تحقیقات کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاهی (کتابداری سابق)
تحقیقات کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاهی دوره 56 زمستان 1401 شماره 4 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش سنجش اثربخشی آموزش سواد سلامت بازنشستگان صندوق بازنشستگی کشوری مبتنی بر شبکه های اجتماعی است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر ماهیت یک پژوهش نیمه آزمایشی بوده و به صورت پیش آزمون پس آزمون انجام شد. جامعه پژوهش، از میان بازنشستگان صندوق بازنشستگی کشوری در کل کشور پس از سنجش کیفیت زندگی ایشان با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، 80 نفر از میان بازنشستگانی که امتیاز کیفیت زندگی ضعیفی داشتند در دو گروه آزمون و کنترل انتخاب شدند. گروه آزمون به مدت 3 ماه و در 24 جلسه تحت برنامه آموزشی سواد سلامت مبتنی بر شبکه های اجتماعی واتس اپ و تلگرام، طراحی شده بر اساس الگوی طراحی منظم آموزشی جیمز براون قرار گرفتند. پس از آن مجدداً کیفیت زندگی هر دو گروه بررسی و مقایسه شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 23 و از آمارهای توصیفی و استنباطی و از آزمون های کولموگروف اسمیرنف، آزمون t، همچنین آزمون کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش سواد سلامت مبتنی بر شبکه های اجتماعی باعث تغییر در گروه آزمون شده است و این بدان معناست که برنامه آموزشی سواد سلامت مبتنی بر شبکه اجتماعی بر کیفیت زندگی بازنشستگان صندوق بازنشستگی کشوری تأثیر داشته است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش و اثربخشی دوره آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی برای بازنشستگان، مدیران و برنامه ریزان حوزه سلامت کشور می توانند با برنامه ریزی های بلندمدت با بهره گیری از شبکه های اجتماعی، شبکه گسترده و یکپارچه ای در کل کشور برای ارتقای سطح سواد سلامت بازنشستگان ایجاد نمایند.
تحلیل مضامین تربیتی در شبکه های اجتماعی تحت موبایل: مطالعه موردی کانال های مرتبط با تربیت کودکان و نوجوانان در شبکه اجتماعی همراه تلگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل مضامین تربیتی در کانال های مرتبط با تربیت کودکان و نوجوانان در شبکه اجتماعی همراه تلگرام انجام شده است. ارائه الگویی برای مدیران کانال های شبکه اجتماعی مجازی جهت درج پیام از اهداف دیگر این پژوهش است. روش شناسی: این پژوهش به روش تحلیل محتوی کمی و کیفی و مجازی سنجی انجام شده که با استفاده از سیاهه وارسی محقق ساخته بررسی شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل سه کانال پرمخاطب در حوزه تربیت کودک و نوجوان برگرفته از بخش سبک زندگی سایت تلگرامرز است. نمونه آماری، بررسی شش ماهه همین کانال ها بوده است. داده ها با استفاده از ابزارهای مشاهده و بررسی در اکسل وارد شد، سپس با استفاده از نرم افزارهای اکسل و SPSS20 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نشان داد بین تعداد پیام های درج شده در کانال ها و تعداد اعضای آن کانال رابطه مستقیمی وجود دارد. همچنین سایر نتایج نشان داد استفاده از قالب های متنوع و بسیار در پیام های کانال شبکه اجتماعی تلگرام، استفاده از مراجع فکری برای مطالب، و بکر و اصیل بودن مطالب در جذب اعضای کانال های تربیتی تلگرام تأثیرگذار بوده است. دیگر یافته های این پژوهش نشان داد که اگر هر کانال در موضوعی که محور اصلی آن کانال است پیام هایش را درج کند در جذب مخاطب موفق تر خواهد بود. از دیگر یافته های این پژوهش می توان به برتری محتوای مبتنی بر مطالب واضح و جدی (نسبت به مطالب طنز) اشاره کرد که این نوع محتوا، ضریب نفوذ بیشتری در بین کاربران داشته است. همچنین بر مبنای نتایج این پژوهش، بین تعداد اعضا و ضریب نفوذ این کانال ها رابطه ای مشاهده نشد. دیگر نتایج این پژوهش نشان داد که تبلیغات درج شده در کانال های تلگرامی مورد مطالعه به صورت کامل با موضوع کانال در ارتباط نیستند و در این کانال ها از مناسبت های ملی و بین المللی (که رویدادها تاریخی مثلاً روز پدر) بیشتر از سایر رخداد های اجتماعی (مثل اخبار روزانه) استفاده شده است. نتیجه گیری: در این پژوهش ضمن ارائه دیدگاهی دقیق و متقن در خصوص فعالیت های صورت گرفته در سطح شبکه اجتماعی تلگرام در موضوع تربیت، به برخی عوامل مؤثر در جذب مخاطب و ساختار دقیق موضوعی در این بستر اشاره ارائه شده است.
