فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱۰٬۰۷۹ مورد.
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
85 - 110
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مقاله آن است که وضعیت استراتژی های مسئولانه شرکت ها را در صنعت غذایی ایران بررسی کند. روش: با توجه به اینکه مسئله اصلی این پژوهش چندبُعدی است و موضوع مطالعه، ماهیتی پویا دارد، رویکرد کلی آن بر مبنای جریان پارادایم کیفی قرار می گیرد. در این پژوهش با استفاده از روش مطالعه موردی چندگانه اکتشافی در سه شرکت نستله، بل و هلدینگ سینا، وضعیت عناصری همچون درگیری ذی نفعان، سطح یکپارچگی نظام حاکمیت شرکتی با اقدام های مسئولیت اجتماعی و میزان گزارشگری اجتماعی تحلیل شده است و با الهام از مدل مراحل توسعه مسئولیت اجتماعی مولتنی، وضعیت سه شرکت یادشده بررسی و به صورت تطبیقی مقایسه شده است. یافته ها: بر اساس نتایج، در دو شرکت بین المللی نستله و بل، میزان درگیری ذی نفعان در سطح بالایی است و وضعیت یکپارچگی حاکمیت شرکتی با اقدام های مسئولانه در این دو شرکت، به صورت یکپارچه و درونی سازی شده است و هر دو شرکت در مرحله چیرگی مدل مولتنی قرار دارند که اقدام های مسئولانه در آن، به فرهنگ غالب استراتژی تبدیل شده است؛ اما در هلدینگ سینا، وضعیت درگیری ذی نفعان محدودتر است و مدل یکپارچگی حاکمیت شرکتی با اقدام های مسئولیت اجتماعی، به صورت مشروعیت ابزاری است و در مرحله سیستماتیک قرار دارد. نتیجه گیری: می توان گفت که وضعیت مشابه هلدینگ سینا برای اغلب شرکت های ایرانی، بنا به دلایل و مشکلات مختلف زمینه ای، همچون زمینه های ساختاری، فرهنگی و انگیزشی و... مصداق دارد و در این موقعیت، نیاز جوامع آن است که شرکت ها برای بقای خود و جامعه ای که در آن فعالیت می کنند، سطح خود را به سطح چیرگی مسئولیت اجتماعی ارتقا دهند.
بررسی تأثیر هوش هیجانی بر عملکرد صادراتی مبتنی بر ابعاد اتمسفر (جو) ارتباطی (مطالعه موردی صادرکنندگان فرش شهرهای تهران و مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی مرداد و شهریور ۱۴۰۲ شماره ۱۲۰
1 - 30
حوزه های تخصصی:
علیرغم اهمیت حیاتی هوش هیجانی و قابلیت های ارتباطی در روابط و عملکرد برون مرزی سازمان، نقش آنها در بهبود عملکرد صادراتی کمتر مورد مطالعه قرار گرفته شده است. با تکیه بر تئوری تنظیم هیجان در صادرات در تحقیق حاضر مدلی در جهت بررسی پیوندهای بین هوش هیجانی صادرکنندگان و قابلیت های ارتباطی بر عملکرد صادراتی پیشنهاد شده است. این پژوهش از نوع توصیفی کاربردی است، داده ها از طریق توزیع پرسشنامه بین صادرکنندگان فرش شهرهای تهران و مشهد جمع آوری شده است، روایی محتوایی با نظر خبرگان تایید شده است و پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش ضریب آلفای کرونباخ و پایایی مرکب محاسبه شده است. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری و آزمون های تحلیل واریانس یکطرفه (ANOVA) و جایگزین های غیرپارامتریک آن یعنی آزمون U مان - ویتنی و کراسکال ;">- والیس استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که سطوح بالاتر هوش هیجانی صادرکننده، ارتباطات و پیوند اجتماعی با واردکننده را تقویت می کند و در عین حال فاصله در روابط کاری را کاهش می دهد. قابلیت رابطه به طور مثبت تحت تاثیر ارتباطات و پیوند اجتماعی است، اما به طور منفی تحت تاثیر فاصله و تعارض است. نتایج همچنین اثر مستقیم و مثبت قابلیت رابطه و هوش هیجانی بر عملکرد صادراتی را تایید می کند. با توجه به یافته های پژوهش، صادرکنندگان می توانند با ارائه آموزش های بیشتر در حوزه هوش هیجانی و توجه به ابعاد مختلف جو ارتباطی شرایط و سود نهایی خود را ارتقا دهند.
