هدف اصلی این پژوهش تعیین سهم نگرش تفکر انتقادی و شیوه های شناختی یادگیری در پیش بینی تغییرات پیشرفت تحصیلی دانشجویان بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (5739 دانشجو: 2063 پسر و 3676 دختر) در سال تحصیلی 90-1389 بود. 165 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم و به تفکیک جنسیت و رشته به عنوان نمونه انتخاب شدند که علاوه بر گزارش معدل خود به پرسش نامه های آمادگی نگرش تفکر انتقادی کالیفرنیا و سبک های یادگیری کلب همراه با روش کاوشگری استقرایی، به منظور سنجش شیوه های شناختی یادگیری پاسخ گفتند. نگرش تفکر انتقادی (123/0 = ضریب بتا) و مشاهده تأملی (146/0- = ضریب بتا) 5 درصد از تغییرات پیشرفت تحصیلی را تبیین میکرد. بین آزمایشگری فعال و پیشرفت تحصیلی در رشته علوم نیز همبستگی مثبت وجود داشت (05/0 > P). بین پیشرفت تحصیلی و نگرش تفکر انتقادی در سبک های یادگیری تفاوت وجود داشت (05/0 > P). سبک همگرا با بیش ترین پیشرفت تحصیلی در رشته علوم و بالاترین نگرش تفکر انتقادی همراه بود. بین نگرش تفکر انتقادی و مشاهده تأملی رابطه منفی وجود داشت (01/0 > P)، این رابطه با مفهوم سازی انتزاعی مثبت بود (01/0 > P).