مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
نظریه مبنایی
یکی از مهمترین دگرگونی های کمی و کیفی رو به رشد در نهاد خانواده معاصر پدیده حضانت پذیری زنان است. مقاله حاضر در چارچوب مطالعات جنسیتی و با استناد به تحلیل و تفسیرهای نظریه فمینیستی علل و پیامدهای این پدیده را به مثابه یک مسئله اجتماعی مورد بررسی قرار داده است. از نظر روش شناختی این مطالعه با رویکرد نظریه مبنایی و عمدتاً کاربرد تکنیک مصاحبه با 20 نفر از زنان مطلقه شهرستان مریوان که تحت پوشش کمیته امداد بوده اند به اجرا درآمده است. یافته های پژوهش بر اساس مدلی پارادایمی و با استخراج 13 مقوله محوری در فرایند کدگذاری داده ها مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است: «جبر اجتماعی قانونی» و «عواطف مادرانه» موجبات علی حضانت پذیری را توضیح می دهند. «پایگاه طبقاتی» و «کودک همسری» شرایط زمینه ای؛ و «اختلافات زناشویی»، «ناتوانی مردان در تأمین هزینه های خانواده» و «خشونت خانگی» عوامل مداخله گر مؤثر در این وضعیت هستند. پیامدهای حضانت پذیری در مقوله های «فقر فزاینده»، «فشار نقش»، «وابستگی» و «احساس رهاشدگی» انعکاس یافته است. نهایتاً اینکه زنان با راهبردهای دوگانه «استیصال» و «تحمل» که بازنمای مواجهه ذهنی و پذیرش عینی حضانت-پذیری است نسبت به آن واکنش نشان می دهند.
رضایت اززندگی زناشویی در رهگذر نگرش و کنش اخلاقی.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) سال شانزدهم پاییز ۱۳۸۸ شماره ۴۶
187 - 228
هدف اصلی این مقاله، شناخت رابطه مطلوب و رضایت بخش زناشویی است. از آن جا که شکل گیری و تداوم احساس رضایت فرد از رابطه، متاثر از شرایط فردی و اجتماعی است. این مطالعه کوشیده است در خلال ارائه معرفی رابطه رضایت بخش نزد کنش گران، تاثیر نگرش اخلاقی فرد و همسرش و کنش مبتنی بر آن را در فرآیند ارتباطات انسانی به تصویر درآورد. داده های گردآوری شده که از طریق روش کیفی "نظریه مبنایی" مورد بررسی قرار گرفته اند، حاکی از آنند که در میان افراد نمونه تحقیق، جایگاه و نقشی که فرد برای خود قائل است بر فهم او از رابطه صحیح زناشویی، تاثیری عمیقی دارد. نمودهای ساده "فردیت" در میان زنان مورد بررسی مبین آن است که آنان خواهان جایگاه نه لزوما برابر، ولی موثر در "رابطه زناشویی" هستند. زنان در پیگیری این خواسته های خود از زندگی که در میل به مولفه هایی چون صمیمیت، محبت و تفاهم نمود می یابد، با چالش های بسیاری مواجه هستند. این مطالعه نشان می دهد که نگرش اخلاقی خودآگاه و یا ناخودآگاه در روند زندگی، گاه موجب تسهیل روابط و گاه سبب بغرنج شدن آن می گردد. در این فرایند پیچیده، هر یک از زنان با توجه به شرایط، راهبردهای خاصی را برای قابل قبول تر کردن وضعیت ارتباطی به کار می گیرند. موفقیت و یا ناکامی زبانی در کاربست این راهبردها، احساس رضایت و یا نارضایتی درونی آنها را از رابطه با همسر در برهه های مختلف زندگی رقم می زند.
جوانان و فرهنگ اتومبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۵۸
111 - 147
فناوری که ابتدا برای برآوردن نیازهای انسان به وجود آمد، به مرور در ترکیب با دیگر برساخته های فرهنگی و اجتماعی کارکردهای نوینی یافت. اتومبیل به عنوان بخشی از گفتمان فناوری که امروزه در تمام جوامع مشهود است، پس از ورود به ایران، الگوهای جدیدی در نحوه انطباق و مصرف پیدا کرد و به یکی از پرطرفدارترین ابعاد فرهنگ عامه و حوزه علاقمندی جوانان تبدیل شد. این پژوهش در پی آن است که با توصیفی اکتشافی و تحلیلی از معانی ذاتی و برساخته اتومبیل، دریابد که استفاده از خودروی شخصی در بین جوانان شهر تهران چه دلالت ها، کارکردها و کژکارکردهایی را با خود همراه می سازد. بنا به ماهیت موضوع و عدم نظریات پیشینی در این زمینه و دست یافتن به لایه های عمیق تر ذهنی، برای این تحقیق از میان روش های کیفی، نظریه مبنایی انتخاب شد. پس از بررسی نظریات مرتبط با فرهنگ اتومبیل، «انگیزه ها، معانی و کارکردهای متنوع استفاده از اتومبیل» و شرایط علّی، زمینه ای، مداخله گر، استراتژی های کنش و پیامدهای مؤثر بر آن شناسایی شد. با وجود تلقی اتومبیل به مثابه یک تکنولوژی خنثی، داده های این پژوهش بر معنای فرهنگی و اجتماعی اتومبیل تأکید دارد.
