استراتژیک دانایی محوری در بخش علم وفناوری در راستای سند چشم انداز 20ساله جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس سند چشم انداز «ایران کشوری است دست یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی با تأکید بر جنبش نرم افزاری و تولید علم». با توجه به این که محور سند مذکور دانایی محوری است، در پژوهش حاضر برای محقق شدن این مهم، بخش علم و فناوری بر مبنای دانایی محوری، مورد پژوهش واقع شده و پژوهشگر به دنبال طراحی مدل استراتژیک دانایی محوری در بخش علم و فناوری در راستای سند چشم انداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران است. دانایی محوری متشکل از سه سطح انسان، سازمان و جامعه می باشد. هر یک از این سطوح دارای ابعاد جداگانه ای است. برای هر یک از این ابعاد، شاخص های سنجش پیشنهاد و برای شناسایی شاخص ها، طی فرآیندی، شش گام برداشته شده است. نخست شاخص های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، علمی، مالی در مجموع 2100 شاخص شناسایی شد. پس از تجزیه و تحلیل، تعداد 1178 شاخص استخراج شد، سپس این شاخص ها در20 گروه طبقه بندی و از بین این شاخص ها تعداد 313 شاخص بر اساس شیوه های تحلیلی متمرکز بر معنا مورد توجه قرار گرفت. در نهایت با روش گروه کانونی از بین شاخص های مورد نظر40 شاخص مربوط به دانایی محوری شناسایی و فراوانی هر یک اولویت بندی و بر اساس نتایج و یافته ها مدل پژوهش استوار شد.
روش استفاده شده در پژوهش حاضر، روش تحلیل محتوا، دلفی، مصاحبه و پرسشنامه است. پس از جمع آوری داده ها، نتایج آن مورد تجزیه تحلیل قرارگرفت. براساس نتایج به دست آمده از پژوهش، انسان دانا، سازمان دانا و جامعه دانا، ابعاد اصلى مدل پژوهش را تشکیل مى دهند.
بررسی نقش مدیریت بهره وری و سرمایه گذاری مستقیم خارجی در توسعه صادرات غیرنفتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه درجه توسعه یافتگی یک کشور رابطه مستقیمی با حجم روابط تجاری بین المللی آن کشور دارد. با به کارگیری استراتژی توسعه صادرات، کشورها می توانند به رشد تولید ملی و در نتیجه افزایش اشتغال دست یابند. توسعه صادرات غیر نفتی در اقتصاد ایران در زمینه اهداف مذکور و همچنین جهت حل مسائل ناشی از وابستگی اقتصاد به درآمدهای نفتی، بویژه در برهه کنونی حائز اهمیت می باشد. توسعه سرمایه گذاری و رونق صادرات غیرنفتی عامل مؤثری در تحقق اهداف تولید ملی است. در همین رهگذر نقش علم و دانش در اقتصاد به دلیل ایجاد تخصص و بهبود بهره وری عوامل تولید از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. لذا در این مطالعه نیز با استفاده از داده های سری زمانی و مدل خود توضیح برداری (VAR)[1] به بررسی آثار بهره وری عوامل تولید، فناوری اطلاعات و ارتباطات و سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر توسعه صادرات غیرنفتی کشور در طی سالهای 1387-1350پرداخته شده است. نتایج حاصل از بررسی، تأثیرپذیری صادرات غیر نفتی از عوامل مذکور را مورد تأیید می کند و ضرورت توجه به این عوامل را در رابطه با سیاستهای تجاری روشن می سازد.