خط مشی ناشران در انتخاب موضوع کتاب های تألیفی چاپی کودکان و نوجوانان و تحلیل موضوعی آنها بر اساس نظام رده بندی دهدهی دیویی در فاصله زمانی 1400-1358(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: ناشران با انتشار کتاب هایی با موضوع های متنوع می توانند بر غنای مجموعه انتشاراتی خود بیفزایند. در میان انواع ناشران، ناشران کتاب کودک و نوجوان با توجه به اهمیت این دوره سنی، با انتشار کتاب هایی در زمینه های مختلف نقش بسزایی در پرورش و رشد قوه تخیل کودکان و نوجوانان و ارضای حس کنجکاوی آنها ایفا می کنند. هدف پژوهش حاضر واکاوی خط مشی ناشران در انتخاب موضوع کتاب های تألیفی چاپی کودکان و نوجوانان و تحلیل موضوعی آنها بر اساس رده بندی دهدهی دیویی در سال های 1400-1358 است. روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی است. این پژوهش با دو رویکرد کمی و کیفی انجام شده است. در رویکرد کمی، به منظور تحلیل موضوعی کتاب های کودکان و نوجوانان بر اساس رده بندی دهدهی دیویی از روش مشاهده سندی استفاده شده است. به منظور تحلیل خط مشی انتخاب موضوع ناشران کودک و نوجوان از روش نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری) استفاده شده است. برای تحلیل موضوعی کتاب های کودکان و نوجوانان، فهرست برگه های کتاب های تألیفی چاپی ناشران مورد مطالعه، موجود در کتابخانه ملی و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین، به منظور مطالعه خط مشی انتخاب موضوع ناشران، مصاحبه نیمه ساختاریافته با 12 ناشر انجام شد که داده ها در سه مرحله کدگذاری، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در فاصله زمانی 1400-1358، ناشران کتاب کودک و نوجوان، در مجموع بیشترین تولید کتاب را در رده موضوعی 890 (رده ادبیات فارسی) داشته اند و نتایج بررسی محتوای کتاب های کودکان و نوجوانان بیانگر آن است که کتاب هایی با موضوعات اجتماعی و مذهبی همواره در انتخاب موضوع مورد توجه ناشران بوده است. همچنین نتایج نشان داد که کتاب های علمی، اخلاقی، تربیتی، روانشناسی و کتاب های مرجع برای انتشار کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. مطابق با یافته های پژوهش، اقتضائات جامعه و درخواست های مخاطبان در انتخاب موضوع برای نشر کتاب همواره مورد توجه ناشران بوده است. علاوه براین، نتایج این پژوهش نشان داد که مقوله های انتخاب موضوع، خط مشی و برنامه ریزی، گرایش های موضوعی، تعامل و ارتباط و نگرش و دیدگاه ناشران از عوامل مؤثر در انتخاب موضوع است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش تصویری از وضعیت نشر کتاب کودک و نوجوان در موضوع های مختلف در چهار دهه اخیر را نشان می دهد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها، پس از کدگذاری، در قالب مدل پارادایمی قرار گرفته و مدل خط مشی انتخاب موضوع ناشران بر اساس آن شکل گرفته است که این خود می تواند تصویری از نشر کتاب کودک و نوجوان در سه دهه اخیر برای تحلیل و برنامه ریزی به دست دهد. شناسایی عوامل مؤثر بر نشر کتاب کودک و نوجوان، به ناشران کمک می کند تا ضمن شناخت این عوامل و نیز چالش ها و محدودیت ها، گام هایی در جهت بهبود وضعیت نشر کتاب کودک و نوجوان و تنوع موضوعی بردارند.