"امر موقت" و توسعه هویت حرفه ای دانشجویان دکتری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
در چند سال اخیر، تعداد دانشجویان دکتری افزایش یافته است. این پدیده، نگرش به فعالیت ها و جایگاه دانشجویان دکتری را تغییر داده و بر فرآیند توسعه هویت حرفه ای آنها تأثیر گذاشته است. در همین راستا این پژوهش سعی دارد توسعه هویت حرفه ای دانشجویان دکتری علوم اجتماعی را بررسی کند. روش تحقیق، نظریه مبنایی است. این مقاله خوانشی عمل گرایانه از روش نظریه مبنایی دارد و مدلی برای منطق کشف آن با استفاده از قیاس محتمل ارائه کرده است که نقش محقق و مفاهیم موجود در پیشینه نظری تحقیق در مراحل مختلف گردآوری و تفسیر داده ها را روشن می کند. داده ها از طرق مصاحبه با 15 نفر از دانشجویان رشته های علوم اجتماعی در دانشگاه علامه طباطبایی گردآوری شده اند. یافته های تحقیق نشان دهنده عدم تعیّن هویت حرفه ای دانشجویان دکتری است. دانشجویان در حوزه های مختلف به صورت موقت، فعالیت های متنوعی انجام می دهند که واکنشی به فقدان چشم انداز موقعیت حرفه ای آنها است. فعالیت های متنوع و موقت دانشجویان دکتری در زمینه های مختلف با مفهوم نظری «امر موقت» توضیح داده شده است تا بتوان تنوع کنش های دانشجویان را در سطح تجربی توضیح داد. به طور خلاصه «امر موقت»، موقعیت زمانی بین حال و آینده نا معلوم است. این موقعیت ابهام آمیز، شکننده و سیّال است. فرد در این موقعیت نمی تواند نقش و جایگاه خود را در آینده تشخیص دهد. بنابراین به تناسب نیاز و برآوردهای ذهنی خود آموزش های متفاوتی می بیند و فعالیت های مختلفی در میدان های مختلف انجام می دهد. بر این اساس عدم تعیّن هویت حرفه ای، تاکتیک ارادی دانشجو برای رویارویی با «امر موقت» است.
طراحی مدل توسعه ورزش تفریحی برمبنای فرهنگ قومی با رویکرد نظریه مبنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی مهر و آبان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
127 - 162
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی توسعه ورزش تفریحی بر مبنای فرهنگ قومی بود. این پژوهش با شیوه کیفی و با رویکرد نظریه مبنایی انجام شد. مشارکت کنندگان این پژوهش صاحبنظران در حیطه تربیت بدنی و فرهنگی که عمدتاً فعالیت های علمی، پژوهشی و اجرایی نزدیک به پژوهش مورد نظر داشته اند، بودند. دسترسی به نمونه های پژوهش به شیوه نمونه گیری هدفمند با تکنیک گلوله برفی بود که پس از اخذ مصاحبه نیمه ساختار یافته با 18 نفر اشباع نظری صورت گرفت و از روش کدگذاری در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، جهت تحلیل داده ها و برای به دست آوردن روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد. از تجزیه و تحلیل داده های کیفی 326کد باز به دست آمد که در 61مقوله محوری قرار گرفتند. درنهایت، 9 مقوله اصلی شامل مفاهیم رایج در ورزش همگانی، وضعیت سنجی، انسجام ملی اقوام، عوامل رفتاری، سازمانی، تمایز ورزشی اقوام، وضعیت اقتصادی و اجتماعی، فرهنگ قومی و اطلاع رسانی شناسایی شدند، هفت مقوله اصلی استراتژی ها منجر به توسعه ورزش اقوام درقالب پارادایم کدگذاری تعیین شدند و نظریه تدوین و ارائه شد. از نتایج حاصل می توان برای تکمیل مبانی نظری مشارکت ورزشی اقوام و مهاجران سود برد و مقوله های مشارکت ورزشی اقوام می تواند به مسئولین حاکمیّتی در راستای بهبود کیفیت زندگی اقوام و ایجاد عدالت اجتماعی در ورزش استان ها و در نتیجه توسعه ورزش تفریحی کمک شایانی نماید.
