هدف: واکاوی تاریخچه مفهوم سردرگمی مصرف کنندگان، به طور شفاف نشان دهنده شکاف عمیق مطالعاتی در این حوزه است. در این مطالعه به دنبال معنای سردرگمی و ادراک مصرف کنندگان از این مفهوم و جنبه های ناپیدای آن بودیم، از این رو تلاش کردیم تا از خلال تجربه زیسته آنان، به مفهوم سردرگمی برسیم. روش: برای این منظور، مراکز خرده فروشی را انتخاب کردیم تا افراد به راحتی بتوانند ادراک و تجربه سردرگمی خود هنگام خرید کالاهای تندمصرف را احیا و تشریح کنند. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، رویکرد کیفی مد نظر قرار گرفت و از روش پدیدارشناسی استفاده شد. مشارکت کنندگان به تعداد 27 نفر طبق نمونه گیری هدفمند چندگانه انتخاب شدند. سپس داده ها با استفاده از مصاحبه های عمقی جمع آوری شدند و کدگذاری انجام شده و مفاهیم و مقوله ها استخراج شدند. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد تجربه سردرگمی مصرف کنندگان، شامل سه بعد اصلی عاطفی و شناختی و رفتاری است که چهار مضمون اصلی تأثیرگذار بر آن سبک تصمیم گیری، دانش ترغیب مصرف کننده، هزینه های مصرف کننده و ویژگی کالاست. در نهایت به راهکارهای کاهش و خروج از سردرگمی اشاره شد. نتیجه گیری: این پژوهش با به کارگیری روش پدیدارشناسی، یکی از مطالعات اولیه درباره معنای مستتر در مفهوم سردرگمی مصرف کنندگان است. در این پژوهش مفاهیم و مقوله های متعدد جدیدی در حوزه سردرگمی مصرف کنندگان کشف شد که در مطالعات پیشین به آنها اشاره ای نشده بود.