مدل مفهومی عامل بنیان برای سیستم اعتباربخشی و ارزیابی بیمارستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، ارایه مدل مفهومی عامل بنیان در سیستم اعتباربخشی بیمارستانی ایران از طریق پژوهش-های کیفی می باشد. برای تدوین مدل مفهومی عامل بنیان از مدل داده بنیاد استفاده شد. از طریق رویکرد ترتیبی و سیستماتیک، مدل داده بنیاد ایجاد و سپس به کمک آن، نمودار حالت بدست آمد. با استفاده از نمودار حالت، نمونه گیری های اولیه، مرور سیستماتیک منابع و مصاحبه ها، 9 عامل مفهومی «سازمان های حاکمیتی، مدیریت و رهبری، پرسنل بالینی، پرسنل پشتیبان، زیرساخت های بیمارستان، ارزیابان، استانداردها، روش ارزیابی و گیرنده خدمت» شناسایی شدند. سپس مدل مفهومی عامل بنیان، محیط، قوانین رفتاری عامل ها و تعاملات ورودی و خروجی آنها، ارایه گردید. جهت اعتبارسنجی مدل مفهومی عامل بنیان، عامل ها و تعامل های آنها، از روش دلفی فازی با اعداد فازی مثلثی استفاده شد. مدل مفهومی عامل بنیان حاصل این پژوهش، می تواند زیربنای مطالعاتی مناسبی را برای روندهای شبیه سازی محیط و ایجاد سیستم هوشمند و چندعاملی اعتباربخشی بیمارستانی در جهت ارایه رهنمودهای بهره ورانه به کارگزاران مربوطه ایجاد نماید. مربوطه ایجاد نماید.
شناسایی منافع و مخارج مالی زنجیره تامین پایدار در شرایط عدم قطعیت در شرکت های تولیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی منافع و مخارج مالی زنجیره تامین پایدار در شرایط عدم قطعیت در شرکت های تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر نحوه جمع آوری داده ها به شکل کیفی و از نظر روش اجرای پژوهش با رویکرد فراترکیب می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل پنج پایگاه داده به زبان انگلیسی شامل اسکوپوس، امرالد، ساینس دایرکت، اسپرینگر و پروکوئست و دو پایگاه داده به زبان فارسی شامل پایگاه نشریات کشور و پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی می باشد. روش تحلیل بصورت تحلیل محتوا می باشد. تعداد 30 مقاله و 210 کد و 24 مفهوم از مقالات انتخاب شده استخراج شد که شامل قابلیت فرآیند مدیریت فرآیند سفارش، قابلیت فرآیند مدیریت ارتباط با مشتری، قابلیت فرآیند مدیریت تقاضا، ظرفیت و قابلیت فرآیند مدیریت منابع، زمان عرضه به بازار، اعتبار خریدار، پلتفرم های الکترونیکی، هماهنگی و همکاری در زنجیره تامین برای بهبود عملکرد خدمات، همگام سازی تصمیمات مربوط به مالی، اشتراک اطلاعات نوآورانه مرتبط با مالی، قابلیت فرآیند مدیریت ارتباط با تامین کننده، قابلیت فرآیند مدیریت عملکرد خدمات، تعامل بین بخشی شرکت های زنجیره تامین, تامین مالی موجودی، نوآوری محصول، فاکتورینگ معکوس، همسویی انگیزشی جریان نقدی، سرمایه در گردش زنجیره تامین، اعتبار بانکی برای تامین مالی زنجیره تامین، یکپارچه سازی تامین کننده، مدیریت بازیافت، ریسک اختلال زنجیره تامین، مدیریت حمل و نقل زنجیره تامین، تغییرات در برآوردها و مبنای آنها به عنوان منابع و مخارج زنجیره تأمین پایدار در شرایط عدم قطعیت می باشد.
شناسایی ابعاد بازاریابى دیجیتال کسب وکارهای الکترونیک صنعت بیمه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۹)
169 - 192
حوزه های تخصصی:
باتوجه به اینکه کسب وکارهای الکترونیک در جامعه در حال گسترش است، صنعت بیمه باید در این زمینه گام بردارد و اطلاعات خود را درزمینه بازاریابی دیجیتال کسب وکارهای الکترونیک بیشتر کند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد توسعه بازاریابى دیجیتال کسب و کار هاى الکترونیک صنعت بیمه در ایران صورت گرفته است. پژوهش پیش رو از نظر ماهیت و هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش در بخش تحلیل عاملی شامل کارشناسان صنعت بیمه در سراسر کشور و در بخش AHP نیز شامل خبرگان این صنعت بوده است. در بخش تحلیل عاملی تعداد ۳۸۴ نمونه به روش نمونه گیری در دسترس و در بخش AHP نیز 10 نفر از خبرگان صنعت بیمه به عنوان نمونه انتخاب شدند. همچنین، ابزار مطالعه میدانی در این پژوهش پرسشنامه است که برای بررسی روایی و پایایی پرسشنامه و روایی محتوا، آلفای کرونباخ به ضریب آلفای کرونباخ تبدیل شد. در پژوهش حاضر ابتدا شاخص های بازاریابى دیجیتال کسب وکارهای الکترونیک صنعت بیمه از مرور پیشینه پژوهش استخراج و سپس برای بررسی داده های پژوهش و شناسایی ابعاد بازاریابى دیجیتال کسب وکارهای الکترونیک صنعت بیمه از روش تحلیل عاملی اکتشافی استفاده و در نهایت، برای تأیید ابعاد شناسایی شده از روش تحلیل عاملی تأییدی و نیز برای رتبه بندی آنها از تکنیک AHP استفاده شده است. ابعاد شناسایی شده شامل تشکیلات دیجیتالی سازمان، پژوهش های بازاریابی و عوامل مربوط به مشتری بوده است. نتایج حاصل از تکنیک AHP نشان داد که تبلیغات پیامکی، تبلیغات محیطی و ارتباط با مشتری سه شاخص برتر در میان سایر شاخص ها هستند.