مطالعه کیفی پدیده بی صداقتی تحصیلی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
145 - 164
حوزههای تخصصی:
بی صداقتی تحصیلی یکی از مسائلی است که امروزه گریبان گیر نظام آموزشی شده است. بدیهی است که ادامه این روند، اعتبار عملکرد نظام دانشگاهی را به چالش خواهد کشاند و اثرات درازمدت آن، نه تنها خود فرد بلکه کل جامعه را در برمی گیرد. هدف از پژوهش حاضر مطالعه پدیده بی صداقتی تحصیلی در دانشجویان بود. رویکرد تحقیق با توجه به ماهیت موضوع از نوع کیفی با روش نظریه مبنایی بود. جامعه هدف پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه یزد در سال تحصیلی 98-1397 بوده اند. اطلاعات از 16 نفر از دانشجویان با استفاده از روش نمونه گیری نظری و هدفمند با حداکثر تنوع به دست آمد. ابزار پژوهش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. نتایج تحقیق نشان داد کاربردی بودن دروس، ویژگی های فردی، پیشینه آموزشی، محدودیت زمانی و سنگینی دروس، سیاست های پذیرش دانشجو، حرفه مندی اساتید، و فشار خانواده، سبب شکل گیری مقوله محوری "جهت گیری هدف عملکردی" شده است. همچنین ویژگی های زمینه ای (همچون محیط فیزیکی، جو کلاس و دانشگاه، فناوری، نظارت و برخورد) و شرایط محیطی (محیط فرهنگی- اجتماعی، محیط سیاسی، و محیط سیاست گذاری)، زمینه بروز واکنش های غیراخلاقی دانشجویان را همچون تقلب در امتحان، بی صداقتی در انجام تکالیف، سرقت علمی و بی صداقتی در پژوهش فراهم ساخته است که منتج به اخلال در توسعه فردی، توسعه اجتماعی و توسعه دانشگاهی شده است. در نهایت می توان اذعان داشت که پدیده بی صداقتی تحصیلی، ریشه در جهت گیری هدف فرد دارد عوامل متعدد محیطی و فردی می توانند آن را دستخوش تغییر سازند، لذا تلاش جامع و همه جانبه در جهت اصلاح آن ضروری به نظر می رسد.
ارائه الگوی مدیریت منابع انسانی سبز در بخش سلامت: ارائه یک نظریه مبنایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۹
۱۲۲-۱۱۲
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه مدیریت منابع انسانی سبز از رویکردهای جدیدی است که در تمام حوزه های سازمانی و مدیریتی به آن توجه شده است. بخش سلامت نیز برای افزایش کیفیت خدمات، بیش از سایر حوزه ها نیازمند مدیریت منابع انسانی سبز است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی مدیریت منابع انسانی سبز در بخش سلامت بود. روش ها: روش پژوهش کیفی– نظریه مبنایی بود و مشارکت کنندگان در پژوهش 28 نفر مرتبط با سلامت در شهر اصفهان در سال 1398 بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد. برای تحلیل داده ها از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها به شناسایی 51 مفهوم اولیه، 16 مضمون محوری شامل زمینه ساختاری(نرم افزاری، سخت افزاری)، نگرش به سلامت، سیاست سلامت محور، مسئولیت اجتماعی، فرهنگ همیاری، کنشگران سود، نگاه مدیریتی به سلامت، الزامات مادی- فرامادی، آموزش مادام العمر، گشایش رقابت، سرمایه گذاری، تشکّلات سلامت محور، توانمندسازی کارکنان، مدیریت بحران ها و شکل گیری حکمرانی سلامت محور) منجر شد که مضمون مرکزی پژوهش یعنی «توسعه منابع انسانی سبز به مثابه توسعه سلامت پایدار» را شکل داد. برای اعتبار یافته ها نیز از بازبینی مجدد فرآیند تحلیل و همچنین، نظرات پنج خبره خارج از پژوهش استفاده شد. سرانجام، تمام مضامین اصلی در قالب مدل پارادایمی اشتراوس و کوربین قرار داده شدند. نتیجه گیری: با توجه به دیدگاه های خبرگان، می توان نتیجه گرفت که به کار گیری مدیریت منابع انسانی سبز در بخش سلامت قابل پیاده سازی است و باید به جنبه های مختلف آن نظیر توانمندسازی کارکنان، فراهم کردن بسترهای سخت افزاری و نرم افزاری، سرمایه گذاری مختلف و نیروهای متخصص توجه جدی کرد.
