مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
غزل
حوزه های تخصصی:
شاعران به دلیل نگاه تیزبینانه و ظرافت زبانی در شعر خود، از قراردادهای اجتماعی درمی گذرند و گام در قلمروهای ممنوع می گذارند، که این قلمروهای ممنوعه همان «تابو» نام دارد. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی به انجام رسیده است، تابو و انواع آن را در شعر حافظ برحسب مطالعة موردی بررسی کرده، سپس به دسته بندی و تحلیل گونه های آن پرداخته ایم. جستار پیش رو در پی تبیین این مسائل است که چه گونه هایی از تابو در غزل حافظ وجود داد؟ بسامد کدامیک بیشتر است و هدف شاعر از تابوشکنی چیست و به چه وسیله ای توانسته به صورت نرم به تابوشکنی بپردازد ؟ به نظر می رسد حافظ به کمک طنز و با سازواری و اجتماع «ضدّین» به تابوشکنی بپردازد، رویکرد اصلی وی در تابو، سیاسی- اجتماعی است تا اعتقادی و ایدئولوژیک. حافظ از طریق تقابل های دوگانه ای که هم در محتوا و هم در بلاغت او در قالب ایهام وجود دارد، توانسته است به حریم های ممنوعه وارد شود. او در پی گونه ای اصلاح (Reform) سیاسی- اجتماعی است. این جستار علاوه بر بیان تابوهاشکنی های حافظ، هدف ثانوی دیگری نیز پی می گیرد و آن ابراز و تبیین ویژگی های بلاغی و زیبایی شناسانة غزل حافظ است.
شرح شراب واره های لسان الغیب حافظ شیرازی
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
15 - 28
حوزه های تخصصی:
خواجه شمس الدین محمد بن محمد حافظ شیرازی (۷۲۷- ۷۹۲ ه.ق) یکی از بزرگترین شاعران نغزگوی ایران و از گویندگان بزرگ جهان است .شراب به طور مطلق در عرفان ایران اسلامی کنایه از سکر و محبت و تجلیات انوار حق است و عشق و ذوق و سکر را به شراب و شراب خانه را به عالم ملکوت و باطن و عارف کامل تشبیه کرده اند. بدیهی است که فقط عارفان و آشنایان به دانش عرفانند که می توانند به حقایق عرفانی واقف باشند؛ زیرا عرفان زبان عشق است و عشق به معرفت، بیان کردنی نیست. به پندار حافظ با جرعه نوشی از می وحدت می توان بر مشکلات عقلانی فایق آمد و برای رسیدن بدین کار چه بهتر که گوهر عقل را در برابر این جام الستی صرف کنی تا مویّد به لطف خدایی گردی. وی نابغۀ غزل و عرفان اهل نظر است و نظریان، دو عالم را در یک نظر می بازند و گاهی جهانی را با نگاهی سودا می کنند. ساقی نامه سرایان عرب وصف خمریات در اوایل اسلام به خصوص در عهد عبّاسی را رایج و معمول کردند، اما از معروف ترین استادان این طریقت در سرایش خمریات بدون تردید حافظ شیرازی است که شعرش از حسن کلام و فصاحت و بلاغت کامل برخوردار است. این مقاله به روش تحلیلی و توصیفی و با عنایت به شواهد گوناگون نگاشته شده است.
نگاهی به نظریۀ زیبایی شناسی سعدی در غزل های او
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
29 - 54
حوزه های تخصصی:
غزل های سعدی در میان غزل های زبان فارسی، در نوع خود بی نظیر است. سعدی از رهگذر این سروده های دل انگیز، عاطفه و اندیشۀ عاطفی شدۀ خود را به مخاطب انتقال می دهد. یکی از این عواطف که با اندیشه و جهان بینی اش رابطه ای مستقیم دارد، مقولۀ زیبایی و زیبایی شناسی است. او از این مقوله به گونه ای پراکنده و اساساً در پیوند با معشوق، سخن گفته است. در این مقاله بر آنیم که این اندیشه های پراکنده را گرد کرده و در نظامی مشخص سازماندهی کنیم تا رگه های فلسفه یا حکمت زیبایی شناسانۀ سعدی آشکار گردد؛ بنابراین به قدر نیاز نظریه های زیبایی شناسی را از گذشته های دور تا امروز به اختصار بررسی کرده ایم تا سنجش طرز تلقی سعدی از زیبایی با آن ها میسر گردد. در این مقاله که داده هایش با استفاده از روش کتابخانه ای گرد آمده و با روش تحلیلی توصیف شده است، در یافته ایم که سعدی را می توان با زعایت احتیاط، نظریه پرداز حوزۀ زیبایی شناسی دانست. بی گمان این نظریه از جمال شناسی دینی در جهان اسلام که خود، تا حدودی از فلسفۀ یونان تأثیر پذیرفته، منشعب می گردد. این پژوهش نشان می دهد که نگاه سعدی به زیبایی ساختاری است و او زیبایی را پدیده ای منسجم و متشکل از عناصر مختلف می داند.