ارائه مدل توسعه صادرات فرآورده های نفتی در صنعت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی توسعه صادرات فرآورده های نفتی در صنعت نفت در راستای نقش سیاست گذاری بوده به انجام رسید. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ رویکرد، اکتشافی، و از لحاظ نحوه تجزیه و تحلیل دادهها، آمیخته (کیفی-کمّی) میباشد. در فاز کیفی تحقیق و به منظور طراحی مدل بر اساس متدولوژی تئوری داده بنیاد، گروهی از خبرگان انتخاب شدند و مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند. در این فاز، از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شد و این فرایند تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت در فاز کمّی ، مدیران مدیران ارشد، میانی و عملیاتی، روسای واحدها و کارشناسان شرکت های پالایش نفت در شهر تهران به عنوان جامعه در نظر گرفته شدند و افراد بر اساس روش نمونهبرداری طبقهای تصادفی انتخاب گردیدند. یافتهها منجر به شناسایی شرایط علّی، شرایط زمینهای، شرایط مداخلهگر ، مقوله محور، راهبردها و و پیامدهای توسعه صادرات فرآورده های نفتی در صنعت نفت شد. در فاز کمّی، ابزار اصلی جمعآوری دادهها، پرسشنامهای بود. جهت انجام تجزیه و تحلیل های توصیفی و استنباطی، از نرمافزارهای SPSSو LISREL استفاده شد. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که برای توسعه صادرات فرآورده های نفتی در صنعت نفت مدیران بایستی براساس سیاست گذاری در بخش های مختلف به تمامی مقولهها و زیرمقولههای شناسایی شده در این پژوهش به دقت توجه کنند.
تاثیر بازاریابی گوشه ای بر عملکرد فروش: نقش میانجی صمیمیت مشتریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
126 - 140
حوزه های تخصصی:
در قرن بیست و یکم محیط فروش در نتیجه تغییرات رفتاری، فناورانه و مدیریتی بسیار پیچیده شده است. شناسایی عواملی که موجب ارتقای عملکرد فروش می شوند، جنبه مهمی از شغل مدیران فروش به شمار می رود و می تواند در بقا و موفقیت شرکت تأثیری حیاتی داشته باشد. هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیر بازاریابی گوشه ای بر عملکرد فروش با توجه به نقش میانجی صمیمیت مشتریان می باشد. این تحقیق بر اساس هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت روش نیز توصیفی – همبستگی می باشد. همچنین از لحاظ گردآوری داده ها نیز یک تحقیق پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق شامل مدیران شرکتهای صنعتی در شهر اراک ایلام می باشد که تعداد آنها برابر با 210 نفر می باشد. برای انتخاب نمونه نیز با با توجه به جدول مورگان تعداد 132 نفر انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه استاندارد می باشد. بدین صورت که برای سنجش متغیر بازاریابی گوشه ای از پرسشنامه استاندارد دالگیک (2017)، برای سنجش متغیر صمیمیت مشتریان از پرسشنامه استاندارد مولیا و همکاران(2020) و برای سنجش متغیر عملکرد فروش نیز از پرسشنامه استاندارد میکائیل و استفان(2020) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار ویژوال پی ال اس استفاده شده است. نتایج نشان دادند که بازاریابی گوشه ای بر عملکرد فروش و ابعاد آن یعنی؛ پذیرش توسط مشتریان، وفاداری مشتریان، بهینه سازی قلمرو فروش و سهم بازار در شرکتهای صنعتی شهر اراک تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین نقش میانجی صمیمیت مشتریان نیز در تاثیرگذاری بازاریابی گوشه ای بر عملکرد فروش تائید شده است.