نقش نگرش های جنسیتی در پیدایش تصور بدنی زنان (مطالعه موردی: زنان تحت عمل جراحی زیبایی در شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۹ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳
67 - 87
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر کشف نقش و نحوه عمل نگرش های جنسیتی در پیدایش تصور بدنی زنانی بوده که تحت عمل جراحی زیبایی در شهر شیراز قرار گرفته اند. روش تحقیق مورد استفاده، روش کیفی نظریه مبنایی بوده است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 24 نفر از زنانی که در طی سال 1387 در شهر شیراز اقدام به جراحی زیبایی نمودند مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند. جهت دستیابی به نظریه مبنایی از طریق تحلیل کدگذاری، 36 مفهوم، 3 مقوله اصلی، 9مقوله فرعی و 1 مقوله هسته تحت عنوان: «تصور بدنی زنان تحت سیطره نگرش ظاهرگرایانه مردان در صور گوناگون» استخراج گردید. نتایج این مطالعه کیفی نشان می دهد که تصور بدنی زنان از طریق نگرش جنسیتی که آنان نسبت به خود، مردان نسبت به زنان و زنان نسبت به مردان دارند، شکل می گیرد. اما نگرش زنان نسبت به خود، ملهم از نگرش ظاهرگرایانه مردان نسبت به زنان است. پیشرفت های علمی در زمینه جراحی های زیبایی نقش تسهیل گر در افزایش توجه به بدن و ظاهر داشته و به نگرش ظاهرگرایانه مردان نسبت به زنان یاری رسانده است.
چالش های زنان در ورود به شبکه های علمی مردانه در محیط های دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
43 - 63
حوزههای تخصصی:
شبکه سازی و ورود به شبکه های رسمی و غیر رسمی امروزه اصلی ترین مسیری است که افراد می توانند از آن طریق در سازمان ها ارتقاء پیدا کنند، به طوری که ورود به شبکه های علمی در دانشگاه ها نیز به عنوان یک دغدغه مهم برای افرادی است که خواستار ارتقاء علمی خود می باشند. در ایران علی رغم افزایش چشمگیر تعداد زنان در دانشگاه ها، هنوز ورود و ارتقاء علمی آنها به عنوان هیئت علمی با مشکلاتی همراه است. تحقیق حاضر در تلاش است با بهره گیری از یک تحقیق کیفی با نظریه زمینه ای به شناسایی و تبیین چالش های ورود زنان به شبکه های علمی مردانه در دانشگاه ها بپردازد. بدین جهت تعداد 18 نفر از اساتید دانشگاه ها از طریق روش نمونه گیری هدفمند و شیوه گلوله برفی انتخاب شدند. داده های پژوهش به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شده و همچنین از روش مقایسه مداوم استراوس و کوربین استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که شرایط قانونی، فرهنگی و خانوادگی از جمله مهم ترین موانع ورود زنان به شبکه های علمی مردانه در دانشگاه ها می باشد.
چالش های فرزندآوری زنان شاغل در یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
111 - 134
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، نرخ باروری در ایران، به دلیل عوامل مختلف، تغییرات چشمگیری داشته و در این میان افزایش مشارکت زنان در نیروی کار و اشتغال مدرن نیز تغییراتی را در رفتار باروری ایجاد کرده است. از سوی دیگر، زنان شاغل نیز با چالش های مختلف در زمینه فرزندآوری دست به گریبان اند. بر این اساس، پژوهش حاضر در یک مطالعه کیفی و بر پایه روش نظریه مبنایی و استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند، چالش های پیش روی زنان شاغل در فرزند آوری را بررسی کرده است. مشارکت کنندگان در این پژوهش را 24 زن متأهل شاغل در بخش دولتی و خصوصی و در سنین 24 تا 36 سال تشکیل می دهند. داده های پژوهش با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق و نیمه ساخت یافته گردآوری شده است. از جمله سؤالات محوری این پژوهش عبارت اند از: عوامل تعیین کننده چالش های فرزندآوری زنان مطالعه شده چه بوده است؟ راهبردهای زنان شاغل در مواجهه با چالش های فرزندآوری چه بوده است؟ پیامدهای این وضعیت چیست؟
یافته های پژوهش نشان می دهد که زنان شاغل با چالش های برون شغلی و چالش های درون شغلی در زمینه فرزندآوری مواجه اند که کنش های آن ها را به سمت کم فرزندی به مثابه سبک زندگی سوق می دهد. سوژه های پژوهش، کم فرزندی را جزء تفکیک ناپذیری از رفتار اجتماعی و سبک زندگی کنونی محسوب می کند.
