در تصویری که ابن سینا از مبادی فعل اختیاری انسان بدست می دهد، آدمی لذیذ (مفید/خیر) یا مؤلم (مضر/شر) بودن چیزی را ادراک می کند. آن گاه به آن میل و شوق پیدا می کند، سپس اراده پدید می آید و در نتیجه، اعصاب یا قوای فاعله ای که در عضلات قرار دارند، عضلات را به حرکت در می آورند و فعل انجام می شود. این تصویری کلی است که از نقاط مختلف آثار ابن سینا می توان اجزای آن را گرد هم آورد، اما همگی این اجزا در نظر اول -و گاه در واقع - با یک دیگر سازگار نیستند. از نکات مهم نظریه عمل ابن سینا این است که قوای ظاهری، واهمه و عقل - هر سه - در ادراک لذت نقش دارند، اما هر یک لذت مخصوصی را به نحو خاصی ادراک می کنند. به نظر می رسد استدلال ابن سینا بر وجود اراده و نیز نقش واهمه و عقل عملی در عمل خالی از اشکال نباشد.