بررسی ظرافت های خاص و نوآوری های سعدی در ایهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
81 - 93
حوزه های تخصصی:
ایهام از جمله ترفند های زبانی است که چند معنی را در قالب واژه، عبارت و جمله به ذهن متبادر می سازد و البته یکی از مهم ترین و هنری ترین آرایه های ادبی است. در این مقاله با بررسی غزل های سعدی، سعی ما بر آن بوده که در حد بضاعت خود به زیبایی کلام سعدی اشاره کنیم و به کشف و استخراج انواع تازۀ ایهام هایی که سعدی آن ها را به کار بسته، اما از جهت روشن بودن مضمون سخنش از دیده ها پنهان مانده، بپردازیم؛ زیرا سعدی شاعری است که با خلاقیّت زبانی بی نظیری که دارد به خلق ایهام به شیوۀ خاص خود می پردازد. برای رسیدن به این هدف ما ابتدا 400 غزل را بررسی و ایهام های موجود در آن ها را استخراج کرده ایم و طبق انواع ایهام مندرج در کتب بلاغی به 10 دسته تقسیم نموده ایم (توریه، تناسب، تبادر، تضاد، مبینه، استخدام، مجرده، مرشحه، مهیا) و از هرکدام یکی دو مثال آوردیم. سپس مشاهده شد که افزون بر آن 10 نوع سنتی، سعدی شش نوع دیگر از انواع ایهام را دارد که برساخته و ابداع خود اوست. ضمن کشف آن ها، خودمان نام هایی بر آن انواع گذاشتیم؛ شامل: ایهام لحنی، ایهام معانی تودرتو، ایهام خوشه ای، ایهام ترکیبی با صنایع دیگر، ایهام ترکیبی با کلمات دیگر و سرانجام ایهام تبادر ترکیبی.
مقایسۀ کاربرد ایهام در قصاید خاقانی و غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
95 - 120
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش بر آنیم که مقولۀ ایهام و چندوچون استفاده از آن در قصاید خاقانی و غزلیات حافظ را بررسی کنیم. مقولۀ ایهام در این جستار، منحصر به ایهام چندمعنایی است و شامل زیرمجموعه های دیگر آن، از جمله ایهام تناسب، ایهام ترجمه، ایهام ترادف، ایهام تبادر و... نمی شود. مبنای تعریف ایهام، علاوه بر پیشینۀ آن در کتاب های بلاغی، تعاریف تازه تر خواهد بود که زیرمجموعه های این تعاریف تازه را می توان چنین برشمرد: ایهام واژگانی (قاموسی، نام واژه ای، اصطلاحی) ایهام مجازی، ایهام کنایی، ایهام ساختاری، استخدام، ایهام اضافی و ایهام چندگانه خوانی. نتیجۀ به دست آمده گویای آن است که حافظ در همۀ گونه های ایهام به جز استخدام، بر خاقانی پیشی گرفته است و یکی از وجوه تفاوت کاربرد ایهام در دیوان دو شاعر این است که حافظ توجه ویژه ای به ایهام پردازی با واژگان عربی داشته است و نیز ایهام ساختاری که حاصل اشراف شاعر بر ظرفیت های مختلف زبان است در دیوان او برتری چشمگیری دارد.