مطالعه کیفی دلالت های معنایی احساس ناامنی زنان در فضاهای عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
405 - 424
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درصدد است از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی به کشف و بررسی دلالت های ذهنی و معنایی احساس ناامنی زنان در فضاهای عمومی شهر بپردازد. داده های این مطالعه کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته گردآوری و از روش نظریه مبنایی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. به کمک روش نمونه گیری نظری و هدفمند با 27 نفر از زنان مصاحبه شد و درنهایت داده های گردآوری شده در قالب 10 مقوله محوری و یک مقوله هسته، کدگذاری و تحلیل شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است کهآزار جنسی، ترس از بدنامی، و جامعه پذیری جنسیتی به منزله شرایط علّی احساس ناامنی زنان را در فضاهای عمومی به دنبال دارد. در این میان، کدگذاری جنسیتی فضا به منزله زمینه و شیء وارگی بدن زنانه به منزله شرایط مداخله گر عمل کرده اند. بازسازی معنایی تجربه و درک زنان از احساس ناامنی در فضاهای عمومی بیانگر آن است که مشارکت کنندگان با قرارگرفتن در شرایط یاد شده به استراتژی های کتمان و گریز توسل می جویند. براساس مطالعه حاضر، تجربه ناامنی در فضاهای عمومی، بی اعتمادی، نهادینه شدن ترس، و انزوای اجتماعی را در پی داشته است.
تجربه زنان تهرانی از بی اعتنایی اجتماعی در روابط همسایگی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
221 - 241
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تجربه زنان تهرانی از بی اعتنایی اجتماعی در روابط همسایگی است. اطلاعات مورد نیاز برای پژوهش از طریق رویکرد کیفی و روش نظریه مبنایی با استفاده از نمونه گیری نظری به دست آمده است. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، در هر مرحله با توجه به تحلیل داده های پیشین از بین زنانی که تجربیات و دغدغه هایی در روابط اجتماعی به طور اعم و روابط همسایگی به طور اخص داشتند، در دوره انجام پژوهش به خانه سلامت مسعودیه واقع در منطقه 15 تهران مراجعه کرده و نیز تمایل به شرکت در مصاحبه داشتند، 17 نفر انتخاب شدند. پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از این مصاحبه ها، چهار کد نظری شامل الف) علل زمینه ساز کاهش جذابیت در روابط همسایگی، ب) عوامل علّی در شکل گیری پیامدهای منفی روابط همسایگی، ج) عوامل علّی عدم اعتماد و امنیت در روابط همسایگی و د) عوامل علّی عدم کفویت در روابط همسایگی شناسایی شدند. با توجه به تجارب زنان مشارکت کننده در این پژوهش، عواملی که باعث کمرنگ شدن روابط بین همسایگان تهرانی می شود زمینه ساز بی اعتنایی اجتماعی شده است. این مطالعه کدهای نظری ارزشمندی برای جامعه شناسان و روان شناسان دارد و همچنین الهام بخش کسانی است که خواهان ارتقای سطح روابط همسایگی و بهبود ارتباطات اجتماعی خود هستند.
تحلیل تجربه های زنانه از رانندگی (مطالعه ای کیفی پیرامون دلایل و پیامدهای رانندگی زنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱
65 - 84
حوزههای تخصصی:
اتومبیل یکی از مهم ترین جلوه های فناوری مدرن و حاوی پیام های فرهنگی و اجتماعی متعددی است که در پیوند با مفاهیمی چون جنسیت، قومیت، سن، طبقه و...، بسته به نیاز و انگیز? کاربران مورد بازخوانی های مختلف قرار می گیرد. از آنجا که هدف این پژوهش، تحلیلی جنسیتی از استفاد? اتومبیل بین کاربران زن است، در ابتدا رابط? مفهومی جنسیت و اتومبیل مورد بررسی قرار گرفته و سپس با بهره گیری از «نظریه ی مبنایی» و از طریق مصاحب? عمیق و نیمه ساختار مند با 15 نمون? زن دارای خودروی شخصی و تحلیل داده ها، دلایل و پیامدهای رانندگی زنان، با رویکردی توصیفی_ تفسیری بیان شده است. در نهایت نتیج? پژوهش بیانگر آنست که در کنش روزمر? رانندگی زنان، انگیزش هایی چون امنیت، کسب درآمد، ارتباطات و تمایلات مصرفی دخالت مستقیم دارد که تأثیراتی را در هویت فردی و اجتماعی آنان در پی خواهد داشت.
