بازدارندگی به عنوان یکی از مهمترین حوزه های مطالعاتی روابط بین الملل و مطالعات استراتژیک از جمله موضوعاتی علمی است که در کنار جنگ به عنوان مهمترین موضوع مطالعات استراتژیک مطرح می باشد. به عبارتی دیگر، از جمله پرسش های موجود در این حوزه این واقعیت است که چگونه می توان از بروز جنگ که سبب ساز تحمیل هزینه های زیادی بر واحدها خواهد شد، جلوگیری به عمل آورد؟ پاسخ به چنین پرسشی منجر به شکل گیری مفهوم تئوریک بازدارندگی خواهد شد. از همین رو، این نوع رابطه و خلق آن ارتباط زیادی به توان راهبردی طرفین، نوع استراتژی و همچنین شناخت عوامل مؤثر در شکل گیری این استراتژی ها خواهد داشت که در قالب نظریه، رویکردها و طراحی آن در یک نظام، به عنوان متغیرهایی خودنمایی می نمایند. در این راستا، پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای، تلاش دارد ضمن واکاوی بنیانهای نظری مفهوم بازدارندگی در روابط بین الملل، ساختارها، طراحی مدل ها و استراتژی های مختلف در این نوع از سیستم های کنترلی (واپاشی)، به وِیژه کار بست های نوین و منطقه ای آن در سیستم نوین بین الملل را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.