بررسی رابطه اینرسی راهبردی و عملکرد صادراتی: مورد بنگاه های صادرکننده استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آینده خطر ورشکستگی و خروج از بازار در بسیاری صنایع بیشتر خواهد بود، زیرا در حال حاضر اندازه و دفعات بروز تغییر در محیط فراروی آن ها در حال افزایش است. این تغییرات به سرعت بستر و بافتی که راهبردها در آن طراحی و اجرا می شوند و نیز اطلاعات و ابزاری را که مدیران در اختیار دارند، عوض می کند. با توجه به اینکه اجرای موفقیت آمیز استراتژی های بنگاه در بازارهای جهانی مستلزم تطبیق عناصر آمیخته بازاریابی با راهبردهای آن است، هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه اینرسی راهبردی و عملکرد صادراتی می باشد. براین اساس 300 بنگاه صادرکننده از استان تهران به عنوان نمونه آماری انتخاب شده و داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه گردآوری و از طریق نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد، اکثر بنگاه های صادرکننده ایرانی با نوعی اینرسی در حوزه راهبرد بازاریابی روبرو بوده است و این امر یکی از دلایل ناپایداری در حوزه عملکرد صادراتی بنگاه ها می باشد. یافته های دیگر پژوهش حاضر نشان می دهد، بین تطابق عناصر آمیخته بازاریابی با راهبردهای بنگاه و عملکرد صادراتی بنگاه رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بنا به نتایج این تحقیق، بنگاه هایی که بین راهبردهای بازاریابی و راهبردهای اصلی آنها سازگاری راهبردی وجود داشته باشد، عملکرد صادراتی پایدارتری خواهند داشت.
تحلیل راهبردی کیفیت خدمات بر اساس رویکرد ساخت دهی مسئله مبتنی بر تلفیق تحلیل روابط خاکستری فازی(FGRA) و روش SWOT(مطالعه موردی: شهرداری منطقه 3 شهرستان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همواره گام اساسی در تدوین برنامه های کیفیت، شناسایی اداراکات و انتظارات دریافت کنندگان خدمت از کیفیت خدماتی که دریافت می کنند، بوده است؛ ولی مهم تر از آن تحلیل صحیح و مناسب آن با توجه به ماهیت راهبردی کیفیت خدمات است. ارائه ی ساخت مناسب برای مسئله کیفیت خدمات ضرورتی انکارناپذیر است. در این تحقیق بر اساس رویکرد ساخت دهی به مسئله و نگرش راهبردی نسبت به کیفیت خدمات به بررسی کیفیت خدمات شهرداری یزد پرداخته شده است. هدف از این تحقیق ارائه الگویی جهت تدوین و ارزیابی برنامه های بهبود در شهرداری یزد است. جامعه آماری این تحقیق را مراجعه کنندگان شهرداری یزد تشکیل می دهند. تحلیل داده ها از طریق تلفیق مدل سروکوال و مفهوم مدل SWOT با استفاده از روش تحلیل روابط خاکستری فازی انجام شده است. مطابق با نتایج حاصل از تحلیل داده ها، ابعاد پاسخگویی، قابلیت اطمینان و تضمین خدمات به عنوانxz فرصت بهبود کیفیت خدمات شناسایی شد. همچنین نتایج بیان گر این است که علی رغم موفقیت سازمان در بهبود کیفیت خدمات در کوتاه مدت، در بلندمدت انتظارات ارباب رجوع پاسخ داده نشده است بنابراین نیازمند برنامه ریزی جامع است.
طراحی مدل خط مشی گذاری مبتنی بر شواهد در نظام سلامت ایران (پژوهشی کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همه حکومت ها برای حل مسائل فراروی جامعه خود، بهبود شرایط و بهره گیری از فرصت ها، به سازوکارهایی به نام خط مشی های عمومی متوسل می شوند. برای ارتقا کیفیت چنین خط مشی هایی مدل های متعددی پیشنهاد شده است، یکی از جدیدترین این مدلها، خط مشی گذاری مبتنی بر شواهد است. خط مشی گذاری مبتنی بر شواهد در بخش سلامت کشورهای مختلف مورد استقبال واقع شده است. هدف این پژوهش طراحی مدلی برای نهادی شدن خط مشی گذاری مبتنی بر شواهد در بخش سلامت کشور است. با توسل به پژوهش کیفی (مصاحبه با خط مشی گذاران و کارشناسان ارشد خط مشی گذاری نظام سلامت کشور و تحلیل داده بنیاد متن مصاحبه ها) و احصا مضامین کلیدی، مدل نهادی شدن خط مشی گذاری مبتنی بر شواهد طراحی شده است. در نهایت راهکارهای پیشنهادی برای رفع موانع موجود در راه بکارگیری خط مشی گذاری مبتنی بر شواهد در نظام سلامت کشور ارائه شده است.