دوگانه ی امید و یاس اجتماعی در دولت دوازدهم بررسی عوامل، زمینه و پیامدها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی دوگانه ی امید و یاس اجتماعی است. روش پژوهش حاضر کیفی از نوع نظریه ی مبنایی است. نمونه گیری به صورت نظری انجام و با 20 نفر از صاحب نظران، شامل متخصصین و اساتید دانشگاه باسابقه ی پژوهشی مرتبط، مصاحبه هایی رودررو، عمیق و با طرح پرسش های باز انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که، مقوله های محوری امید اجتماعی در ایران شامل" امکان پویایی و تحول، پیش بینی فرصت های مناسب در آینده، تصور آینده بهتر مطمئن تر و پاسخ مثبت به آینده روشن" هست. مقوله های محوری یاس اجتماعی در ایران شامل" نارضایتی اجتماعی، زیست اجتماعی پرتنش، بیگانگی اجتماعی به دست آمد. شرایط علی امیدواری اجتماعی شامل " پویایی و پیشرفت، بازتولید انگیزه، احساس کارآمدی و کنترل بر محیط" عوامل علی یاس اجتماعی شامل " احساس خطر و جامعه ریسکی، رسانه و محتوای سراسر ناامیدکننده، ارزیابی منفی آینده، فرسودگی" هست. شرایط زمینه ای امیدواری اجتماعی "امید سازگاری در آینده روشن، پویایی و نشاط اجتماعی، تحقق نیازهای اساسی" و شرایط مداخله گر یاس اجتماعی شامل" نداشتن افق روشن برای فردا، تحلیل رفتن مشروعیت سیستمی، اختلال در کارکردهای حیاتی جامعه" است. پیامدهای امید اجتماعی "سلامت اجتماعی، پایداری اجتماعی، سرزندگی" است و پیامدهای یاس اجتماعی به ترتیب" آینده هراسی، بازتولید مسائل حاد اجتماعی، تقابل نیاز و محرومیت، رواج رویکرد جمع گریزی، تقابل نیاز و محرومیت، جمع گریزی" به دست آمد. درنهایت راهبرد افزایش امید اجتماعی در ایران شامل " تشدید هیجان های مثبت، افزایش اعتماد اجتماعی، مشارکت و تعاملات اجتماعی، فراهم نمودن امکان تحرک اجتماعی و افزایش حمایت اجتماعی" پیشنهاد شد.
واکاوی عوامل مؤثر بر معاونت زنان در قتل عمد مرد مزاحم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
معاونت زنان در قتل عمد گرچه به نظر می رسد ماهیت یکسانی داشته باشد اما در واقع با دلایل و انگیزه های مختلفی صورت می گیرد. زنانی که در قتل عمد مردان مزاحم معاونت داشته اند، کسانی هستند که مورد آزار و اذیت مردان مزاحم (مقتول) قرار گرفته و با در میان گذاردن موضوع با همسران شان و با مباشرت آن ها، مرتکب معاونت در قتل عمد مرد مزاحم شده اند. این پژوهش یا هدف شناسایی عوامل مؤثر بر معاونت زنان در قتل عمد مرد مزاحم انجام گرفته است. تکنیک مورد استفاده در این تحقیق، مشاهده و مصاحبه های نیمه ساختار یافته و روش آن، نظریه مبنایی بوده است. جهت دستیابی به مشخصات فردی زندانیان از پرونده شخصیت آنان استفاده گردیده است. جامعه آماری این تحقیق، 6 نفر از زنانی هستند که به جرم معاونت در قتل عمد مرد مزاحم در سال 1397 در ندامتگاه شهر ری بوده اند. یافته های تحقیق بیانگر این است که سه دسته از عوامل علی، زمینه ای و مداخله گر در معاونت زنان در قتل عمد تأثیر داشته اند که عوامل علی عبارتند از: پای بند نبودن مرد مزاحم به اصول اخلاقی، باورهای متعصبانه و ناموس پرستی شوهر. شرایط زمینه ای عبارتند از: مهاجرت و حاشیه نشینی، بدرفتاری با زن. شرایط مداخله گر عبارتند از: کتمان حقیقت از طرف زن به دلیل ترس از رفتارهای تند و خشن همسر، اجبار و تحکم شوهر برای همکاری زن در قتل عمد مرد مزاحم. استراتژی های کنش (راهبرد) عبارتند از: قتل و رفتارهای خشونت آمیز نسبت به دیگران که پیامدهایی مانند محکومیت زن ها و وضعیت نامساعدشان، مجازات شوهر به عنوان مباشر در قتل عمد و وضعیت نابسامان فرزندان را به همراه داشته است.