تحلیل مؤلفه های توسعه گردشگری اجتماع محور در مناطق روستایی؛ مطالعه موردی: شهرستان های مریوان و سروآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
241-268
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف گردشگری اجتماع محور، ایجاد منافع برای جامعه محلّی است. با وجود این درکشورهای در حال توسعه، تحقق آن با مشکلاتی همراه بوده است. در این راستا، مطالعه حاضر با هدف تحلیل مؤلفه های توسعه گردشگری روستایی با رویکرد اجتماع محور انجام شد. جامعه آماری این تحقیق، روستائیان بالای 15 سال روستاهای هدف گردشگری شهرستان های مریوان و سروآباد استان کردستان بود. به منظور تحلیل داده ها از آماره های توصیفی و استنباطی از جمله مقایسه میانگین و تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. یافته های تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد به ترتیب مؤلفه های «شمول گرایی و شبکه سازی افقی»، «توانمندسازی و تقویت زیرساخت ها»، «نوآوری باز و تقاضامحوری»، «حفظ اصالت محلی» و «انتفاع و مشارکت عادلانه» از مهمترین مؤلفه های توسعه گردشگری اجتماع محور در نواحی روستایی به شمار می رود. این مطالعه می تواند نقش عمده ای در ارائه بینش صحیح، در زمینه چگونگی ارتقاء مشارکت جوامع محلّی در صنعت گردشگری و انتفاع آنها داشته باشد.
بررسی شناخت ارتباط میان اضطراب و افسردگی در گروه بزرگسالان میانسال با توجه به رویکردهای طیفی و طبقه ای
حوزه های تخصصی:
با توجه به بررسی ها، پژوهش ها و تحقیقات صورت گرفته بیانگر این موضوع است که علایم افسردگی و اضطراب معمولا با خطر زوال عقل همراه است که نشان دهنده بروز علایم اولیه و مشکلات زمینه ای در زوال عقل است. این مشکل در بزرگسالان مسن تر بیشتر دیده میشود. واقعیت این است که درک چگونگی ارتباط این علایم با شناخت در میانسالی، ممکن است الگو های خطر زای زوال عقل را نشان دهد. روش های انجام تحقیق-پژوهش: در این تحقیق، ارتباط میان علایم اضطراب و افسردگی، و شناخت در نمونه هایی که در این تحقیق و پروژه مغز سالم شرکت کرده بودند (تعداد 2657 نفر) مورد بررسی قرار گرفتند. علایم افسردگی و اضطراب با استفاده از پرسش نامه های مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS)، مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی (HADS) و مرکز مطالعات اپیدمیولوژیک افسردگی، ارزیابی شد. شناخت عینی با استفاده از روش CBB و شناخت ذهنی با استفاده از ابزار عملکرد شناختی مطالعه مشارکتی بیماری آلزایمر ارزیابی شد.
بررسی سیستم های ارزیابی عملکرد کارکنان در سازمان های کارآمد
حوزه های تخصصی:
درک کارکنان از منصفانه بودن ارزیابی عملکرد برای موفقیت تمامی سیستم های ارزیابی مهم است. تحقیقات در مورد مدیریت عملکرد شامل مطالعات گسترده در مورد چگونگی پدیدار شدن سوگیری در فرآیند ارزیابی است. با وجود این، هیچ گونه شواهد تجربی در زمینه بررسی ارتباط شکایت های رسمی تبعیض (یک معیار کلیدی برای سوگیری) و ارزیابی عملکرد وجود ندارد. برای پر کردن این شکاف، یک تحلیل تجربی با استفاده از اطلاعات مربوط به سیستم های ارزیابی و شکایات تبعیض از دولت فدرال ایالات متحده انجام می دهیم. یافته های ما نشان می دهد سازمان هایی که سیستم های ارزیابی آنها کارآمدتر طراحی شده اند، برخلاف انتظارات، شکایات تبعیض بیشتری در مورد ارزیابی ، تجربه خواهند کرد. به طور خاص، گسترش فرصت های آموزشی و ابراز عقیده با افزایش شکایات تبعیض در مورد ارزیابی همراه است، در حالی که افزایش تمایز بین مجریانِ ارزیابی همیشه با شکایات مرتبط نیست. برای مدیرانی که با مدیریت عملکرد سر و کار دارند، ممکن است بهتر باشد به جای طراحی مجدد سیستم های ارزیابی، برای بهبود ارتباطات بین فردی مبتنی بر عملکرد وقت بگذارند.