الگوی مفهومی تفکر استراتژیک در کسب و کارها از دیدگاه امام علی در نهج البلاغه
حوزه های تخصصی:
بسیاری از پژوهش های مدیریتی به اهمیت قابلیت تفکر استراتژیک برای مدیران اشاره کرده اند؛ اما موضوعی که کمترین توجه بدان شده، حلقه ارتباطی تفکر استراتژیک و ارزش هاست، حلقه ای که ارزش های اخلاقی را با منطق تجاری پیوند می دهد. هدف از نگارش مقاله حاضر ترسیم و تعریف چارچوب مفهومی برای تبیین ارتباط اصول اخلاقی و تفکر استراتژیک است. این پژوهش با روش تحلیل محتوا به بررسی و تحلیل مفاهیم همسو با کسب و کار در نهج البلاغه و دریافت نکات مهم و میزان اهمیت و تنوع آنها راهنمای ما در درک ارتباط اخلاق و تفکر استراتژیک خواهد بود. در مدل مستخرج از نهج البلاغه، حضرت علیj مبتنی بر رویکردی متعالی به کسب و کار، افزون بر نگرش مادی، نگرشی الهی به کسب و کار بخشیده است. در این مدل مبتنی بر ارزش های بنیادین کسب و کار، شاخص های اخلاقی مؤثر بر کسب و کار ارائه می شود و سرانجام مؤلفه های تفکر در کسب و کار بر مبنای نهج البلاغه ارائه شده است. اثربخشی تفکر استراتژیک، نیازمند ارائه الگویی است که مؤلفه های تفکر استراتژیک را در تعامل کامل با ارزش های اخلاقی ارائه کند و افزون بر فرایند، محتوای اخلاقی نیز داشته باشد.
الگوی ارزیابی عملکرد شرکت های زیرمجموعه در هلدینگ ها بر مبنای کارت امتیازی متوازن مورد مطالعه: هلدینگ صنایع غذایی سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارایه یک روش ترکیبی در تدوین روش شناسی پیاده سازی مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمانی که سازمان ها به منظور بهبود عملکرد کسب وکار و افزایش ظرفیت نوآوری خود در تلاش هستند، توجه شان به طور فزاینده ای بر چگونگی مدیریت دانش شان متمرکز می شود. این دلیلی برای پاسخ به این سئوال است که چرا دانش یک اسلحه استراتژیک برای کسب مزیت رقابتی در دنیای کسب وکار امروزی است. یکی از دلایلی که خیلی از سازمان ها هنوز هم با مدیریت دانش مشکل دارند و در به دست آوردن مزایای بالقوه آن به طور کامل، با شکست رو به رو می شوند، ناشی از فقدان یک پایه علمی به منظور راهنمایی آنها در پیاده سازی آن است. یک چارچوب پیاده سازی مدیریت دانش قوی، با فراهم نمودن اصول و دستورالعمل مناسب به سازمان ها کمک می کند تا این مشکل را برطرف نمایند. این پژوهش به منظور فراهم نمودن یک روش شناسی جامع، هفت تواناساز مدیریت دانش و شش فرآیند مدیریت دانش را به عنوان معیارهایی برای پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان انتخاب کرده است. این پژوهش از نوع پژوهش کاربردی بوده و در یکی از صنایع کشتی سازی کشور پیاده سازی شده است. داده ها از طریق پرسشنامه و مصاحبه با مسئولان جمع آوری شده و از تکنیک تصمیم گیری چند معیاره و آنتروپی شانن جهت جمع بندی یافته ها استفاده شده است. در ارزیابی صورت گرفته عواملی مانند فرهنگ و منابع انسانی در توانمندسازها و خلق دانش در فرآیندها، به عنوان اولویت های سازمان به منظور شروع برنامه های مدیریت دانش انتخاب شدند که بر مبنای آن استراتژی دانش سازمان مشخص شده و برنامه های بهبود دانشی تدوین گردیده است.