خط مشی ناشران در انتخاب موضوع کتاب های تألیفی چاپی کودکان و نوجوانان و تحلیل موضوعی آنها بر اساس نظام رده بندی دهدهی دیویی در فاصله زمانی 1400-1358(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ناشران با انتشار کتاب هایی با موضوع های متنوع می توانند بر غنای مجموعه انتشاراتی خود بیفزایند. در میان انواع ناشران، ناشران کتاب کودک و نوجوان با توجه به اهمیت این دوره سنی، با انتشار کتاب هایی در زمینه های مختلف نقش بسزایی در پرورش و رشد قوه تخیل کودکان و نوجوانان و ارضای حس کنجکاوی آنها ایفا می کنند. هدف پژوهش حاضر واکاوی خط مشی ناشران در انتخاب موضوع کتاب های تألیفی چاپی کودکان و نوجوانان و تحلیل موضوعی آنها بر اساس رده بندی دهدهی دیویی در سال های 1400-1358 است. روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی است. این پژوهش با دو رویکرد کمی و کیفی انجام شده است. در رویکرد کمی، به منظور تحلیل موضوعی کتاب های کودکان و نوجوانان بر اساس رده بندی دهدهی دیویی از روش مشاهده سندی استفاده شده است. به منظور تحلیل خط مشی انتخاب موضوع ناشران کودک و نوجوان از روش نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری) استفاده شده است. برای تحلیل موضوعی کتاب های کودکان و نوجوانان، فهرست برگه های کتاب های تألیفی چاپی ناشران مورد مطالعه، موجود در کتابخانه ملی و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین، به منظور مطالعه خط مشی انتخاب موضوع ناشران، مصاحبه نیمه ساختاریافته با 12 ناشر انجام شد که داده ها در سه مرحله کدگذاری، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در فاصله زمانی 1400-1358، ناشران کتاب کودک و نوجوان، در مجموع بیشترین تولید کتاب را در رده موضوعی 890 (رده ادبیات فارسی) داشته اند و نتایج بررسی محتوای کتاب های کودکان و نوجوانان بیانگر آن است که کتاب هایی با موضوعات اجتماعی و مذهبی همواره در انتخاب موضوع مورد توجه ناشران بوده است. همچنین نتایج نشان داد که کتاب های علمی، اخلاقی، تربیتی، روانشناسی و کتاب های مرجع برای انتشار کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. مطابق با یافته های پژوهش، اقتضائات جامعه و درخواست های مخاطبان در انتخاب موضوع برای نشر کتاب همواره مورد توجه ناشران بوده است. علاوه براین، نتایج این پژوهش نشان داد که مقوله های انتخاب موضوع، خط مشی و برنامه ریزی، گرایش های موضوعی، تعامل و ارتباط و نگرش و دیدگاه ناشران از عوامل مؤثر در انتخاب موضوع است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش تصویری از وضعیت نشر کتاب کودک و نوجوان در موضوع های مختلف در چهار دهه اخیر را نشان می دهد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها، پس از کدگذاری، در قالب مدل پارادایمی قرار گرفته و مدل خط مشی انتخاب موضوع ناشران بر اساس آن شکل گرفته است که این خود می تواند تصویری از نشر کتاب کودک و نوجوان در سه دهه اخیر برای تحلیل و برنامه ریزی به دست دهد. شناسایی عوامل مؤثر بر نشر کتاب کودک و نوجوان، به ناشران کمک می کند تا ضمن شناخت این عوامل و نیز چالش ها و محدودیت ها، گام هایی در جهت بهبود وضعیت نشر کتاب کودک و نوجوان و تنوع موضوعی بردارند.