تبیین مدلی برای توسعه مدیریت استعداد در بخش گردشگری هوشمند بر مبنای تئوری داده بنیاد
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تبیین مدلی برای توسعه مدیریت استعداد در بخش گردشگری و بررسی چگونگی تأثیرگذاری عامل های مدل بر روی همدیگر و راهکارهای عملی در راستای توسعه مدیریت استعداد در بخش گردشگری می باشد. از این رو با توجه به رویکرد ترکیبی در بخش کیفی با استفاده از روش نظریه داده بنیاد و مصاحبه عمیق با 12 تن از خبرگان (مدیران آژانس های گردشگری و اساتید دانشگاه که دارای دارای مدرک تحصیلی مدیریت جهانگردی، مدیریت هتلداری و رشته کارآفرینی گردشگری می باشند)، به تبیین مدلی برای توسعه مدیریت استعداد در بخش گردشگری پرداخته است. این الگو مشتمل بر شش تم اصلی: 1) شرایط علی (عوامل ساختاری، عوامل محیطی و عوامل رفتاری)؛ 2) شرایط زمینه ای(فرهنگ سازمانی، بلوغ سازمانی، یادگیری سازمانی، شرایط محیط کاری و چشم انداز سازمانی)؛ 3)شرایط مداخله گر (موانع سازمانی و موانع اطلاعاتی و انگیزشی)؛ 4) مقوله محوری(مدیریت و توسعه استعداد در بخش گردشگری)؛ 5) راهبردها(استعداد یابی، استعداد گماری، استعداد خواهی و استعداد داری)؛ 6) پیامدها(پیامدهای فردی، سازمانی و فراسازمانی) می باشد. سپس در گام دوم با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی تأییدی و مدل یابی معادلات ساختاری در میان 300 نفر از مدیران و کارکنان آژانس های گردشگری مدل حاصله مورد برازش، اعتباریابی و آزمون قرار گرفت. در مرحله کمی براساس روش تحقیق همبستگی روابط میان متغیرهای مدل اولیه و ضرایب تأثیرگذاری هرکدام در تبیین مدلی برای توسعه مدیریت استعداد در بخش گردشگری تعیین گردید. براساس نتایج آماری تحقیق به ترتیب شرایط علی با ضریب 28%، شرایط زمینه ای با ضریب 25% و شرایط مداخله گر 19% بر مقوله محوری تأثیرگذار بودند. کمترین تأثیرگذاری بر مقوله محوری مربوط به شرایط مداخله گر و بیشترین تأثیرگذاری مربوط به شرایط علی است. همچنین میزان تأثیرگذاری مقوله محوری بر راهبردها 37% ، میزان تأثیرگذاری شرایط زمینه ای بر راهبردها 33% و میزان تأثیرگذاری شرایط مداخله گر بر راهبردها 16% می باشد که بیشترین تأثیر مربوط به مقوله محوری است. تأثیر راهبردها در مدل بر پیامدهای 61% بوده است.
نقش تعدیل گر نوآوری در تأثیر تفکر استراتژیک بر بقای سازمان (مورد مطالعه: شرکت های دانش بنیان استان مرکزی)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 20
حوزه های تخصصی:
با توجه به گسترش روزافزون شرکت های دانش بنیان و اهمیت آن ها در پیش برد اهداف فناوری و اقتصادی، این پژوهش عوامل مؤثر بر بقای این گونه شرکت ها را بررسی کرده و در این راستا ابتدا اثر تفکر استراتژیک را به عنوان متغیّر مستقل بر بقای شرکت های دانش بنیان و سپس اثر نوآوری را به مثابه متغیّر تعدیل گر در این رابطه مشخص می کند. جامعه آماری، شامل 106 نفر از مدیران شرکت های فعال و غیر فعال دانش بنیان مستقر در استان مرکزی بودند. حجم نمونه مورد نیاز با استفاده از فرمول کوکران، 84 نفر محاسبه شد که با توجه به نوع صنعت و نیز فعال بودن یا نبودن شرکت، با روش تصادفی طبقه ای، انتخاب شدند. در مرحله بعد، پرسش نامه استاندارد تعدیل یافته به منظور سنجش دو متغیّر تفکر استراتژیک و انواع نوآوری در اختیار مدیران شرکت ها قرار گرفت و پس از جمع آوری داده ها، تحلیل عاملی تأییدی و بررسی های مربوط به روایی و پایایی هر یک از پرسش نامه های پژوهش، در محیط نرم افزار تحلیل آماری SPSS 22 و نیز نرم افزار معادلات ساختاری Amos 23 صورت گرفت. پس از آن با استفاده از مدل رگرسیونی نیمه پارامتریک Cox در محیط نرم افزار SPSS 22 مشخص شد که تفکر استراتژیک بر بقای شرکت های دانش بنیان اثر مثبت و معناداری دارد و نیز اثر تعدیلی مثبت نوآوری محصول، نوآوری فرآیند و نوآوری بازاریابی در تأثیر تفکر استراتژیک بر بقای شرکت ها با استفاده از نتایج رگرسیون سلسله مراتبی Cox تأیید شد، اما اثر تعدیلی نوآوری سازمانی در این رابطه، معنادار نبود. این پژوهش پیشنهادهای کاربردی را برای سیاست گذاران و برنامه ریزان حوزه پژوهش به همراه دارد.
