الگوها و تجربه های فراغت در کنار آرامش بخشی و غنای شخصی، حاوی کارکردهای اجتماعی تعلق اجتماعی، همبستگی اجتماعی و درک متقابل است و می تواند به مکانیسمی در جهت جذب و ادغام اجتماعی عمل کرده و افراد را به شهروند فعال و یا منفعل بریده از اجتماع بدل کند. این مقاله، با نظر به کارکردها و دلالت های هویتی گذران فراغت در چارچوب دیدگاه کریس روجک، به واکاوی الگوهای گذران فراغت و تأثیر آن بر هویت ملی جوانان استان کردستان پرداخته است. پژوهش به روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه، در مورد 400 نفر نمونه از جوانان 18 تا 29 سال ساکن در شهرهای سنندج، بانه و قروه انجام گرفت که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. بر مبنای یافته های توصیفی، بیش از دو سوم جوانان مورد بررسی، نگرش مثبتی به هویت ملی دارند و میانگین ابعاد سه گانه ی هویت ملی، در سطح بالا ارزیابی می شود. هم چنین جوانان بیش از یک سوم وقت خود را صرف فراغت کرده اند. بررسی رابطه ی الگوهای فراغت با هویت ملی نشان می دهد که فراغت عادی رابطه ی مستقیمی با هویت ملی دارد؛ درحالی که رابطه ی فراغت غیرعادی با هویت ملی معکوس است. رابطه الگوهای فراغت با ابعاد هویت ملی بیانگر آن است که الگوهای فراغت عادی و غیرعادی بیش ترین تأثیر را بر بُعد جذب درون گروهیِ هویت ملی دارد. در میان ابعاد فراغت غیرعادی، بُعد نابهنجار بیش ترین اثر منفی بر بعد جذب درون گروهی و اشتراک درون گروهی دارد.