بررسی استعاره مفهومی «معشوق نور است» در غزل عاشقانه فارسی و نقش مایه های ایرانی (با تکیه بر غزلیات سعدی و حسین منزوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت استعاره جمعی و اشتراکی است و بر این اساس که تاریخ و مسائل تاریخی در گزینش قلمرو های منبع/ مبدأ استعاره ها و کارکرد شناختی آن ها نقش دارند، مسئله ای که پژوهش حاضر بدان می پردازد، دلایل پدید آمدن استعاره مفهومی «معشوق نور است» در غزل عاشقانه فارسی است. جهت پرداختن به مسئله مذکور به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی غزلیات سعدی شیرازی و حسین منزوی پرداخته و سپس به روش تطبیقی نقش مایه های خورشید نیز مطالعه و بررسی شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در شعر سعدی یکی از عوامل پدید آمدن این کلان استعاره، پوشیده رویی معشوق و لزوم وضوح بخشیدن به چگونگی زیبایی معشوق و چگونگی حضور او بوده است اما در شعر منزوی ازآن جایی که معشوق روی پوشیده نیست تا خورشید جایگزینی برای توصیف روی او باشد، کارکردهای شناختی این کلان استعاره تغییر قابل ملاحظه ای یافته است؛ خورشید به عنوان قلمرو مبدأ، دیگر آن خورشید قدرتمند شعر سعدی با نور خیره کننده و درخشانش نیست، خورشید به عنوان استعاره ای هستی شناختی در شعر منزوی گاه کارکردهای شناختی مشابه استعاره های شیئی مانند فانوس و شمع را دارد. بعلاوه این که حوزه مقصد خورشید از معشوق به عاشق میرسد تناظر بین حوزه مبدأ و مقصد، نگاشت هایی از قبیل گرمای خورشید/ گرمای حضور معشوق، روشنایی خورشید یا ماه/ درخشندگی و سپیدی روی معشوق، قدرت رویش و زایش نور خورشید/ قدرت باروری معشوق را قابل درک می نماید. نقش مایه های خورشید در دوران معاصر و تصویر خورشید خانم بر روی سفالینه ها امتداد حضور استعاره «خورشید ایزدبانو است» را نشان می دهد که با استعاره مفهومی «معشوق خورشید است» در غزل عاشقانه فارسی تناسب دارد.
بررسی تطبیقی غزلیات سعاد صباح و مستوره اردلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
59 - 79
حوزه های تخصصی:
سرودن غزلیّات و اشعار عاشقانه، نه تنها در ادبیّات فارسی و عربی، بلکه در ادبیّات دیگر ملّت های جهان نیز به طور وسیعی رایج بوده است، ازآنجاکه سعاد صباح و مستوره اردلان در فرهنگ کویت و ایران جایگاه مشابهی دارند، بررسی تطبیقی غزلیّات این دو شاعر به منظور شناخت و آشنایی بیشتر با آن ها می تواند بحثی نو در زمینه ادبیّات تطبیقی باشد. این پژوهش؛ برآن است که به شیوه توصیفی تحلیلی و برمبنای مکتب آمریکایی که وجود اثرگذاری و اثرپذیری را بین دو شاعر را شرط ادبیّات تطبیقی نمی داند، به واکاوی غزلیّات سعاد صباح و مستوره اردلان بپردازد و ضمن بررسی ویژگی های ادبیّات عاشقانه دو شاعر، دیدگاه های آن ها را در این زمینه مقایسه کند و به رهیافتی از طرز تفکّر و مشرب تغزّلی دو شاعر دست یابد. با عنایت به نتایج به دست آمده در غزلیّات دو شاعر، می توان به نقاط مشترکی ازجمله (تجلّی معشوق، اوصاف و احوال مشترک عاشق و معشوق، هجران و دوری، فضائل عشق و عاشقی، به کار بردن مرثیه و...) اشاره کرد و همچنین ازنظربیان، دو شاعر به سادگی و شیوایی گرایش دارند. لازم به ذکراست عاشقانه های دو شاعر، از نظر محتوا، زبان و اسلوب نیز باهم تفاوت هایی دارند.