آگاهی اعضای هیئت علمی با مفاهیم و مصادیق سوءرفتار علمی مورد مطالعه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی میزان آگاهی اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام(ره) شهر ری با مفاهیم و مصادیق سوءرفتار پژوهشی و ارائه راه کارهایی برای کاهش آن است. روش پژوهش: پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجراء، پیمایشی است. داده ها با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری شد. روایی پرسش نامه به وسیله جمعی از استادان متخصص تأیید و پایایی آن با آلفای کرونباخ 788/. محاسبه شد. جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام شهر ری، که به صورت تمام وقت با این واحد دانشگاهی همکاری دارند، است. با توجه به کثرت اعضای هیئت علمی، نمونه مورد مطالعه با استفاده از فرمول کوکران به تفکیک حوزه تخصص اعضای هیئت علمی محاسبه و با توجه به ماهیت مسئله و فرضیه های پژوهش، از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کروسکال والیس) با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس. ویرایش 20 صورت گرفت. یافته ها: بر اساس یافته ها، میزان آگاهی اعضای هیئت علمی با مفاهیم و مصادیق سوء رفتار علمی (جعل، تحریف، سرقت علمی و ادبی) بالاتر از حد متوسط و در وضعیت نسبتاً مطلوبی قرار دارد؛ اما از میان این سه مؤلفه، آگاهی شان نسبت به مفهوم جعل نسبت به دو مؤلفه دیگر کمتر بود. بر اساس یافته ها، تفاوت معناداری بین شناخت مفاهیم و مصادیق سوءرفتارهای پژوهشی (جعل، تحریف، سرقت علمی-ادبی) با حوزه های تخصص و رتبه علمی و دانشگاهی اعضای هیئت علمی وجود ندارد. نتیجه گیری: افزایش میزان آگاهی اعضای هیئت علمی از مصادیق سوءرفتار علمی، نه تنها به کاهش رفتارهای غیرعلمی در میان اعضای هیئت علمی منجر می شود، بلکه جایگاه ایران در سطح بین المللی در این حوزه را که در سال های اخیر با مشکلاتی همراه بوده، ارتقاء می دهد. مهمترین راهکار پیشنهادی برای کاهش سوءرفتار علمی، راه اندازی و برگزاری دوره های آموزشی اجباری برای آشنایی اعضای هیئت علمی و دانشجویان با مفاهیم و مصادیق سوءرفتار پژوهشی می دانند.