هوشمندی رقابتی، برساخته ای نوین در توسعه تفکر استراتژیک (مطالعه موردی: مقایسة بانک های خصوصی و دولتی استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، توان رقابتی، اساس بقای شرکتها است. هوشمندی رقابتی به عنوان یک ابزار مدیریت استراتژیک و یکی از سریعترین زمینههای رشد کسب و کار دنیا در نپز گرفته می.شود. هدف از تحقیق حاضر، بررسی وضعیت هوشمندی رقابتی و تأثیر آن بر تفکر استراتژیک مدیران است. جامعة أماری تحقیق حاضر، 70 نفر از سرپرستان و مدیران بانکهای دولتی (بانک ملی) و خصوصی (پاسارگارد، سرمایه و اقتصاد نوین) استان مازندران است. برای گردآوری دادههای مربوط به هوشمندی رقابتی و ابعاد چهارگانة آن، یعنی آگاهی از بازار، رقبا، فناوری و راهبرد، پرسشنامهای شامل 25 سؤال بر اساس مؤلفههای حاصل از مرور متون تحقیق تدوین شد و پس از سنجش روایی و پایایی، در اختیار نمونة آماری قرار گرفت. برای طبقه بندی و تفسیر داده ها از روش های آمار توصیفی و برای آزمون فرضیهها از روش های آمار استنباطی، نظیر آزمون همبستگی و آزمون تی استفاده شد. نتایج تحلیل آماری نشان داد بین هوشمندی رقابتی در تصمیمهای استراتژیک بانک های خصوصی و دولتی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، یافتهها حاکی از آن است که بانکهای خصوصی، از نظر هوشمندی رقابتی و توجه به مبانی تفکر استراتژیک، نسبت به بانک دولتی در جایگاه بهتری قرار دارند.
بررسی رابطه بین انواع سبکهای رهبری با میزان تفکر استراتژیک در مدیران سازمانهای دولتی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در مطالعات مدیریتی بحث پیرامون تفکر استراتژیک و سبک های رهبری مدیران بویژه در سطح سازمانی جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. به همین منظور پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین سبک های رهبری با میزان تفکر استراتژیک در مدیران سازمانهای دولتی شهرکرمان با استفاده از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می پردازد. برای جمع آوری اطلاعات از شیوه میدانی و کتابخانه ای استفاده شده است. جامعه آماری 133 نفر از مدیران سازمانهای دولتی شهر کرمان است که با استفاده از پرسشنامه محقق ساخت از بین ایشان داده های لازم استخراج گردیده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات به کمک استفاده از آزمونهایT، ANOVA و ضریب همبستگی پیرسون بوده است. نتایج حاصله نشان می دهد که بین سبک رهبری بی خاصیت و تفکر استراتژیک کارکنان رابطه معنی دار و عکس وجود دارد. بین سبک رهبری وظیفه مدار و تفکر استراتژیک مدیران رابطه معنی داری وجود ندارد. بین سبک رهبری میانه رو و تفکر استراتژیک مدیران رابطه معنی داری وجود ندارد. بین سبک رهبری باشگاهی و تفکر استراتژیک مدیران رابطه مثبتی وجود دارد. بین سبک رهبری تیمی و تفکر استراتژیک مدیران رابطه معنی دار و مثبتی وجود دارد. بنابراین مدیران بیشتر از سبک رهبری تیمی استفاده می کنند و مدیرانی که این سبک را دارند به طور میانگین از بیشترین میزان تفکر استراتژیک برخوردارند.