هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی بازاریابی آموزش عالی در ایران است تا سیستم آموزشی با به کارگیری آن در ارائه خدمات آموزشی آگاهانه، هدفمند و تخصصی تر عمل کند. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها، آمیخته اکتشافی است که به طور خاص از روش داده بنیاد اشتراوس و کوربین استفاده شده است. جامعه آماری شامل سه گروه مدیران دانشگاهی (رؤسای دانشگاه ها، معاونان دانشگاه، رؤسای دانشکده ها، معاونان دانشکده و مدیران گروه ها)، سیاست گذاران آموزش عالی و متخصصان دانشگاهی در حوزه بازاریابی است که به روش نمونه گیری گلوله برفی با 39 نفر از رؤسا و مدیران مؤسسه های آموزش عالی مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. برای تحلیل داده ها از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. یافته ها نشان داد الگوی احصاشده از 6 مؤلفه اصلی، 11 زیر مقوله و 97 گویه شامل شرایط علّی (عوامل درون و برون سیستمی)، عوامل زمینه ای (سیاست گذاری کلان آموزشی و خصوصی سازی مؤسسه های آموزشی)، مقوله محوری (بازاریابی آموزش عالی)، راهبردها (سطح خرد و کلان)، مداخلات محیطی (نقش دولت، عوامل اجتماعی فرهنگی و عوامل اقتصادی) و پیامدها (فردی، سازمانی و اجتماعی) تشکیل شده است.