این پژوهش به منظور بررسی نقش اهداف پیشرفت، باورهای معرفت شناختی، کیفیت تجارب یادگیری با اهمال کاری تحصیلی در دانشجویان انجام شد. نوع پژوهش توصیفی همبستگی بود.جامعه آماری شامل 9218 نفر دانشجوی کارشناسی دانشگاه یزد بود. که از این جامعه نمونه ای با حجم 400 نفر (189پسر و211 دختر) به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی متناسب با حجم انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راثبلوم ، اهداف پیشرفت الیوت و مک گریگور ، باورهای معرفت شناختی شومر و کیفیت تجارب یادگیری نیومن استفاده شد. تحلیل داده ها نیز با استفاده از روش آماری تحلیل رگرسیون چندگانة همزمان صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که فقط متغیرهای اهداف پیشرفت پیش بینی کننده معنادار اهمال کاری تحصیلی دانشجویان هستند. ضرایب بتا نشان می دهد که دو متغیر اهداف تسلط/ اجتنابی و عملکرد/ گرایشی در تبیین و پیش بینی نمره کل اهمال کاری به صورت معکوس نقش دارند. این در حالی است که ضریب بتا برای متغیر هدف عملکرد/ اجتنابی نشان داد که این متغیر در تبیین و پیش بینی نمره کل اهمال کاری به صورت مستقیم نقش دارد.