اوحدی مراغه ای و راه ملامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است که جایگاه اوحدی مراغه ای در گونه ای از غزل سرایی، یعنی قلندریات و ادبیات ملامتی، بازشناسی شود. دقت و مطالعه در دیوان اوحدی به اثبات می رساند که او علاوه بر پرداختن به مضامین ساده ادبیات ملامتی همچون مجاهده نفس، بی توجهی به ردّ و قبول خلق، رهایی از بند تعلقات دنیوی، تأکید بر صدق و اخلاص و... اصراری ویژه بر افراطی ترین و بی پرواترین این گونه مضامین دارد. همچنین مطالعه در دیگر آثار اوحدی مانند مثنوی جام جم و قصاید دیوان وی نیز گویای این است که این مضامین مطرح شده در غزلیاتش دارای کاربردی ملامت جویانه است و بیشتر جنبه استعاری و شاعرانه دارد تا این که آن ها را بازگوکننده واقعیت احوال اوحدی بدانیم. همچنین اگر آثار ملامتیان را برخاسته از دو انگیزه درونی و فردی یا بیرونی و اجتماعی تلقی کنیم، بررسی غزلیات اوحدی نشان می دهد که گرایش او به انگیزه های بیرونی و اجتماعی در پرداختن به ادبیات ملامتی بیشتر از انگیزه های درونی است.
بررسی توازن آوایی غزلیات مثنوی جمشید و خورشید سلمان ساوجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
23 - 42
حوزه های تخصصی:
موسیقی از مهم ترین عوامل زیبایی و جذابیت شعر است. این مقوله ازطریق توازن آوایی به صورت کمی (وزن) و کیفی (توازن واجی) خود را نشان می دهد. سلمان ساوجی در غزلیات اندکی (47 غزل) که در ضمن مثنوی «جمشید و خورشید» سروده ، به خوبی از عهده آن برآمده است. در این غزل ها بیشتر از اوزانی استفاده کرده است که حالت خیزابی و ضرب آهنگ دارند؛ افزون بر جامعه آماری این پژوهش در بقیه غزلیات دیوان نیز همین ویژگی موسیقایی وجود دارد. در بخش توازن آوایی کیفی نیز انواع تکرار را در غزلیات او می بینیم. سلمان ساوجی با تکرار انواع واکه ها و همخوان ها (مصوّت ها و صامت ها) جلوه ای خاص به موسیقی شعر خود داده است. در این پژوهش انواع واکه های کوتاه و بلند، همخوان های آغازین، میانی و پایانی و تکرار همه واژه را بررسی کرده ایم و مشخص شد که شاعر به خوبی و آگاهانه از این امکانات زبانی برای به اوج رساندن موسیقی شعر خود بهره برده است. بیشترین بسامد در بخش واکه ها (مصوّت ها) مربوط به واکه های «ا و -ِ» و کمترین بسامد مربوط به واکه های «-ُ، -َ، او» می شود. در بخش همخوان ها (صامت ها) همخوان های «س، خ، ش» بسامد بیشتری دارند و همخوان های «پ، ع، غ، ن» کمتر تکرار شده اند. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی انجام شده است؛ جامعه آماریْ چهل و هفت غزل مثنوی «جمشید و خورشید» است. در آغاز، مباحث توازن آوایی در غزلیات شناسایی می شود و سپس با رسم نمودار و جدول به تحلیل و بررسی هرکدام پرداخته خواهد شد.
تحلیل کیفیّت هنری صور خیال در غزل های ابوتمّام
حوزه های تخصصی:
ابوتمام (متوفی228ه.ق) شاعر نام آشنای عصر عباسی است. او سخن سرایی است ممتاز و متفاوت که محتوای سروده هایش، جز با تأمّل فهمیده نمی شود. غزل هایی مستقل در دیوان این شاعر به یادگار مانده که تعداد ابیات آن ها از 2 تا 8 بیت، متغیّر است. نوشتار حاضر در صدد است که با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی و تحلیل این غزلیات بپردازد و کیفیت خیال پردازی ها و تصویرسازی های شاعر را در موضوع غزل شناسایی و ارزیابی کند. ابوتمام طرح کلی غزل هایش را از زمینه های مختلفی وام گرفته که در این میان، طبیعت، آموزه های دینی و عناصر حماسی، نقش برجسته تری دارند. آرایه های جزئی از قبیل استعارات، تشبیهات و کنایات به کار رفته در غزل شاعر نیز عمدتاً از همین سه منبع، گرفته شده اند و گاه در کارخانه خیال، تلفیق شده ضمن یک تجربه شعری به صورتی دو بُعدی، نمود یافته اند. به گواهی نوشتار، سازه های غزلی شاعر، اغلب حاصل تقلید یا نوعی تفنّن کلامی است و از بار عاطفی و شور آفرینش، کم بهره؛ به همین دلیل بسیاری از صور خیال به کار رفته در غزل های شاعر، بربَسته و کوششی است و پیوند بین دو سوی تصویر، انسجام و استواری لازم را ندارد.