طراحی صفات داده ای مستند مبتنی بر روش داده های خرد و بررسی واکنش موتورهای کاوش وب به پیشینه های مبتنی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی صفات داده های مستند مبتنی بر روش داده های خرد و تبیین واکنش موتورهای کاوش وب به پیشینه های مبتنی بر آن انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش به روش تجربی انجام شد. جامعه پژوهش شامل 400 پیشینه فراداده ای مستند مبتنی بر روش داده های خرد و بستر نحوی جی سان-ال. دی. از کتابخانه دیجیتالی دانشگاه علامه طباطبائی بود. گروه گواه را 200 پیشینه، شامل 100 پیشینه مربوط به توصیف کتاب در قالب داده های خرد و 100 پیشینه مشابه دیگر در قالب جی سان-اِل. دی. تشکیل می دادند، و گروه آزمون را 200 پیشینه، دارای 100 پیشینه با گسترش های داده های مستند در قالب داده های خرد و 100 پیشینه مشابه دیگر در قالب جی سان-اِل .دی.، (که 50 نمونه برای مستند نام ها و 50 نمونه دیگر مستند موضوعات) بود. پیشینه های یاد شده بر روی وبگاهی مستقل به نشانی www.aghadeh.ir منتشر و به موتورهای کاوش طراح فرانمای تولید داده های ساختارمند (اسکیما.اُرگ) معرفی گردید. سپس از طریق جستجو در موتورهای کاوش یاد شده با استفاده از ابزار گردآوری داده ها یعنی سیاهه وارسی تهیه شده توسط پژوهشگران، چگونگی نمایه سازی و بازیافت پذیری پیشینه های فراداده ای گروه های گواه و آزمون در نتایج جستجوی موتورهای کاوش منتخب مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که موتورهای کاوش قادر به نمایه سازی و بازیافت پذیرسازی تمامی پیشینه های جامعه پژوهش و ارزش های گسترش های مرتبط با داده های مستند طراحی شده بودند. چنین امکانی برای پیشینه های داده های مستند نام و داده های مستند موضوعی وضعیت یکسانی داشت. نتیجه گیری: با ایجاد امکان نمایه پذیری و پدیدارنمایی معنایی هر یک از ارزش های صفات ناگزیده در پیشینه های گروه آزمون، افزون بر ارزش های مرجح نام و اصطلاحات موضوعی، جامعیت بازیابی در موتورهای کاوش افزایش، و کنترل مستندات در مهمترین ابزارهای کاوش وب بهبود خواهد یافت.
اولویت گذاری ابعاد کیفیت دانش در سازمان های داده محور (مورد مطالعه: پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه دانش از مهمترین مزیت های رقابتی و ایجاد ارزش برای سازمان ها محسوب می شود و برای استفاده مؤثر از دانش باید به کیفیت آن توجه نمود. سازمان های داده محور بر دارایی های داده ای خود تکیه دارند. داده های با کیفیت و قابل اعتماد در سازمان ها باعث اتخاذ تصمیمات بهتر می شود. همچنین کیفیت دانش در سازمان های داده محور باعث رشد و افزایش سودآوری و نوآوری می شود. در این راستا، پژوهش حاضر به منظور بررسی و اولویت بندی ابعاد کیفیت دانش در سازمان های داده محور صورت گرفته است. روش پژوهش: جامعه آماری این پژوهش را 10 نفر از خبرگان این حوزه در پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران تشکیل می دهند. جهت گردآوری داده ها ضمن مرور ادبیات موضوع، از ابزارهای مصاحبه با خبرگان پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران و پرسش نامه استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش دیمتِل فازی برای تعیین روابط میان شاخص ها و از روش فرایند تحلیل شبکه (ANP) برای وزن دهی و اولویت بندی معیارها استفاده شده است. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل داده ها از طریق پرسش نامه و حل با استفاده از نرم افزار اکسل نشان می دهد که در میان معیارهای اصلی، معیار کیفیت نمایشگری دانش از اولویت بالاتری برخوردار است. همچنین در میان زیرمعیارها، میزان قابلیت توسعه پذیری با وزن (15089/0) اولویت اول، قابل درک بودن با وزن (14039/0) اولویت دوم و قابلیت تفسیرپذیری با وزن (13687/0) اولویت سوم را کسب کردند. نتیجه گیری: در پژوهش حاضر به بررسی و رتبه بندی معیارها و زیرمعیارهای کیفیت دانش در پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران پرداخته شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس روش FDANP نشان داد که در میان چهار سطح کیفیت دانش، کیفیت نمایشگری دانش با وزن (27726/0) به عنوان مهمترین معیار شناخته شده است. تفسیر این موضوع می تواند این باشد که مصرف کنندگان دانش قادر به عمل بر روی دانشی هستند که به طور مناسب از لحاظ سهولت درک و قابلیت تفسیر پذیری به آنها ارائه شده باشد.