تحلیلی بر ارتباط شخصیت مردانه و زنانۀ برند و ارزش ویژۀ برند مشتری محور در صفحات اینستاگرام محصولات مصرفی تند گردش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصرف کنندگان امروزی به دلیل تعدّد انتخاب و بهتر شدن کیفیت محصولات در زمان تصمیم گیری تنها به جنبه های کارکردی محصول توجه نمی کنند و در بسیاری از موارد در تصمیم گیری های خود جنبه های نمادین برند را دخیل می کنند. حضور پررنگ انسان امروزی در شبکه های اجتماعی نیز برای برندها فرصت مناسبی است تا انسان با حضور خود در این فضا بیش ازپیش با مشتریان خود تعامل داشته باشد و از این طریق خود را از صرف یک محصول کارکردی به شخصیتی تبدیل کند که با مشتری تعامل دارد. ارزش ویژه برند مشتری محور در بستر شبکه های اجتماعی به عنوان توانایی ایجاد وضعیت روانی در ذهن مصرف کنندگان در تعامل با برند تعریف می شود. در پژوهش حاضر چگونگی ارتباط بین ارزش ویژه برند مشتری محور با ابعاد جنسیت برند به عنوان یک بُعد از شخصیت برند (جنبه ای نمادین و غیر کارکردی برند است) در بستر شبکه اجتماعی اینستاگرام بررسی شده است. همچنین، علاوه بر ارتباط مستقیم این دو متغیر، تأثیر ابعاد شخصیت مردانه و زنانه برند نیز بر ارزش ویژه برند مشتری محور با دو متغیر عشق به برند و تعامل عاطفی با برند سنجیده شده است. برای سنجش روابط مطرح شده 391 پرسشنامه ازسوی مصرف کنندگان فعّال اینستاگرام برندهای محصولات مصرفی تند گردش تکمیل شد. نتایج تحلیل روابط فوق با استفاده از مدل سازی معادله های ساختاری نشان داد که دو بُعد جنسیت برند به صورت مستقیم و غیرمستقیم و با دو متغیر عشق به برند و تعامل عاطفی مصرف کننده بر ارزش ویژه برند مشتری محور تأثیر مثبت و معنادار دارد. به طور تقریبی، تأثیر هر دو بُعد با ضریب تأثیر کمتر از یک درصد به یک اندازه بود.
کشف و تحلیل فرآیند خرید در یک سازمان پروژه محور به کمک فرآیند کاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان های پروژه محور به علت داشتن ماهیت موقتی بودن و برنامه ریزی های دقیق زمانی و هزینه ای، حائز اهمیت بیشتری در برقراری رابطه بین داده و فرآیندهای عملیاتی هستند که این امر نیازمند درک صحیح فرآیندهای واقعی سازمان است. از طرفی یکی از موضوعات مهم برای مدیریت سازمان های پروژه محور، مدیریت فرآیندهای کسب وکار آن است ولی باتوجه به رفتار پویا و پیچیدگی ذاتی یک سازمان پروژه محور، شناسایی فرآیندهای آن به کمک مدل سازی های سنتی دیگر قابل اتکا نیست. یک راه حل نسبتاً نوظهور برای مقابله با این موضوع، "فرآیندکاوی" نام دارد. در این مقاله چارچوبی معرفی شده است که با شناخت دقیق فرآیند، عملکرد واحدهای کسب وکار در مقایسه با واقعیت اندازه گیری شود. این چارچوب فراگیر، مراحل پیش نیاز شناخت از جمله پایش و تمیزسازی داده های سیستم اطلاعاتی جهت کشف وضع موجود فرآیند و بررسی آن از زوایای مختلف را برعهده می گیرد. هدف اصلی این مقاله، توسعه چارچوبی برای بهبود فرآیند خرید در شرکت چاوش راه بنا بر پایه فرایندکاوی می باشد. پیشنهاد بهبود فرآیند با استفاده از پیاده سازی و استخراج دانش از فرآیند، کشف روابط غیرمنتظره و پنهان و یافتن گلوگاه های فرآیند خرید با استفاده از تکنیک های فرآیندکاوی در قالب چارچوبی در این مقاله ارائه گردیده است.