بررسی وجوه مختلف عنصر عاطفه در غزلیات امیر خسرو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
166 - 183
حوزه های تخصصی:
عاطفه واکنشی است که انسان در برابر تجربیات درونی و محیطی از خود نشان می دهد و شعر با غلبه احساس و عاطفه بر روح شاعر آغاز می شود. عاطفه، به اعتبار کیفیت برخورد شاعر با جهان خارج و حوادث پیرامونش، احساس و زمینه درونی و معنوی شعر است. با آنکه محرک عاطفی هنرمند، به عوامل محیطی و بیرونی بستگی دارد، اما ارتباطی مستقیم با درون او دارد. هنر عرصه انتقال عاطفه است که به دلیل گستردگی و اهمیت وجوه عاطفی شعر، می توان از ابعاد مختلفی به آن نگریست. عاطفه مهم ترین عنصر شعر است که عناصر دیگر را به خدمت می گیرد. تناسب عاطفه با تصویر، زبان، موسیقی و فضاسازی شعر همه از مواردی حائز اهمیت است. این مقاله به بررسی عنصر عاطفه درشصت غزل از امیرخسرو پرداخته و امتیازات و برجستگی عنصر عاطفه از ابعاد مختلف در غزلیات وی را می نمایاند. نتایج این تحقیق بر پایه مطالعات کتابخانه ای و شیوه توصیفی- تحلیلی به دست آمده است.
عشق در اشعار عرفانی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
73 - 94
حوزه های تخصصی:
امام خمینی ، قائل به پوشیده بودن مفهوم عشق به اقتضای پوشیدگی ذات الهی است. وی از سویی بر این عقیده است که عالم هستی همگی سایه حضرت محبوبند حتی عشق جبلی و فطری نیز متعلق به محبوب است و از سویی دیگر آن محبوب مطلق را در نهایت خفا وصف کرده است، تا جایی که حتی به کاربردن واژگان غیب باطن را نیز در باب ذات الهی از سر ناچار و اضطرار می داند. زبان غزل و مطلع های شورانگیز و مضامین عاشقانه و عبارات بی پروا، مجالی برایدرس و بحث عرفان نمی گذارد و اگر اثری و ثمری از عرفان هست، لُبّ و عصاره آن استکه چون حلقه بر درِ عشق، سر می کوبد و حاجت می گوید. وصل عبارت است از وحدت حقیقت، چون سرّ به حق متصل گشت جز حق نبیند و نفس را از خود به طوری غایب گرداند که از کس خبر ندارد. امام با همه عظمتی که برای ارباب عرفان قائل است، ولی شخصیت عرفانی او از همه آنان ممتاز است. حضرت امام(ره) در آثار عرفانی خود به مقام وصل با موضوعات مختلف اشاره کرده است. امام معتقد است که چشم پوشی از لذت های دنیوی نه تنها حجاب های ظلمانی را کنارمی زند بلکه پرده های نور را یکی پس از دیگری از میان برمی دارد. روحیه ملامت گری در مکتب عرفانی امام در شعرشان مشهود است. همچنین غزل هایشان در کلام و محتوا متناقض نماست.
