هدف: دیدگاه های متفاوتی در خصوص دلایل عدم تمایل مردم به مصرف محصولات سبز وجود دارد. این پژوهش با رویکردی جدید به نقش دانش اقناعی (در سه بخش عامل، فنی و موضوعی) بر تردید به تبلیغات (محرک ها و ادعاها) و در نتیجه آن، واکنش مصرف کننده (نگرش و سبک زندگی) پرداخته است.
روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر جمع آوری داده توصیفی، از لحاظ نوع پیمایشی و از نظر ماهیت کمّی است. در این روش دیدگاه اولیه در قالب مدل مفهومی مطرح و با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری، الگوی روابط آزمون شده است.
یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که علی رغم تأثیر معنا دار دانش اقناعی بر بدبینی و تأثیر معنادار بدبینی بر واکنش مصرف کننده و نیز، اثر میانجی معنا دار بدبینی در رابطه بین دانش اقناعی و واکنش مصرف کننده، این اثرها در اجزای متغیرها به صورت کامل صادق نیست. روابط بین متغیرهای اصلی معنادار ارزیابی شد؛ اما این موضوع برای ارتباط میان عوامل (زیربُعدهای) دانش اقناعی تأیید نشد.
نتیجه گیری: اینکه عموم مردم تمایلی برای مصرف محصولات ارگانیک از خود نشان نمی دهند و تبلیغات این گونه محصولات را نمی پذیرند، از خوداقناعی به واسطه دانش و آگاهی موجود آنها نشئت می گیرد؛ زیرا اثر محرک ها تنها در جلب توجه است، اما درک و واکنش رفتاری مصرف کننده (به صورت سبک زندگی و نگرش) به اعتماد به ادعای تبلیغاتی و کاهش تردید در این خصوص وابسته است. پس، بازاریابان حوزه سلامت و محیط زیست، برای افزایش علاقه مندی و کاهش بدبینی مخاطبان، بایستی ابتدا به افزایش و اصلاح ساختار فکری مردم بپردازند.