مدل سازی مسئولیت اجتماعی در حوزه بازاریابی سبز محصولات ارگانیک با تاکید بر دلبستگی به برند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۳
89 - 98
حوزه های تخصصی:
مطالعه با هدف مدل سازی مسئولیت اجتماعی در حوزه بازاریابی سبز محصولات ارگانیک با تاکید بر دلبستگی به برند صورت پذیرفت. پژوهش از نوع کیفی بوده و روش پژوهشی نیز داده بنیاد می باشد. ابزار استفاده شده برای گردآوری داده ها، مصاحبه بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران و کارشناسان خبره شرکت های تولیدکننده محصولات ارگانیک دارای رویکرد مسئولیت اجتماعی و بازاریابی سبز بوده اند. برای نمونه گیری از روش نظری تا رسیدن اشباع نظری استفاده شده و در نهایت 14 نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند. تحلیل داده ها نیز از طریق کدگذاری در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت پذیرفت. از نتایج کدگذاری داده ها، 83 مفهوم و 26 مقوله شناسایی شدند. مدل پژوهش با توجه به ابعاد رویکرد داده بنیاد یعنی شرایط علی (5 عامل)، پدیده اصلی (5 عامل)، شرایط زمینه ای (3 عامل)، عوامل مداخله گر (3 عامل)، راهبردها (6 عامل) و پیامدها (4 عامل) ارائه شد.
تأثیر بازاریابی رسانه اجتماعی بر ارزش ویژه برند با نقش میانجی تجربه برند و مزایای رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
13 - 66
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، گسترش دانش در ارتباط با فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی و ارائه راهکارهایی برای افزایش ارزش ویژه برند از طریق فعالیت های بازاریابی در شبکه اجتماعی اینستاگرام است. پارادایم اصلی این پژوهش؛ اثبات گرا، هدف؛ توصیفی، جهت گیری پژوهش؛ کاربردی و رویکرد قیاسی است. نمونه آماری تحقیق مخاطبان شبکه اینستاگرام یک شرکت فعال در صنعت مواد غذایی است که از جدول مورگان 389 نفر به به عنوان حجم نمونه تعیین شد. در این مقاله برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته ها نشان داد که بازاریابی رسانه های اجتماعی با تجربه ی برند، ارزش ویژه ی برند و مزایای رسانه های اجتماعی؛ هم چنین تجربه برند با مزایای رسانه های اجتماعی و ارزش ویژه ی برند و در نهایت مزایای رسانه های اجتماعی با ارزش ویژه ی برند ارتباط مستقیم و معنی دار دارد. نتایج حاکی از آن است که فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی بر ارزش ویژه ی برند تاثیرگذار است و توجه به ابعاد سرگرمی، بروز بودن، تعامل مشتری با رسانه ها و شخصی سازی سفارش ها در بهبود ارزش ویژه ی برند موثر است. مدیران می توانند از این یافته ها برای بهبود استراتژی های بازاریابی خود در رسانه های اجتماعی استفاده کنند
طراحی الگوی بلوغ مدل کسب وکار استارتاپی در ایران (مطالعه چند موردی: استارتاپ های پلتفرمی / دیجیتالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخورداری از یک مدل کسب وکار کارآمد، به عنوان فرض اولیه وجود یک استارتاپ در نظر گرفته می شود. مطالعات پیشین، بلوغ کسب وکار و عوامل موثر بر آن را از مهم ترین حوزه های مربوط به کارآفرینی به شمار آورده اند و همچنین ضعف در مدل کسب وکار را از عوامل شکست استارتاپ ها برشمرده اند. لذا پژوهش حاضر از طریق شناسایی و بررسی عوامل موثر بر تغییرات مدل کسب وکار یک استارتاپ و تکمیل تر شدن آن متناسب با بلوغ سازمانی، استارتاپ ها را قادر می سازد محصولات یا خدماتی دارای ارزش ارائه دهند. در این پژوهش با بررسی 55 مدل کسب وکار تجربه شده در موفق ترین استارتاپ های دنیا و تشکیل پنل خبرگان، ارتباط معناداری بین عوامل بلوغ مدل کسب وکار استارتاپ ها با مراحل پنج گانه تشریح شده در مدل بلوغ باترا حاصل گردید. سپس با تحلیل عاملی تاییدی بر اساس داده های حاصل از فعالان استارتاپ های پلتفرمی / دیجیتال کشور، مدل مفهومی بدست آمده، بررسی شد و مشخص گردید که 33 عامل در مراحل مختلف توسعه کسب وکار از مرحله تحلیل فرصت ها تا مدیریت عرضه محصول به بازار باید مدنظر قرار گیرند تا مدل کسب وکار مناسبی در چهار بعد شناسایی مشتری (چه کسی)، تعیین ارزش قابل ارئه به مشتری (چه چیزی؟)، زنجیره موثر بر تحقق آن ارزش ها (چگونه؟) و سازوکار سود و کسب انتفاع (چرا؟) طراحی گردد تا زمینه ساز افزایش احتمال موفقیت پایدار کسب وکار و غلبه بر موانع ورود به بازار باشد. در نهایت نیز به منظور رسیدن به یک الگوی بلوغ مدل کسب وکار مبتنی بر سطوح و شاخص هایی که به آن ها اشاره شد، یک مدل و سناریوهای بلوغ بر اساس نقشه شناختی فازی ترسیم گردید.