بررسی جغرافیای تاریخی در غزلی از حافظ
حوزه های تخصصی:
جغرافیای تاریخی یک گرایش علمی جدید است که بین دو علم تاریخ و جغرافیا قرارگرفته است و در این علم به علوم طبیعی در حیطه جغرافیا و علوم روحی (انسانی) در حیطه تاریخ پرداخته می شود. با اینکه جغرافیای تاریخی از این دو علم استخراج می شود به نحوی می توان گفت، این دو علم را نیز تغذیه می نماید. با توجه به اینکه شاعران نیز به مانند جغرافی-نگاران و مورخان به علوم طبیعی و روحی در اشعار خود توجه دارند؛ بنابراین بعضی از شاعران که در جنگ ها و در سفر و حضر با پادشاهان و امیران بوده اند اشعار آنها حاوی نکات نغز و بدیعی در این خصوص می باشد. گاهی اشاراتی در شعر شاعران یافت می شود که در سایر آثار تاریخی کمتر به آن پرداخته شده است. اگرچه حافظ طبق شواهد فردی اهل مسافرت و سیاح نبوده است اما به مناطقی گاه اشاره می کند که در خور توجه است. حافظ در مقایسه با سایر شاعران بزرگ از جمله سعدی اشارت اندکی دارد اما همین اشارات کوچک گاه در شعر زیبای ایشان بسیار چشمگیر و قابل توجه است. از جمله این شاعران می توان به حضرت حافظ اشاره کرد که در اشعار خود به نحو احسن اشارات خوبی در این خصوص دارد و به ویژه در یک غزل با مطلع «تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج» این علم را به خوبی در اشعار نغز خویش آشکار نموده است. یافته های مقاله حاکی از آن است که حافظ در این غزل اشارات روشنی به برخی اقالیم و مباحث تاریخی داشته است که برای مورخین و پژوهشگران حوزه جغرافی اطلاعات مفیدی ارائه کرده است.
بررسی تطبیقی سیمای سه عنصر عشق، عاشق و معشوق در دیوان صائب تبریزی و بیدل دهلوی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
119 - 143
حوزه های تخصصی:
عشق شاخصه اصلی بسیاری از اشعار و داستان های ادبیات جهان و یکی از محوری ترین موضوعات ادبیات فارسی، به ویژه ادبیات غنایی است. عنوانی پرشور که در دوران مختلف حیات بشر شاعران، نویسندگان و اندیشمندان بسیاری به آن پرداخته اند. در این میان صائب تبریزی و بیدل دهلوی دو شاعر بزرگ سبک هندی نیز به این شاخصه مهم و همراه همیشگی آن معشوق توجه داشته و در دیوان شعری خود آن را به کار برده اند. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی با هدف بررسی دیدگاه صائب تبریزی و بیدل دهلوی در مورد عشق و بیان ویژگی های ظاهری و اخلاقی معشوق به مقایسه غزلیات دیوان این دو شاعر پرداخته است و نتیجه به دست آمده نشان می دهد؛ برخلاف آن که دیوان صائب تبریزی را دیوان امثال و حکم می نامند، وی عشق را جاری در تمام اجزای هستی و عناصر طبیعی جهان می داند و از موضوعات قابل توجه در دیوان صائب تبریزی است و در مقابل غزل های بیدل در چارچوب عرفان، اخلاق و فلسفه قرار داشته و گاهی در یک غزل تنها یک بیت عاشقانه وجود دارد و در بیشتر موارد عشق مطرح شده؛ عشق عرفانی و خدایی است.
رد پای موسیقی غزلیات بیدل دهلوی در غزلیات سلیمان بابانی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
187 - 212
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین عناصری که در بررسی و مقایسه شعر دو شاعر مورد توجه واقع شده و باید بدان پرداخته شود؛ بحث موسیقی بیرونی و کناری شعر یعنی توجه به چگونگی وزن، ردیف، قافیه ها و نحوه اثرپذیری یک شاعر از شاعر دیگر در این حوزه مهم و اساسی است. در این جستار به شیوه تحلیلی-توصیفی و آماری به میزان و چگونگی تأثیرپذیری موسیقی شعر، عروض، قافیه و ردیف در غزلیات سلیمان بابانی «کاتب»-شاعر پارسی گوی کرد زبان- از غزلیات بیدل دهلوی پرداخته شده و در پایان این نتایج حاصل شد که در عرصه موسیقی بیرونی، بحور رمل، هزج و مضارع در غزلیات این دو شاعر، بسامد بالایی دارند. غالب اوزان مطبوع، دلنشین و جویباری هستند. در موسیقی کناری (ردیف و قافیه) تکرار قافیه، کاربرد مصوت بلند «آ» و سجع متوازی در قافیه غزلیات هر دو شاعر بسامد بالایی دارد. ردیف های گروهی، دشوار و کم سابقه در غزلیات هردو شاعر پر کاربرد است. در مجموع کل ردیف های مشترک 37 مورد یعنی 22/55 درصد و 18 مورد با 86/26 درصد در وزن و قافیه و ردیف مشترک است.