موانع تحقق پارادایم حکمرانی خوب شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
199 - 228
حوزههای تخصصی:
پارادایم ها حاوی نگاه خاصی به انسان، تعریف اشکال درست روابط اجتماعی و اثرگذاری بر جهان، مردم و تعیین مسیر توسعه اجتماعی جوامع و «روش دیدن» خاص جهان را میسر می سازند. حکمرانی خوب شهری به مثابه یک پارادایم سیاستی در زیست جهان امروز بروز یافته و این روش دیدن را مهیا ساخته است. با توجه به روند افزایشی جمعیت شهرنشین، جمهوری اسلامی ایران نیز برای کاربست این پارادایم با موانعی مواجه است. سوال اصلی پژوهش موانع تحقق پارادایم حکمرانی خوب شهری در ایران چیست؟. با استفاده از نظریه مبنایی از طریق مصاحبه عمیق و نمونه گیری هدفمند با 37 نفر از نخبگان مساله حکمرانی خوب شهری در ایران، مدل پارادایمی موانع تحقق پارادایم حکمرانی شهری در ایران شناسایی گردید. 280مفهوم اولیه، 102 مقوله فرعی، 21 مقوله اصلی و یک مقوله هسته بدست آمد. شرایط علی 4 مقوله اصلی، شرایط زمینه ای 4 مقوله اصلی، شرایط دخیل4 مقوله اصلی، پدیده مرکزی 1 مقوله اصلی، راهبردها 4 مقوله اصلی و پیامدها5 مقوله اصلی استخراج گردید. موانع پارادایم حکمرانی شهری در ایران را می توان در سه مقوله نهادی، ایده و بازیگران به شرح زیر بیان نمود: نهادی: دولت مطلقه، فرهنگ سیاسی محدود، خاص گرایی، ضعف مدیریت شهری، جامعه مدنی ضعیف، دولت رانتی، کاهش درآمدهای دولت بر اثر تحریم، دولت نفوذ ناهمگن، ساختار فرصت سیاسی، سیاست زدگی، ضعف قوانین؛ در مقوله ایده: نارسایی های هویتی، تعامل پیشینی ضعیف دولت-ملت، گفتمان ایدئولوژیک حاکمیت، فقدان مرجعیت شهری، حکمرانی متمرکز، نو ارزش گرایی هویتی، حاکمیت سنت بر جامعه ایرانی؛ بازیگران: بازیگران محدود، فرصت ائتلاف سازی ، شهروند بی مسئولیت.
مهارت های زندگی در مواجهه کودکان با همه گیری کووید- 19
هدف از پژوهش حاضر بررسی درک، علل، استراتژی و پیامد های کودکان آموزش دیده مهارت های زندگی در مواجهه با همه گیری کووید-19 است. مطالعه حاضر به شیوه کیفی است. برای فرایند تحلیل داده ها و نیز ارائه نظریه ای مبتنی بر داده ها از روش نظریه زمینه ای استفاده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است. روش نمونه گیری تحقیق مبتنی بر نمونه گیری نظری بوده است. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری پیش رفت و در مجموع با 12 کودک دارای آموزش مهارت های زندگی مصاحبه صورت پذیرفت. مشارکت کنندگان در تحقیق، از میان دانش آموزان پسر 10 تا 12 سال مدرسه غیر انتفاعی شهر کرج، در پایه های تحصیلی دوره دوم ابتدایی (پایه چهارم، پنجم و ششم) انتخاب شده اند با توجه به مفاهیم و مقوله های استنباط شده از یافته های تحقیق می توان اظهار داشت، این کودکان در همه گیری بیماری کووید- 19 درکی واقعی و عینی از این پدیده دارند و با اتخاذ راهبردهای فعالانه، انطباقی و تناسب ساز توانسته اند بخشی از موانع و مشکلات برخاسته از این ویروس را قابل تحمل سازند.
تجربه زیسته کودکان مهاجر افغان از مخاطره «مطالعه موردی دانش آموزان افغان محصل در مؤسسه یاری گران کودکان کار پویا »
مهاجرت امروزه به پدیده ای شایع در جهان تبدیل شده است و همه کشورها به نوعی با این پدیده درگیر هستند. ایران نیز از این وضعیت مستثنا نیست و سال هاست که پذیرای مهاجران افغان است. با توجه به این که چندین دهه از ورود مهاجران به کشور می گذرد، امروزه بحث از نسل های بعدی این مهاجران و مسائل و مخاطرات پیشروی آنان مطرح شده است. کودکان افغان که به واسطه شرایط والدین خویش مجبور به زندگی در ایران و شهر تهران شده اند، جامعه آماری پژوهش حاضر هستند. با توجه به شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خانواده ها این کودکان از شرایط ویژه ای برخوردارند و با ترس ها و خطرات زیادی دست به گریبان اند. این پژوهش به روش نظریه مبنایی سیستماتیک (SY-GTM) انجام شده و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساخت یافته با 18 کودک 8 تا 13 ساله که با نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند، گردآوری شده است. یافته ها حاکی از این است که مقوله هسته در این پژوهش زیست در بستر مخاطره است که با 14 مقوله اصلی در قالب شرایط علی (عدم وجود قوانین حمایت کننده، عدم وجود آموزش مناسب)، شرایط زمینه ای (مهاجرت غیرقانونی، عدم جذب در جامعه مقصد، ویژگی های فردی)، شرایط مداخله گر (نابسامانی خانوادگی، نابسامانی محله، هم جواری های نامناسب)، راهبردها (ترس، استفاده از خشونت، عدم مدارا، عدم تعلق محله ای، رویاپردازی برای مقابله با ترس) و پیامد (احساس ناامنی) مدل پارادایمی برای تحلیل آن ارایه شده است.