تببین نقش مشارکت سازمان های مردم نهاد و موزه ها در فرایند ترویج گردشگری پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
7 - 40
حوزه های تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر عبارتند از: 1) شناسایی مولفه های تاثیرگذار بر مشارکت سازمان های غیر انتفاعی مردم نهاد در رونق موزه ها و ترویج گردشگری پایدار 2) کشف فرصتهای مشارکتی سازمانهای مردم نهاد و موزه ها در راستای ترویج گردشگری پایدار. در این راستا از روش کیفی بهره گرفته شد. جامعه آماری پژوهش ، اعضا فعال سمن ها، متخصصان حوزه گردشگری ، فرهنگ، موزه ، محیط زیست و جغرافیا بودند و داده ها به کمک مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. نتایج نشان داد که موازین حرفه ای و سیاستگذاری مولفه های تاثیرگذار بر مشارکت سمن ها در رونق موزه ها و ترویج گردشگری هستند. به علاوه، پنج مضمون اصلی آموزش مشارکتی؛ تفکر مشارکتی و تعاملی؛ تبلیغ و اطلاع رسانی مشارکتی؛ برگزاری رویداد ها و نمایشگاههای مشترک و مشارکت اجتماعی به عنوان فرصتهای مشارکتی سازمانهای مردم نهاد و موزه ها در راستای توسعه گردشگری پایدار شناسایی شدند.
ارائه مدل و شناسایی ابعاد اصلی تاثیر ارز های دیجیتال بر مدیریت استراتژی های کسب وکار با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه مدل و شناسایی ابعاد اصلی تاثیر ارز های دیجیتال بر مدیریت استراتژی های کسب وکار هلدینگ های سرمایه گذاری پذیرفته شده در بورس انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی اکتشافی می باشد و در آن از روش پژوهش آمیخته بهره گرفته شده است. در بخش کیفی با روش تئوری داده بنیاد با 19 نفر از مدیران هلدینگ که در زمینه ی ارز های دیجیتال، استراتژی های کسب وکار فعالیت داشتند، تا تعیین مدل یعنی تا زمان به اشباع رسیدن ، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. در بخش کمی روش جمع آوری داده ها، میدانی و با ابزار پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری این بخش ، مدیران هلدینگ سرمایه گذاری پذیرفته شده در بورس هستند و نمونه گیری از طریق نرم افزار جی پاور انجام گرفت. داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس مورد تجزیه و تحلیل واقع شدند. تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه ها و پرسشنامه ها در بخش کیفی طی فرایند کدگذاری روش داده بنیاد ، به ایجاد مدل مفهومی تاثیر ارز های دیجیتال بر مدیریت استراتژی کسب وکار هلدینگ ها و در بخش کمی به تایید مدل پژوهش منجر شد. و نتایج بدست آمده حاکی از آن است که ارز های دیجیتال بر مدیریت استراتژی های کسب وکار هلدینگ ها، درحوزه استراتژی معاملات و تجارت بین المللی، استراتژی مدیریت دارایی ها، استراتژی سرمایه گذاری در بخش فناوری و استراتژی جذب مشتریان جدید تاثیر دارند.
رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با اهمال کاری بر ویژگی های شخصیتی کادر بیمارستان های خصوصی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین ویژگی های شخصیتی در رابطه با اهمال کاری و طرحوارههای ناسازگار اولیه در بین پرستاران بیمارستان کادر بیمارستان های خصوصی انجام شد. این پژوهش کاربردی و از نوع مطالعات توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری عبارت بود از پرستاران بیمارستان فارابی اصفهان در پاییز سال 1400. منطبق بر جدول کرجسی و مورگان (1970) تعداد 310 نفر انتخاب شدند که پرسشنامه 288 نفر قابل تجزیه و تحلیل بود. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: فرم کوتاه پرسش نامه طرحواره یانگ (SF – YSQ)، سنجش اهمال کاری تاکمن و پنج عاملی شخصیت (NEO-FFI). به منظور تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده، برای به دست آوردن آمار توصیفی از نرم افزار SPSS 24 استفاده شد و همچنین در تحلیل استنباطی داده ها از روش های آماری معادلات ساختاری از نرم افزار (Smart PLS 3) استفاده شد و ویژگی شخصیتی مسئولیت پذیری می تواند رابط بین اهمال کاری و حوزه انفصال در طرحوارههای ناسازگار اولیه را تعدیل کند (05/0<P). نتیجهگیری: با توجه به حساسیت وظایف کادر درمان در بیمارستانها، شناسایی، آموزش و مدیریت موثر کارکنان دارای اهمالکاری متوسط تا شدید پیشنهاد میگردد.